فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Thursday, October 29, 2009
خداوند پدر این لپ تاپ و اینترنت رو بیامرزه که منو از تنهایی در میارن . روزها که خواهرم میره دانشگاه , من میشینم خونه پشت کامپیوتر و میرم تو اینترنت و مشغولم و سرمو گرم میکنم . سرعت اینترنت اینقدر زیاده که دلم نمیاد رهاش کنم و فکر میکنم باید همه اینترنت رو دانلود کنم ولی واقعن نمیدونم چی میخوام و فقط الکی میگردم دور خودم و صد دفعه ویندوز آپدیت میکنم و .. . یا توی یوتوب میرم و فیلم های تظاهرات ایران رو که نمیتونستم از ایران ببینم , ببینمشون ! این آپارتمانی که توش هستیم رو دانشگاه داده و یه مجتمع بزرگ 5 طبقه یه اتاق خوابه ست و با یه حموم و دستشویی و یه هال فسقلی . حدود 10 دقیقه از مرکز شهر دور هست و یه جایی به اسم استادیوم قرار گرفته و یک ایستگاه با دانشگاه فاصله داره . غذا رو دانشگاه میده یا بیشتر خودم میرم بیرون میخورم .
بجز منظره طبیعی آدمیزاد به ندرت میشه دید و همینطور ماشین . سوئدی ها کلن بیشترشون اصلن ماشین شخصی ندارن . اینجا سرزمین عجیبیه با مردمی عجیب تر . بر عکس کشورهای دیگه هر چی زمان میگذره از اینجا بیشتر خسته میشم . ایرانی هم که میبینی جرات نمیکنی بری طرفشون کلن طبق یک قانون نانوشته , ایرانی ها در هیچ کجای دنیا به هم روی خوش نشون نمیدن و از هم متنفر هستن و دلیلش رو هم نمیدونم چیه ! از شانس ما هم همه ایرانی ها جمع شدن توی گوتبرگ یا همون یوتوبوری و توی استکهلم خیلی کم هستن و تنهایی رو بیشتر حس میکنم . اونجا هم که 4 ساعت با استکهلم فاصله داره اونم با قطار سریع السیر .
متاسفانه این سوئد از بس که هواش سرد هست نمیشه رفت جایی و روزهایی هم که هوا کمی گرم تر هست برای خودم میرم میگردم و فروشگاهها رو نگاه میکنم ولی چیز جالبی پیدا نمیکنم بجز منظره های طبیعی ای که میبینیم و تو ایران از وجودشون محرومیم . پاییز بسیار زیبایی داره و درختها رنگهاشون فوق العاده ست و از دیدنشون سیر نمیشم . ظهر هم که میشه میرم رستوران و یه چیزی میخورم . هر دفعه یه جایی . مک دونالدشون مزه گوشت سگ میده . برگر کینگ هم مزه گوشت آخوند ! کلن این جور غذاهاشون مزخرفه . یه رستوران عربی پیدا کردم که غذاهاش عالی هست . کباب ترکی میکس میگیرم ازش و خیلی خوبه . شدم تقریبن مشتری دائمش و بیشتر روزها ناهارها میرم اونجا . پیتزاهای خوبی هم درست میکنه و خیلی نازک و کم حجم هست . جالبیش اینه که اینجا به پیتزاها کالباس و سوسیس نمیزنن مگه خودت سفارش بدی و اینش خیلی خوبه .
اینجا مردم عاشق غذاهای دریایی هستن اونم بیشتر بصورت خام . یکبار رفته بودم یه رستوران که توی یه کشتی بود و غذای دریایی داشت . سفارش میگو دادم از روی شکل منو چون زبون سوئدی رو بلد نیستم و انگلیسی هم شکر خدا هیچ جا ننوشته ! چشمتون روز بد نبینه یه ظرف آورد گذاشت جلوم توش پر از یخ خرد شده بود و روی یخ هم پر بود از میگوی خام با شاخک و سر و دم و پوست و 2 برش هم لیمو کنارش . ایییییییییییییییییییییییییی فحش خوار – مادر بود که میدادم بهشون .. بعد فهمیدم اینا کلن میگو رو خام میخورن . اووووووووق . دومین چیزی که خیلی دوست دارن سوشی هست . عاشق سوشی هستن و نفرت انگیزه .. یه نوع کیک هم دارن که گوشت میگو و مرغ خام توش داره با خامه و ... اییییییییییی اینقدر هم این کیک گرونه که حد نداره . خدا خفه کنه این قوم روان پریش وایکینگ رو ..
مسلمون های اینجا هم دیدنی هستن ! آدم میبینشون میخواد بالا بیاره . واقعن نمیتونم درک کنم دولت سوئد یا سایر دولتهای اروپایی دیگه , رو چه حسابی به این گره گوری های تروریست اقامت میده . زنهاشون مثل خیک هستن و با نقاب و روبنده و چادر مشکی و بوس گند میدن .. آدم فکر میکنه به خودشون بمب بستن و الان میری رو هوا !!
تو این مدت دو – سه تا موزه هم رفتم دیدم ولی خیلی احمقانه بودن . اینجا مثلن تو موزه هاشون میری میبینی یه انگشت قطع شده گذاشتن و زیرش نوشتن این انگشت رفته تو کون فلان کس !!!!!!!!!! این شده حالا اثر تاریخی . خاک توی سرشون . یا مثلن رفته بودم موزه هالوکاست رو ببینم و فکر میکردم الان چه چیزهای فجیعی توش میبینم ! یه اتاق 10 متر در 10 متر بود توش 40 تا عکس گذاشته بودن و شده بود موزه هالوکاست . یا رفته بودم موزه تاریخ طبیعیش رو ببینم و استخون دایناسور و اینا .. گرفته بودن 3 تا استخون دایناسور رو مصنوعی درست کرده بودن و شده بود اسکلت دایناسور . باقی حیووناش هم همه مصنوعی بودن و به لعنت خدا و صد کرونی که دادم نمی ارزید ! رفت و آمد هم توی این مملکت خراب شده دردسر بزرگیه . خیلی جاها رو نمیشه راحت رفت و حتمن باید با مترو و اتوبوس رفت و همین خیلی خسته کننده ست . بعضی قسمتهای شهر اصلن مترو نداره و این خیلی بده . ساعت های اتوبوس ها خیلی دیر به دیر هست و طولانی و با اینکه شهر ترافیک نداره اما در طول مسیر صد تا چراغ قرمز و ایستگاه هست و حرکت رو خیلی کند میکنه . تاکسی هم که مثل همه جا قیمتش سر به فلک میکشه .. یه مسیر کوتاه رو بین 50 تا 100 کرون باید بدی !
شاپینگ سنتر هم که میرم هیچی نمیتونم بخرم . مدل لباس ها واقعن زشت هستن و رنگها همه تیره . صد رحمت به ایران که همه میگن ایرانی ها تیره دوست دارن اینا انگار بدتر از ما هستن ! قیمت ها هم خیلی بالاست و یه چیز درست و حسابی میخوای بخری واقعن گرونه و زیبایی هم نداره . یه چیزی هم که خوشم میاد , هر چی سعی میکنم خودمو راضی کنم به خریدنش , نمیشه که نمیشه ! همون پول رو حتا ایران بدی بهترش رو میتونی بخری .
یکی دیگه از دوستان وبلاگ نویس هم چند روز پیش ما رو مهمون کرد به یه رستوران ایرانی به اسم زعفران که غذاش خیلی خوب بود . من سفارش چلوکباب سلطانی دادم و به نظرم طعم و کیفیت غذاش از مال ایران هم بهتر بود . من تا حالا هر نوع غذای ایرانی که خارج از ایران خوردم طعم و مزه ش به پای مال ایران نرسیده ولی این واقعن عالی بود خیلی هم مقدارش زیاد بود طوریکه نصف غذام اضافه اومد . اگه سوئد اومدین این رستوران رو که تو منطقه شیستا یا به زبون اجق وجق سوئدی kista نوشته میشه رو از دست ندین !
امروز صبح رفته بودم اداره مهاجرت تا ویزام رو تمدید کنم تا بتونم با خواهرم برگردم چون مدت ویزای من از اون کمتر بود . از زندگیم سیر شدم . هر جور آدمی که بگی بود اونجا و هر کلکی سوار میکردن تا بتونن اقامت سوئد رو بگیرن . سوئد تا 4-5 سال پیش خیلی خوب بود ولی از اون موقع به بعد افتضاح شده مخصوصن وقتی که این دولت دست راستی روی کار اومده تمام مزایای خارجی ها و بازنشسته ها و بیماران تحت پوشش بیمه رو قطع کرده و در مورد دادن ویزا و اقامت و پناهندگی سیاسی و ... به شدت سختگیری میکنه . تازه شانس هم بیاری و پناهده بشی دیگه مثل سابق نیست که ازت حمایت همه جانبه بشه و کمک مالی چشمگیر و .. ! زندگی واقعن توی سوئد سخته . درسته که زندگی همه جای دنیا سخته ولی وجود هوای خیلی بد در سوئد و نبود امکانات عمومی و حمایتی و خیلی چیزهای دیگه مانع از این میشه که آدم عاقل این کشور رو برای زندگی و پناهنده شدن انتخاب کنه . کسانی فقط میتونن اینجا رو بعنوان جایی بهتر برای زندگی انتخاب کنن که در کشور خودشون واثعن بدبخت هستن و هیچی ندارن و یا جونشون واقعن در خطر جدی باشه ! وگرنه با بهانه رفتن از ایران و فکر اینکه اگه در خارج باشی زندگی مرفهی میتونی داشته باشی و ... , با این توهمات جز بدبختی و سختی چیزی نصیب آدم نمیشه ! قومیت هایی مثل آفریقایی ها و افغانی ها و پاکستانی ها و عراقی ها و بعضی از مردم کشورهای عربی متخاصم , براشون سوئد میتونه محل بهتری از وطنشون باشه نه برای کسانی مثل ما که در ایران زندگی متوسط و خوبی داریم و فکر کنیم اگه از اونجا در بیاییم بهشت در انتظار ماست .. اینجا نه کار هست و نه رفاه . صبح تا شب باید سخت کار کرد . حتا درس هم بخونین و مقیم بشین باز هم زندگی سخته اینجا ! باید مثل ماشین کار کرد و این به گروه خون ایرانی جماعت زیاد جور در نمیاد . قدیم سوئد بهشت پناهنده ها بود ولی حالا جهنم منجمدی بیش نیست ...
از آرتین هم بگم که آقا هر روز یکبار زنگ میزنه به من و اعصاب برای من نذاشته . دائم غر میزنه که چرا نمیای و این بچه منو کشت و التماس که بیا .. از اونور هم رایان هی از آرتین شکایت میکنه و .. دارم از دستشون خل میشم و کم کم نگران ! به ما زن ها سفر مجردی نیومده . نمیدونم این مردا چطور با خیال راحت میرن با دوستاشون کوه و سفر و جالب اینه که هیچ کس هم اصلن نه دلش براشون تنگ میشه نه بهشون نیاز پیدا میکنه .. تنها همون نیاز رختخوابی !!! وگرنه بجز اون به درد هیچی نمیخورن . ولی ما بدبخت ها 24 ساعت که از خونه دور میشیم انگار گناه کبیره انجام دادیم و تمام امورات زندگی از هم میپاشه و ارکان زندگی خانوادگی متلاشی میشه و هزار و یک اتفاق فجیع دیگه .. خوبه جنس دست دوم هم هستیم و کمتر اهمیت رو از نظر قانون در جامعه داریم و این همه مسئولیت روی دوشمون هست وای به اینکه نقش ما در جامعه مثل مردها بود !!!
امروز بعد از 2 هفته رنگ آفتاب رو دیدم . به نظرم خیلی دلچسب اومد . تو ایران از آفتاب فراریم چون بهش آلرژی دارم و تنم قرمز میشه و به خارش می افته ولی نمیدونم اینجا چرا یهو اینقدر از آفتاب خوشم اومد .. البته آفتابش هم آفتاب نیست و آفتابه ست !!! دو دقیقه نشده غیب میشه و تمام مدت رو آسمون ابر میبینی اونم ابر یک تکه . وقتی از هواپیما آسمون سوئد رو نگاه میکردم یک پارچه آسمون با ابر صاف و خاکستری پوشیده شده بود و نه خبری از زیبایی ابرها بود و نه میشد زمین رو دید . بعد که روی زمین قرار گرفتم تازه متوجه عمق فاجعه شدم که آسمون این خراب شده بدتر از تهران همیشه خاکستریه !



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001