فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Monday, April 13, 2009
آقای ذکریای رازی :

بابا یه دوستی داره که عاشق درست کردن بمب هست یا همون مشروبات الکلی قوی , چیزی تو مایه های اسید سولفوریک :)))) بر خلاف تصور , اصلن مشروب لب نمیزنه و فقط عشق ساختن داره . درست میکنه و هر کی میاد خونه ش بهم میده یا هدیه میبره براشون ! کلن موجود عجیبیه که لنگه ش پیدا نمیشه . بابا بهش میگه زکریای رازی چون اینم مثل فیروزخان که اون هر چیزی رو شراب میکنه , اینم هر چیزی رو تقطیر و الکل میکنه ! بگوز بگو الکلش کن , برات ازش الکل در میاره !
چند وقت پیش بود که سرما خورده بودم و آرتین رو فرستادم خونشون تا برام یه شیشه کوچیک کنیاک بگیره که دوای سرما خوردگی هست اگر که با آب جوش و عسل قاطی بشه و بخوری و زیر لاحاف بخوابی . خلاصه ما نصف استکان از این کنیاک رو با آب جوش و عسل قاطی کردیم و خوردیم و رفتیم هپروت و تا 48 ساعت تو عوالم چندگانه هپروت و لاهوت و ناسوت و جبروت و ... سیر میکردیم از بس که قوی بود !!!!
امروز هم رفته بودیم خونه اینها . طبق معمول داشت از شاهکارهاش میگفت . عرق موز و عرق خرما و عرق کیوی و چند تا چیز دیگه رو جدیدن درست کرده بود . برامون عرق موز آورد و کلی تعریف میکرد که در دنیا اولین باره از موز عرق در آوردن و خودش مخترعش بوده ! آرتین رو هر کاری کرد گفت نمیخورم . سر همون بلایی که سرش آورده بودم . آخر خودم بهش گفتم بخور ولی کم بخور ! خلاصه شات ها رو برامون پر کرد و رفت تا کمی مخلفات بیاره . تو این فاصله فندکم رو از کیفم در آورم و کمی از عرق موز رو توی پیش دستی ریختم و آتیش زدم . تمام عرق سوخت و بخار شد ! موهام سیخ شد . اومدم به آرتین بگم نخور که آقای رازی (!) پیداش شد . این یه آزمایش ساده ست که میشه خلوص الکل رو تشخیص داد . معمولن مشروب نباید همه ش بسوزه و مقداری آب باقی میمونه بعد از سوختن الکل . ولی وقتی کلش میسوزه شما بجای نوشیدنی با الکل 100درجه یا همون اتانول خالص روبرو هستین !!!!!!! بعبارتی بمب ...
من که جرات نکردم لب بزنم و تو یه فرصت شاتمو خالی کردم توی گلدون کنار دستم و آرتین رفت بالا و یهو دیدم صورتش شد لبو و افتاد به سرفه کردن و داشت میمرد .. براش آب آوردیم و کلی آت و آشغال چپوندیم تو حلقش تا حالش جا اومد . در گوشش گفتم , میخواستم بهت بگم نخوری خیلی تنده ولی یارو اومد !!
- خب اشاره میزدی .. این چی بود اسید بود ؟
خنگول مگه ندیدی آتیشش زدم همه ش سوخت ؟
- من چه میدونستم آخه ؟
خلاصه کمی نشستیم تا حال آرتین جا بیاد و بعد هم بلند شدیم بریم که آقا یه بطری عرق موز داد بهمون که تبرکه !!!! هر چی گفتیم بابا نمیخواییم ما عرق خور نیستیم و .. گفت نمیشه و الا و بلا باید بگیرین وگرنه بهم بر میخوره و ما هم ازش گرفتیم و سوار ماشین شدیم و راه افتادیم سمت خونه . وسط راه به آرتین گفتم بیا بریم خونه خاله اینو بدیم به فیروزخان . ما که بخورش نیستیم و اون دوست داره میخوره . رفتیم خونه اونا . خاله مادرم نبود و فیروزخان گفت رفته ثروتمو آتیش بزنه و چند تا هم فحش آبدار حواله زنش کرد . بعد فهمیدیم که رفته پول صدقه بده به آخوند مسجد محلشون و بیاد . فیروزخان هم داشت روی سگشون جینگول کار میکرد و کشفیات جدیدش رو نشونم میداد :
- من همیشه گفتم بین همه موجودات سگ از همه با شعور تره !
بله سگ خیلی باهوشه ولی نه به اندازه آدم ..
- شیوا جان از آدمیزاد هم باهوش تره . میگی نه ؟ بذار نشونت بدم !!!
فیروزخان بلند شد و رفت بالا تا یه چیزی بیاره . معلوم نبود باز چی به این سگ بدبخت یاد داده بود که میخواست شاهکارهاش رو نشون ما بده . این سگ در واقع مال پسرشون بود که خریده بود و بعد که زن میگیره , میذارش پیش اینها . 7 سالی بود پیششون بود و تو این مدت چه برنامه هایی روش پیاده نکرده بودن , بماند ! خلاصه چند دقیقه بعد آقا با چند تا عکس پیداش شد و جینگول رو صدا کرد و گفت : حالا ببین این سگ چقدر باهوشه :
عکس اول عکس یه زن هنرپیشه بود . نشون سگه داد و سگه فقط یه کمی غرغر کرد . عکس دومی عکس احمدی نژاد بود . سگه تا دیدش پرید طرف عکس و شروع کرد پارس کردن و بعد هم عکسو گرفت و جرش داد .
- دیدین ؟ دیدین چقدر باهوشه ؟؟؟؟
ببخشید چی رو باید میدیدیم ؟
- همین . ببین به این مرتیکه پوفیوز آلرژی داره سگم .
واااای مرده بودیم از خنده . عکس هر کی می اومد سگه عکس العمل نشون نمیداد ولی تا عکس احمدی نژاد می اومد قاطی میکرد و شروع میکرد پارس کردن . سری قبل که رفته بودیم یادش داده بود تا میگفتیم احمدی نژاد سگه پارس میکرد این دفعه با عکسش ! میگن آدم بیکار خل میشه همینه دیگه .. یهو یاد بطری افتادم و آرتین رفت از ماشین آوردش و دادیم به فیروزخان و اونم یه شات ریخت برای خودش و اومد تست کنه که آرتین گفت : مواظب باش آقا فیروز . خیلی قویه !
- تو بچه سوسول که به آبجو میگفتی عرق سگی نمیخواد به من درس بدی !
بعد هم شاتش رو یه ضرب رفت بالا . یهو دیدیم چشماش گرد شد و صورتش سرخ و نفسش گرفت و تالاپ افتاد رو زمین ! جیغم رفت هوا که مُرد !!!!! درست همین موقع سر و کله خاله مادرم هم پیداش شد و با دیدن شوهرش که رو زمین ولو شده بود اونم جیغ کشید و غش کرد افتاد زمین ! حالا دو تا جنازه رو دستمون مونده بود . فوری پریدم گوشی تلفن رو برداشتم و زنگ زدم به اورژانس . آرتین گفت : چیکار میکنی ؟ زنگ بزنی میان میگیرنمون که ...
- به جهنم ! بهتر از اینه که اینا بمیرن .
خلاصه چند دقیقه بعد یه آمبولانس اومد و فوری اومدن تو . خاله مادرم که حالش کمی جا اومده بود ولی فیروزخان چشماش همچنان باز و گرد شده بود و هی خرخر میکرد ! دکتره پرسید چی شده ؟ آرتین اومد ماست مالیش کنه گفت : هیچی آقا نوشابه خورد مُرد !
- باز تو چرت و پرت گفتی ؟ آقا مشروب خورد اینطوری شد .
بهش اکسیژن وصل کردن و آمپول بهش زدن تا حالش کمی جا اومد و نشست . حالا هی بهش میگیم بلند نشو بگیر بخواب , میگه نه من خوبم و هی سراغ عرق موز رو میگرفت و بطری رو که دادیم بهش بلند شد رفت گذاشتش توی کلسکسیون مشروباش و گفت : حرف نداشت , رفتم بهشت و اومدم !!!! حالا هر چی بهش میگیم بابا غش کردی داشتی میمردی , میگفت نه و من رفتم بهشت و دوباره برگشتم . خلاصه کم مونده بود دستی دستی این بدبخت رو بکشیم ! تا آخر شب پیششون موندیم و مطمئن شدیم که حالشون خوبه , اومدیم خونه . اینم از جریان عرق موز ...



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001