فرياد بي صدا |
Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18 |
Sunday, December 14, 2008
● چطور از مردها طلاق بگیریم !!
قانون طلاق در ایران مثل باقی قوانین اسلامی میمونه که خیلی از قسمت های اون نوشته میشه ولی بهش عمل نمیشه ! همون بلایی که سر قانون اساسی آوردن که قانون در کتاب موجود هست هست ولی کسی بهش عمل نمیکنه . طلاق گرفتن هم همینطوره . کلن مردها اختیار این رو دارن که هر زمان و هر لحظه ای و با هر بهانه ای چه بجا چه تا به جا زن رو طلاق بدن و از سر باز کنن ولی وای به اینکه زنی بخواد از مردی طلاق بگیره . طرف حتا معتاد هم باشه و تابلو , زن باید دلیل و مدرک و صد تا آزمایش و استشهاد بیاره تازه دادگاه بررسی کنه و بعد از یکی دو سال سنگ قلاب کردن زن , تازه اونم اگه مرد همچنان در عمل بود , حق طلاق رو به زن بده ! در چنین اوضاعی که زن حتا در حد یک کنیز هم ارزش نداره فکر میکنین باید چیکار کرد ؟ حدود یکسالی میشد که خانمی جزو مراجعه کننده های من بود و از زندگی و شوهرش شکایت داشت . با هم اختلاف شدید داشتن و مرده تفریحی تریاک میکشید و با زن های جورواجور میگشت و هزار کثافت کاری میکرد و زنه رو هم طلاق نمیداد . هر جور روش که بلد بودم بهش یاد دادم از صبر و تحمل تا تشوبق و .. ولی انگار شوهر این خانم به هیچ راهی هدایت نمیشد و اوضاع همچنان خراب بود . این آخری ها هم که آقا دست بزن پیدا کرده بود و سر هر چیزی چنان کتکی میزن به این بیچاره که دیگه جای سالم رو تنش باقی نمونده بود . دفعه آخری که این زن بیچاره اومده بود پیشم صورتش درب و داغون بود و لباسش رو در آورده بود و جای بخیه و کبودی های تنش رو نشونم میداد و دلم ریش شده بود . مثل همیشه یه آبغوره حسابی گرفت و بعد هم منتظر شد تا باز من بهش راه حل پیشنهاد بدم . مشکل این بود که آقا طلاق بده نبود و حتا زنه مهریه ش رو هم حاضر بود ببخشه ولی مرده راضی نمیشد . هیچ دلیل دادگاه پسند محکمی هم نداشت که بتونه با اون این مرتیکه رو محکوم کنه . وقتی جای کتک ها رو دیدم دلم خیلی گرفت و تصمیم گرفتم هر طور شده مغزمو کار بندازم تا بتونم از دست این مرد روانی نجاتش بدم . فرستادمش رفت و گفتم فکر میکنم و بهت میگم چیکار کنی . دو روزی فکرم مشغول بود تا اینکه یه فکر حسابی به سرم زد و بهش زنگ زدم و با هم جایی قرار گذاشتیم و رفتم دیدنش . زودتر از من سر قرار رسیده بود . احوال پرسی کردیم و رفتیم به یه کافی شاپ تا چیزی بخوریم و بهش بگم چیکار باید بکنه . بعد از خوردن یه فنجون قهوه شروع کردم : - اگه قول بدی چیزی که بهت میگم رو بهش عمل کنی مطمئن باش طلاقت میده . شما هر چی بگین من گوش میدم . - خوبه . ولی این وسط باید قید یه سری چیزها رو بزنی .. مهم نیست . هر چی باشه انجام میدم . - خب .. ببین ! امشب که رفتین بخوابین , قبل از خواب باید تا میتونی آب بخوری و دستشویی هم نری . تا جا داری فقط آب بخور . چرا ؟ اذیت میشم که تا صبح ! - مساله همینه ! تا میتونی آب میخوری و بعد هم میری تو رختخواب . طبیعیه که به زودی جیشت میگیره ! اینجاست که باید دست بکار بشی و نزدیک شوهرش بری و جیش کنی رو تخت . جیش کنم ؟ یعنی چی ؟ آخه مگه میشه ؟ - ببین ! مگه نگفتی هر چی من بگم انجام میدی ؟ نه امکان نداره . حرفشم نزنین ! این یکی رو دیگه نه ... - پس اگه دلت میخواد تا آخر عمرت کتک بخوری و تحقیر بشی نکن . خب من دیرم شده باید برم ... صبر کنین . آخه یعنی چی جیش کنم تو تختمون ؟ - یعنی همین که گفتم . هیچ سوالی نکن و فقط انجام بده . دو شب فقط . بعد از دو روز بیا پیشم تا بهت بگم چیکار کنی . مطمئن باش ضرر نمیکنی . بهت قول میدم . اصلن هم خجالت نکش . آخه بدم میاد ... - بد اومدن نداره . میری حموم تمیز میشی . خلاصه با کلی تردید راهیش کردم و رفت . شب هم بهش زنگ زدم و کلی بهش امیدواری دادم و تشوبقش کردم که حتمن بشاشه تو جاش ! دو روز بعد زنگ زد و دوباره با هم قرار گذاشتیم . وقتی اومد کمی عصبی بود . بهش گفتم تعریف کنه چی شده ؟ گفت هیچی اینقدر آب خورده بودم که تمام دشک خیس آب شد طوریکه صبج لباسهای شوهرم هم خیس بود . روز اول هیچی نگفت بهم . فرداش که اینکارو کردم گفت : این چه وضعیه ؟ خودتو کنترل کن و کلی بهم فحش داد . - خوبه ! حالا امشب باید یه کار دیگه بکنی . بعد از کیفم یه شیاف در آوردم و دادم دستش گفتم : این شیاف کارکن هست . امشب موقع خواب این شباف رو میذاری و میگیری میخوابی . هر جا هم دیدی وضعت خرابه اصلن نگران نشو همون تو جات خودتو راهت کن . باز شروع کرد جیغ و داد کردن که محاله این کارو بکنم و ... خلاصه اینقدر بهش گفتم تا قبول کرد و رفت . قبل از رفتن بهش گفتم : فقط یه چیزی یادت باشه شوهرت که میبرت طلاقت بده , بهش میگی تا مهریه م رو ندی رضایت نمیدم . - طلاقم بده ؟ مگه ممکنه ؟ تو چیکار داری ؟ فقط یادت باشه از حق مهریه ت نمیگذری ! تا نگرفتی امضا نمیکنی . امروز ساعت 10 صبح زنگ زد بهم و از پای تلفن چنان جیغی کشید که وحشت کردم و بعد هم گفت : طلاقمو گرفتم !!!!!! خلاصه معلوم که شب خانم شباف بیزاکودیل رو میذاره و این شیاف هم چیزی مشابه روغن کرچک هست که تمام روده رو خالی میکنه و خلاصه تا صبح خانم تمام تخت رو رنگارنگ میکنه و صبح که شوهرش بیدار میشه و اوضاع رو میبینه با کتک و کشون کشون میبرش دادگاه و حتا مهریه ش رو هم کامل میده و طلاقش میده . به همین سادگی ... حالا اگه فکر میکنین قانون مردسالاری که بر زن ایرانی چیزه شده و نمیشه ازش خلاص شد و باید سوخت و ساخه , نگران نباشین . چون هر چیز متعفنی رو با تعفن میشه در برابرش ایستادگی کرد و سزای چنین قانونی همانا ریدن و شاشیدنه و بس ... فتبارک الله . حالا شما خانم های گرامی اگه قصد طلاق گرفتن دارین باور کنین این نسخه چنان کارایی ای داره که صد تا سفره ابوالفضل و نذر و نیاز و دعا و فال و رمل اسطرلاب و جادو و جنبل هم چنین اثری نمیکنه . یکبار امتحان و صد دوآ به جون من بفرستین ... فکر نمیکنم هیچ مردی رو پیدا کنین که حاضر باشه پیش یه زن شاشو و ریقو بخوابه چه برسه به اینکه باهاش زندگی هم بکنه ... نوشته شده در ساعت 11:01 PM توسط No One
........................................................................................
|
سایت ها My Community سايت هاي خبري
دوستان Design By Shiva © 2001 |