فرياد بي صدا |
Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18 |
Monday, July 31, 2006
● تظاهرات به سبک اسلامی :
الان مدتیه زنان ایرانی به مناسبت های مختلف از جمله روز زن , تظاهرات و اجتماعات آرومی رو برگزار میکنن که متاسفانه با خشونت و وحشیگری و حیوون صفتی مزدوران وطن فروش رژیم اسلامی ایران مواجه میشه ! حمله وحشیانه به زنان و کتک زدن و توهین به اونها , نمونه هایی بود از این رفتار ضد انسانی . همه اینها میتونه برای ما زنان دلسرد کننده باشه و ممکنه باعث بشه در اجتماعت دیگه , عده کمتری شرکت کنن و یا در آینده هیچ همایشی برگزار نشه ! اما من راه حل مناسبی برای این مشکل پیدا کردم که میشه با یک تیر 2 نشون زد : " همین جا از همه شما که این مطلب رو میخونین خواهش میکنم در صورت امکان این مطلب رو به کسانیکه در انجمن های زنان و یا همایش های دیگه فعال هستن برسونید " چند روز پیش عده ای از جوانان کمونیسم کارگری ایران با پوشیدن پیراهن های سرخ رنگ در محوطه پارک دانشجو تجمعی آروم رو برگزار کردن و با در دست گرفتن پلاکارها و دادن شعارهایی , حمله اسرائیل به فلسطینی ها رو محکوم کردن ! بعد از اون , شروع کردن چند تایی هم شعار حزبی سر دادن و در یک حرکت نمادین دور آبگیر پارک گشتی زدن و بعد هم متفرق شدن و هیچ کسی هم کاری به کارشون نداشت ! این جریان منو به یک فکر جالب انداخت که اگه تمام طرفداران حقوق زنان و حتا گروههای دیگه آزادیخواه ایرانی داخل کشور بهش عمل کنن , هرگز شاهد وحشی گری عمال وطن فروش و مزدور رژیم نخواهیم بود و اگر هم باشیم , سوای اینکه از حق خودمون بعنوان یک زن , یک انسان , دفاع کردیم و , یکی از چهره های منفور و کثیف این رژیم رو هم به زیبایی و با زیرکی زیر سوال بردیم و کاری کردیم که دست رژیم برای اون دسته از مردم و بهتره بگم مردانی که اعتقاد دارن فقط زنان بدکاره و هر جایی در این تظاهرات و گرد همآیی ها شرکت میکنن , رو کردیم و به عمل خودمون وجهه قانونی و از همه مهمتر شرعی (!) بخشیدیم ! من پیشنهاد میکنم از این به بعد در چنین همایش هایی از تمام زنان خواهش کنیم چادر سر کنن و با پوشش مشکی و حجاب کامل اسلامی در این همایش ها حضور به هم برسونن ! لابد الان میگین چرا چادر ؟ مایه ننگ و توهین به زن ؟ سمبل ارتجاع سیاه ؟ من چند پله جلوتر رو نگاه میکنم : سر کردن چادر از طرف زنان شرکت کننده در همایش های زنان چندین هدف مهم رو دنبال میکنه : - حکومت و رژیم بهانه اینکه مثلن برای بد حجابی یا مبارزه با زنان ویژه ای که همیشه به این زنان آزادیخواد لقب میدن , نمیتونه وارد عمل بشه ! - همین حجاب چادر و سراسر مشکی که این زنان به سر میکنن , باعث میشه که اگر رژیم بخواد دست روی این زنان بلند کنه و اونها رو مورد ضرب و شتم قرار بده , با اعتراض قشر مذهبی جامعه روبرو بشه . - در صورت اقدام خشونت آمیز با زنان , چادر و پوشش اسلامی مثلن رسمی رو با دست خودش به چالش می کشونه و نشون میده حتا برای حجاب و یا زنان مومن (!) و ارزش های اسلامی (!) هم ارزشی قائل نیست ! - همین عمل باعث ایجاد تفرقه بین ارکان نظام میشه و یک دوگانگی ایجاد میکنه ! از طرفی قشر زنان چادری واقعی در مقابل این عمل موضع میگیرن , چون نمیدونن این زنان چادر به سر واقعن از چه گروهی هستن و این خبر میتونه مثل بمب توی جامعه بترکه و یک افشاگری درست و حسابی راه بندازه و حکومت هم قادر به سانسورش نیست چون در کشور ما هر چیزی که وجهه اسلامی داشته باشه ناخودآگاه سانسور نمیتونه بشه و بیشتر پخش میشه خبرش ! - در اجتماع ما همیشه چهره های موجه مذهبی باعث جلب توجه شدید میشن و گرایش و جذب باقی گروههای اجتماع رو به همراه دارن . به همین دلیل اگر زنان چادری یا مومن دیگه ببینن عده ای زن چادری و محجبه دارن در دفاع از حقوق زنان فریاد میزنن , با کمال میل بهشون ملحق میشن و این اجتماع رو قویتر میکنن و اگر هم حرکتی مخالفی از طرف رژیم صورت بگیره , زنها تنها نیستن و این میتونه بین زنان مذهبی و غیر مذهبی یک اتحاد جالب و مسالمت آمیز ایجاد کنه ! حالا کافیه این وسط همون برنامه ضرب و شتم و توهین و دستگیری و ... صورت بگیره و اینجاست که رژیم و دستگاهش زیر سوال میرن که چرا با زنان مومنه (!) برخورد کردین ؟ فقط تصور کنین که بجای اینکه 2 تا پلیس زن چادری دارن یک دختر شُل حجاب رو کشوم کشون میبرن تا زندانیش کنن , اینبار یک دختر چادری رو به این وضع ببرن ! و اونوقت چقدر میتونه جالب بشه ؟ از طرفی رژیم مخالف چنین همایشی هست و از طرفی نمیتونه اقدامی هم صورت بده و این میشه یک پیروزی به نفع زنان ! درسته منم با شما موافقم که پوشش مستهجن چادر مایه ننگ زن ایرانیه و نشونه و نماد و سمبل ارتجاع سیاه ! اما با چنین حکومت ریاکاری که تمام اهدافش رو در پشت پرده دین و به نام اسلام و خدا داره انجام میده و روی جنایت هاش سرپوش میذاره و اونها رو شرعی و قانونی جلوه میده , باید ما مردم و مخصوصن ما زنها مثل اونها عمل کنیم و با سیاست باشیم ! باور کنین اگر 50 تا دختر چادر به سر میرفتن دم در استادیوم آزادی جمع میشدن , همه رو وارد میکردن ! اگه 100 نفر زن چادری در روز 8 مارس در پارک دانشجو جمع شده بودن , حکومت جرات نمیکرد دست به زنها بزنه حتا اگر به رژیم فحش هم میدادن ! استادم میگفت آهن رو باید با آهن ببری ! درست هم میگفت ! ما مگه نمیدونیم همون دانشجو نماهایی که یه کپه ریش میذارن و بیرون دیوارهای سفارت ها جمع میشدن و شعار میدادن یا از دیوار بالا میرفتن و تابلو رو میکندن , دانشجو نبودن و سابقه شون رو نگاه کنی میبینی که طرف یک لات آسمون جل و زور گیر معلوم الحال فلان محل جنوب شهره و با گذاشتن یه ریش و رو انداختن پیرهنش و یقه رو کیپ بستن , شده امام زاده و دانشجو ؟؟؟!!!!! پس چرا ما از چنین جو ریاکارانه ای استفاده نکنیم ؟ اگه دانشجوهای ما هم خواستار این هستن تا حرفشون رو به کرسی بنشونن , تیپ بسیجی و حزب الهی بزنن ! زنان ما هم چادر سر کنن و برن شعار بدن ! رژیم میخواد دستگیرتون کنه ؟ بذارین بکنه ! وجهه خودش رو خراب میکنه ! باعث میشه بین جامعه خر مذهب های اجتماع و رژیم درگیری و نفاق پیش بیاد و بیفتن تو جون هم ! به این میگن سیاست ! نه به این که 100 تا زن معصوم و مظلوم و بدون حامی برن توی یک محل بایستن و عده ای گرگ بیفتن به جونشون و درب و داغونشون کنن . این هیچ افتخاری برای ما نداره جز ظلم به زن ! جز سرکوب بیشتر زنان ! جز تحقیر و محرومیت بیشتر زن ! امیدوارم این مطلب درس عبرتی بشه برای تمام گروههای مبارز !!!!!! تکبیر. نوشته شده در ساعت 12:11 AM توسط No One
........................................................................................
● شرط بندی با ادیسون :
خداوند لعنت کنه هر کسی رو که شرط بندی میکنه ! کلن شرط بندی چیز جالبی نیست و اعتیاد هم میاره . البته شرط بندی داریم تا شرط بندی ! مثلن پاسور بازی سر استریپتیز کردن چیز خیلی باحالیه و کلی کیف داره مخصوصن که تو یه جمع خانوادگی یا دوستانه باشی و چند تا زن و چند تا مرد باشیم و موقع پوکر بازی کردن مردها رو سوسک کنی و مجبورشون کنی یه پارچ آب یخ رو یه نفس بخورن و یا اینکه با شورت برن توی کوچه و برگردن و ... , واقعن لذت داره و دیدنیه و تازه کلی هو ثواب داره ! یا مثلن شرط بندی سر سرویس طلا با مردها و خلاصه هر چیزی که به نفع زنها باشه توی شرط بندی حلاله ! اما بجز اینها در چیزهایی که از نظر سلامتی برای آدم باعث مشکلات فجیعی میشه , خوب نیست ! حالا این نمونه رو بخونین تا بفهمین این شرط بندی میتونه چه بلاهایی سر آدمیزاد بیاره : آقا ما چند سالی بود یادمون رفته بود این برق رفتن چیه و کم کم داشت از خاطره هامون دوران تاریک و سیاه اوایل کودتای اسلامیون محو میشد ! اما الان مدتیه که ویروس برق رفتن دوباره مُسری شده و هر از گاهی زرت و زرت برقها میره و انگار این حکومت اسلامی اصلن خوش نداره ما دوران ننگین و سیاه انقلاب رو فراموش کنیم ! امروز هم یاد قدیما افتادم ! یاد اوایل انقلاب . تا همین هفشده سال پیش هر شب برق ها میرفت و توی تاریکی دور چراغ نفتی و شمع میشستیم تا برق ها بیاد و در این بین هیچکس رو هم لعنت و نفرین نمیکردیم و راحت تحمل میکردیم و اینش جالب بود ! دوران ملال آوری بود ... هنوز هم از اون دوران خاطراتش به وضوح توی ذهنم باقی مونده . شب های زمستون , صدای سوختن چوبهای شومینه , بوی شلغمی که توی خونه پیچیده بود , سکوتی که همه جا طنین انداز بود و چراغ نفتی ای که میسوخت و نورش هم دلمون رو روشن نمیکرد . یا زمانیکه حمله هوایی میشد و دولت برق ها رو قطع میکرد و توی تاریکی میشستیم و گوش به زنگ رادیو بودیم تا آژیر سبز به صدا در بیاد و برق ها هم بیاد ! روزگاری بود برای خودش ... ما اینطوری بزرگ شدیم ... اونوقت حالا اینجا توی کالیفرنیا بخاطر گرمای زیاد و استفاده بیش از حد از برق وقتی برقها قطع میشه مردم اعصابشون داغون میشه و داد و هوار و ... ! پس ما چی میگفتیم ؟ حالا هم هر از گاهی که برق ها میره ناخودآگاه یاد اون دوران می افتم .. دست خودم که نیست ! بگذریم ... امروز از صبح معلوم نبود توی اداره برق چه خبری شده بود که صد دفعه هی برق میرفت و می اومد و کم مونده بود تمام لوازم برقی خونه نابود بشه ! آخر از ترسم مجبور شدم پریز های همه چی رو از کولر ها گرفته تا یخچال و تلویزیون و فریزر و ... رو بکشم تا یه وقت نسوزن ! این وضع ادامه داشت و هر یک ساعت برق می اومد و یکربع نشده میرفت ! آخر زنگ زدم به اداره برق و بعد از اینکه یکساعت پشت خط به اشغالی خوردم , بالاخره خط آزاد شد و یه خانمی گوشی رو برداشت و گفت دارن ترانس فشار قوی وصل میکنن توی منطقه و این برق رفتن ها برای اینه و یه معذرتی هم خواست ! باز خوبه معذرت هم خواست ! قدیما تازه یه چیزی هم بدهکار میشدیم که چرا اعتراض داریم و باید خفه خون میگرفتیم !!!! خلاصه آخر سر برق ساعت 3 بعد از ظهر اومد و تا ساعت 6 برق داشتیم و دیگه داشتم مطمئن میشدم برقها نمیره که دوباره برق رفت و ایندفعه دیگه نیومد که نیومد ! حالا بازم خوب بود از دوران جنگ توی خونه چند تا چراغ گازی وصل کرده بودیم که اینجور مواقع خیلی بدرد میخورن و از چراغ نفتی و شمع خیلی بهتر و پر نور ترن ! چراغها رو روشن کردم و همگی نشستیم توی هال و هر کسی مشغول کار خودش شد ! آرتین نشسته بود روزنامه ورزشی میخوند و مدام حرص میخورد ! منم دراز کشیده بودم رو مبل و سرمو گذاشته بودم رو پای آرتین و کتاب میخوندم و خودمو با بادبزن باد میزدم و آرتین هم با موهام بازی میکرد ! خواهرم یکی از موشهاش رو تو دستش گرفته بود و داشت مثل گربه نوازشش میکرد و با غضب آرتین رو تماشا میکرد ! مرتیکه هم ماشین هاشو چیده بود و برای خودش داشت حال میکرد ! یکساعتی گذشت و خبری از برق نشد ! کم کم حوصله همه مون داشت سر میرفت ! مرتیکه نق زدنش شروع شده بود و ماشین هاش رو دنگ و دونگ به هم میکوبید ! خواهرم هم حالا داشت دونه دونه پشم های موشه رو میکند و دمشو تاب میداد و تو مشتش میچلوندش ! آرتین هم با روزنامه خودشو باد میزد و دیگه بجای لوله کردن موهام , موهامو چنگ میزد و منم کتاب رو بسته بودم و با حرص خودمو باد میزدم و وضعی بود ! یهو خواهرم بلند شد و به آرتین گفت : - آرتین بیا شرط بندی کنیم ! ایول ! سر چی ؟ - بیا اینجا تا بهت بگم ! دو تایی رفتن سمت دیوار و جلوی یه پریز برق ایستادن و خواهرم دست کرد تو موهاش و یه سنجاق سر در آورد و داد دست آرتین و گفت : - الان که برق نیست ! جرات داری اینو بکن تو پریز ! خیالی نیست ! چی میدی بجاش ؟ - گوزم بهت نمیدم ! فقط اگه جرات داری اینو تو پریز فرو کن تا بفهمم ترسو نیستی ! اگه راست میگی تو چرا فرو نمیکنی ؟ خواهرم هم سنجاق رو گرفت و فرو کرد تو پریز و در آورد و داد دست آرتین و گفت حالا نوبت توئه ! + پدر سگا ! نکنین این کارا رو خطرناکه ! - شیوا باز ما دو تا داریم با هم حرف میزنیم تو پریدی وسط ؟ باشه اصلن به من چه ؟ ولی هر بلایی سرتون اومد از من کمک نخوایین ! خلاصه آرتین هم سنجاق رو گرفت و فرو کرد تو پریز ! آقا چشمتون روز بد نبینه ! فرو کردن همان و همزمان هم برق اومد و یه صدای تق بلند پیچید و برقها هم رفت و این آرتین 3 متر پرت شد عقب و محکم خورد تو دیوار پشت سرش و افتاد زمین و دیگه بلند نشد ! - خاک تو سر ! خیالت راحت شد کشتیش ؟ چیه ؟ جای تشکرته ؟ از دستش راحت شدی ! - پدر سگ ! مگه دشمن من بود که از دستش راحت بشم ؟ تازه مگه خودم دست نداشتم بکشمش ؟ به هر حال ازش هر چی بهت ارث رسید نصفشو میدی به من تا کارهای تحقیقاتی انجام بدم ! دمپاییمو در آوردم افتادم دنبال خواهرم و اونم جیغ زنان پرید و رفت بالا تو اتاقش ! اومدم پایین ببینم چه بلایی سر این بدبخت اومده ! من شنیده بودم برق کسی رو میگیره پرت میکنه ولی دیگه ندیده بودم اینطوری مثل موشک پرتاب کنه ! اومدم بالا سرش و تکونش دادم و گوشمو رو سینه ش گذاشتم ! خوشبختانه قلبش کار میکرد و نفس هم در می اومد و زیر لب هم ناله میکرد ! بدو بدو رفتم زنگ زدم به اورژانس و رفتم دم در تا وقتی اومدن بیارمشون تو ! حدود 10 دقیقه بعد آمبولانس آژیر کشان پیداش شد و مستقیم اومدن توی خونه و منم دنبالشون . 3 نفر پیاده شدن و رفتیم تو و بالا سر آرتین و بهشون گفتم برق گرفتش ! - خانم برقها که رفته ! چطوری برق گرفتش ؟ برق نداشتیم , بعد برق اومد دوباره رفت ! - یعنی چی ؟ " حالا بیاد درستش کن و بگو این احمق سنجاق توی پریز کرده " . آقا نمیدونم دیگه ! ببینین چی شده حالا ؟ نکنه بمیره ؟ معاینه ش کردن و گفتن چیز مهمی نیست و فقط بهش شوک وارد شده ! کف پاش هم یه سوراخ اندازه 5 تومنی درست شده بود و داشت خون میاومد . یکیشون گفت برق از اینجا خارج شده و شانس آورده وگرنه میکشتش . مشغول پانسمان پاش شدن و گفتن باید ببرنش بیمارستان و پاش رو بخیه بزنن . منم رفتم مانتو روسریمو پوشیدم تا باهاشون برم و مرتیکه رو هم سپردم دست خواهرم و اومدم پایین که یهو یکیشون گفت : خانم این سنجاق رو تو دست شوهرتون پیدا کردم ! جریانش چیه ؟ - چی این ؟ هیچی چیز مهمی نیست ! بریم تو راه براتون میگم ! خلاصه گذاشتنش روی برانکار و سوار آمبولانس شدیم و راه افتادیم . بین راه هم جریان شرط بندی رو گفتم و همه شون مرده بودن از خنده و منم از خجالت داشتم میمردم ! خلاصه تا ساعت 11 ما توی بیمارستان ..... بودیم و پاشو بخیه زدن و پانسمان کردن و یه آمپول کزاز هم زدن در کونش و یه سرم هم بهش وصل کردن و نوار قلبی ازش گرفتن و بالاخره مرخص شدیم . الان که دارم این مطلب رو مینویسم قیافه آرتین خیلی باحال شده ! موهای سرش نصفش سیخ شده و نمیخوابه ! هر چی من و خواهرم به موهاش ژل و اخ و تُف و تافت و آب زدیم و سشوار کشیدیم فایده نداشته و مثل فنر سیخ شده و نمیخوابه ! حتا خواهرم از یک لحظه غفلت من استفاده کرد اتوی داغ رو گذاشت رو سرش و نصف موهاشو بعلاوه پوست سرشو سوزوند , ولی صاف نشد که نشد ! نصف دیگه موهاش هم کز خورده و وز کرده و کمی فر شده و بیشتر شبیه پشم اونجای آدمه تا مو ! چشمهاش هم یه جوری شده و از حدقه در اومده ست و هنوز بهت زده ست ! همینطوری حالت عادی مثل مونگول ها بود و دیگه برق 220 ولت هم که بهش وصل شده شده سوپر خُل ! خواهرمو تهدید کردم که یکبار دیگه دور آرتین بگرده خودم بهش برق وصل میکنم و خشکش میکنم و جای مجسمه فرانکشتین ماده میذارمش گوشه اتاق پذیرایی !!!!!! حالا بازم بگین شرط بندی خوبه ! اینم نتیجه ش ! نوشته شده در ساعت 2:00 AM توسط No One
........................................................................................
● کی چه مذهبی داره :
شما چه مذهبی دارین ؟ مسلمونین ؟ یهودی هستین ؟ مسیحی هستین ؟ بودایی ؟ کافر ؟ تا حالا شده به این توجه کنین اصل مشترک پرستش ادیان چیه ؟ خیلی ساده ست , همه ما خدا رو میپرستیم ! خدا هم از نظر ما پدیده ای برتر از هر جهت به حساب میاد و کافرترین افراد هم به یک خالق اعتقاد دارن . حتا کسانیکه بت میپرستن هم به خدا اعتقاد دارن . اونها خدا رو در یک مجسمه میبینن و ما در یک موجود نامرئی ! چه فرقی میکنه ؟ اون بر طبق باور خودش دست از پا خطا نمیکنه و باید ها و نباید ها یا همون حلال و حرام های ما رو داره و همگی ما سعی میکنیم از حدود انسانی خارج نشیم . حتا وجدان هم خدا به حساب میاد . همین که کسی میگه من خدا رو قبول ندارم و فقط تابع وجدان و عقل و شعور خودم هستم , این یعنی اعتقاد به نیروی برتر داشتن نیرویی که در بطن وجود همه ما هست و همه ما از اون انرژی میگیریم و بهش به نوعی وابسته هستیم ! همیشه چیزی هست که بخاطرش خودمون رو مقید به این میکنیم که از حدود انسانی خارج نشیم ! خدا هر شکلی میتونه داشته باشه و در هر چیزی باشه ! خود انسان خداست ! چون جزئی از اونه ! پشه هم خداست ! چون بخشی از خداست ! طبیعت هم خداست ! چون نشانه ای از وجود خداست ! کهکشان ها هم خدا هستن ! یک ملکول ! یک اتم ! انرژی , هر انرژی ای ! هر چیزی که دلت میخواد اسمشو بذار . حق , الله God یا هر چیزی ! اصل اینه که ما مثل هویج سبز نشدیم و این گیتی بیکران هم همینطور . هر چیزی که بر طبق نظم و قاعده باشه دارای هدفه و هدف نهایی هم تکامل و رسیدن به نهایته و نهایت هم یعنی خدا , چیزی که نمیشه قدرت و تصوری براش پیدا کرد و هر کدوم از ما به نوعی به یک نیروی مافوق اعتقاد داریم که اون همون خداست ... نه این خدای مسلمونها که خودی رو از غیر خودی جدا میکنه و فرمان قتل و سنگسار صادر میکنه و تشنه خونه و بس ! خدایی که وحشت آفرینه , خدایی که فقط ترس ایجاد میکنه در دلها و نا امنی وحشت ! این خدا نیست , شیطانه ! مسلمونها شیطان پرست هستن نه خدا پرست . حالا با توجه به این موارد خیلی ساده ست به تمام کسانی که دارای یک مذهب خاصی هستن وقتی بگی چی رو میپرستی میگه من خدا رو میپرستم ! درسته ؟ نمیگه من هیچکس رو نمیپرستم و خدای من مادر و پدرم بودن که یه شبی نصف شبی رفتن توی رختخواب و منو ساختن و 9 بعد پسم انداختن ! اگه منظور جسم باشه که الان هم تقسیم سلولی میکنن ولی روح یا همون خدای درونی هر انسانی تکلیفش چی میشه ؟ چیزی که ما رو به برترین پدیده این جهان وصل میکنه و دارای 4 بُعد میشیم . حالا وقتی از کسی میپرسی خدا چیه و چه شکلیه ؟ بهت میگه دیده نمیشه ولی وجود داره و همه جا هست ! بهت میگه خدا شکل نداره و بزرگترین و قوی ترین و دانا ترین و خلاصه هر نسبت خوبی رو وصل میکنه به خدا و میگه خدا یعنی یه همچین چیزی ! خب , حالا موضوع مهم تر !!! چرا مسلمونها با یهودی ها بد هستن ؟ چرا سنی ها با شیعه ها بد هستن ؟ چرا بودایی ها با مسلمونها بد هستن ؟ چرا مذاهب چشم دیدن همدیگه رو ندارن و هر مذهبی رو که میبینی به نوعی با مذاهب دیگه در جنگه و نفرت و کینه ای قدیمی از هم دارن ! دلیلش رو میدونین ؟ خیلی ساده ! همه این مذهب ها در آیین ها و روش های خدا پرستی و یا در نوع پیغمبر و خداهای خودشون با مذاهب دیگه فرق دارن و تنها اختلافی که بین مذاهب وجود داره همینه ! اما مشکل دعوای مذاهب اینقدر ساده و احمقانه ست که شاید خنده تون بگیره : همه مذاهب خدا رو میپرستن !!!!!!! میبینین ؟ چرا یاد نمیگیریم بجای اینکه از فلانی بپرسیم مذهبت چیه , به این فکر کنیم که اون هم خدا پرسته ؟ چرا باید موقع استخدام ازمون سوال بشه چه مذهبی داری ؟ مگه خدا پرست نیستیم ؟ چرا در دینهایی که به ظاهر ادعای تکامل و برترین بودن دارن مثل دین کثیف اسلام , همیشه خدا پرستی به چالش کشیده میشه و برتری انسانی بر روی نوع دین تکیه میکنه ؟ سنی میگه من علی قاتل رو قبول ندارم و شیعه میگه منم عمر و ابوبکر و ... رو قبول ندارم ! سنی میگه من 12 امام رو قبول ندارم و شیعه میگه من میگم اصلن 14 تا امام داریم : خمینی و خامنه ای امامان 13 و 14 . یا اینکه بودایی میاد و میگه " گاو " خدای منه ! و اونو طوری میپرسته و احترام میکنه , که ما همون خدای نامرئی خودمون رو هم که بخاطرش اینهمه آدم میکشیم و دروغ میگیم و خیانت میکنیم و .. رو هم اینطوری نمیپرستیم و هر چی قسم دروغه میچسبونیم به خدای خیالیمون و بعد ادعای مسلمونی هم میکنیم ! توی معاملات قسم خدا و پیغمبره که ردیف میشه و در نهایت میبینی این خدا و پیغمبر چقدر تو زرد و جاکش بوده که کلی هم سرت کلاه رفته ! مثلن وقتی میخوای ماست بخری و میپرسی ماستش شیرینه ؟ بهت میگه به قرآن مثل قنده ! میای خونه و میبینی سرکه از این شیرین تره ! یا وقتی داری لباس میخری فروشنده میگه به ابوالفضل , به خدا این پارچه ش آب نمیره ! بعد میایی خونه و تا یکبار میشوریش میبینی بلوزت شد تاپ ! یا مسیحی میاد و میگه من فقط مسیح رو قبول دارم و بجز اون هیچ خری رو آدم حساب نمیکنم و از طرفی مسیح پسر خدا بوده و پدر و پسر و روح القدس ! مسلمون هم میگه مسیح پسر خدا نبوده و بعد از مسیح هم ممد گدا اومده و دین رو کامل کرده یا بعبارتی درسته ریده بهش ! اینهمه در جهان بحث و جنگ و خونریزی بین پیروان مذاهب گوناگون هست ولی تمام مذهبیون و مخصوصن مسلمونها که تمام فتنه های جهان امروز زیر سر اونهاست , هرگز به این فکر نمیکنن که مهم این نیست فلانی چه آیینی برای پرستش داره , مهم اینه که اون هم خدا رو میپرسته و این اصل کلی در تمام مذاهبه ! جالبتر از همه اینه که مذاهبی مثل اسلام ادعا بر یکی بودن خدا دارن و میگن خدا یکیه ولی با رفتاری که در پیش گرفتن عملن دارن میگن که خدای مسلمون با خدای مسیح و خدای یهود و ... فرق داره !!!!! آیا اینه هدف پرستش ؟ احمقانه نیست ؟ اینکه از کسی پرسیده بشه تو چه مذهبی داری , دخالت آشکار در حق پرستش دیگریه ! اینجا میشه نتیجه گرفته گروههایی مثل شیعیان و طالبان و زرقاوی ها و حکومت اسلامی و ... اینها نه بر اساس اصل خدا پرستی که بر اساس اصل پیغمبر و امام پرستی یا همون شیطان پرستی بنا شدن و اینها اصلن خدا رو باور ندارن ! طالبانی که میگیره سر گروگانهای غربی رو میبره به این دلیل که طرف مسلمون نیست , این آدم جنایتکاره و فقط مذهب رو بهانه قرار داده ! همین رژیم اسلامی ایران که بین اقلیت های مذهبی تفاوت میذاره و خودی و غیر خودی ها رو سوا میکنه , به نام دین و بنام خدا جنایت میکنه و انسان میکشه , این رژیم دنبال بهانه میگرده و رژیمی شیطانیه ! وگرنه زردتشتی و مسیحی و یهودی و بهایی و بابی و وهابی و ... اینها هم همه خدا پرست هستن و خدا رو پرستش میکنن و فقط نوع عبادتشون فرق میکنه و اعتقادات خاص خودشون رو دارن . همگی خدا رو میپرستن , همون خدایی که مسلمونها در ظاهر قبولش دارن و در عمل بهش اعتقاد ندارن . در واقع بین تمام ادیان این فقط مسلمونها هستن که سست ترین اعتقادات رو دارن و بی دین ترین و کافرترین و جنایتکار تر از اینها هنوز آفریده نشده !!!! اینبار که کسی ازتون میپرسه چه مذهبی داری , بگین منم مثل تو خدا رو میپرستم ! فکر میکنم این بهترین جواب و تو دهنی به کسی باشه که میخواد از نوع مذهبی که میپرستی و بهش اعتقاد داری سوء استفاده کنه !!!!! تکبیر. نوشته شده در ساعت 12:35 AM توسط No One
........................................................................................
● ماسک گل یاس :
قدیم ها خونه ایرانیها پر از گل بود . گلهای شاه پسند و یاس و شمعدونی زینت بخش باغچه خونه ها بودن . ولی امروز جای اون باغچه های با صفا رو دیوارهای بلند و خاکستری و زندگی در بلندای آسمون گرفته ! نهایت چند تا گلدون زپرتی و پلاسیده , شده زینت بخش آپارتمانهای بی روح . مردم صبح میرن سر کار و شب مثل جنازه بر میگردن خونه و فقط میخوان بخوابن تا فردا دوباره مثل ماشین همین کار رو تکرار کنن . همه چی شده پول و دیگه کسی مثل گذشته نمیتونه زندگی کنه ! یادش بخیر دوران بچگی گلهای یاس افتاده روی زمین رو به نخ میکشیدیم و گردنبند درست میکردیم ولی دیگه توی کمتر خونه ای از این گلها پیدا میشه . هنوز هم اگه جایی گل یاس ببینیم مشتی میچینیم و لای لباسهامون میذاریم تا بوی عطر بگیره . اما همین گل یاس بجز بوی خوش فواید دیگه ای هم داره و میشه باهاش کارهای باحالی انجام داد مخصوصن روی آغایون : دقت کردین این مردها چقدر پوست زبر و خشنی دارن ؟ بلا نسبت سنباده ! بیشترشون هم بخاطر اینکه نظافت رو خوب رعایت نمیکنن پوست صورتشون پر از دونه های چربی یا جوشهای سفت زیر پوستی میشه که فقط و فقط باید اونها رو متخصص پوست تمیز کنه یا با کرم های مخصوص از زیر پوستشون در بیارن که دو عامل کون گشادی و ترسو بودن مانع میشه که از این کارها بکنن ! به هر حال باید بدونین که ژنتیک آغایون جوریه که از خشن بودن لذت میبرن و انگار قسم خوردن به هیچ عنوان لطیف نشن و مثل اجداد نئاندرتالشون شبیه سنگ پا باقی بمونن ! این آرتین ما هم یکی از همین جانورهای قسم خورده ست که حاضره کلی حرف بشنوه ولی دست از عادت های آبا و اجدادی نئاندرتالی خودش نکشه و همچنان مثل کاکتوس باشه ! مثلن یکی از عادت های وحشتناکش اینه که صبح ها وقتی بیدار میشه صورتشو نمیشوره و فقط حموم به حموم این صورت شسته میشه و میترسه پوست صورتش دچار استهلاک بشه ! عادت دیگه ش اینه که فقط صبح ها مسواک میزنه و اونم جوری مسواک میزنه که ماهی 2 تا مسواک عوض میکنه و انگار که برس مسواک رو میجوه ! یا اینکه اصلن با مام زیر بغل میونه نداره و اگه ولش کنی زیر بغلهاش بوی طویله میگیره و اگه فشارهای من نبود و تحریم های سکسی , هفته ای یکبار حموم میکرد و خلاصه با یه آدم غارنشینی همدم شدم که اون سرش نا پیدا ! حتا روز اول که پدرم اینو دیده بود 2 ماه باهام قهر کرد و بهم میگفت اینو رفتی از تو جوب پیدا کردی !!!!؟؟؟ خلاصه با همه این احوالات تو این مدت خیلی دارم تلاش میکنم که اصلاح ژنتیکیش کنم و تا حدی هم موفق بودم البته به کمک خواهرم و روشهای رومانتیکش : مثلن سر موهای تنش که بی شباهت به قالی خرسک نبود اینقدر مورد تحریم رختخواب قرارش دادم و خواهرم هم چیز خورش کرد که مجبور شد از رو بره و بردمش دادم تمام موهای تنشو لیزر کردن و حالا شده مثل سیرابی و کوسه و شپش رو تنش سرسره بازی میکنه ! یا اینکه عادت داشت سبیل بذاره و آدم رو یاد این " شوور زیتون : سی با " می انداخت و وقتی جریان رو به خواهرم گفتم گفت تو کاریت نباشه ایندفعه که خوابید منو صدا کن مشکلتو حل میکنم ! منم که کف دست بو نکرده بودم این جانور چیکار میخواد بکنه , وقتی آرتین خوابید رفتم صداش کردم و اونم اومد و خیلی شیک فندک رو گرفت زیر سبیل هاش و همه رو از دم کز داد و همین شد که از اون روز به بعد جرات نکرده دیگه سبیل بذاره و از بیخ همه رو میتراشه مبادا دوباره به عارضه دود داده شدن سبیل مبتلا بشه ! البته ناگفته نمونه که تا یکماه لبهاش تاول زده بود و حسابی سوخته بود !!!!!!! یا اینکه این آغا یه عادت فحیعی داشت و اونم گوز در کردن بود , بقول خواهر زیتون !!!! رفتم با خواهرم که پزشکی خونده مشورت کردم چون فکر میکردم مشکل فیزیولوژی باشه و مربوط به خراب بودن شکمش و جهاز هاضمه ش ! ولی کار از این حرفها هم گذشته بود و آغا به کارخونه ایران گاز صد تا سور زده بود !!!! خلاصه تحقیق کردیم و فهمیدیم گوز دادن آقا سر عادت بد غذا خوردنشه و هم غذا رو تند تند میخوره و هم خوب نمیجوه و هم اینکه کلی به همراه غذا هوا میبلعه و از اون بدتر با هر چند قاشق غذا یه لیوان اب یخ میخوره و هر کسی به این روش غذا بخوره گوز که سهله , باید پالایشگاه گاز تاسیس کنه !!! این شد که باز دوباره دست به دامن تحریم شدیم و این عادت های وحشتناک رو کم کم از سرش انداختیم و الان این عارضه گوز دادن تا حد نرمالی کاهش پیدا کرده و قابل تحمل شده ! حالا همچین هم مهم نبود ولی مساله اصلی این بود که مرتیکه هم به تقلید از آرتین ذوق مرگ میشد و این بگوز اون بگوز و با هم تفنگ بازی میکردن !!! و کم مونده بود بچه م رو از راه به در کنه !!!!! یکی دیگه از عادت های بدش این بود که دستهاشو از بیرون که می اومد نمیشست و اینم راه حلش آسون بود ! چند دفعه بهش غذا ندادم و همیچین تمیز شد که الان از بیرون نیومده و لباس عوض نکرده میره تو دستشویی و اول دستهاشو میشوره بعد سلام میکنه !!!!!!! خلاصه همه اینها رو گفتم که بگم مردها زبون خوش سرشون نمیشه و حتمن باید کوفتمان فرهنگی روشون انجام بشه تا براشون جا بیافته ! حلا زیاد از بحث خودمون پرتاب نشیم ! غرض از گفتن این عادت ها این بود که بگم مردها کلن با لطافت میونه ای ندارن ! البته خیلی هم خوششون میاد ولی مشکل اینجاست که اینها فکر میکنن تن و بدنشون خیلی نرم و لطیفه و بعد همچین 4 چنگولی آدمو بغل میکنن و مثل اختاپوس می افتن روت و هی خودشونو بهت میمالن که انگار پارچه ابریشمی هستن , دیگه خبر ندارن که تنشون مثل کاکتوس میمونه و ما زنهای بدبخت با پوست لطیفمون باید این جانورهای پشمناک و زبر رو مثل مرتاض ها تحمل کنیم و دم نزنیم ! اما این قضیه ماسک گل یاس : من کنار پله های ورودی خونه دو تا گلدون بزرگ یاس سفید دارم که از اول بهار تا نزدیکی های آبان ماه پر از گل هستن و بوش آدمو مست میکنه ! هر روز صبح میرم یه مشت گل میگنم و میارم میریزم روی میز توالتم یا توی قوطی کرم نیوآ و عطرش تا شب موقع خواب هم توی اتاق هست . چند وقت پیش به سرم زد حالا که اینهمه گل یاس دارم , یه ماسک صورت ازش درست کنم و خلاصه نشستم و کلی تحقیقات کردم و یه معجونی ازش در آوردم که کیف میکنین ! البته ماسک صورت نشد اما یه نوع لوسیون خیلی عالی درست کردم که حرف نداره هم تمیز کننده و هم نرم کننده پوست صورت به حساب میاد و کارش اینقدر محشره و عالیه که صورت مردها رو مثل پنبه نرم میکنه دیگه وای به اینکه شما خانم ها به صورتتون بمالین ! اول طرز درست کردنش رو یادتون میدم تا ادامه ماجرا : - یک شیشه مربایی تمیز و کوچک رو بر میدارین و کف اون به اندازه یک مشت گل یاس تازه میریزین . دقت کنین گل های یاس رو از زمین جمع نباید بکنین و باید تازه از بوته بچینین و بهتره که موقع عصر اینکارو بکنین چون گلهای یاس عصرها باز میشن و عطر و خاصیتشون در اون موقع بیشتره ! بعد با وسیله ای گلها رو ته شیشه فشرده کنین و در واقع کمی بکوبینشون ! حالا به اندازه یک فاشق غذا خوری سر صاف روی این گلهای لانولین بریزین ! لانولین همون موم عسل هست ولی تصفیه شده و ناخالصی هاش رو گرفتن و از داروخونه ها یا عطاری ها میتونین تهیه کنین و یک ماده 100% طبیعی هست . دوباره مقداری گل یاس روی موم بریزین و اینبار یک قاشق مربا خوری روغن بادوم که اونم از داروخونه میشه خرید , روی گلها بریزین . دوباره گل یاس و دوباره لانولین و ... تا لب به لب شیشه ! دقت کنین که حتمن حسابی گلها رو فشرده کنین و با فشار توی شیشه جا بدین ! یعنی جوری باشه که لایه ها تحت فشار باشن ! حالا در شیشه رو ببندین و برای مدت 10 تا 15 روز شیشه رو بذارین جلوی آفتاب مستقیم و به هیچ وجه درش رو باز نکنین ! بهترین جا روی لبه بالکن هست که آفتاب گیر هست . بعد از 15 روز شیشه رو بردارین و درشو باز کنین و حسابی هم بزنین و دوباره درشو ببندین و بذارین توی یخچال . 5 روز هم باید توی یخچال بمونه ! بعد از 5 روز در شیشه رو باز کنین و عصاره ای که توی شیشه تشکیل شده رو صاف کنین . احتیاج به یه توری یا الک خیلی نازک دارین و اگه ندارین از جوراب نایلون هایی که در رفته و بدرد نمیخوره استفاده کنین . البته تمیز !!! لوسیون صاف شده رو به صورت بمالین و اثر معجزه آسای اونو ببینین . این لوسیون چند کار مهم انجام میده : - هر چی چربی زیر پوستی و جوش سر سیاه روی پوست صورت باشه همه رو کاملن خارج میکنه و نیاز به فشار دادنشون نیست که روی صورت جاش بمونه ! - پوست رو فوق العاده نرم و لطیف میکنه و اثر طولانی مدتی باقی میذاره و در ضمن خیلی هم خوشبو هست ! - پوست رو شفاف و سفید میکنه و اثر آرام بخشی روی پوست داره و منافذ پوست رو میبنده ! البته قبل از استفاده باید صورت رو با آب ولرم و صابون بشورین و بعد از خشک کردن این لوسیون رو روی صورتتون بمالین . فقط دقت کنین زیر چشم ها مالیده نشه !!! .. .. خلاصه مااین ماسک رو درست کردیم و باهاش مدتیه دارم صورت آرتین رو نرم میکنم و باور کنین اینقدر عالی شده که حد نداره . طوریکه منی که از بوسیدنش چندشم میشد الان با خیال راحت اینقدر ماچش میکنم که لپهاش سرخ سرخ میشه :) . پوستش هم صاف مثل شیشه شده و خودش کیف میکنه و هر دقیقه جلوی آینه ست . پیش زنهای فامیل هم این لوسیون کلی طرفدار پیدا کرده و همه شدن مشتریش ! حالا اگه شما هم با شوهرتون دچار چنین مشکلات فجیعی هستین دست به دامن این لوسیون طبیعی و بی ضرر بشین و حسابی از مزایای اون مستفیض بشین ... نوشته شده در ساعت 1:39 AM توسط No One
........................................................................................
● راننده تاکسی :
این راننده های تاکسی آدم های باحالی هستن . توشون همه جور آدمی پیدا میشه از لات چاله میدونی و با کلاس و حزب الهی بگیر تا ضد حکومتی و سلطنت طلب و خلاف و هوسباز و حتا اطالاعاتی . به جرات میتونم بگم نیمی از رانندگان تاکسی اطلاعاتی هستن و آدم بهتره توی تاکسی که میشینه حرفی نزنه و آسه بره آسه بیاد تا رژیم سیخش نزنه ! بعضی از رانندگان تاکسی خیلی خوش صحبت هستن و تا میشینی توی تاکسی شروع میکنن صحبت کردن و آدم واقعن لذت میبره و اصلن نمیفهمه کی رسید به مقصد . بر عکس بعضی ها مثل مجسمه ابوالهول میمونن و کاری جز گاز دادن و دنده عوض کردن ندارن . یکسری هم هستن که تا میشینی شروع میکنن به شکایت کردن و الکی 2 تا میگن تا زبون تو رو باز کنن و به راحتی تخیه اطلاعاتی میشی ! یکسری هم هستن که از اون اول تا آخر فقط فحش خوار – مادر نثار راننده های دیگه میکنن و تصور میکنن تمام راننده های دیگه دشمن خونی اینها هستن و باهاشون پدر کشتگی دارن ! خلاصه من همه جور راننده تاکسی دیده بودم الا راننده تاکسی موسیقیدان با روحی لطیف : صبح زود رفته بودم پاسپورت بگیرم . قانون جدید گذاشتن که دیگه نمیشه پاسپورت ها رو تمدید کرد و وقتی که اعتبارش تموم میشه باید یه پاسپورت جدید بگیری . حالا این به کنار , یه خوبی که پیدا کرده اینه که دیگه آدم مجبور نیست بره تا گذرنامه و صبح تا ظهر علاف بشه برای گرفتن یه پاسپورت ! دفاتری ایجاد شده که میری و مدارک رو تحویل اونها میدی و اونها خودشون برات این کارها رو انجام میدن و در عوض هزینه ش رو ازت میگیرن . تو ایران هم مردم حاضرن توی صف نایستن و در عوض هر هزینه ای رو پرداخت کنن . خلاصه مدارکم رو تحویل دادم و کارم که تموم شد رفتم اونطرف خیابون ایستادم تا یه تاکسی بگیرم و برم خونه ! چند دقیقه بعد یه تاکسی در بست از این سمندها زردمبو ها گرفتم و سوار شدم . راننده قیافه فجیعی داشت و آدم با دیدنش مور مورش میشد ! موهای بلند تا روی شونه هاش و پیرهن آستین کوتاه گل منگلی هاوایی پوشیده بود و از همه جای ماشینش هم زلم زیمبو آویزون کرده بود ! خر مهره و تسبیح و آویز و شمایل و علی علی قاتل و ... ! از همون اول هی چهچه میزد و میخوند و با خودش حال میکرد ! کمی که گذشت ضبط ماشینش رو روشن کرد و یه سی دی موسیقی سنتی گذاشت و رفت تو حس و دستهاش رو هم به کمک گرفت و بیشتر حس گرفت . صدای خواننده وحشتناک بود و انگار داشت توی آفتابه چهچهه میزد و داشتم بالا می آوردم و یاد بدهکاری هام افتاده بودم و مرگ فک و فامیلم و روز قیامت و دسته بیل اصرافیل ! آخر طاقت نیاوردم و پرسیدم : ببخشید این خواننده ش کیه ؟ - خدا !!!!! بله ؟ - خدای موسیقی سنتی ! آها بله ! حالا اسمشون چیه ؟ - استاد ! استاد ؟ استاد کیه ؟ - شجریان !!!! این حرف رو که زد انگار که با ماهیتابه محکم کوبیدن تو ملاجم ! هر چی من از این مردک , درختیان , بد صدا که صداش مثل موتور تراکتور میمونه متنفرم , نمیدونم چه حکمتیه که هر جا میرم سر و کله ش پیدا میشه ! " همین چند وقت پیش بود با آرتین رفته بودیم میدون تجریش خرید کنیم و یه مرده ایستاده بود و پوستر خواننده ها رو میفروخت ! آرتین هم بدو بدو رفت جلو گفت : پوستر استاد داری ؟ یارو هی میگفت استاد کیه ؟ وقتی بهش گفت شجریان , همچین بد نگاهش کرد که خودش سرشو انداخت پایین و رفتیم ! به خاطر همین علاقه آرتین به موسیقی سنتی ایرانی هم مجبور شدم براش یه MP3 Player قراضه بخرم که فقط خودش گوش کنه و جرات نداره توی ضبط چیزی گوش بده چون واقعن تشنج میکنم " خلاصه مردک که فکر کرده بود منم از عاشقان ماتحت چاک شجریان هستم , شروع کرد کلی از این مردتیکه تعریف کردن و هر از گاهی هم هی میگفت : اینجا رو گوش کن ... هاهاهاههههه هااااا آآآآآ .... بعد هم باهاش هی چهچه میزد و بیشتر اعصاب منو خرد میکرد ! موهای تنم سیخ شده بود و مردمک چشمهام گشاد و لبهام خشک شده بودن ! کلن من به موسیقی سنتی آلرژی فجیعی دارم و یه جورایی روانم قاطی میشه از شنیدنش دچار جنون آنی میشم و یه کارای عجیب و غریبی میکنم ! آخرین دسته گلی که به اب دادم نوروز امسال بود و رفته بودیم عید دیدنی خونه بابام و اونم یه صفحه از این عتیقه ها گذاشته بود و تو این فاصله که رفت عیدی ما رو بیاره , گرامش رو درسته شوت کردم توی کوچه ! خلاصه سعی کردم بهش محل نذارم تا دست از سرم برداره و خفه بشه ! رومو کردم به سمت پنجره و بیرونو تماشا کردم و مردک هم از رو رفت و ساکت شد ! کمی بعد موبایلم زنگ زد و کیفمو باز کردم تا موبایلو از توش بردارم و اتفاقی CD ای که تو کیفم بود رو هم برداشتم که بتونم موبایل رو در بیارم . حرفم که تموم شد راننده بهم گفت : - خانم اون سی دی صوتیه ؟ بده ما هم گوش بدیم ! متوجه سی دی شدم و یادم افتاد که اینو برای دوستم Write کرده بودم و یادم رفته بود بدم بهش ! گفتم : - بله صوتیه ولی بدرد شما نمیخوره ! ای بابا ! خانم ما خودمون یه پا موسیقی شناسیم ! همه چی گوش میدیم ! - جدی ؟ باشه بفرمایین !!!! راننده سی دی رو گرفت و کلی هم ذوق مرگ شد . من اما تو دلم داشتم کله قند میسابیدم و میدونستم تا چند دقیقه دیگه چه اتفاقی می افته ! سی دی هم چیزی نبود جز آلبوم پنهان از فرشید اعرابی که اشعار مولانا رو به سبک متال خونده بود و کلی مکافات کشیدم تا تونستم خود خواننده رو از طریق اینترنت و اورکات پیدا کنم و راضیش کنم تا ترانه هاش رو بهم بده ! آقا چشمتون روز بد نبینه ! به محض اینکه سی دی رو گذاشت توی ضبط و شروع به خوندن کرد موهای مرده سیخ شد و بدنش رعشه گرفت و برعکس من ایندفعه رفتم تو حس ! یه نگاهش به ضبط بود و یه نگاهش از توی آینه به من ولی مشخص بود که روش نمیشه سی دی رو در بیاره و خلاصه ما تا برسیم به مقصد کل این آلبوم دوره شد و دیگه وقتی رسیدم به خونه مردک نعشه شده بود و حال خودشو نمیفهمید ! حتا وقتی 3 هزار تومن کرایه ش رو بهش دادم دست کرد جیبش و 5 تا هزاری بجای بقیه پولم بهم داد و سی دی رو هم گذاشت کف دستم و پاشو تا ته گذاشت رو گاز داد و رفت ! تا برسه سر کوچه نزدیک بود چند دفعه بره تو جوب یا بزنه به ماشینهایی که کنار کوچه پارک کرده بودن !!!! پدر سگ ! احساس نداشت ... http://www.sshiiva.redarash.com/shiva/kafaran.wma ~~~ نوشته شده در ساعت 12:41 AM توسط No One
........................................................................................
● جنبش ضد یهود :
مدتیه جنبش ضد یهود در کشورهای اسلامی و مخصوصن ایران بیشتر شده . البته شاید درست نباشه بگم این روزها , چون این برنامه از سالیان قبل هم وجود داشته و حتا ریشه تاریخی هم داره . خیلی از اقوام هستن که چشم دیدن یهودی جماعت رو ندارن و اونها رو در طول تاریخ قومی نفرین شده میدونن . بعضی ها میگن یهودی ها باعث مرگ و خیانت به مسیح شدن و به همین دلیل انسانهای خائنی هستن . بعضی ها میگن یهودی ها باعث جنایات زیادی در طول تاریخ شدن . خیلی ها از پول پرستی و خساست یهودی ها صحبت میکنن . مسلمونها از نجس و کثیف و ترسو بودن اونها میگن و هر کسی که ترسو باشه بهش میگن جهود و خلاصه هر جایی رو که نگاه میکنی , مسلمونها دارن ضد این یهودی های بدبخت و مخصوصن کشور اسرائیل صحبت میکنن . ولی اگه منصف باشیم , باید اول نگاهی به خودمون بندازیم و بعد به دیگران : آیا همین مسلمونهایی که مدام دم از نجس بودن و کافر بودن و جنایتکار بودن یهودی ها میزنن انسانهایی تمیز و نجیب و بی گناه و معصومی هستن ؟ ببینیم : از مسلمون کثیف تر و خائن تر و جنایتکار تر و بی رحم تر و دیوانه تر در روی زمین قومی وجود نداشته ! حتا سگ اون آدم خوارهای اندونزی هم به مسلمون جماعت شرف داره : - مسلمونها جزو کثیف ترین و بو گندو ترین اقوام هستن . به نظافت اهمیت نمیدن و همیشه بوی گند و تعفن میدن و این در صورتیه که همه رو هم نجس میدونن و خودشون رو استریل ! داشتن ریش و پشم و پوشش زیاد و بسته , باعث این کثافت میشه و همینطور نوع رسومات و آیین های اونها ! همین بس که اگر مسلمونها اینقدر کثافت نبودن , صبح تا شب مشغول غسل و غساله و وضو و تیمم و طهارت نبودن ! پس باید دید این چه نجاستیه که در طول 1400 سال که از غروب اسلام میگذره هنوز پاک نشده ! - مسلمونها طماع ترین و حریص ترین و دزد ترین و کلاه بردار ترین قومیت روی زمین هستن که بخاطر پول حاضرن همه کسشون رو بفروشن و خیانت ها کنن و حتا سر هم میبرن . شما یک فروشنده مسلمون پیدا کنین که منصف باشه و کلاه بردار نباشه . هر چی کاسب کار مسلمونه از دم همه دزد و شارلاتان و پدر سوخته هستن و روی دزدهای سر گردنه و راهزن جماعت رو هم سفید کردن . - مسلمونها سیاه فکرترین و بد دل ترین و عقب افتاده ترین قومی هستن که تاریخ به خودش دیده . این قوم به تمام جنبه های انسانی و آزادی های فردی و جنسیتی شک داره و با شک خودش باعث نیستی و مرگ و نابودی دیگران میشه ! نمونه اون شک مردان مسلمان به زنان و دختران هست که به همین دلیل چه جنایتهایی که انجام ندادن ! - مسلمونها شباهت عجیبی به گاو و گوسفند دارن . نمیگم خر که خر کلی فایده داره ! مسلمونها یک نفر رو بعنوان جلودار برای خودشون انتخاب میکنن " مُلا " و مثل گاو ازش تبعیت میکنن و هر چی طرف بگه , چشم بسته قبول میکنن . منطق و فکر و شعور در دین اسلام جایی نداره و کفر و الحاد به حساب میاد ! - مسلمونها تنها قومی هستن که قانون و قوانین مدنی و حقوق بشری رو به چالش میکشن و قوانین رو اونطوری وضع میکنن که منافعشون ایجاب میکنه و هر چیزی رو هم که میخوان بهش وجهه قانونی بدن به دین وصلش میکنن و بعد جالبه که همه جا با افتخار دم از تحریف نشدن دینشون میزنن ! - مسلمونها قومی مرده پرست و کافر هستن که پرستش مردگانشون رو بر ارج نهادن به انسانهای زنده ترجیح میدن و براشون آدمهای زنده بی ارزش هستن و فقط زمانی انسان برای مسلمونها با ارزش میشه که میمیره . خیلی از اونها حتا نمیتونن شکم خودشون رو سیر کنن اما حاضرن تمام دار و ندارشون رو بدن برای خیرات و نذری جنازه خاک شده و به زن و بچه گرسنگی و سختی بدن و خودشون هم به گدایی بیافتن ! - مسلمونها بی رحم ترین جنایتکار ترین انسانها هستن . هر کسی رو که بر خلاف دینشون حرف بزنه , بدون فکر و بدون کوچکترین ناراحتی با فریاد الله اکبر سر میبردن یا ترور میکنن یا میکشن و تازه با غرور هم میگن که در راه خدا و جهاد فی سبیل الله کشته شدن و شهید هم به حساب میان ! در صورتیکه 90% پیشوایان دینی همین مسلمونها از کافر هم بدترن و چیزهایی میگن که انسان بی دین هم نمیگه ولی چون مسلمونها گوساله تشریف دارن و هر چی مُلا بگه میگن چشم و حق فکر کردن هم ندارن و باید فقط تقلید کورکورانه کنن بلا نسبت میمون , این حرفها براشون حجت و سنده ! - مسلمونها بیسواد ترین و در عین حال تنگ نظر ترین انسانهای روی زمین هستن . فکر میکنن چون مسلمون هستن , پس از تمام انسانهای دیگه برتر و با سواد ترن و غرور کاذب دارن و به همین دلیل هیچ وقت سراغ آموختن به حد کافی نمیرن و همیشه هم در جهل دور خودشون مثل خر عصاری میگردن . - مسلمونها خرافاتی ترین قومی هستن که وجود داشته ! ریشه خرافات دینی مسلمونها بقدری قوی شده که حتا دین رو هم تغییر داده و تقریبن تمامی دستورات دین خرافی هستن و زاییده توهمات پیشوایان روان پریش و پارانویئدی . - مسلمونها هوس باز ترین و شهوت پرست ترین و چشم چرون ترین قوم روی زمین هستن . اینها از بس فکر و دلشون خرابه و نمیتونن خودشونو کنترل کنن و ضعیف النفس هستن که حجاب رو به اجبار بر زن تحمیل کردن تا دلشون نلرزه و ایمان نداشته شون به فاک فنا نره . و همین مطالب نشون میده دینی که با جبر و زور کیانش حفظ میشه , چقدر میتونی از اصول انسانی دور باشه و نفرت انگیز و غیر انسانی ! به هر حال اینقدر هست که میشه باهاش طومار درست کرد ! حالا هم که بحث جنگ اسرائیل و ک .. خل الله راه افتاده ! دیروز تو سایت CNN داشتم عکس های گشته شدگان لبنانی رو نگاه میکردم که در همه جا فقط نوشته بود اینها بدبخت و مظلوم و مادر مرده هستن و مدام هم اسرائیلی ها رو محکوم کرده بود ! ولی محض نمونه یک جا نوشته نشده بود مسئول و باعث و بانی این همه کشتار کسی نیست جز همین حزب الله خائن وطن فروش و همین مسلمونهای پست فطرت و رژیم سوریه و شخ حسن پشم الله و رژیم جنایتکار و تروریست پرور ایران . تعجب میکنم چرا هیچ کجا از جنایت های حزب الله گفته نمیشه ؟ چرا از رفتار و کارهای اونها حرفی زده نمیشه ولی کافیه اسرائیل یه تیر شلیک کنه و جهان عرب آلتش سیخ بشه ! ولی اگه حزب الله اسرائیل رو گلوله بارون کنه , صدای یک نفر هم در نمیاد ! چرا ؟ مگه اسرائیلی ها و یهودی ها انسان نیستن ؟ فقط مسلمونها حق حیات دارن و انسان هستن و مظلومن ؟ آیا این نژاد پرستی اسلامی نیست ؟ آیا اگه حزب الله سربازان اسرائیلی رو در داخل خاک اسرائیل نمیکشت و به گروگان نمیگرفت , , این همه انسان کشته میشد ؟ یعنی اسرائیل باید دست روی دست بذاره تا تروریست های حزب الله هر غلطی دلشون میخواد انجام بدن ؟ آیا ملاک انسانیت بر مبنای دین و اعتقادات انسانها شکل میگیره ؟ اینه معنای مسلمانی ؟ تک تک این افرادی که دارن بر ضد اعمال بر حق اسرائیل تظاهرات میکنن و شعار میدن , مقصرن و باید همشون رو مثل سگ کشت ! همین رژیم ایران که شده برای ما کاسه داغتر از آش , پول مفت ملت رو دو دستی اگه نمیداد به تروریست های حزب الله و سلاح و موشک و خمپاره نمیداد به اونها آیا خیلی وقت پیش در منطقه صلح برقرار نشده بود ؟ حالا با چه رویی رژیم ایران میاد و دم از حمایت لبانی ها و فلسطینی ها میزنه ؟ دست پیش میگیره پس نیافته ؟ رژیمی که مسئول درجه یک قتل و کشتار غیر نظامیان لبنانی به شمار میاد , دم از انسانیت میزنه ؟ اگه حمایت های ایران نبود آیا حزب اللهی وجود داشت ؟ آیا جنگی صورت میگرفت ؟ آیا اینهمه انسان کشته میشدن ؟ اگه تحریک ایران نبود آیا حزب الله جرات داشت داخل خاک اسرائیل بشه ؟ من مطمئنم اگه ایران یا هر کشوری بجای اسرائیل بود نه تنها جنوب لبنان که کل خاورمیانه رو با خاک یکسان میکرد و همه رو از دم تیغ میگذروند . اونوقت کزدوران رژیم ایران میرن تظاهرات و میگن مرگ بر اسرائیل ولی مردم اسرائیل میرن تظاهرات میکنن و خواستار پایان جنگ هستن با اینکه حق به جانب اونهاست . ببینین فرق بین انسانیت از کجا تا کجاست که یک عده فقط حزب الله رو آدم حساب میکنن و یک عده فقط نگران انسانیت هستن , سوای قومیت و دین و مذهب ! ببینین چقدر اسرائیلی ها انسان هستن که دارن فقط روی اهداف خاص کار میکنن و این حزب الله چقدر حروم زاده بوده که درست در مناطق مسکونی دفاترش رو ایجاد کرده ! در صورتیکه یک گروه تروریستی و نظامی حق نداره در منطقه مسکونی به فعالیت بپردازه و این مخالف حقوق بشره ! پس اگر هم اتفاقی برای شهروندان لبنانی افتاده مقصر ایران و سوریه و حزب الله هستن و نه اسرائیل ! هدفهای اسرائیل درست و بجا بوده و مقصر هم نبوده که دفتر حزب الله وسط چند تا آپارتمان مسکونی و مردم عادی قرار گرفته بوده ! به هر حال تا روزیکه این قوم شیطانی یعنی مسلمانها در دنیا وجود دارن , جهان رنگ ارامش رو نمیبینه . مسلمونها چه در گذشته و چه حال باعث فلاکت و قتل و عام مردم بی گناه شدن . در گذشته هم هدف سلاطین مسلمان گسترش اسلام به بهانه کشورگشایی بود و امروزه هم حفظ اسلام از انقراض روز افزون و دفاع از تروریست هاست ! خیلی خوشحالم که بالاخره دنیا فهمید که گروهکهای تروریستی ای مثل خماس و ک .. خل الله در روی زمین جایی ندارن و باید نابود بشن تا صلح در منطقه برقرار بشه . سالهای سال بود که دول غربی دنبال خاموش کردن آتش بودن و سعی میکردن هر نقطه ای از جهان آتشی افروخته میشه خاموشش کنن ولی هیچ کس به این فکر نبود که برن کبریت رو از دست اون کسی که آتش رو شعله ور میکرد بگیرن و ادبش کنن ! امروز خوشبختانه چنین درکی ایجاد شده و میره که کم کم جهانی بشه . رژیم هایی مثل ایران و سوریه که کبریت در دست دارن باید نابود بشن تا جلوی آتش افروزی گرفته بشه ! دیر یا زود داره , سوخت و سوز هم داره و این تاوانیه که باید پرداخت تا آزادی به ارمغان بیاد . مردم لبنان و جهان عرب هم این موضوع رو درک کردن که باید بطور قاطع و ریشه ای با غده های چرکینی مثل ک.. خل الله و خماس و سوریه مبارزه کرد و ریشه کنشون کرد وگرنه اگر اینبار به اونها رحم کنن , ممکنه دفعه دیگه کل منطقه رو به آتش بکشن و بجای داشتن چند موشک و خمپاره زپرتی , با موشک های دور برد و کلاهک دار هسته ای اینکار رو بکنن ! بقول معروف جلوی ضرر رو از هر جا بگیری منفعته !!!!! تکبیر. نوشته شده در ساعت 12:06 AM توسط No One
........................................................................................
● حیوان درمانی یا Animal Therapy :
باور کنین این مطلب یه موضوع علمی و ثابت شده ست و از خشتک ننه رهبر در نیاوردم ! اگه آدمی هستین که به حیوانات علاقه دارین و یا دچار افسردگی و تنش و خشم غیر قابل کنترل در زندگی هستین و یا از تنهایی و بی کسی شکایت دارین و فکر میکنین زندگی برای شما به آخر رسیده , خواهش میکنم این مطلب رو بخونین . امیدوارم بدردتون بخوره : ما در کشور ایران اعتقاد به نگهداری حیوانات خانگی نداریم . یعنی از قدیم ذات ایرانی جماعت با حیوانان خوب نبوده و بابای هر چی حیوون بود رو در میاوردیم . تنها حیوانات سنتی ای که ایرانیان کمی تا قسمتی بهشون رحم میکردن و ازشون نگهداری میکردن , کبوتر و ماهی های حوض بودن که اونها هم هر از گاهی گرفتار قهر عده ای آدم دیوانه و روانی قرار میگرفتن و کفتر بازی هم که کار آدمهای لات بوده و داستانهای فجیعی در موردش وجود داره . بجز اینها حیواناتی مثل سگ و گربه و قمری و گنجشک و پرندگان زینتی و ماهیان آکواریومی و حیوانات دو زیست , کمتر و به ندرت در منزل ایرانیان نگهداری میشده و میشه و مخصوصن سگ که کانون نجاست از جانب مسلمونهای مشنگ نامیده میشه , مورد نفرت و کم لطفی ایرانیان قرار گرفته ! اما بر عکس ما ایرانیها , در غرب از هر 10 خانواده , 8 تای اونها از حیوانات خانگی نگهداری میکنن و همه اونها اظهار میکنن نگهداری از حیوانات کار بسیار لذت بخشیه و تو روحیه انسان فوق العاده تاثیر میذاره ! اما آیا جدن اینطوره ؟ ببینیم کارشناسان چی میگن : کارشناسان پزشکی و روانشناسی پس از مطالعات بسیار و سالها تحقیق به این نتیجه رسیدن که " برعکس باور بیشتر ایرانیان " نگهداری از حیوانات خانگی تاثیر مهمی در سلامت روح و روان انسان باقی میذاره و کسانیکه از این حیوانات مراقبت میکنن کم کم تبدیل میشن به آدمهایی منظم و اجتماعی و خونگرم و مهربون و عاشق ! عجیبه اما حقیقت داره ! از نقطه نظر علم پزشکی هم نگهداری از جیوانات دست آموز خانگی باعث تقویت انرژی حیاتی و پائین اومدن فشار خون و تری گلیسرید و کلسترول و تسکین نگرانی و اضطراب و افزایش احساسات عاطفی میشه ! سالمندان با نگهداری از حیوان خانگی با انرژی بیشتری از عهده انجام کارهای روزمره زندگی خودشون بر میان . وجود چنین حیواناتی تاثیر چشمگیری بر روی روحیات و رفتار بچه ها باقی میذاره و بچه ها رو آروم و مسئولیت پذیر بار میاره ! - دلیل : همه حیوانات دست آموز بطور غریزی توانائی قبول کردن عشق و محبت بدون قید و شرط رو دارن و با دریافت چنین علاقه ای , نسبت به شما انس پیدا میکنن و جذب شما میشن و بهتون خو میگیرن و حتا اگر آزارشون هم بدین شما رو ترک نمیکنن و بدی و بدجنسی و حسادت و خصلت های کثیف انسانی در وجود اونها جایی نداره و درک نمیکنن اینها رو . مثلن وقتی که به گربه ای غذا میدین , بعد از مدتی با صدای جا کلیدی شما و حتا صدای شما بدو بدو به طرفتون میاد و با لوس کردن خودش ازتون تقاضای غذا میکنه ! سگ ها هم همینطور . پرنده ها هم همینطورن . ماهی ها هم همینطور و کافیه با انگشت به شیشه آکواریوم ضربه بزنین تا ببینین همشون به سرعت به طرف صدا میان و همین در انسان ایجاد علاقه و اشتیاق میکنه از اینکه میبینه محبت و علاقه ای که صرف میکنه با پاسخ همراه ! از طرفی حیوانات بدون هیچگونه تظاهر و بدون درنظر گرفتن هیچ حد و مرزی مثل شکل و قیافه و پولدار بودن و مونگول و کور و کچل نبودن و عیب های ظاهری دیگه ما , همیشه خصلت واقعی خودشونو نشون میدن و براشون بین احمدی نژاد با ملکه زیبایی جهان فرقی نییست ! حالات و روحیات صاحب خودشون رو در شرایط شادی و غم بخوبی درک میکنن و عکس العمل نشون میدن ! طوریکه گاهی آدم حیرت میکنه از اینکه حیوانات چطور اینقدر میتونن دانا و با احساس و با شعور باشن ؟!؟ در طول 30 سال گذشته تحقیقات بسیار زیادی در مورد حیوانات انجام گرفته و دانشمندان به ارزش درمانی نگهداری از حیوانات خانگی و مخصوصن حیوانات پشمالو پی بردن . مشخص شده که بعد از یکماه نگهداری از گربه یا سگ در منزل دگرگونی های عجیبی در صاحب اونها اتفاق می افته : این افراد دارای اعتماد به نفس میشن و میزان فشار خون و کلسترول پائین تری به نسبت افراد دیگه پیدا میکنن و اجتماعی تر و مسئولیت پذیر تر و منظم تر میشن ! چون باید سر ساعت به حیوون غذا بدن و اونو مرتب گردش ببرن و سر ساعت برش گردونن و تمیزش کنن و بهش برسن و از طرفی وقتی موجودی همه دستورات و اوامر انسان رو بر آورده میکنه و به حرفش گوش میده , نوعی اعتماد به نفس به شخص میده . نوازش حیوان و توجهی که حیوون به شما نشون میده باعث افزایش اشتیاق و شوق زندگی در شما میشه و افسردگی رو کم کم درمان میکنه . همینطور حیوانات خانگی حالت تحریک پذیری انسان رو بطور چشمگیری کاهش میدن و باعث میشن فرد کمتر عصبانی بشه و یا در مقابل محرک ها پاسخ شدید نشون نده و این یکی از دلایل عمده پائین اومدن فشار خونه . همینطور مشخص شده افراد سالمند بالای 65 سال که درمنزل از سگ یا گربه نگهداری میکنن درمقایسه با دیگران 40% کمتر به پزشک مراجعه میکنن . حالا که این موضوع رو فهمیدین خوبه بدونین که تاثیر حیوانات پشمالو و یا حیوانات خانگی پستاندار مثل سگ و گربه در سلامتی انسان بیشتره تا پرندگان و خزندگان و ماهی ها . هر چند اونها هم مفید هستن اما از نظر ارتباط عاطفی مستقیمی که سگ و گربه با انسان برقرار میکنن , تاثیر بیشتری بر فرد میذارن . با توجه به فرهنگ ایرانیان , فکر میکنم نگهداری از یک گربه خیلی مناسبتره تا سگ برای خانواده ها . به همین مناسبت هم میخوام اطلاعات مختصری در مورد نگهداری از گربه بهتون بدم و بر روی باورهای خرافی و ابلهانه ای که بدون ریشه و منبع علمی بین ما ایرانیها رواج پیدا کرده خط قرمز بکشم !!! چون خیلی از ما مخصوصن خانمها عقیده دارن گربه ها کثیف هستن و موی اونها خطرناکه و بیماری انتقال میده و هزار و یک بهانه دیگه . حالا با هم میبینیم که این گربه ای که اینقدر مورد نفرت ایرانی هاست چه موجودیه : گربه ها جزو کوچکتری و زیرک ترین گربه سانان هستن و اهلی ترین اونها . گربه موجود خیلی باهوش و تواناییه به نسبت جثه ای که داره . چشمهای گربه در شب بخوبی دید داره و بر خلاف سایر گربه سانان , در روز هم به خوبی میتونه فعالیت داشته باشه . از درخت میتونه بالا بره و از ارتفاع بلند بدون دردسر سالم به زمین برسه . در مورد عجایب گربه گفته شده که اگر سیبل گربه رو بکنن تعادلش رو از دست میده و همینطور گربه رو به هر حالتی که به زمین بندازین باز هم روی چهار دست و پا به زمین فرود میاد . انعطاف بدنی بسیار بالایی داره و از منافذ تنگ به راحتی عبور میکنه . از زمانهای باستان گربه ها با انسانها زندگی میکردن و گاه مورد پرستش قرار میگرفتن و تقدس داشتن . در مصر باستان یکی از خدایان به شکل گربه بوده . گربه ها در کل حیوانات تمیزی هستن که نگهداری اونها بر خلاف سگها دردسر کمتری داره و به همین دلیل بیشتر مناسب سالمندان هستن . چون سگها معمولن شلوغ هستن و سر و صدا دارن و عادت هایی مثل شاش کردن و علامت گذاری قلمرو دارن و نیاز به گردش مرتب روزانه و بازی کردن باهاشون و پر جنب و جوش هستن و در ضمن از نظر مسلمونها سگ نجسه ولی این موارد در گربه ها دیده نمیشه . از این رو کسانیکه از حیوان شلوغ خوششون نمیاد , گربه مناسب ترین انتخاب برای اونهاست . - در مورد موی گربه که اینهمه باعث وحشت مردم میشه باید بگم موی گربه اصلن خطرناک نیست چون اگر هم اتفاقی بره تو غذا و آدم بخورش , همراه مدفوع دفع میشه و هیچ خطری ایجاد نمیکنه چون اگه اینطور بود الان نسل آدمیزاد در اروپا و آمریکا منقرض شده بود از بس که اونها سگ و گربه دارن . - عمر گربه ها نسبتن زیاده و تا 20 سال عمر میکنن اگر که خوب ازشون مراقبت بشه . در واقع هر یکسال عمر گربه برابر 6 سال عمر انسانه ! - گربه در کل هیچ بیماری خاصی به انسان منتقل نمیکنه غیر از بیماری توکسوپلاسموز و اونهم در صورتیه که گربه این بیماری رو داشته باشه که در گربه های خونگی این امر محاله و فقط امکان داره گربه های ولگرد این بیماری رو داشته باشن . این بیماری رو انسان ممکنه از خوردن گوشت نیم پز هم بگیره . ولی در کل با نشون دادن گربه به یک دامپزشک و آزمایش ساده ای که دامپزشک از گربه به عمل میاره میتونه بهتون اطمینان بده که آیا گربه بیماره یا نه ؟ و خیالتون رو راحت میکنه . در غرب از هر100 خانواده 90 تاشون سگ یا گربه دارن اونم چند تا چند تا . همه هم خیلی سالم تر از ما ایرانیها هستن و خیلی خوشحال و سر حال . - نظافت گربه هم جالبه و بر عکس سگ میمونه . گربه اصولن به حمام احتیاج نداره چون توی زبونش پرزهای زبری داره که به خوبی خودش رو تمیز میکنه و در واقع گربه ها در طول روز وقت زیادی رو برای تمیز کردن خودشون میذارن . از طرفی در غده های بذاق گربه نوعی آنتی بیوتیک طبیعی هم وجود داره که باعث از بین رفتن میکروبها میشه . در کل گربه رو ماهی یکبار میشورن و بیشتر از این اگر گربه رو بشورین مریض میشه و سرما میخوره برای همین هم هست که گربه ها از آب خوششون نمیاد . موقع حموم کردن گربه هم باید مرافب بود که آب روی سرش ریخته نشه چون گوشهاش خیلی آسیب پذیره و ممکنه چرک کنه ! - گربه ها بر عکس سگها نیاز به بیرون بردن ندارن . در صورتیکه سگ رو باید روی یک تا دو بار حتمن بیرون برد و گردوند وگرنه ادرارش رو نگه میداره و یا افسرده میشه . به همین دلیل هم هست که کسانیکه از سگ نگهداری میکنن کم کم آدمهای اجتماعی میشن چون وادار میشن که برن از منزل بیرون و افسردگیشون کم کم درمان میشه ! - در مورد دستشویی بردن گربه , مشکلش هم بر خلاف سگ خیلی راحته و دردسر نداره . چون سگ رو حتمن باید برد بیرون منزل ولی گربه نیاز به بیرون بردن نداره . یک جعبه شیرینی رو توش چند برگ روزنامه میذارن و چند قاشق خاک روش میریزن و اونو در جای مشخصی مثل گوشه دستشویی قرار میدن . کافیه گربه رو یکی دو بار در طول روز بذاریمش اونجا و خودش دیگه یاد میگیره و هر وقت نیاز داشته باشه میره اونجا . فقط باید مراقب باشین که در دستشویی همیشه باز باشه . در ضمن باید همیشه خاک جعبه رو با خاک تمیز عوض کرد چون گربه ها حیوانات تمیزی هستن و اگه خاک کثیف باشه دیگه اونجا نمیرن . این برای اونهایی هست که آپارتمان نشینن ولی اگه منزلتون حیاط داره که دیگه راحتین و میتونین ببرینش حیاط بگردونین . کارش رو هم اونجا میکنه . - درمورد غذای گربه در اروپا و آمریکا انواع و اقسام غذاهای آماده برای سگ و گربه ها هست اما در ایران هر غذایی که خودتون میخورین رو میتونین بهش بدین و همه چی میخوره . بر خلاف سگ که باید غذاش همیشه گوشتی باشه ! البته بهتره غذاها همیشه پخته باشن . میتونین بال مرغ بگیرین و روزی یک دونه با آب بپزین و بدین بهش . تخم مرغ آب پز , پنیر , ماهی , کنسرو ماهی , جگر , گوشت , برنج مخلوط و هر چیزی . در ضمن شیر غذای اصلی گربه نیست و اگه زیاد بهش داده بشه اسهال میشه و فقط هم باید شیر کم چربی و به مقدار کم بهش داد . - در مورد واکسن هم , واکسن ها 3 نوبت و از دو ماهگی به بعد به گربه زده میشه و ربطی به آدمها نداره و برای سلامتی خود گربه ست . بیماریهای خاص گربه ها کلن قابل انتقال به انسان نیستن و فقط برای خود گربه خطرناکه ! - گربه با داشتن کوچکترین کسالت گوشه گیر میشه و بازی نمیکنه و غذا نمیخوره و خودش رو لیس نمیزنه و تمیز نمیکنه و وقتی این علائم رو نشون داد معلوم میشه مریضه وگرنه بیماری نهفته در گربه وجود نداره و فقط زمانیکه این علائم رو دیدین گربه رو باید پیش دامپزشک ببرین . - در مورد بی وفائی و بی چشم و رویی گربه هم که در فرهنگ ما کلی داستان و ضرب المثل گفته شده , اصلن اینطور نیست ! البته گربه مثل سگ وفای احمقانه نداره ولی بی وفا هم نیست و خیلی از ما آدمها بهتره فقط گربه و کلن گربه سانان کمی مغرورن و از خود راضی !!! جالبه بدونین گربه ها مثل آدمها کاراکترهای مختلفی دارن و یکی مهربون تره و یکی جدی تر و یکی احساساتی و ... - گربه ها رو میشه صبح تا عصر تنها گذاشت و مثل سگ نیستن که وقتی تنها بمونن گریه کنن و خونه رو روی سرشون بذارن و هی پارس کنن . گربه ها معمولن روزها چرت میزنن و خودشونو لیس میزنن و بیشتر دوست دارن یه گوشه لم بدن مخصوصن روی بلندی و زیر آفتاب رو خیلی دوست دارن مثل طاقچه های آفتاب گیر کنار پنجزه یا کنار شوفاژ یا بالای شومینه که گرمه . پس نگران چیزی نباشین و با خیال راحت به کارهاتون برسین . - گربه ها مثل سگها خرابکار هم نیستن و عادتهایی مثل جویدن دمپایی و چیزهای لاستیکی و سیم برق و ... رو ندارن . فقط کمی کنجکاون و هر چیزی که حرکت میکنه رو دوست دارن تعقیب کنن . از آینه و توپ پارچه ای خیلی خوششون میاد و بیشتر از همه دوست دارن توی بغلتون دراز بکشن و نوازششون کنین . جالبه بدونین گربه ها و حتا سگها هرگز صاحبشون رو گاز نمیگیرن و یا چنگ نمی اندازن . اینو اونهایی که سگ یا گربه دارن میدونن . در صورتیکه اشخاص دیگه رو اگه اذیتشون کنن گاز میگیرن یا چنگ می اندازن ولی صاحبشون رو آزار نمیدن و حق شناسیشون رو اینطوری نشون میدن . حتا دستتون رو توی دهن میگیرن و آرواره ها رو فشار میدن ولی فشار به حدی نیست که دندونها دستتون رو خراش بده و این نشون میده چقدر حیواناتی که از نظر ما بیشعور هستن , عاقلن و عشق و محبت کردن رو میشناسن و مثل ما آدمها نمک نمیخورن و نمکدون بشکنن . اگر هم اتفاقی خرابکاری ای میکنن بخاطر اینه که عقل انسانها رو ندارن و درکی از دنیای ما ندارن و از روی مرض و غرض کاری انجام نمیدن ! .. .. خب اینم یکسری اطلاعات ساده در مورد نگهداری گربه . اگه آدم تنهایی هستین و گوشه گیرین و از آدمها دل خوشی ندارین و فکر میکنین آدمها موجودات خطرناکی هستن , با خرید یک گربه یا سگ یا هر حیوونی که بهش علاقه دارین , روحیه تون رو تغییر بدین و ببینین دلیل اینکه حیوانات خلق شدن " عشق ورزیدن " و یاد گرفتن بخشش بوده و نه مزخرفاتی که در کتابهای دینی ازش یاد شده . نوشته شده در ساعت 1:03 AM توسط No One
........................................................................................
● چاپیدن از دولت با تمام قوا :
آقا من یه تزی تو زندگیم دارم و اونم اینه که مال دولت , خیر و برکت عجیبی داره و از آب هم حلال تر و گوارا تره و مثل زری خانم توی امامزاده ها میمونه ! همون ضریح منظورمه که گدا گشنه ها و خل و چل ها بهش آویزون میشن ازش لب میگیرن و خودشونو بهش میچسبونن و التماس دعا دارن " والا فولاد هم اگه بود و اینقدر در روز زن فاحشه چادری بهش حال میدادن , همه آرزوهاشون رو بر آورده میکرد چه برسه به حلبی های زری خانم ها " حکایت دولت هم همینه و باید آدم تمام نیازهاش رو بدون رو در بایستی ازش تامین کنه . مثلن اگه کسی پول نداره شکمشو سیر کنه باید یه سیخ آهنی رو کج کنه و خیلی شیک بره سراغ یکی از این صندوق های گدایی صدقه و تا میتونه از توش پول بکشه بیرون و آی ثواب داره که نگو . چون این دولت حروم زاده در طول این 27 پاییزی که از انقلاب میگذره حق تمام ما مردم رو خورده و یا حواله دولت ها و گروهک های تروریستی ای مثل خماس خوار .... و ک .. خل الله " حزب الله " کرده . بر همین اساس چراغی که به ملت روا است به دولت حرام است ! تازه پول نفت رو نگفتم !!! خود منم همیشه تا دستم میاد از اداره مون که یه اداره دولتیه کلی کاسبی میکنم ! تمام لوازم التحریر خونه مون از خودکار مدادهایی که بهمون داده میشه تامین میشه ! کاغذهای A4 که میذارن تو پرینتزم تا پرونده ها رو پرینت بگیرم , دسته دسته جمع میکنم و میبرم خونه و میذارم تو پرنتر خودم و زرت و زرت پرینت میکنم برای خودم ! جعبه های بزرگ بیسکویت گرجی که بهمون میدن برای مهمون ها توی جلسه , همه رو عصر ها که دارم میام خونه میدم به این بچه هایی که کنار خیابون گدایی میکنن و بجاش بیلاخ میدم به مهمون ها ! حتا گوش شیطون کرد رم و سی پی یو و چند تا از قطعات کامپیوتر اداره رو هم با مال آرتین عوض کردم و تازه غر هم زدم که چرا این کامپیوتر اینقدر قراضه ست و اومدن بردنش و یه دونه نو دیگه آوردن گذاشتن برام :) . میوه هایی هم که سهمیه بهمون میدن هم میره تو کیفم و سر راه میدم به این پسرهای فال فروش و کلی از اینها منو میشناسن و هر وقت میبینن دارم میام میان دوره م میکنن کمی حرف میزنیم و شوخی میکنیم و اگه چیزی داشته باشم هم بهشون میدم . خلاصه از نوار چسب تا دستمال توالت و کلینکس و قند و سوزن منگنه و پونز و لامپ و استارتر مهتابی و سوزن ته گرد و هر چی که بتونم تو کیفم بچپونم و ببرم , از اینها به عنوان تبرک میبرم خونه و کلی هم حال میکنم . به شما هم توصیه میکنم اگه تو یه اداره دولتی مشغول به کار هستین تا دستتون میاد از اداره بکنین و ببرین که ثواب داره , البته !!! جوری باشه که به مردم ضرر نرسونه و فقط خوار – مادر دولت رو اتوبوس دو طبقه کنه : اتفاقی امروز برام پیش اومد که ارتباط جالبی به همین مساله داره و گفتم براتون بنویسم تا اگه شما هم در زندگیتون چنین موردی براتون پیش اومد ثواب این دنیا و آخرت رو از دست ندین : تو کوچه ما پر از پیر پاتاله و یه محل قدیمیه که ساکنینش سالهاست اینجا زندگی میکنن . هر چند که کم کم داره بافتش رو از دست میده و بیشتر ساکنینش هر از گاهی به لقا الله پرتاب میشن و خونه هاشون که همه هم ویلایی و چند هزار متری هست تبدیل میشه به برج های چندین طبقه و درسته میرینه به محل ما ! با این همه هنوز که هنوزه قابل تحمله . ته کوچه که بن بست هم هست , یه پیرمرد تنها زندگی میکنه که خیلی دوستش دارم . خیلی وقته که هر از گاهی که غذایی درست میکنم , کمی هم میریزم توی ظرف و میبرم میدم بهش . کلی خوشحال میشه . بعضی وقتها عصرها هم با مرتیکه میریم پیشش و بهش سر میزنیم و مرتیکه با سگش بازی میکنه و منم ازش در مورد باغبونی کلی اطلاعات یاد میگیرم . امروز ظهر هم ناهار لوبیا پلو درست کردم و کمی توی ظرف ریختم و روش سلفون کشیدم و بردم براش . غذا رو که بهش دادم بر عکس همیشه که کلی ذوق مرگ میشد , این دفعه چندان خوشحال نشد و کلی ناراحت بود . نگرانش شدم و رفتم تو کمی سوال پیچش کردم تا آخر گفت که احساس میکنه مرگش فرا رسیده ! از همین شعر و ورهایی که آدم های تنها و بیکس به سرشون میزنه و قاطی میکنن ! کمی دلداریش دادم ولی هر کاری کردم اخمهاش باز نشد که نشد ! داشت درد و دل میکرد که بچه هاش رفتن خارج و حالی ازش نمیپرسن و این خونه هم بعد از مرگش میرسه به اونها و راضی نیست برسه به اونا و دلش میخواد این خونه رو صرف کاری بکنه و تصمیم داره قبل از مرگش بفروشش و چند تا مسجد بسازه و خودش هم بره تو خونه سالمندان تا وقتی که بمیره ! وقتی این حرف رو زد با خودم گفتم اگه کاری نکنم , این پول حروم مسجد یا توالت گذری که میشه هیچی , در بقای اسلام هم موثره و مانع از انقراض اسلام میشه . کمی فکر کردم و یهو یاد پدر بزرگ مادریم افتادم : " پدر بزرگ مادریم وقتی داشته میمرده , همه دخترها و پسرهاش جمع شده بودن خونه ش و ما بچه ها هم بودیم که البته اون زمان هم بچه نبودیم و خرچه بودیم !!!! تو همسایگی پدر بزرگم یه زن 55 ساله بیوه زندگی میکرد که همیشه خدا مراقب پدر بزرگم بود . چون مادر بزرگم زمان شاه فقید " که نور به قبر خودش و پدرش بباره " فوت کرده بود و پدر بزرگم تنها زندگی میکرد . تا اینکه پدر بزرگم سرطان میگیره و مادرم و خاله هام هم که میبینن پدر بزرگم نفس های آخر رو داره میکشه , با همدیگه تصمیم میگیرن که بیان و یه کار خیری انجام بدن و کاری کنن این خانم که خیلی هم به گردن پدر بزرگم حق داشته , بقیه عمر رو راحت زندگی کنه . پدر بزرگم بازنشسته وزارت خارجه بود و اون زمان حدود 300 هزار تومن بازنشستگی میگرفت . خلاصه خاله ها و مادرم رفتن این خانم رو آوردن و گفتن میخواهیم تو رو به عقد دائم پدرمون در بیاریم که بعد از مرگش همه حقوق و مزایای بازنشستگیش به تو برسه و دولت نتونه بخوره ! به عبارتی حدود 40 سال پدر بزرگم از دولت پول گرفته بود و حالا یه 40 سال هم این خانم از دولت بکنه و نوش جان کنه ! والا ! از جیب خانواده ما که نمیرفت ؟ خلاصه پدرم هم رفت به محضر یکی از دوستهاش و یه حاج آقایی رو همون شبانه به زور برداشتن آوردن و صیغه عقد رو خوندن و همه مدارک رو تکمیل کردن و این خانم رو به عقد دائم پدر بزرگم در آوردن و رسمن همسر قانونیش شد . اتفاقن خود پدر بزرگم هم با همون حال زارش خیلی خوشحال میشه و به بچه هاش میگه حالا که همه شما وضع مالیتون خوبه " خوب که چه عرض کنم , عالیه " من این خونه رو هم اگه رضایت بدین بنام این خانم کنم که خیلی به من خدمت کرده . همه بچه هاش هم با کمال میل رضایت میدن و خلاصه منزل پدریشون رو هم بنام این خانم میکنن و درست 2 روز بعد از این جریانات هم پدر بزرگم با آرامش کامل در حالیکه لبخند میزده فوت میکنه " منم این جریان رو برای پیرمرده تعریف کردم و دیدم نیشش باز شد و با کلی خجالت بهم گفت که اگه کسی رو مثل اون خانم سراغ داری با کمال میل حاضرم منم باهاش ازدواج مصلحتی کنم و حتا این خونه رو هم به نامش کنم در عوض بیاد و بهم سر بزنه و کمک حالم باشه و اگر هم خواست همینجا زندگی کنه ! منم که دیدم وقتی پای زن به میون اومد , آقا دین و ایمانش هم به باد رفت و فکر مسجد سازی از سرش افتاد , بهش قول دادم که تا آخر هفته یه نفر رو براش پیدا میکنم ! البته تو ذهنم آماده داشتم ولی چون از اون طرف مطمئن نبودم , به پیرمردهچیزی نگفتم . اونم کسی نیست جز زن چهل و چند ساله تنهایی که 2 تا محل بالاتر از ما سبزی پاک میکنه و خانم ها بهش سفارش میدن و اونم سبزیهاشون رو پاک میکنه و زندگیشو از این راه تامین میکنه و زن خیلی خوبیه . .. .. حالا غرض و مرز از این مطلب این بود که بهتون بگن : شما یا اطرافیانتون که احتمال داره فردایی پس فردایی به لقا الله پرتاب بشین یا بشن , من دیدم خیلی از شماها کلی پول کنار میذارین که خانواده بدن به ملاهای جاکش تا براتون نمازهای عقب افتاده و روزه های نگرفته تون رو بگیرن مبادا اون دنیا توی جهنم کنتاکی نشین . اونها هم پولو میذارن جیبشون و میگن کون لقتون ! دمتون هم گرم که اینقدر خرین و شکم ما رو سیر میکنین . بعضی ها هستن وصیت میکنن فلان قدر بعد از مرگ ما بریزین توی زری خانم فلان امام زاده یا بدین به اونهایی که میخوان برن حج و زیارت و این دیوانه بازیها ! خل زیاده و از این کارها هم خیلی میکنن . میخوام بگم , بجای این خل بازیها بگیرین یه کاری کنین که تا ابد پشت سرتون مردم ازتون به خوبی یاد کنن ! برای آدمهای زنده کاری انجام بدین و نه برای حماقت های خودتون ! گور پدر اسلام و نماز و روزه هاش ! اینهمه آدم گرسنه تو جهان سکسلام وجود داره , بازم روزه بگیریم که شکم این آخوندها سیر تر و کون زنهاشون گشاد تر و رینگ پستون هاشون گنده تر بشه ؟ 2 تا بیل خاک تو سر اونهایی که فکر میکنن روزه ها و نماز های قضاشون رو باید جبران کنن . اگه پولتون زیادی کرده , خرج بیماران کلیوی کنین ! خرج کودکان سرطانی کنین . خرج بیماران دیابتی کنین ! خرج پیرمردها و پیرزنهای خانه سالمندان کنین . خرج آزادی زندانیهای بی کس و فقیر کنین ! خرج زنان بیوه و مطلقه بی پناه کنین که نرن فاحشه بشن ! خرج خانواده های نیازمند و آبرو دار کنین ! مسجد نسازین ! امامزاده نسازین ! صندوق صدقه نسازین ! پول حج و زیارت ندین ! بجای این مظاهر حماقت و خریت محض , مدرسه بسازین که سطح دانش آیندگان کشور بالا بره . بجای اون بیمارستان بسازین که بیماران زجر نکشن ! بجای اون دستگاه دیالیز بخرین و هدیه کنین به بیمارستان . بجای اون تولت عمومی بسازین که زنها دعاتون کنن . بجای اون پارک و فضای سبز درست کنین تا مردم لذت ببرن و روحشون شاد بشه . زمین بازی برای بچه ها درست کنین . استخر برای بچه ها درست کنین . بجای اون آپارتمان های 40 متری درست کنین و به زن و شوهرهای جوون و تازه عروسی کرده بدین ! بجای اون هزینه ازدواج و جهیزیه دخترهای دم بخت رو تامین کنین . هزینه تحصیل بچه های فقیر و با استعداد رو تامین کنین که بخاطر فقر ترک تحصیل نکنن . کارخونه بسازین . به بخش کشاورزی کمک کنین . توی روستاها چاه عمیق بزنین . براشون مدرسه بسازین . براشون درمانگاه درست کنین . چند کیلومتر راه بسازین . و یا همین کاری که پدر بزرگ من کرد . اگه کسی رو ندارین یا بچه هاتون بزرگ شدن و دستشون به دهنشون میرسه و روی پای خودشون ایستادن و نیازمند کسی نیستن , به آدمهایی از این دست کمک کنین . دعای خیر اگه دنبالشین اینهاست ! نه مسجدی که فقط بدرد شاش کردن گذری و کپیدن یه عده تنه لش میخوره . نه وضو خونه ای که بدرد اخ و تف انداختن میخوره ! نه صندوق صدقه ای که پولهاش درسته میره تو جیب تروریست های ک .. خل الله ! نه زیارت قبرهایی که معلوم نیست کی بودن و چی بودن , یه مشت یاغی و شورشی حروم زاده ! پولهاتون رو بدین و زندانیانیانی که بخاطر 300 هزار تومن سالهاست دارن تو زندان میپوسن تا آزاد بشن و برن کار کنن و کشور رو آباد کنن . هزینه تحصیل دانشجوهای نیازمند رو تامین کنین . کتاب بخرین و رایگان در اختیار کتابخونه ها قرار بدین . مراکز آموزشی درست کنین . سوله برای افراد بی سر پناه و کارتن خواب بسازین تا زمستونها از سرما یخ نزنن . به تمام مقدساتی که شما میپرستین و من نمیپرستم فقط ساختن یک توالت عمومی شرف داره به صدها هزار مسجد ساختن !!!!!!! مسلمونی ، باش , کافری ، باش ! هر خری میخوای باش ! ولی وجدان و شعور و منطق داشته باش . مسلمونی مسجد ساختن نیست . نماز خوندن نیست . غسل و غساله نیست . الان هر فاحشه و تروریست و دزد و حروم زاده و آخوندی هم این کارها رو میکنه ! مسلمونی یعنی انسان ها رو ارج نهادن . به انسانها امید زندگی دادن . به انسانها درس دادن . برای انسانیت و زنده ها ارزش قائل شدن . امیدوارم این مطلب بتونه چشمهای کور و غبار گرفته بعضی ها رو کمی باز کنه !!!! تکبیر. نوشته شده در ساعت 12:55 AM توسط No One
........................................................................................
● سوتی های آخر شب :
اسم سوتی که میاد نمیدونم چرا یهو یاد این خواهر بی ناموس , زیتون , می افتم ! از بس که این خواهر مکرمه سوتی های خودشو لو میده و دم به ساعت مُچ خودشو میگیره که آدم تا اسم سوتی میشنوه یاد زیتون می افته ! به هر حال .. من عقیده دارم همه آدمها کم و زیاد سوتی میدن و هر کدوم از ما به نوعی خل هستیم و گاهی چنان خرابکاری هایی میکنیم که یاد آوریش آدم رو ساعتها خجالت زده میکنه . سوتی هم دست کمی از گند زدن نداره . اما سوتی داریم تا سوتی ! من با اینکه خیلی کم سوتی میدم ولی وقتی هم که سوتی میدم چنان گندی میزنم که تا یکسال میشه سوژه : آقا ما دیشب این آرتین رو کلی مالوندیم و هندونه و خربزه و هر چی میوه جالیزی بود رو چپوندیم زیر بغلش تا ما رو بستنی مهمون کنه ! بالاخره هم کلی چسی اومد برامون و قبول کرد ولی به حساب من ! تقصیر نداره دیگه , مرده ! قرار شد اول بریم این تونل رسالت رو کشف رمز یا زهرا کنیم . بعد از اینکه افتتاحش کردیم و کلی هم توی ترافیک اعصابمون خر شد , برگشتنی گفتیم بریم بستنی منصور و بستنی ای بزنیم توی رگ و بعد هم بریم خونه . طبق معمول صف بود از کجا تا کجا , جای پارک هم نبود از بس که ماشین ایستاده بود . آخر کمی جلوتر من پیاده شدم برم بستنی بخرم و آغا آرتین هم رفت صد کیلومتر جلوتر نگه داشت ! پیاده راه افتادم به سمت بستنی فروشی . تو دلم هی آرتین رو فحش میدادم که منو کجا پیدا کرد و تازه خودش هم کلی رفته جلوتر ! بالاخره رسیدم و ایستادم تو صف صندوق ! حدود 10 دقیقه بعد نوبتم رسید و یه بستنی میوه ای معمولی واسه مرتیکه سفارش دادم و یه بستنی میوه ای نیم کیلویی هم برای خودم و یک بستنی نونی با 2 تا نون اضافه (!) هم واسه آرتین جواد ! بستنی نونی رو گذاشت توی کیسه نایلون و داد دستم و اون دو تاب ستنی میوه ای لیوانی رو هم جدا جدا گرفتم و راه افتادم به سمت ماشین ! ردیف به ردیف ماشین ایستاده بود و هی چشم میچرخوندم ماشین رو پیدا کنم ولی نبود که نبود ! منم داشتم جوش میاوردم که این ابله رفته کجا ماشین رو نگه داشته و هر چی نگاه میکردم ماشین رو پیدا نمیکردم ! بستنی ها هم داشت کم کم آب میشد تو دستم و بیشتر اعصابمو خرد کرده بود ! خلاصه از دور چشمم افتاد به ماشین و قدم هام رو تند کردم و با حرص رفتم سمت راننده و نایلون بستنی نونی رو پرت کردم رو پای آرتین و گفتم کوفت کن و بعد هم با عصبانیت در عقب رو باز کردم و نشستم تو ماشین و شروع کردم فحش و بد بیراه دادن به آرتین ! یه ده دقیقه ای که حسابی فحشش دادم و خالی شدم و حرصم خوابید بستنی رو اومدم بدم به مرتیکه که دیدم مرتیکه ای در کار نیست و یه پسره نره خر کنارم نشسته , وحشت کردم و فوری نگاهی به راننده انداختم ببینم آرتین چی شده ؟ یه مرد جا افتاده تو جای راننده نشسته بود و یه زن هم کنارش و با چشم های از حدقه در اومده داشتن منو نگاه میکردن !!! تازه فهمیدم چیکار کردم و ماشینمونو با ماشین اونها اشتباه گرفتم و از بس عصبانی بودم که دقت نکردم سوار ماشین کی شدم ! - ای وای ببخشید ! ماشینو اشتباه گرفتم ! خانم چقدر عصبانی هستین ! خوب نیست اینقدر آدم عصبانی باشه سکته میکنین ! - آها .. بله ... بخشید ... چشم دیگه عصبانی نمیشم ! تندی پیاده شدم و بستی وا رفته آرتین رو که حالا بیشتر شبیه خمیر بود از دست مرده گرفتم و رفتم ماشین خودمونو پیدا کنم و چند متر جلوتر پیداش کردم ! ایندفعه رفتم و اول قیافه راننده رو خوب تماشا کردم و بعد که دیدم خود آرتینه , بستنی رو پرت کردم تو بغلش و رفتم عقب پیش مرتیکه نشستم و بستنیش رو دادم دستش و مشغول خوردن بستی شدم ! حیف که دیگه فحشم نمی اومد و تو ماشین اون بدبختها خودمو خالی کرده بودم ! هنوزم که هنوزه وقتی یادم میافته چیکار کردم لپهام سرخ میشه و یاد این زیتون می افتم . ای خدا خفه ت نکنه زیتون با این سوتی هات :) نوشته شده در ساعت 12:12 AM توسط No One
........................................................................................
● تونل رسالت , شاهکار معماری جهان :
تونل رسالت رو که چند روز پیش افتتاح شد رو دیدین ؟ شاهکار معماری جهانه ! به همین روح مادر رهبر قسم میخورم که شاهکار مهندسی قرن باید بهش لقب داد . اینقدر این تونل پیشرفته و علمی و با ابهت ساخته شده که آدم مات و خیره میمونه که خداوندا چه آفریدی .... ؟ .... بقیه ش رو حالا نمی نویسم : خیلی دلم میخواست این تونل کذایی رو که ساختش 9 سال طول کشید رو ببینم . هفته قبل بود که محمود خوشگله , رئیس جمهور کشورمون رو میگم , یه فرش 12 متری توی تونل پهن کرد بجای سجاده و نماز شکر خوند به پاس افتتاح این تونل و رسمن این تونل رو افتتاح کرد . " آقا من نمیدونم این چه حکایتیه در کشور ما که هر چیزی رو میخوان افتتاح کنن باید براش مثل جنازه نماز بخونن ؟ شما فهمیدین منم خبر کنین " . خلاصه دیروز شال و کلاه کردیم و همگی سوار ماشین شدیم و رفتیم برای دیدن این شاهکار معماری قرن ! طبق گفته های مسئولین , این تونل بار ترافیکی کلی از اتوبانهای اطراف رو باید کم میکرد و کلی هم در مصرف بنزین صرفه جویی ایجاد میکرد . راستش ما وقتی به تونل رسیدیم البته به فاصله 2 – 3 هزار متری نرسیده به تونل , گرفتار چنان ترافیک خوشگلی شدیم که قبل از این جریان , تو مسیر میدون آرژانتین به سمت مُلا گریان " سید خندان " سابقه نداشت ! تازه اون زمان این تونل میانبر (!) هم وجود نداشت !!!!! خلاصه بعد از نیم ساعت حرص و جوش رسیدیم به دهانه تونل ! یا العجب ... تونل نگو , سوراخ موش بگو ! صد رحمت به تونل های جاده هراز و فیروزکوه که از این خوشگل تر بودن ! خلاصه با کلی ترس و لرز وارد تونل شدیم که مبادا مثل خیابونهای تهران که هر از گاهی یهو کمی فرو میرن (!) این تونل هم سرمون آوار بشه . هنوز هنوز چند ثانیه نگذشته بود که ازش خارج شدیم و دوباره وارد یه تونل دیگه شدیم و این یکی هم به یک دقیقه نکشیده ازش خارج شدیم ! پناه بر خدا ! سرمو به اطراف و پشت و جلو چرخوندم ببینم بازم تونل هست ؟ ولی دیگه چیزی نبود ! بعد با صدای بلندی گفتم : همین بود ؟؟؟؟؟ 9 سال زمان صرف شد برای ساخت همین یک کیلومتر تونل ؟؟؟؟؟ .. .. - ایجاد تونل رسالت 9 سال پیش شروع شد و در 25 تیر ماه 1385 خورشیدی به پایان رسید . این تونل با طول 1900 متر شرق و غرب تهران رو به هم متصل میکنه . طول تونل کوچک اون 150 متر و طول تونل بزرگ اون 840 متر هست که در مجموع 2 باند رفت و برگشتش روی هم 1900 متر طول داره !!! این تونل با هزینه 645 میلیارد ریال یا بعبارتی 64 میلیارد و 500 میلیون تومن ساخته شد . - تونل دریایی مانش که کشور فرانسه رو به کشور انگلستان متصل میکنه و از زیر دریای مانش عبور میکنه سال 1985 ساختش آغاز شد و در سال 1994 به پایان رسید . این تونل شامل 3 تونل میشه که 2 تونل اون برای اتومبیل ها و یک تونل برای قطار ایجاد شده . این تونل 50 کیلومتر طول داره و در عمق 45 متری زیر بستر دریا ساخته شده . قطارهایی که در این تونل رفت و آمد میکنن با سرعت بیش از 160 کیلومتر در ساعت تردد میکنن . این تونل با این مشخصات و این فاصله در مدت 9 سال ساخته شد !!!!! فرقی که بین تونل مانش و تونل رسالت وجود داره اینه که ساختن تونل در زیر دریا و در عمق 45 متری زیر بستر دریا و به طول 50 کیلومتر بسیار سخت تر و مشکل تره تا ساختن یک تونل در روی سطح زمین اونهم به طول یک و نیم کیلومتر ! و اینجاست که میشه نتیجه گرفت در کشور ما چه شاهکار مهندسی ای ایجاد شده و باید هم دست مریزاد گفت به سازندگان این تونل که تونستن در مدت 9 سال تونلی بسازن که فقط یک و نیم کیلومتر طول داشته و تازه بعد از این مدت هم هنوز این تونل خیلی قسمت هاش ناقصه و کمربندی ها و انحرافی های اطرافش هم هنوز تکمیل نشده و حتا ترافیک شدیدی هم در اون وجود داره ! طبق آمار ارائه شده سازمان ترافیک شهر تهران , ساخت این تونل باعث شده که سرعت تردد در اتوبانهای اطراف این تونل به حدود 6 کیلومتر در ساعت افزایش پیدا کنه و همینطور مقدار پخش آلاینده ها یعنی دود اتومبیل ها به شدت کاهش پیدا کنه و همینطور صرفه حویی بزرگی در مصرف سوخت ایجاد بشه و کاهش مسافت و عمر تلف شده افراد و ... که در کل روزانه یک میلیارد تومان صرفه جویی برای مردم در بر داشته ! حالا نکته ایجاست که ساخت این تونل که در حالت عادی باید در کمتر از 2 سال به پایان میرسید , 9 سال به درازا کشیده و اگه حساب کنید که به ازای هر یک روزی که این تونل دیرتر به بهره برداری رسید چقدر ضرر به کشور و مردم ما وارد شده , به رقم خیلی خوشگل 2 تریلیون و پونصد و پنجاه و پنج میلیارد تومان میرسید ! حالا بگذریم از اینکه سایر پروژه ها و ساختمانهای دیگه کشور ما هم دست کمی از این تونل ندارن . برای نمونه برج کذایی میلاد که هنوز یکسال و نیم دیگه مونده تا تکمیل بشه و نبود همین برج چقدر ضرر به مردم ما که آنتن های موبایلشون هنوز زمینیه وارد کرده و بخاطر آنتن ندادن و اشتباه افتادن و .. چقدر پول مفت به جیب مخابرات سرازیر کرده و آنتن های تلویزیون مردم هنوز هم افتضاح نشون میده و ... ! در آخر فقط میرسیم به اینکه شما حتا در کشور ایران میلیاردها دلار هم ثروت داشته باشین , در استفاده از اموال عمومی با یک عمله یا کارتن خواب هیچ تفاوتی ندارین . هم اون باید از خیابون های شلوغ و پر دود رد بشه و هم شما , هم شما این هوای کثافت رو تنفس میکنین هم اون ! هم شما حرص و جوش میخورین و هم اون " البته اونها این یکی رو ندارن بقول معروف نه زن دارم نه بچه نه غم دارم نه غصه " ! پس نتیجه میشه اینکه اگه یه جو عقل دارین و امکانش رو هم دارین , بذارین از این کشور برین و عمر و سرمایه و جسم خودتون رو حروم نکنین که هر روزیکه بیشتر در ایران بمونین , بیشتر زندگیتون تباه میشه و روزی به خودتون میایین که خیلی دیره و راه گریزی وجود نداره ... تا وقتی خورشید اسلام بر فرق سر مردم ایران میتابه , زندگی در ایران یعنی فرسایش و مرگ و عذاب ! تکبیر. نوشته شده در ساعت 12:42 AM توسط No One
........................................................................................
● دنیای شیرین مذهب و سیاست :
کلمه سیاست از ریشه سالوس میاد که به معنی نیرنگ و فریب و ریا ست . در واقع سیاست نوعی علم غلبه کردن بر دیگران بوسیله نیروی فکر بدون درگیری فیزیکیه ! چیزی که در حیوانات کمتر وجود داره و در انسان فوارن میکنه . حتا بچه ها هم در دوران کودکی سیاست رو میدونن و ازش استفاده میکنن . وقتی بچه ای چیزی میخواد و میدونه بهش نمیدی , با همون عقل کودکانه ش برمیگرده بهت میگه : بلدی اونی که اون بالاس بدی بهم ؟؟؟؟ :) . در اصول کشورداری و جهانی و منطقه ای هم سیاست رل تعیین کننده ای رو ایفا میکنه و بیشتر شبیه به یک بازی پشت پرده و پنهانه تا نبرد رو در رو مخصوصن که این روزها انسان امروزی کمتر از طریق کوفتمان سعی میکنه کارش رو پیش ببره , که اگه اینطور بود و مثل 50 – 60 سال پیش و دوره هیتلر ( ره ) قرار بود همه چیز با زبون کلانتری حل بشه , نسل بشر تا حالا از روی زمین منقرض شده بود ! هر چند از حق هم نگذریم امروزه روز یک دینی در جهان داره قدرت میگیره که اگه زودتر جلوش رو نگیرن , دنیا رو منقرض میکنه , چه برسه به نسل بشر ! این دین هم اسلامه ! شاید بگین تو چه پدر کشتگی ای با این اسلام مادر به خطا داری که هر چی میشه می چسبونیش به ناف اسلام ؟ به مرگ رهبر ( ع ) که نه به مرگ مادر هر جایی احمدی نژاد قسم که من بی تقصیرم . مگه شما خودتون خبرها و نظرها رو نمیخونین در اخبار دنیا ؟ که از فیلیپین و مالزی و سنگاپور و هند و پاکستان و روسیه و آمریکا و فلسطین و ترکیه و عراق و ایران و افغانستان و کشمیر و عربستان و مصر و لیبی و الجزایر و بوسنی و چچن اینگوش و انگستان و ... همه جا فقط صدای بمب و موشک های مسلمونهاست که به گوش میرسه ؟ مگه نمیبینین هر چیزی که توی دنیا میترکه و هر آدمی که در دنیا کشته میشه باعث و بانی اون مسلمونها هستن ؟ همین چند تا کشوری که برای دست گرمی نام بردم , کره زمین رو براتون محاصره کرده ! از آسیای جنوب شرقی رفت تا روسیه و آسیا و آفریقا و آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی و فقط مونده قطب شمال و جنوب که اونم چون احتمالن اسلام در اونجا ممکنه قندیل بزنه و با ذات اسلام که گرمایی بوده , مغایره , در اونجاها نفوذ نکرده ! خلاصه که همه آتیش های این دنیای امروزی زیر سر این مسلمونها و دین اونهاست که از سیاست نه تنها چیزی نمیدونن که بطور ناشیانه و احمقانه ای ادعای سیاستشون هم میشه . مثلن میان بزنن ابروشو درست کنن میزنن چشمشم کور میکنن . برای نمونه همین کشور دوست و مسلمان و برادر عراق ! آقا دقت کردین این عراقی ها چقدر آدم های باحالی هستن ؟ نه خداییش از اینها باحال تر کجا دیدین ؟ البته بجز افغانستان و فلسطین :) . این برادران مسلمان و برادر عراقی , مخالف سیاست های آمریکا هستن و میگن مرگ بر آمریکا ! مرگ بر استعمار ! بعد اینها میخوان یه حکومت مرکزی داشته باشن که فقط خود عراقی ها مسئول اداره اون باشن . خب اینها هم چیز بدی نیست و تا اینجا ایرادی دیده نمیشه ! پس اینها باید اعتراض نشون بدن اما اینها به ترک ها صد تا سور زدن توی خریت ! چونکه اینها میگن ما با آمریکایی ها چون مشکل داریم , باید بزنیم خوار – مادر هم وطن های خودمونو سرویس کنیم و هر روز کلی عراقی و هم وطن رو بزنیم بکشیم و تار و مار کنیم تا اینطوری اعتراضمون رو نشون آمریکایی ها بدیم و به مردم دنیا نشون بدیم که خر تر از ما تو دنیا پیدا نمیشه . حالا توی 2 ماه گذشته 14 هزار عراقی رو خود عراقی زدن ترکوندن و توی این چند ساله که آمریکا در عراق حضور داره فقط 2500 نفر آمریکایی کشته شدن . جالبه نه ؟ آقا منطق و سیاست رو دارین ؟ من که مات و مبهوت این سیاستم ... - حالا یه سر هم بزنیم به میهن آریایی – اسلامی و شهید پرور ایران خودمون که برای سرگرمی بد نیست ! آقا ما در کشوری زندگی میکنیم که همیشه خدا 2 تا دشمن و لولو سر خرمن توی اون وجود داشته و 27 ساله مدام میگیم دشمن دشمن ! یکی آمریکا یا شیطان بزرگ و یکی هم اسرائیل یا کسی که ارث پدر ما رو خورده ! تمام تاریخ اسلام رو زیر و رو کنین جایی پیدا نمیشه که بفهمین ریشه این کینه و دشمنی رژیم ایران با اسرائیل چیه ؟ بجز اینکه میرسین به اونجا که خمینی ملعون ملقب به جاکش کبیر این حرف رو از خشتک مبارکش بیرون کشیده ! راستی کسی میدونه که سید حسن خمینی ایرانی نیست و متولد لبنانه ؟ بدونین اونوقت هضم اینکه این مردک پوفیوز با چمدون های مملو از دلار هر بار وارد لبنان میشه , آسون تره . حالا میدونین جالب ترین قسمت قضیه چیه ؟ اینه که این اسرائیلی ها هرگز در کار کشور ما دخالت نکردن و هیچ ضرری به ما نرسوندن ! اسرائیلی ها هیچ وقت نگفتن خلیج فارس یک خلیج عربیه (!) . اسرائیلی ها هرگز نگفتن که استان خوزستان متعلق به اعراب بوده و اهواز رو بصورت " احواز " بنویسن ! اسرائیلی ها هیچ وقت نگفتن که جزایر ایرانی تنب بزرگ و کوچک متعلق به اونهاست ! اسرائیلی ها هیچ وقت نگفتن ایرانیها دشمن اونها هستن و باید کشورشون رو با نداد پاک کن از روی نقشه های جغرافیا پاک کرد !!! متوجه که میشین ؟ ولی ما چی ؟ دائم میگیم مرگ بر اسرائیل ! اسرائیل رو قبول نداریم ولی پرچم یا نماد وجود کشور اسرائیل رو آتش میزنیم . چقدر بامزه :) . اینه راز دشمن فرضی ما , اسرائیل ! - بریم به کشور برادر و دوست و مسلمان افغانستان ! آقا این افغانیها هم توی خریت دست کمی از عراقی ها ندارن . روم به دیوار البته ! میگین نه ؟ اینم شاهد : از روز اولی که آمریکا طالبان رو ترکوند تا به امروز در کل 2000 نفر آمریکایی هم توی عراق کشته نشده , اما روزانه چندین نفر افغانی بدست خود افغانیها کشته میشن . نمونه اون همین چند وقت پیش بود که یه اتومبیل ارتش آمریکا بخاطر بریدن ترمز به یه ماشین برخورد میخونه و 2 نفر کشته میشن ! بعد میدونین چه اتفاقی می افته ؟ افغانیهای جان بر کف شورش میکنن و تظاهرات بر ضد آمریکایی ها و بعد خودشون میزنن 50 نفر از خودشون رو میکشن :) . خداییش میبینین چقدر این ها باحالن ؟ حالا بریم سراغ بقیه : - کشور دوست و برادر و مسلمان فلسطین ! آقا یه بنده خدایی چرچیل نام , حدود 60 – 70 سال پیش یهو به سرش زد و گفت خوبه که در قلب جهان اسلام یه کشوری تاسیس بشه که 180 درجه با مسلمونها فرق داشته باشه و بعد هم باعث بشه تا قیامت این منطقه دچار بحران باشه تا اینطوری منافع خاور میانه ای کشور متبوعش به خطر نیافته و هزار و یک مورد سیاسی دیگه که فقط خودش سر در میاورد . البته که اون زمان این فقط یک ایده بود و به فراموشی سپرده شد اما چند سال بعد بعضی ها اومدن و این نظر رو جدی گرفتن و با ایجاد کشور اسرائیل درسته ریدن توی خاورمیانه ! البته بعد هم خود عربها با سیاست های باحال خودشون کار اسرائیل رو راحت تر کردن و بیشتر بهش زمین دادن . برای نمونه اون مردک خل وضع انور سادات بود که با جنگ 6 روزه باعث شد نه تنها ارتش اعراب شکست بخوره که کلی هم زمین دست اسرائیل افتاد و اون منطقه به دو قسمت تقسیم شد . زمینهای بهتر و باحال تر شد جزو کشور مقدس اسرائیل و باقی تپه ماهورها و بیابون ها شد قسمت مسلمونهای حروم زاده . خب تا اینجا هم مشکلی وجود نداشت ! اما قضیه از وقتی پیچیده شد که بعد از سالها سنگ پراکنی مسلمونهای وحشی به سمت دشمن فرضی , اسرائیل , حکومت ایران تصمیم گرفت یک مترسکی در این منطقه ایجاد کنه بنام حزب الله ! این عروسک خیمه شب بازی تشکیل شد و هر ساله کلی پول بی زبون ملت ایران درسته رفت تو جیب اینها , بجای اینکه خرج مردم مملکت خودمون بشه و کم کم این حزب الله شد یه غول بی شاخ و دم و ایران هم سالانه 150 میلیون دلار بهش کمک میکرد و سلاح بهش میداد و موشک بود که در سوریه از هواپیما تخلیه میشد و به لبنان و مقر حرب الله حمل میشد و کارشناسان نظامی سپاه پاسداران افراد حزب الله رو آموزش میدادن و پناهگاه میساختن و ... ! خلاصه بازم گذشت و گذشت تا اینکه قرار شد بعد از سالها کشور مستقل فلسطین رسمن تاسیس بشه و به سالها جنگ و درگیری در این منطقه پایان داده بشه ! اما این وسط اتفاق جالبی افتاد و یکی دو حزب اسلامی خواه به قدرت رسیدن و خماس قدرت رو در فلسطین بدست گرفت و حزب الله هم در لبنان عملن شد همه کاره و کسانیکه اعتراض میکردن حزب الله ترتیبشون رو میداد . اسرائیل هم این وسط برای اینکه هر چه زودتر صلح برقرار بشه اقدام به تخلیه زمین های فلسطینی ها کرد و شهرک هاش رو برچید تا سریعتر به صلح برسن . حالا اینجا 2 راه پیش روی برادران حزب الله بود : یکی اینکه بگیرن این زمینها رو با پول بی حد ومرزی که از رژیم ایران دریافت میکردن , به نفع مردم خودشون آباد کنن و با خلع سلاح و صلح , زمین دریافت کنن و زندگی خوبی برای مردم درست کنن و دیگه اینکه طرف حکومت ایران رو بگیرن و با گوش دادن به دستورات دیوانگان رژیم ایران و بازی در نقش مزدوران رژیم ایران , هم مردم خودشون و هم موجودیت خودشون رو از بین ببرن . و خب دیدیم که راه دوم رو در پیش گرفتن ! اصلن معنی اسلام به نظر من باید توی فرهنگ های لغت جهان تغییر پیدا کنه به : ترور , قتل , تجاوز , دیوانگی , خریت , عقده گشایی , جنگ , آنارشیسم , فساد اخلاقی , تعفن , لجن , مدفوع , شاش , سرگین و ... ! چون اگه خوب نگاه کنین متوجه میشین که چقدر به این معانی شبیهه ! شما نگاه کنین : - پولهای مفت و میلیونها دلار پولی که به زور از مردم کشور ایران گرفته میشد و بدست همین حزب الله میرسه از طرف رژیم ایران , میتونست برای مردم لبنان چقدر مفید باشه ! در صورتیکه تمام این پولها فقط و فقط صرف خرید سلاح و ساخت پرچم و جذب تروریست و ایجاد سازمانها و نهادها و دفاتر این سازمان و .. شد و در نهایت هم این گروه کاری کرد که نه تنها خودش رو نابود کرد , که مردم و کشور لبنان رو هم به خاک و خون کشید ! تصور میکنین گروهک زپرتی حزب الله میتونه در برابر ارتش اسرائیل که جزو چهارمین ارتش بزرگ جهان به حساب میاد مقاومت کنه ؟ 2 تا بیلاخ !!!!!! آمریکا و چین و روسیه و اسرائیل بزرگترین و مدرن ترین ارتش های جهان رو دارن و اونوقت حزب الله میخواد با اینها مقابله کنه ؟ 4 تا بیلاخ !! خوبه بدونین مجموع هواپیماهای نیروی هوایی اسرائیل از مجموع هواپیماهای جنگی دو کشور فرانسه و انگلیس بیشتره ! 15 سال قبل تعداد 200 بمب اتمی در کشور اسرائیل وجود داشته و حالا چقدر بمب و موشک اتمی در اختیار این کشوره معلوم نیست و همینطوری بگیر برو تا آخر . حالا امکانات نظامی جای خود , سازمان اطلاعاتی موساد که در دنیا معروفه هم جای خود , ماهواره های جاسوسی اسرائیل که سایه یک چوب کبریت در فاصله 5 سانتیمتری از سطح زمین رو میتونن شناسایی کنن رو هم داشته باشین ! حالا صبر کنین تا شهروندان خارجی لبنان رو ترک کنن تا ببینین که هیمن سید حسن نثرالله چطوری تنبون به دست در حالیکه موشک های اسرائلی تا دسته تو کونش فرو رفتن در حال فراره ! امروز اسرائیل 24 تن بمب فقط روی یکی از پناهگاههای زیر زمینی اسرائیل خالی کرده در صورتیکه در بغداد هم اینقدر بمب ریخته نشد در طول جنگ ! حالا به نظر شما آیا باید برای مردم لبنان و فلسطین دل سوزوند ؟ برای مردمی که دائم طرفدار حزب الله و خماس هستن و با دیدن انقلاب کثیف اسلامی در ایران عبرت نگرفتن ؟ درسته مردم لبنان تقصیری ندارن اما به نظر من مرگ یکبار , شیون هم یکبار ! خماس و حزب الله دو غده چرکینی هستن که باید کند و دور انداختشون و بدون اونها منطقه مسلمن دارای امنیت میشه و مردم روی صلح رو میبینن اما آتش بس و صلح در این وضعیت باعث تجدید قوای خماس و حزب الله میشه و دوباره 10 سال 20 سال دیگه با کثافت کاری های حزب الله باز این مردم لبنان هستن که تاوانش رو باید پس بدن . پس برای رسیدن به منافع بلند مدت , باید چیزهایی فدا بشه . درست همونطور که در آینده ای نزدیک مردم ایران هم تاوان سکوت و بی تفاوتی 27 ساله خودشون در مقابل رژیم اسلامی با خاک و خون خواهند پرداخت , باشد عبرت آیندگانی که بعد از ما متولد میشن ! آیا اگه این دو گروه تروریستی و رژیم اسلامی ایران وجود نداشتن , اینهمه خون ریخته میشد ؟ اینهمه انسان کشته میشد ؟ جنگ در منطقه وجود داشت ؟ خاورمیانه دارای بحران بود ؟ مردم در بدبختی و فقر و فلاکت بودن ؟ هرگز ! تبلیغاتی که مدام میشنویم از تلویزیون های ایرانی بگوش میرسه و در اون از حملات حزب الله سخن به میون میاد و پیروزیهای اونها در مقابل دشمن فرضی , اسرائیل , به این شکل بوده که تا این لحظه 20 نفر اسرائیلی کشته شدن و 50 نفر هم زخمی و تعداد 15 گاو هم به قتل رسیدن به همراه 2 کودک و در عوض بیش از 300 فلسطینی کشته شدن و نزدیک 1000 نفر زخمی و بیش از 900 هزار نفر هم از خونه و زندگیشون آواره شدن و در کنار اینها تمام زیر بنای کشور لبنان نابود شده که برای اصلاح این ویرانیها به بیش از 10 سال وقت نیازه ! تازه در صورت بودن بودجه کافی چند میلیارد دلاری و نبود موانع ! حالا اگه بری با این دیوانه ها حرف بزنی , بهت میگن ما بهترین سیاست رو در پیش گرفتیم . راست هم میگن ! نظام های اسلامی – دیکتاتوری هرگز به فکر مردم نیستن و هدف و مذهب رو همیشه فدای مردم میکنن ! از نظر این حکومت ها مردم باید بمیرن تا آرمان ها و سمبل ها زنده بمونن اونهم به هر قیمتی که شده حتا به قیمت مرگ و نابودی ! ما ایرانی ها هم رفتارمون خیلی شبیه مردم لبنان و فلسطینه ! ما هم از دولتی حمایت میکنیم که داره دستی دستی ما رو به کشتن میده برای رسیدن به هدف های حنون آمیز خودش . برای حزب الله لبنان هدف یعنی اینکه یک اسرائیلی کشته بشه و در کنارش اگر هم 1000 فلسطینی کشته بشن مهم نیست چون مهم کشتن اسرائیلی هاست حتا یک به هزار ! برای نظام ما هم مهم اینه که ولایت مطلقه وقیح از هر راهی سرپا باقی بمونه حتا به قیمت نابودی و فقر و زوال و تجزیه و قتل و عام مردم کشور ما ! مهم فقط همینهاست و بس ! آیا اسلام اینه ؟ کی میتونه ادعا کنه اسلام غیر از اینه ؟ ما که در هر کشور مسلمانی داریم میبینیم اسلام بجز خشونت و قتل و کشت و کشتار هیچ ارمغان دیگه ای نداشته ! نظر شما غیر از اینه ؟ نوشته شده در ساعت 12:47 AM توسط No One
........................................................................................
● آزمایش اعتیاد :
ما در قوانین اداری ایران , قانون های عجیب و غریب زیاد داریم ! قانون هایی که وقتی کارمندی مشغول به کار هست برای اداره و سازمان , وجود خارجی ندارن و اصلن ازشون خبری نیست و نامرئی هستن , اما وای به وقتی که کارمندی بخواد خودشو بازخرید کنه یا استعفا بده یا اخراج بشه و قرار باشه باهاش تسویه حساب کنن ! اون وقته که هزاران قانون و تبصره از خشتک روسای ادارات خارج میشه و هفت خوان رستم شکل میگیره تا بهانه ای بدست بیارن و بتونن بوسیله اون حق و حقوق قانونی کارمند رو پرداخت نکنن . برای همین هم هست که من قلبن و با تمام وجودم اعتقاد دارم که هر کارمند دولتی تا جایی که توان داره باید از اداره ای که در اون کار میکنه دزدی بکنه و حتا دستمال توالت خونه ش رو هم از اداره کش بره و اینکار ثواب عجیبی هم در این دنیا و هم در اون دنیا داره : چند وقتیه تقاضای باز خرید شدن دادم اونم بخاطر ترک ایران . دلیلش این بوده که اگه همینطوری ول میکردم و میرفتم , گوزم دستمو نمیگرفت و تازه بدهکار دولت هم میشدم که ترک خدمت کردم بدون اجازه ! اما باز خرید کردن خوبیش اینه که به آدم کلی هم پول میدن و در عوض مزایایی مثل بیمه و بازنشستگی و این چیزها رو حذف میکنن ! با محاسبه سابقه کارم قرار شده بود بهم 8 میلیون تومن بدن ! هر چند این پول ارزشی برام نداره که بخوام بخاطرش اینقدر جون بکنم , اما بقول معروف یک مو از خرس کندن غنیمته و چون این پول از حساب حکومت اسلامی پرداخت میشه و منم برای کشور ایران زحمت کشیدم و در مقابل کارهایی که انجام دادم یک هزارمش رو هم بهم پرداخت نکردن دلم میخواست همه رو از لجشون بگیرم ! تصمیم داشتم نیمی از کل این پول رو هدیه کنم به انجمن حمایت از کودکان سرطانی و باقی رو هم به انجمن بیماران کلیوی که ثوابش از صد میلیارد بار نماز خوندن و روزه گرفتن و حج و زیارت رفتن و کوفت و زهر مارهای دیگه بیشتره . دیروز نشسته بودم تو اتاقم و داشتم سایت این زیتون بی ناموس رو میخوندم و از نظرات اراذل و اوباش نظر دهنده غش غش میخندیدم که یه نامه برام آوردن از حسابداری که برای تکمیل مراحل بازخرید باید تشریف ببرید آزمایشگاه و تست اعتیاد بدین ! پناه بر خدا !!!!! همین یه کارمون مونده بود که بهمون آرم معتاد بودن و عملی بودن بزنن که زدن ! فوری گوشی رو برداشتم و زنگ زدم به رئیسمون و جریان رو گفتم ! گفت : اگه معتاد باشی مبلغ بازخریدت نصف میشه و اینها هم برای اینکه پول ندن دنبال بهانه هستن ! تو که معتاد نیستی ؟ از چی میترسی ؟ راست هم میگفت معتاد نبودم ولی از بس قرص های آرام بخش میخورم که توی خونم 4 برابر یه معتاد مرفین وجود داره :) . گوشی رو قطع کردم و مشغول کارم شدم تا فردا ... صبح زود بود که رفتم آزمایشگاه ! ساعت 6 صبح دم در آزمایشگاه ... بودم . واویلا ! صف بود از کجا تا کجا ! نمیدونم این چه حکایتیه که توی ایران ما همیشه باید صف داشته باشیم . باور کنین توی کشورهای چین و هند و ژاپن هم که اینهمه آدمیزاد وجود داره , صف نیست ! ولی تو کشور ما با چُس مثقال جمعیت اینهمه صف ؟ اونم برای آزمایشگاه ؟؟؟ ایستادم توی صف ! طبق معمول خواهران و برادران جدا ! همه تیپ آدمی بودن ! زن حامله و عملی و مریض و غشی و دختر های دم بخت و ... ! آدم با دیدن اینها همه دردهای بدنش محو میشد ! تا ساعت 7 صبر کردیم تا در باز شد و گله گله ما رو فرستادن داخل ! دفترچه بیمه م رو گرفت و برگه ش رو کند و یه فرم داد دستم پر کنم و نفر بعدی ... فرم رو گرفتم و دیدم روش نوشته : چه داروهایی مصرف میکنید ؟ مشروبات الکلی مصرف میکنید ؟ به چه ماده مخدری اعتیاد دارید ؟ سیگار میکشید ؟ مونده بودم چی بنویسم ؟ هم مشروب میخورم هم سیگار میکشم هم صد جور قرص میخورم ! خلاصه شروع کردم پر کردن و بعد هم برگه رو دادم به خانمی که پشت میز نشسته بود . برگه رو گرفت و با تعجب یه نگاه به برگه کرد و یه نگاه هم به من و آب دهنش رو قورت داد . لابد تو دلش میگفت عجب زن خلافیه !!!!! یه شماره بهم داد و رفتم طبقه بالا قسمت آزمایش ادرار ! نفرت انگیز تر از این نوع آزمایش همون خودشه ! دلیلش اینه که زنها مثل مردها خرطوم و شلنگ ندارم که بتونن درست بشاشن توی هر سوراخی و شاشیدن توی لیوان برای زنها مصیبته و گاهی گند میزنه !!!!!! رفتم بالا و صبر کردم تا شماره رو بخونن . همینطور ردیفی صف بود و هر چند دقیقه 5 تا شماره رو میخوندن و 5 نفر میرفتن و بعد که 5 تا بر میگشتن 5 تای دیگه ! نیم ساعتی طول کشید تا شماره م رو خوند و رفتم داخل و دم در یه پیرزن نشسته بود دستش هم یه دستکش لاستیکی سیاه رنگ بود . شماره رو گرفت و گفت بریم ! - بریم ؟ کجا بریم ؟ بریم ظرفتو پر کنی ! - خب شما کجا میایی ؟ خودم میرم ! خانم نمیشه منم باید باشم ! قانونه ! - یعنی چی قانونه ؟ توی توالتم باید باشی ؟ از بس تقلب کردن که باید یه نفر جلو باشه و ببینه ! - من خجالت میکشم ! چی چی رو باید بیایی تو ! چیه ؟ اصلاح نکردی موهاتو (!) ؟ نترس از این چیزا ما زیاد میبینیم !!!!! همینمون مونده بود که یه مادر فولاد زره بیاد و ما هم بگیریم جلوش شاش کنیم !!!! حالا خجالت بخوره تو سرش , من جلوی یکی دیگه شاشم نمیاد و کلن شاش بند میشم ! هیچی رفتیم توی دستشویی و مانتومو زدم بالا و شلوارمو کشیدم پایین و با یه حال بدی هم شورتمو کمی کشیدم پایین و زنه هم لیوانو گرفت جلوم تا جیش کنم ! حالا صورتم از خجالت سرخ شده و زنه هم زل زده تو چشمام و منتظره جیش کنم ! ولی مگه میشه ؟ - خانم من اینطوری نمیتونم ! نمیاد ! زود باش خانم مردم تو نوبتن ! - خب نمیاد چیکار کنم ! شما برو بیرون ! نمیشه ! دستوره ! - بابا من آخه کجام به معتادا میخوره ؟ بیا کیف و مانتومم بردار ببر اگه فکر میکنی چیزی توشه ! حالا یه کم زور بزن شاید اومد ! زود باش نگات نمیکنم ! بعد هم روشو گرفت اونور ! رگهای گردنم زده بود بیرون از بس زور زده بودم و شرشر عرق میریختم ولی مگه یه قطره جیش در می اومد ؟ خلاصه آخر زنه از رو رفت و کیفمو گرفت و برد بیرون و تازه لای درو کمی باز گذاشت و خودشم وایساد لای در و پشت به من . منم با خیال راحت جیش کردم و لیوانو دادم بهش و اومدم بیرون ! اینم از تست اعتیاد ما ! تو عمرم همه کار کرده بودم الا شاش کردن جلوی یه زن دیگه که این کارم کردم ! ای بر پدر این معتادهای متقلب لعنت که باعث شدن آدم تو چه هچلی بیافته ! جریان از این قراره که این آغایون عملی برای اینکه ریده بشه توی آزمایششون میگرفتن قرص میریختن توی ظرف آزمایش و نتیجه آزمایش هم منفی میشد ! حالا برای اینکه این چیزها پیش نیاد یه نفرو مسئول شاش کردن گذاشتن ! اینم یکی دیگه از دستاوردهای انقلاب اسلامی ... نوشته شده در ساعت 12:46 AM توسط No One
........................................................................................
● ما آدم های امروزی خودمون رو بد جوری در این دنیای مدرن غرق کردیم . خیلی از ما خواسته ها و علایقی داریم که به دلایل اقتصادی و شغلی و خانوادگی , اونها رو دفن میکنیم و هرگز دنبالشون نمیریم . امروزه برای خیلی از ما آدمها کار کردن و پول در آوردن شده هدف زندگی . در صورتیکه زندگی این نیست ! هدف زندگی این نیست که فقط کار کنیم و پول در بیاریم و خرج کنیم برای خودمون یا دیگران و در نهایت هم بمیریم ! بابا زندگی یعنی لذت بردن و درس آموختن و درس دادن و کمک کردن و فداکاری کردن در حق انسانها و موجودات دیگه ! اینه هدف آفرینش و زندگی ما نه اینکه مثل ماشین کار کنیم و دیواری از محدودیت ها دور خودمون بکشیم و در نهایت هم بمیریم و همه رو بذاریم برای دیگران ... سعی کنین برای دلتون زندگی کنین نه برای دیگران . به خودتون حق بدین که در زندگی , حتا یک زندگی مشترک , شما هم حقی برای خوشبختی و لذت بردن دارین ... یادش به خیر . قدیم ها ما ایرانیها خونه هامون پر بود از گل های زیبای آپارتمانی . باغچه های سر سبز و پر از گل داشتیم . حوض های پر از ماهی قرمز داشتیم . همیشه دلخوشی بچه ها این بود که توی باغچه بگردن و بازی کنن و به شنا کردن ماهی ها توی آب خیره بشن . ولی امروزه دیگه خبری از اینها نیست . آپارتمانهای بلند و خاکستری ! زندگی روی آسمون و توی برجها ! همه چی ماشینی . بیایین با کمترین امکانات اقلن برای روحیه خودتون هم که شده تغییراتی در منزل انجام بدین که نه خرجی داره , نه زحمتی داره و در عوض زیبایی و شادابی روحتون رو باعث میشه :
خیلی ها گله میکنن ما از صبح میریم سر کار تا شب و خسته و کوفته میخوابیم و اگه گلدونی یا آکواریومی داشته باشیم , نمیتونیم رسیدگی کنیم و بهانه هایی از این دست ! خب برای اونهایی که زندگی احمقانه شون رو بر این پایه بنا کردن که از صبح زود تا بوق سگ جون بکنن , مرگ هم کافی نیست و بیشتر باید سرشون بیاد . اما اگه شما جزو اونهایی هستین که در روز بین 8 تا 10 ساعت کار میکنین , پس اوقات فراغت دارین برای کارهای جنبی . راهی که میخوام بهتون آموزش بدم , یک روش ابتکاریه که خودم اختراعش کردم و ترکیبی از گیاه و جانداره که بصورت مصالمت آمیز میتونن با هم کنار بیان و هم زیبایی براتون بیارن و هم روحیه تون رو عوض کنن . در عوض نه خرجی دارن نه زحمتی ! میدونم خیلی ها هستن که دلشون میخواد از حیوانات نگهداری کنن اما میترسن نتونن بهشون برسن و یا کاری بر کارهاشون اضافه بشه . پس با این روش میتونین مطمئن باشین که همه منظورهاتون بر آورده میشه : لوازم مورد نیاز : - یک عدد تنگ شیشه ای تزئینی . به هر شکلی میتونه باشه ! گرد . پایه دار ! استوانه ای و حتا گلدون کریستال . ( بدون نقش و ساده ) . - بامبوی ژاپنی : 3 تا 4 شاخه ! بامبوی ژاپنی گیاهی از جنس نی و بسیار زیباست و به رنگ سبز تیره . این گیاه رو توی آب و در نور کم میتونین تا بیش از 10 سال نگهداری کنین . رشد میکنه و برگ میده و هیچ وقت هم خراب نمیشه . حتا ریشه هم میده بدون اینکه ساقه هاش پوسیده بشن . اونهایی که ایران هستن میتونن این گیاه زیبا و مقاوم رو از گل فروشی ها به قیمت هر شاخه 5000 تومان تهیه کنن و در خارج از کشور هم تمام شعبه های Ikea و گلفروشی ها اونو دارن و با قیمت 2 دلار میتونن تهیه کنن . - سنگ های درشت تزئینی ! مروارید مصنوعی یا تیله های شیشه ای یا قطعات ریز و رنگارنگ کوآرتز یا قطعات سیاه بازالت . سلیقه ای هست و نباشه هم اشکال نداره ! - یک عدد ماهی بتا یا فایتر ! Fighter – Betta Fish . در ایران به فایتر معروفن و در خارج از ایران به ماهی های بتا ! البته دقت کنین فقط نوع نر این ماهی رو بخرین که زیبایی فوق العاده ای داره و فقط هم یک دونه . لوازم نگهدارنده : یک بطری کوچک BlackWater Extract در حدود 60 میلی لیتر – یک بطری کوچک Aqua Safe . هر دوی اینها محصول شرکت Tetra هستن و در همه جای کره زمین حتا در ایران وجود دارن . قیمت هر بطری هم 1 تا 2 دلار هست و خیلی ارزون . یک قوطی غذای ماهی شرکت تترا به اسم Betta Min که از قوطی فیلم عکاسی کمی بزرگتره و 2 یا 3 دلار بیشتر قیمت نداره و برای 100 سال هم کافیه . به همین سادگی شما صاحب یک آکواریم نقلی و خیلی زیبا میشین . لابد میپرسین پس فیلتر و پمپ هوا و .. چی ! هیچی :) . حالا کمی در مورد این ماهی عجیب و غریب و جالب و در عین حال از نظر خیلی از مردم و حتا آکواریومیست ها , یک ماهی بدرد نخور براتون مینویسم تا بفهمین تو دنیای حیوانات چه موجوداتی وجود دارن : اگه به مغازه های آکواریوم فروشی رفته باشین دیدین ماهی هایی رو که همیشه تک و تنها توی یه لیوان آب زندگی میکنن و کسی محل سگ هم بهشون نمیذاره ! کم حرکت هستن و انگار که خشک شدن ! همین ماهی های بی اهمیت که در ایران قیمتشون از ماهی های فسقلی هم خیلی ارزونتره ( 800 تومن ) , یکی از منحصر به فردترین ماهی های جهان به حساب میان . این ماهی ها برای موندن در آب کم اکسیژن و نیمه شفاف و حتا بسیار کثیف یا با حجم بسیار کم مناسب هستن و زادگاه طبیعی اونها هم چنین شرایطی رو داره . این ماهی ها کم تحرک هستن و به همین دلیل نیاز به اکسیژن بسیار کمی دارن و اغلب هم نزدیک سطح آب قرار میگیرن . اما علت اینکه این ماهی ها در آب کم اکسیژن میتونن باقی بمونن تنها این نیست . این ماهی ها از سیستم پیشرفته ای برای گرفتن اکسیژن استفاده میکنن که بسیار جالبه ! نوعی مجرای حلزونی شکل در بالای پیشونی دارن از جنس ژلاتین و زمانیکه یکبار از سطح آب هوا رو میبلعن , این هوا وارد مجرای حلزونی شده و به تدریج جذب میشه . به همین دلیله که این ماهی ها نیاز به اکسیژن چندانی ندارن و حتا در آبهای گل آلود هم زنده میمونن . یکی دیگه از شرایط جالب این ماهی ها اینه که نرها بسیار زیبا هستن و در عین حال بسیار متعصب ! اونها رو میشه از یک نظر به مردهای ایرانی غیرتمند تشبیه کرد . اگر 2 ماهی نر رو در کنار هم قرار بدین , اونقدر با هم میجنگن تا بالاخره یکی از اونها کشته بشه ! علت اینکه این ماهی ها رو جدا از هم نگه میدارن همینه . جالبتر از همه اینه که این ماهی ها رو در آسیای جنوب شرقی برای شرط بندی استفاده میکنن و اونها رو به جون هم می اندازن مثل خروس جنگی و ماهی برنده جایزه میگیره و شرط بندی های کلانی هم روشون میشه ! حتا اگه یک آینه هم جلوی این ماهی قرار بدین , آبشش ها و زیر گلو و باله هاش رو مثل خروس باد میکنه و گارد میگیره و بی قرار میشه . از ویژگی های دیگه این ماهی ها دست آموز شدن و نترس بودن اونهاست . این ماهیها بر خلاف سایر ماهی ها هیچ ترسی از انسان ندارن و حتا فرار هم نمیکنن . شما به راحتی میتونین اونها رو با انگشت نوازش کنین و بهشون با دست غذا بدین . به سرعت به شما خو میگیرن و از دستتون به راحتی غذا میگیرن و با دیدن شما سریع روی سطح آب میان و منتظر غذا میمونن . مقدار غذای مورد نیازشون هم بسیار کمه و به همین علت آب رو هم الوده نمیکنن . در روز در حدود 3 تا 4 گرم بیشتر غذا لازم ندارن . البته اگه حوصله داشته باشین میتونین بهشون قطعات ریز دل گاو یا گوسفند هم بدین به اندازه دهنشون . خیلی کم . این ماهی ها رنگهای متنوعی . از رنگ های ارغوانی و قرمز و آبی و فیروزه ای و سفید و صورتی و مشکی و جگری بگیر تا سبز و زنگهای مخلوط و نارنجی و زرد و سرمه ای و آبی و بنفش یکدست و ... ! اما برعکس نوع نر که رنگی و بسیار زیباست , نوع ماده بی رنگ و کوچکتره و فقط رگه های کمرگی از رنگهای آبی و سرمه ای و ارغوانی در باله هاش دیده میشه ! تکثیر و تولید مثل این ماهی ها هم در نوع خودش بینظیره و خوبه آغایون ایرانی از این ماهی ها چیز یاد بگیرن . در زمان تولید مثل , ماهی نر شروع به ساختن آشیانه ای روی آب بوسیله حباب های هوایی که از دهنش در میاره میکنه و با بذاق خودش اونها رو ثابت نگه میداره . بعد از ساخت آشیانه که محیطش به اندازه کف دست هست , ماهی ماده رو با رقص بسیار زیبایی به سمت آشیانه میکشونه تا تخم بریزه . تخم گذاری هم خیلی زیباست و در دنیای جانوارن منحصر به فرده . ماهی نر و ماهی ماده در آغوش هم میلولن و پیچ میخورن و در همون حالت معلق روی آب بی حرکت میمونن . بعد از یک دقیقه از آغوش هم جدا میشن و ماهی ماده تعدادی تخم بیرون میریزه . ماهی نر فورن تخم ها رو با دهانش از کف آب بر میداره و تک تک درون حباب هایی که قبلن ساخته میچینه . بعد از تموم شدن تخم گذاری , تمام اون عشق و علاقه به کینه تبدیل میشه و ماهی ماده دیگه حضورش معنی نداره و بودنش در کنار نر به معنی مرگه چون اگه نزدیک تخم ها بشه ماهی نر بهش حمله میکنه ! از این مرحله به بعد ماهی نر مراقبت از تخم ها رو آغاز میکنه ! دائم محل تخم ها رو تغییر میده و از حبابی به حباب دیگه میبره و به اصطلاح بهشون هوا رسانی میکنه و حتا لب به غذا هم نمیزنه . بعد از 2 روز لارو ها در میان و ماهی نر مراقبه که لاروها به عمق آب فرو نرن و اگه لاروی پایین بره فوری تو دهنش میگیره و به بالای آب منتقل میکنه . حالا که فهمیدین چه ماهی جالبی دارین , برسیم به ساخت آکواریوم ساده خودمون که هم حکم گلدون تزئینی رو داره و هم یک آکواریوم نقلی : اول از همه تنگ رو تا نیمه آب کنین . دقت کنین که عمق آب تنگ بیشتر از 10 یا 15 سانتیمتر نباشه ! البته بسته به بلندی ساقه بامبوهای شما ! اگه از بامبوی کوتاه استفاده میکنین 15 سانت و اگه بامبوی ساقه بلند , 20 سانت ! بعد از اینکه بامبوها رو به سلیقه خودتون داخل تنگ قرار دادین , یک در بطری نصفه از محلول Aqua Safe پر کنین و داخل آب بریزین . آب رنگ آبی خوشرنگ و کمرنگی میگیره و بعد از چند دقیقه میتونین ماهی رو به تنگ منتقل کنین . در صورت دلخواه و جنبه نزینی هم میتونین مقداری قطعات درشت کوآرتز که خوب شسته شده کف تنگتون بریزین . 24 ساعت بعد هم میتونین به همون اندازه از محلول عصاره آب سیاه داخل تنگ بریزین که باعث کهربایی شدن آب تنگ و پایین اومدن p.H آب میشه . روزانه 2 بار هم این ماهی نیاز به غذا داره . دونه های کنجد رو اگه دیده باشین به اندازه 3 تا 4 عدد از غذای مخصوصش رو به همون مقدار بهش بدین در هر وعده . به همین سادگی شما یک آکواریوم ساده و زیبا ایجاد کردین . خیلی خوبه تنگ حاوی این ماهی ها رو در اتاق پذیرایی و یا هر جای دیگه که با نور غیر مستقیم طبیعی روشن میشه قرار بدین . هفته ای یکبار هم آب ظرف رو عوض کنین و قبل از انداختن ماهی به آب , از محلول آکوا سیف استفاده کنین . " این محلول کلر آب رو از بین میبره و حاوی ویتامین B1 هم هست و استرس ماهی رو از بین میبره " . گرفتن این ماهی هم دردسر نداره و جزو احمق ترین ماهی هاست . یه لیوان یکبار مصرف بردارین و با قاشق این ماهی رو بگیرین و بندازین توی اون و بعد از عوض کردن آب , دوباره برگردونین به تنگ . به همین سادگی ! روش دیگه ای هم که میتونین این ماهی رو نگه دارین استفاده از تنگ های مخصوص ماهی هست که در فروشگاههای آکواریومی فروخته میشه ( خارج از کشور ) . این تنگ ها دارای فیلتر و چراغ هم هستن و میتونین داخلش یک گیاه طبیعی آبی زیبا بکارین و چند قطعه سنگ بازالت و یک ماهی و در اینصورت نیاز به عوض کردن آب بصورت ماهیانه دارین نه بصورت هفتگی ! امیدوارم این مطلب بدردتون بخوره . نوشته شده در ساعت 1:08 AM توسط No One
........................................................................................
● روز مادر جعلی :
قبل از هر چیز فرا رسیدن روز مادر کذایی رو بر تمام کلفت ها و کنیز مطبخ های آغایون و زنان فاحشه چادری تسلیت عرض میکنم و برای تمام این عزیزان لنگ و پاچه ای فراخ تر و دست پختی لذیذ تر و سری مناسب تر برای دریافت تو سری و لبهایی گوشتی تر برای بوسیدن پای آقای منزل از درگاه احدیت خواستارم . مقدمه : آقا نمیدونم ما ایرانی ها چه گناهی مرتکب شدیم که باید همه چیزمون عوضی باشه و دائم دستخوش تغییرات ! بدبختانه این روزها مد شده در هر کشور خاورمیانه ای و اسلامی , هر چند سال یکبار یه حکومت روی کار بیاد و با روی کار اومدن حکومت جدید , تمام عادت ها و نمادها و مناسبت ها و همایش ها و بزرگداشتها و سمبل های حکومت قبلی به دور ریخته بشه و از نو دوباره سازی بشه بر طبق باورها و اعتقادات و مرام و مسلک حکومت جدید ! مثلن در نظام شاهنشاهی گذشته که موسس اون رضا شاه کبیر بود که نور به قبرش بباره و دست پنجه ش درد نکنه برای همه آخوند کشی ها و کشف حجاب و خدمات ویژه ش به اسلام , ما بعد از چندین قرن تبدیل شدیم به نظامی که اساس و ارکان اصیل ایرانی رو دوباره داشت زنده میکرد و میپرستید و جشن میگرفت و بعد از قرنها داشتیم آیین های فراموش شده ایرانی رو زنده میکردیم و به اصل و هویت اولیه خودمون باز میگشتیم . جشنهای باستانی و اصیل ایرانی یکبار دیگه ظهور کرده بودن که خمینی ملعون معروف به جاکش کبیر از کون خدا پرت شد پایین و صاف افتاد توی ایران و درسته رید به ارکان مملکت ! اگه در نظام گذشته ما برای جشن های ایرانی مراسم میگرفتیم , حالا باید برای جشن های عربها مناسبت میگرفتیم و دست افشانی میکردیم ! مثل عید غدیر و عید پست فطرت و ریده شدن محمد و فاطی و ... ! حالا این تولد ها یک طرف بود و هنوز 2 روز از جشن و سرور ریده شدن فلان امام و اره عوره و شمسی کوره نگذشته بود که باید فوری براش مراسم ختم میگرفتیم و میزدیم تو سرمون و مرگ و هلاکتش رو جشن میگرفتیم ! حالا روز مادر هم شده همین ! این روز هم دستخوش اسلام شده ! روز پدر که شده روز تولد علی , قاتل و جنایتکار جنگی اسلام و روز مادر هم شده روز تولد فاطی خانم . نمیدونم اگه پیغمبر جای فاطی , پسر میرید , این زنهای فاحشه و لاشی چادری میخواستن کی رو الگوی خودشون قرار بدن و تو کون کی شیرجه بزنن ؟!؟ دیروز عصر توی اداره مراسم روز زن و مادر داشتیم ! ساعت 10 صبح از بلندگو اعلام کردن که خواهرها و برادرها (!) همگی تشریف بیارن به سالن اجتماعات , به مناسبت روز مادر برنامه داریم . ما هم از خدا خواسته که کار نکنیم و حقوق مفت بگیریم , بدو بدو کار رو تعطیل کردیم و ارباب رجوع رو ریختیم بیرون و همگی چپیدیم توی سالن و نشستیم پشت میزهایی که از قبل چیده و آماده شده بود . میزهای کوچکی چیده بودن و روش هم پر بود از میوه و شیرینی خامه ای و چند شاخه گل . در چنین مواقعی رسمه که همه خودکشی میکنن . همون حکایت مفت باشه , کوفت باشه ! نمیدونین چطوری برای خوردن میوه ها و شیرینی ها سر و دست میشکوندن ! من بیچاره فقط فرصت کردم یه دونه خیار بردارم و تا پوست بکنم دیدم ظرف میوه جلوی ما خالی شد ! شیرینی هم تا اومدم نگاهش کنم دیدم فقط کاغذ هاش ته ظرف باقی مونده . بخش مردها از اینم بدتر بود ! گرگم به هوا با هم بازی میکردن و میوه های هم رو کش میرفتن و برای هم پرت میکردن و وضعی بود و آدم رو یاد مسابفه راگبی می انداخت ! " بگذریم از اینکه وقتی مراسم تموم شد حتا یه شاخه گل هم توی گلدونها باقی نمونده بود " نگاهم یه لحظه افتاد به حاج آغا حراستی که 2 تا خیار گنده اندازه شنگول رهبر تو مشتش گرفته بود و یک گاز به این میزد یه گار به اون و نمیدونست چطوری بخوره ! مفت بودن و هزار مکافات ... بقیه هم چیزی تو همین مایه ها بودن ! خلاصه مراسم طبق معمول با حضور و شکر پراکنی های حاج آغا پیش نماز اداره افتتاح شد و بعد از کلی وراجی و آسمون ریسمون بافتن و تجلیل از فاطی خانم و بزرگداشت زنان " که در سال فقط همین یک روز یادشون میافته موجودی بنام زن وجود خارجی داره " , شروع کردن دونه دونه اسمهای ما رو خوندن و بهمون کادو دادن ! بازم خیلی ولخرجی کرده بودن . نفری یه نیم سکه بهمون دادن و یه قرآن که روش یه شاخه گل گلایل چسبیده بود . بعد از مراسم هم رفتیم مستقیم برای ناهار و و جای تعجب داشت که بجای پهن پلو و قرمه پهن و کباب دولی و ماهی سوخته های هر روزه , جوجه کباب دادن بهمون ... خلاصه , عصر موقع برگشتن داشتم کارتم رو میزدم که حاج آغا خراستی اومد جلو و شروع کرد فضولی کردن تا بفهمه چی بهمون دادن . منم کم نذاشتم و گفتم : - حاج آغا ! یادتونه همیشه میگفتم شما اگه زن میشدین نونتون تو روغن بود و همه مردها براتون سر و دست میشکوندن ؟ استغفرالله ! بنده زن بشوم که چه ؟؟؟ بروم خودم را چوب حراج بزنم ؟ - هاهاها ! همین دیگه ! اگه شما زن میشدین امروز بهتون 5 تا سکه بهار آزادی میدادن به حق پنج تن ! معاذالله .... ماشاالله ! راست میگویید ؟ 5 عدد سکه دادند ؟ - بله ! پس چی ! حالا بازم بگین زن بودن بده ! راستی جوک جدید رو شنیدین ؟ باز هم جوک بی ناموسی ؟ بنده از این چیزها گوش نمیکنم ! - نه بابا این خیلی پاستوریزست ! ترکه میره بهشت زیر پای مادران له میشه ! پووآه ... خب این یعنی که چه ؟ - خب یعنی اینکه میگن بهشت زیر پای مادرانه دیگه !!!!!! خنگی این آدم درمان نداره و خدا هم ازش قطع امید کرده ! مرد بودنش یک طرف , ژنتیک معیوبش هم طرف دیگه ! آخر دست به سرش کردم و زدم بیرون . توی تاکسی نشسته بودم و قرآن توی بغلم بود و شاخه گل هم تو دستم ! قرآن بدجوری روی وجودم سنگینی میکرد ! تصمیم گرفتم به سرعت از شرش خلاص بشم ! اما مساله این بود که نمیتونستم مثل پوست موز از پنجره ماشین پرتش کنم بیرون ! از این کار خاطره بد دارم و یادمه چند وقت پیش هم تو یه مراسمی بهمون نهج الملاقه داده بودن و منم تا سوار تاکسی شدم پرتش کردم از ماشین بیرون وسط اتوبان و راننده الاغ , فوری ماشین رو زد کنار و رفت کتاب رو برداشت و داد بهم ! مرتیکه خر فکر کرده بود از دستم افتاده !!!!!!! همینه که میگن مال بد بیخ ریش صاحبشه ! حالا مونده بودم چطوری از شر این قرآنه خلاص بشم ؟!؟ یاد استراتژی بعدی افتادم و تو فرصتی که راننده حواسش به آینه نبود قرآنه رو گذاشتم رو قسمت پشت صندلی عقب و دوباره سیخ نشستم انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده ! تجریش هم فوری از ماشین پریدم بیرون و در رفتم . خوشبختانه راننده متوجه نشده بود و نفس راحتی کشیدم ! شاخه گل رو هم دادم به مرد گدایی که کنار پیاده رو نشسته بود و طفلک موهاش سیخ شد !!!! سکه رو هم سر راه بردم طلا فروشی و با 2 تا سکه ربع پهلوی ( ره ) عوضش کردم ! " محض نمونه یک دونه هم سکه پاییز آزادی تو گاوصندوقم نیست " . وقتی رسیدم خونه دیدم همه چراغها خاموشه و صدایی نمیاد ! عجیب بود ! آرتین از این ناپرهیزی ها نمیکرد که مرتیکه رو تنها ببره پارک ! خیلی کون گشاد تر از این حرفها بود که با یکی دو کوک بخیه و نیم کیلو سنجد خوردن , از عارضه کون گشادی نجات پیدا کنه ! کمی نگران شدم و فکر کردم لابد بلایی سرشون اومده . تا چراغ رو روشن کردم یهو دیدم خواهرم و مرتیکه و آرتین نشستن اون جلو و آرتین فوری پرید هوا و شروع کرد روز مادر رو تبریک گفتن و ماچ و بوسه ! به زور از خودم جداش کردم و با تعجب بهش نگاه کردم ! همه جاش سالم بود و اثری از ضربه مغزی یا تصادف با تانک و تریلی و اتوبوس یا رد شدن بولدوزر از روش روی بدنش دیده نمیشده ! موهاش هم سیخ نشده بود که بگیم صاعقه بهش خورده و عقلش پریده ! - تو جدن حالت خوبه ؟ آره عزیزم ! چطور مگه ؟ - بابا خیلی پیشرفت کردی ! خیلی متحول شدی ! دیگه !!!! مرتیکه هم بدو بدو اومد طرفم و یه شاخه گل پلاسیده که ساقه ش از وسط شکسته بود و خم شده بود و معلوم بود از باغ چیده بود داد دستم و ماچم کرد ! بغلش کردم و رفتیم نشستم رو مبل . خواهرم هم چپ چپ نگاهم کرد و یه ایششش کشدار گفت و روشو کرد اونطرف ! اینم کلی متحول شده بود ! یادمه پارسال روز مادر بهم یه خنجر هندی سر کج داده بود که باهاش سر آرتین رو تو خواب ببرم ! خوبه امثال همین " ایش " رو گفت و دیگه چیزی بهم نداد . میترسیدم با مد بودن حملات انتحاری بهم بمب یا دینامیت بده که آرتین رو بترکونم !!!!! خلاصه ما هم کلی ذوق مرگ شده بودیم و داشتیم کیف میکردیم که یهو یادم افتاد که ای بابا ! این روز مادر یه ایرادی داره !!!!!! اما هر چی فکر میکردم نمیفهمیدم ایرادش چیه ؟ خلاصه بلند شدم و رفتم لباسهامو عوض کنم ! دائم تو فکر بودم که گیر قضیه کجاست . لباسهامو عوض کردم و دست و صورتمو شستم و اومدم پایین و دیدم آرتین با یه کیک اومد و گفت : روز مادر مبارک !!!! تا اینو گفت یهو یادم افتاد که ای داد بر من ! من که چشم دیدن مسلمونها رو ندارم حالا دارم روز مادر جعلی اونها رو جشن میگیرم ! روز مادر که روز 25 آذر روز تولد مادر شاه ( ره ) بود نه این زنیکه پتی یاره , فاطی که معلوم نیست کی بوده و چی بوده که در سال 2 بار براش ختم میگیرن و حتا نمیدونن کجا دفن شده ! چنان عصبانی شدم که کیک رو از دست آرتین گرفت و درسته از پنجره شوت کردم تو باغ و گفتم : - یه بار دیگه مناسبت های اسلامی و انقلابی رو برای من جشن بگیری من میدونم و تو !!!!! کاش ازش عکس میگرفتم ! بیچاره تا نیم ساعت شوک زده بود ! هر چند آخر شب کلی دلم براش سوخت که یه بارم این بنده خدا تو عمرش متحول شده و اومده مثلن یه کار مثبت بکنه و برای اولین بار تو زندگیش گند نزده و یه کاری رو درست و حسابی انجام داده , این بود که همون موقع لباس خوابمو در آوردم و تا نزدیک صبح از خجالتش حسابی در اومدم :) . اینم از سر انجام روز جعلی مادر ! فراموش نکنین ! روز مادر روز 25 آذر ماهه . تکبیر. نوشته شده در ساعت 12:25 AM توسط No One
........................................................................................
|
سایت ها My Community سايت هاي خبري
دوستان Design By Shiva © 2001 |