فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Friday, June 30, 2006
فاطی پارتی :

امشب به روایتی روز هلاکت فاطمه ست ! البته همونطور که همگی میدونیم فاطمه شباهتی به گربه که موجودی دارای 7 جونه داشته ! به این دلیل که ما در طول سال 2 بار ایام فاطمیه رو جشن میگیریم چون طبق روایات اسلامیون اینطور که بوش میاد فاطی خانم رو 2 دفعه زدن کشتن و ناکار کردن و کفار المسلمین هم به ناچار مجبورن که در سال 2 بار استهلاک جشن و سرور داشته باشن ! به هر حال اسلامه دیگه , دینی که یه روده راست توی شکم خودش و پیروانش نداره , نباید بیش از این ازش انتظار داشت چون میشه هرج و مرج و نقض حقوق بشر اسلامی :

دیشب بعد از رفتن فک و فامیل های آرتین تصمیم گرفتیم بریم شام بیرون . من و مرتیکه و آرتین بودیم و میخواستیم بریم مرغ سوخاری بخوریم . مرتیکه چند وقت بود هی کتاب قصه ش رو نشونم میداد و میگفت این مرغ ها که اینطوری میخورن چطوریه و چرا ما از اینا نمیخوریم ؟ حالا منظورش این بود که چرا مرغهایی که ما میخوریم جوری نیست که استخون رون مرغ رو توی دست بگیره و به نیش بکشه ! " آخه من از رون مرغ بدم میاد و فقط سینه یا فیله مرغ میخرم و مرتیکه هم تا حالا غذایی که با رون درست شده باشه خونه خودمون نخورده بود " منم مجبور شدم برای انجام یک کار فرهنگی آتیش به جیبم بزنم و ببرمش مرغ سوخاری و رون مرغ درسته نشون این فسقلی بدم که ندید بدید نشه !!!!! " حالا باور کنین زمان بچگی ما بود یه هویج میدادن دستمون و یکی هم میزدن در کونمون و میفرستادنمون پی نخود سیاه "

دو تا خیابون بیشتر نرفته بودیم که از دور دیدم یه مرد سیاه پوش کنار خیابون ایستاده . نزدیک تر که شدیم مردک سیاه پوش ریشو یهو پرید جلوی ماشین ! چنان وحشت کردم که پامو تا ته گذاشتم روی ترمز و Air bag هم باز شد و با مغز رفتیم توش و خون دماغ شدم . قلبم داشت از ترس تند تند میزد و فکر میکردم زدم مرده رو له کردم ! یه دستمال برداشتم و جلوی دماغم گرفتم و اومدم پیاده بشم که یهو دیدم یه مرد ریشوی دیگه یا یه سینی که توش پر بود از لیوانهای شربت اومد کنار پنجره ماشین و یه لبخند ملیحی به لب نشوند و گفت :
- بفرمایید خواهر . نذر فاطمه زهراست !!!!!
پس اون آغا چی شدن ؟ مگه تصادف نکردن ؟

یهو دیدم همون مرتیکه الاغ از اونطرف ماشین اومد طرف پنجره و سلام کرد !

- ای بر پدرت لعنت ! این چه وضع رد شدن از خیابونه ؟
خواهر من که از خیابون رد نشدم اومدم جلو تا ماشینو نگه دارین و شربت بهتون بدیم !

اینو که گفت اینقدر از دستش لجم گرفتم که درو باز کردم و محکم کوبیدم بهش و سینی شربت و خودش و لیوان ها ولو شد روی زمین ! بعد هم پامو گذاشتم روی گاز و با سرعت دور شدم ! همه مدل نذری دادن دیده بودیم الا مدل چریکی و زورکی !!!!!!
نیم ساعت بعد توی رستوران نشسته بودیم و مشغول خوردن لنگ و پاچه برشته مرغهای فلک زده بودیم و مرتیکه هم داشت ادای عکس های کتاب داستانشو در میاورد که رون مرغ رو توی مشت گرفته بود و گاز میزد ولی موفق نمیشد و دهنش کوچیک بود و نمیتونست و ما هم هی میخندیدیم . آخر هم از خیرش گذشت و مثل آدم مشغول خوردن شد . بعد از شام هم رفتیم بستی منصور و بستنی خوردیم و اومدیم خونه .
..
..
صبح از صدای ناهنجار قرآن از خواب بیدار شدم ! دیشب خیلی بد خوابیده بودم و ناپرهیزی کرده بودم و شام خورده بودم و همین شده بود که هی پهلو به پهلو میشدم و خوابم نمیبرد . نزدیکای صبح بود که خوابیدم و حالا هم که از صدای نکره قرآن از خواب بیدار شده بودم ! آرتین طبق معمول کونش دم دهن من بود و لنگاش از تخت آویزون . یک شب نمیتونه مثل آدمیزاد و شیک و صاف بخوابه و همیشه خدا مثل جنازه باید بخوابه ! یک وشگون محکم از کونش گرفتم و سرش هوار زدم که صاف بخواب ! انگار نه انگار ! این مردها وقتی میخوابن به خواب مرگ فرو میرن !!!! با حرص بلند شدم و رفتم پای پنجره تا ببینم باز کدوم کره خری کله صبح کنسرت قرآن گذاشته ! پنجره رو باز کردم و چشمم افتاد به زهرا خانم , همسایه حزب اللهیم که نشسته بود روی بالکن خونه شون و یه ضبط پرتابل هم جلوی خودش گذاشته بود و خر کیف شده بود با صدای قرآن و رفته بود تو هپروت :
- پدر سگ ! خفه کن اون صدا رو !!!!!
اوا شمایین ؟ سلام خوبین ؟ فاطمیه تون تسلیت . آغاتون خوبن ؟ بچه ها خوبن ...
- ای تو روحت لعنت ! خاک تو سر 60 سالی از اختراع هدفون میگذره مگه صد دفعه نگفتم برو هدفون بخر بیا من پولشو میدم ! پدر منو در آوردین شما زن و شوهر خنگ !!!!!
حالا مگه چی شده ؟
- دیگه میخواستی چی بشه ؟ کله صبح کیت مرده که قرآن گوش دادنت گرفته ؟
واااا .. ثواب داره قرآن .. برای بانو فاطمه زهرا ختم قرآن گرفتم !
- بلند میشم میام تاکسیدرمیت میکنما ! اینقدر منو حرص نده ! پدر سگ با صدای ضبط شده ختم قرآن گرفتی ؟؟؟؟؟
اینها رو که گفتم آخر از رو رفت و ضبط رو خفه کرد و رفت ! تازه بهش بر خورده بود ! سرمو از پنجره آوردم تو و رفتم رو تخت دراز کشیدم ! حالا مگه خوابم میبرد ؟ یه لیوان آب خوردم تا کمی آروم بشم ! ولی فایده نداشت و بدتر شاشم گرفت ! یهو چشمم افتاد به آرتین که همچنان مثل جنازه خوابیده بود ! یه لگد حواله کونش کردم که با مغز افتاد رو زمین و مثل این مونگولا سرشو آورد بالا و گفت : چی شده عزیزم ؟
- چی شده و مرگ ! چی شده و زهر ! مگه مگس تسه تسه نیشت زده که اینطوری میخوابی ؟ خدایا من چه گناهی کردم گیر یه مشت خل و چل افتادم !!!!

بلند شدم رفتم پایین یه فنجون قهوه درست کنم برای خودم تا خواب آلودگیم بپره ! درست همین موقع تلفن زنگ زد . خاله مادرم بود . گفت ختم قرآن گذاشته و همه رو دعوت کرده و منم برم اونجا ! اومدم بگم نه که خاله م گوشی رو گرفت و گفت : بگی نه دیگه نه من نه تو ها ! پاشو راه بیافت بیا . خواهرتم بر میداری میاری ! یادم افتاد چه فرصتی بهتر از اینکه بتونم انتقام دیشب و امروز رو از این فاطی خانم بگیرم ! گفتم میام و گوشی رو قطع کردم و مشغول درست کردن قهوه شدم . کمی بعد نشسته بودم و داشتم قهوه میخوردم و فکر میکردم به اینکه باید چیکار کنم ! بالاخره هم یه فکر بکر به سرم زد و رفتم بالا خواهرمو بیدار کنم !
در اتاقش رو باز کردم و بوی گندی زد توی دماغم ! حدس زدم باید بوی جسد یکی از حیوونای بدبختی باشه که سلاخی شده باشه ! رفتم طرف تختش و دیدم افتاده رو زمین و خوابیده ! این یکی دیگه دست آرتین رو هم از پشت بسته ! بیدارش کردم و گفتم بیاد بریم مهمونی و کم کم حاضر شو ! شروع کرد جیغ و داد راه انداختن که من نمیام و ... که گفتم :
- خاله خانم گفت که سگشون جینگول پیر شده و میخواد بدش بهت تا روش آزمایش کنی !
راست میگی ؟
- آره به خدا ! خودش گفت ! گفت به شرطی سگمو میدم که هیوا بیاد !
پس بدو حاضر بشیم بریم دیگه ....

یکساعت بعد دو تایی نشسته بودیم توی ماشین و به سمت ولنجک میرفتیم . مرتیکه رو سپرده بودم دست آرتین و کلی سفارش کرده بودم که یه تار مو ازش کم بشه خشکت میکنم و میچسبونمت بالای شومینه ! مردها همه همینن . بچه رو میدی بهشون بخوابونن , خودشون میخوابن ! بچه رو میدی ببرن پارک بازی کنه , میری میبینی آغا خودش داره تاب بازی میکنه ! عقل داشتن که مرد نمیشدن ! والا ... ! نیم ساعت بعد اونجا بودیم و نشسته بودیم پیش زنهای دیگه و یه کتابچه هم دستمون بود و داشتیم ثواب جذب میکردیم ! خاله م نشسته بود پیش من و هی سیخونک میزد که مسخره بازی در نیازی ؟ خواهرم هم کنار من نشسته بود و موبایلشو در آورده بود گذاشته بود لای کتابچه دعاش که برعکس هم دست گرفته بود و هی دل و قلوه با SMS برای دوست پسرش میفرستاد ! اونم نامردی نمیکرد و هی جوک های بی ادبی براش حواله میکرد و هی بهم نشون میداد و زیر زیرکی هی میخندیدیم . تو ختم قرآن رسم اینه که خانم هایی که دور نشستن به ترتیب هر کدوم یک صفحه رو بخونن و همینطوری دور میچرخه و نوبتی قسمتی رو میخونن . از سمت خواهرم داشت می اومد و رسید بهش و همه زل زدن بهش که بخونه ! موبایلشو گذاشت کنار و تازه متوجه شد که کتاب رو برعکس گرفته ! داشت از خانم بغل دستیش میپرسید که کدوم صفحه ست , در گوشش گفتم :
- خره آخه تو مثلن بدونی کدوم صفحه ست میتونی عربی بخونی که سوال میکنی ؟
اینو که گفتم یهو غش کرد از خنده ! خاله مادرم هم از اونطرف صداش کرد تا ببرش بیرون و بیشتر از این گند نزنه ! بلند شدنش همان و نوبت رسیدن به من همان ! خاله م که کنارم نشسته بود وشگونم گرفت و گفت بخون دیگه ! اومدم بخونم که یاد بر عکس گرفتن خواهرم افتادم و منم زدم زیر خنده ! خلاصه ما رو هم پرت کردن از اتاق بیرون !!!! رفتم دنبال خواهرم ببینم داره چیکار میکنه ! پیداش نبود . حتمن رفته بود سر وقت سگه . تو همین فکر بودم که یهو دیدم هوار فیروز خان , شوهر خاله مادرم رفت آسمون و بدو بدو رفتم به سمت صدا . از طبقه بالا می اومد . رفتم بالا و دیدم واویلا ! فیروز خان دو تا پای سگه رو گرفته و داره میکشه و خواهرم هم دستهای سگه رو گرفته و میکشه طرف خودش ! آخر هم سگه خواهرمو گاز گرفت و از دستش در رفت .
- چی شده ؟ چیکار دارین میکنین ؟
من صد بار نگفتم این جانورو نیاری اینجا ؟
- بابا خاله گفتن بیارمش !
این ضد حقوق حیواناته ! داشت سگمو میکشت !
- تو باز داشتی چیکار میکردی ؟
مگه خودت نگفتی خاله گفته جینگولو میدن به من روش آزمایش کنم ؟ منم داشتم دمشو میبریدم !
- هیس بابا ! حالا من یه چیزی گفتم چرا جدی گرفتی ؟
من این چیزا سرم نمیشه ! سگمو میخوام !

فیروز خان در اومد که :

- ها ! تو بشر دیوانه باز چه نقشه ای کشیدی ؟
من ؟ هیچی به خدا !
- یکبار دیگه اسم خدا رو توی خونه من بیاری از پنجره پرتت میکنم توی خیابون !
چشم ! ببخشید .
- حالا اعتراف کن !
من ؟ هیچی ! فقط گفتم انگار فاطمیه ست این روزها نه ؟
فیروز خان کمی فکر کرد و بعد یهو تازه دوزاریش افتاد و سگه رو داد دست خواهرم و گفت :
- بیا این سگه مال تو ولی به یه شرط ! برو پایین توی اتاق و اونجا آزمایشش کن !!!!!
خواهرم هم با خوشحالی سگه رو گرفت و رفت پایین . من و فیروز خان هم شروع کردیم به شمردن . تا شماره 30 که شمردیم جیغ و هوار زنها رفت هوا و پشت سرش هوار خاله مادرم رفت آسمون که شوهرش رو نفرین میکرد ...



........................................................................................

Thursday, June 29, 2006

یادها و خاطرات :

یاد دوران نوجوانی به خیر . آدم توی اون دوران فارغ از همه چیز و همه کس میشه . نه به مسائل سیاسی چندان توجه داره و نه محدودیت های جامعه چندان آزارش میده . انگار آدم تو اون دوران تو یه عالم دیگه ست . فارغ از هر چیزی ! حاضرم هر چی تو زندگی دارم بدم و برگردم به دو دوران از زندگیم ! یکی دوران کودکی و یکی هم دوران نوجوانی خودم . این دو برهه از زندگی من فراموش نشدنی هستن و هنوز هم که سالها از اون زمان میگذره نتونستم اون خاطرات خوش رو فراموش کنم . گاهی که به اون روزها فکر میکنم تعجب میکنم که چطور گذشت و چه ساده هم گذشت و ای کاش عقل الانم رو داشتم ... ای کاش !
بگذریم ... منم مثل خیلی ها زمانیکی دبیرستان میرفتم خیلی شر بودم مخصوصن هم که توی فامیل ما همه زنها دم طلسم شده بودم و پسر ریده بودن " زاییده بودن " و فقط ننه ما بود که 4 تا دختر پشت سر هم زاییده بود و انگار قسم خورده بود پسر زایی خانواده رو جبران کنه ! حالا تصور کنین که عمه ها همه از دم پسر داشتن ! خاله ها پسر داشتن ! عموها پسر داشتن ! داییم پسر داشت و تنها ما غریب افتاده بودیم با این جانورهای نخراشیده و خب خیلی طبیعیه که توی فامیلی که این همه پسر وجود داشته باشه چه اتفاق فجیعی می افته ! اینکه همه اینها سعی میکنن به نوعی روی مخ ما کار کنن تا بیشتر به ما نزدیک بشن و بهتره بگم که بیشتر ما رو به سمت خودشون بکشونن و مثل خودشون کنن ! خب خیلی طبیعیه که همیشه در این مواقع بچه های خاله آدم موفق تر از رقابای دیگه هستن چون خاله خواهر مادر آدمه و از این نظر خیلی نزدیک تره به آدم تا زن عموهای پتی یاره و عمه های پاچه ور مالیده و ... !!!! ما هم از همون زمان افتادیم تو دار و دسته این پسرخاله های خل و چل مون و شد همونی که نباید بشه :

نمیدونم یادتونه یا نه که دهه های 80 تا اواخر 2000 اوج قدرت نمایی گروههای متال بود ! یادمه من اول دبیرستان رو تموم کرده بودم و داشتم میرفتم به کلاس دوم دبیرستان . سال 67 یا 68 بود و مصادف شده بود با به درک واصل شدن خمینی ملعون یا همون جاکش کبیر . سبک Heavy Metal که البته فقط یکی از دهها سبک در این زمینه ست و گروههایی رو مثل Scorpions , Nirvana , Iron Maiden , Metallica , Wasp , Pantera , Sepultura , Obituary , Sound Garden , Anthrax , Napalm Dear , Mega Death , Dead , Slayer و صدها گروه دیگه رو شامل میشد و همگی در اوج بودن و ما هم شده بودیم شیفته اینها ! چون برای اولین بار در نسل بچه های دوران انقلاب بود که داشتیم چیزهای جدیدی رو تجربه میکردیم . خفقان دوران خمینی و یهو آزادیهای بعد از به درک رفتنش یهو چشم ما رو به روی دنیای خارج باز کرده بود و طبق معمول هم جذابیت غرب بود که ما رو گرفته بود . ویدئو تازه تازه آزاد شده بود و ماهواره هم عمومی شده بود و شبکه v دائم شو های متال نشون میداد و MTV هم از هر چند شو یکی دو تا شو متال نشون میداد و همینها بیشتر باعث شده بود که جوونهای هم سن ما در اون 10- 15 سال جذب این نوع موسیقی های سنگین بشن و به واقع دوران رکودی بود برای موسیقی های لس آنجلیسی و پاپ خارجی !
تا مدتی ما هم مثل بقیه هم سن و سالهامون یا فیلم ویدئو میگرفتیم یا نوار کاست " اون زمان هنوز CD و DVD رویا بود " . هر وقت هم که میرفتیم خونه خاله هام , پسر خاله هام داشتن اینها رو تماشا میکردن یا گوش میدادن و با راکت بدمینتون ادای گیتار زدن رو در میآوردن و ... طبیعی بود که وقتی اینها هی مدام تکرار بشه و هی تلقین و تشویق بشه , بالاخره آدم الینه میشه و جذب میشه و کم کم این ریتم تند این آهنگ ها هم برای من عادی شد و لذت بخش و همونی که نباید بشه شد و ما هم شدیم مثل اینها !
بعد پسر خاله های دیوانه ما تصمیم گرفتن که به تبعیت از این گروهها خودشون هم یک گروه ایرانی متال ایجاد کنن و همین شد که به بهانه یاد گیری موسیقی مغز ننه بابا ها رو سوهون زدیم که گیتار بخرن برامون و در عرض چند ماه جاز و گیتار و بِیس و چند تا آمپلی فایر خریده شد و معلم گیتاری هم گرفته شد و همه با هم شروع کردیم به یادگیری .
روزهای اول واقعن سخت بود ! مخصوصن برای من که دستهام کوچیک و ظریف بود و سیم های گیتار خیلی آزارم میداد . اولش باید با گیتار کلاسیک تمرین میکردیم و خیلی سخت بود . هنوز یادم نمیره که سر همین یادگیری چقدر سر انگشتهام قاچ خورد و زخم شد و تاول زد و پوسته پوسته شد و چقدر ناخن هام میشکست و 5 ماه طول کشید تا تونستم تازه به دست گرفتن ساز گیتار مسلط بشم و تازه این اول مصیبت بود ! چون بعد از این , تمرین با گیتار برقی شروع شد و از همه احمقانه تر تمرین با پیکآپ بود . فکر اینکه یکساعت باید این پیک آپ رو میگرفتی و هی روی سیم ها میکشیدی تا بتونی تنظیم کنی دقیق چقدر زجر آور بود و صدای سوهونش هم آدمو روانی میکرد ! چقدر سیم پاره شد و پیک آپ خراب کردم ... بماند تا آخر بعد از نزدیک به یکسال و نیم همه مون یه چیزکی یاد گرفتیم و بعد نوبت رسید به اینکه اطلاعاتمونو به روز کنیم ! اینترنت نبود و فضای جامعه هنوز بسته بود و تازه تازه موسیقی سنتی داشت جای خودشو باز میکرد و طبیعتن هیچ جایی برای موسیقی متال نبود ! مادر بزرگ مادریم توی این یادگیری ما نقش خیلی مهمی رو بازی کرد البته بماند که چقدر ازش فحش شنیدیم و نفرین شدیم :
پسر خاله هام حناشون پیش مادر بزرگمون رنگی نداشت و اونم چشم دیدنشونو نداشت ! اونها هم منو تیر میکردن که بهش بگم وقتی داره میاد ایران فلان فیلم و عکس و پوستر و استیک و فازهای بیس و لید و سیم های مخصوص و نت های فلان گروه رو بخره و بیاره ! " اون موقع اینقدر بدبخت بودیم که هنوز این وسائل آلات جرم محسوب میشد و کلن چیزی برای موسیقی راک و متال وجود نداشت توی ایران " اون بدبخت هم که روحش خبر نداشت که اینها رو باید از کجا بخره و اصلن به چه دردی میخوره و از طرفی عشق به نوه گیسو طلاییش خفه ش کرده بود , وقتی که ایران اومده بود فقط از توی فرودگاه تا برسه به خونه , ما رو نفرین میکرد و ما هم هی غش غش میخندیدیم بهش ! میگفت رفته بوده به جایی که آدرس داده بودیم و درو باز میکنه و میره تو و میبینه یک عالمه آدم های عجیب و غریب با موهای بلند تا پایین کمرشون و شلوارهای تنگ و تیپ های خلاف کار دور هم جمع شدن ! اونها هم که میبینن یه پیرزن زپرتی رفته و 5 تا تیشرت و استیک جاز و فاز و چند صد برگ نت و ... داره میخره به حساب اینکه این مادر بزرگ ما خیلی کارش درسته و یه پا متال بازه , میگیرنش و هی پرتش میکنن هوا و براش هورا میکشن و این بدبخت هم چنان کمر دردی میگیره که به پلیس از دستشون شکایت میکنه و ....
خلاصه .. کلاس چهارم دبیرستان که رفتیم , همه آماده بودیم و حسابی حرفه ای شده بودیم . پدر و مادرهامون هم که خیال میکردن بچه هاشون الان دیگه برای خودشون یه پا موزیسین های ماهر شدن با اینهمه خرجی که رو دستشون گذاشتیم برای کلاس و استاد و گیتار و لوازم و ... که اون زمان نزدیک 7 میلیون تومن شده بود , گفتن باید یه جشن راه بندازیم و هنر نمایی ما رو ببینن . ما هم که خیال میکردیم اینها میدونن ما چیکار داریم میکنیم از خدا خواسته یکروز پنج شنبه رو انتخاب کردیم که همه فامیل باشن و همه جمع شدن خونه ما و آمپلی فایرها رو نصب کردیم و فازها هم ست شد و همه نشستن و شروع کردیم ! جاتون خالی ! اینقدر تشویقمون کردن که باور نمیکردیم ! من تا 2 ماه از رفت و آمد با پسر خاله هام منع شدم و گیتارم هم توقیف شد توسط پدرم !!!!! پسر خاله هام هم حال و روز بهتری نداشتن . بعدن هم اینقدر التماس کردم تا گیتارمو بهم داد ولی به این شرط که نه بخونم و نه از اون درنگ و درونگ ها " بقول خودش " بزنم !!!! چند ماه بعد هم بساط امتحال نهایی و کنکور و ... دیگه عملن همه چی تعطیل شد ! دانشگاه که قبول شدیم دیگه کسی کاریمون نداشت و ما هم دوباره شروع کردیم ! حالا اینترنت هم اومده بود و دستمون خیلی بازتر بود ! بالاخره هم به آرزومون رسیدیم و یکسالی با همین کنسرت گذاشتن برای در و دیوار و همسایه ها و فحش خوار – مادر شنیدن از در و همسایه دلمون خوش بود که خیلی کار درستیم و نوارهایی ضبط کردیم و بعد هم که کم کم اینها از دور خارج شدن , ما هم ول کردیم و چسبیدیم به درس و عشق و عاشقی و ... گذشت و هر کدوم دنبال زندگی خودمون رفتیم تا امروز :

بعد از مدتها این پسرخاله های دیوانه اومده بودن اینجا اونهم با گیتارهاشون و میخواستن به یاد اون زمانها چیزی بزنیم و تجدید خاطرات کنیم . هر چی میگفتم از خر شیطون بیایین پایین و بی خیال و آبرو دارم و از من گذشته و مردم چی میگن و ... قبول نمیکردن و میگفتن چون تو هم عضو گروه مایی بیاد باشی ! از حق نگذریم صدای منم خیلی نازه وقتی با یه مرد بخونم و هوار بزنم صدامون شبیه صدای Dreeick Green خواننده Sepultura میشه (!)
خلاصه ما هر چی گفتیم یادمون رفته گیتار زدن و زشته و بده و بچه و شوهر و ... به خرجشون نرفت که نرفت و خلاصه دم و دستگاه ها رو از پشت ماشین آوردن و نصب کردن و منم رفتم گیتار خاک گرفته م رو از انباری آوردم و مشغول کوک کردنش شدم ! حالا شانس آورده بودم آرتین مرتیکه رو برده بود پارک و خونه نبودن وگرنه معلوم نبود چه فکری بکنه ! کلن این مردها عقل درست و حسابی که ندارن و ذهنشون همیشه پر از خیالات و اوهامه . منم که خوش سابقه !!!!! خلاصه شروع کردیم و یکساعتی تمرین کردیم و هی خارج میزدم تا کم کم دستم اومد و کمی درست شد و دیگه جو گرفت منو و هم صدا با این دیوانه ها شروع کردم خوندن و زدن و ... البته اون موقع کجا و الان کجا ؟ ... فقط یه وقت به خودم اومدم که آرتین و مرتیکه و مادر و پدر و خواهرهاش دارن ما رو با وحشت و موهای سیخ شده نگاه میکنن و ... نگو موقع برگشتن , پدر و مادرش که داشتن می اومدن دیدن ما , همدیگه رو میبینن تو خیابون و با هم میان تو و ترکمون میشه !!!
این مادر شوهرم درسته که خیلی هوای منو داره ولی تو عمرم ندیده بودم کسی اینطوری وحشت زده و نگران منو نگاه کنه که امروز این داشت منو نگاه میکرد . پدر آرتین هم دست کمی از اون نداشت و خواهرهاش هم که دیگه هیچی ... تا حالا به ما یه صد تایی وصله چسبونده بودن , فکر کنم این دفعه نوبت مُطربی و خوانندگی بود که مزین به اینم شدیم !!!!! اما خودمونیم خیلی لذت بردم :) به هر حال خل بودن و هزار مزایا ...

http://www.sshiiva.redarash.com/shiva/feuls.wma



........................................................................................

Wednesday, June 28, 2006

آزادی منزل :

این روزها وقتی صحبت از آزادی میشه , همه ذهنشون پر میکشه به آزادی بیان و آزادی فردی و آزادی مذهب و حقوق بشر و ... ! غافل از اینکه در حکومت آخوندی آدم حتا در منزل خودش هم آزادی نداره و ای کاش فقط در بیرون بود که آزاد نبودیم , ما در 4 دیواری منزل آزاد نیستیم و باید تابع قوانین مسخره یک رژیم دیکتاتور و مذهبی پوسیده و سیاه بنام اسلام باشیم :

یادش بخیر ! حدود 18سال پیش آدم ها توی خونه خودشون هم زندانی بودن و سایه وحشت رژیم آخوندی در همه جا حضور داشت و بر زندگی مردم سایه افکنده بود . خیلی ها یادشونه که مردم در اوایل انقلاب حتا حق نداشتن در منزل موسیقی گوش بدن یا فیلم ویدئو ببینن . مملکت اونقدر بی قانون و شرتی پرتی بود که هر ننه قمر شاش کف کرده بسیجی ای به خودش حق میداد بریزه خونه مردم و هر چیزی رو که خودش صلاح دونست بعنوان وسائل ممنوعه جمع کنه و اعضای منزل رو هم دستگیر کنه و هر بلایی خواست سرشون بیاره از کتک زدن و شلاق زدن و جریمه نقدی و ضبط اموال تا تجاوز به زنها و دختره . اون زمانها که ویدئو های T7 تازه در اومده بود و برای اولین بار از اختراع تلویزیون بود که میشد سیما رو به منازل برد بدون حضور آپارات های قراضه , شغل کرایه دادن فیلم شغل پر در آمدی شده بود و کسانیکه ویدئو داشتن فیلم ها رو با هزار زحمت و ترس و لرز میگرفتن و با وحشت نگاه میکردن . چراغها رو خاموش میکردن و پرده ها رو میکشیدن و بعد مشغول تماشای فیلمی میشدن که تازه سانسور هم شده بود و تازه باز هم وحشت داشتن که مبادا لو رفته باشن و یهو غافلگیر بشن !
وقتی موزیک میخواستی گوش بدی باید اونقدر احتیاط میکردی و صداش رو کم میکردی تا مبادا از خونه بیرون بره و پاسدارها بریزن تو خونه و بگیرنت ! موقع هایی که به عروسی دعوت میشدی وقتی که کمی پیازداغ رقص و آوازش زیاد بود , دلهره میگرفتی که نکنه یهو کمیته بریزه و همه رو دستگیر کنه و ببره ؟
تمام اینها کابوسی بود که مردم ما در طول اون دوران سیاه اسلامیون که حالا فقط رنگ و لعاب و بزکش بیشتر شده , تحمل کردن و سالها بعد بود که با ورود ماهواره , کم کم ویدئو آزاد شد و حالا هم که ماهواره طبق قانون نانوشته ای ممنوعه اما همه دارن ! موسیقی حرامه اما همه گوش میدن و صداش رو تا آسمون هم میبرن . دیگه وقتی که میتونی 500 تا موسیقی با بهترین کیفیت رو روی یک CD 130 تومنی کپی کنی , و لای یک کتاب مخفی کنی , وقتی میتونی 6 تا فیلم با بهترین کیفیت رو روی یه DVD 300 تومنی کپی کنی , دیگه کی به خودش زحمت گرفتنش رو میده ؟ در صورتیکه اون زمان نوار کاست جیره بندی بود و با دفترچه بسیج میدادن و سهمیه ای بود و باید میرفتی خیابون شاه و ساعتها توی صف می ایستادی تا به ازای هر دفترچه بسیج 2 تا نوار کاست سونی بهت بدن و بعد بگیری از روی دِک , نوارهایی رو که از اونور آب با هزار زور و قاچاق و مکافات به ایران اومده بود رو با کیقیت افتضاح ضبط کنی و یواشکی گوش بدی و ساعتی لذت ببری !

تاسف آورتر این بود که مردم ما هم باورشون شده بود و پذیرفته بودن که این حق رژیمه که اونها رو مجازات کنه و اونها به راستی کار خطایی انجام دادن ! پذیرفته بودن که گناهکارن و چقدر اندوهناک ... چه مردم بدبختی بودیم که خودمون پذیرفتیم که نباید آزاد باشیم و خودمون حقوقمون رو دو دستی به باد دادیم . حقوقی که در طول 50 سال سلطنت شاهنشاهی پهلوی در ایران به قیمت مبارزات بیشمار و خونهای فراوان بدست اومده بود و چه ساده خودمون تن به ذلت و خواری دادیم . الان اگه در هر نقطه ای از کره زمین بگی که در کشوری زندگی میکردی که موسیقی و رقص یا بقول اسلامیون " حرکات موزون " , غذای روح انسان جرم بود , چنان بهت نگاه میکنه انگار چند تا فاز کم داری و عقلت رو از دست دادی ...
..
..
چند وقتیه که با بعضی ازهمسایه ها دعوا دارم ! البته این دعوا همیشه هست و تازگی نداره . هر وقت که تابستون میشه درگیری ما شروع میشه تا آخر تابستون . اصولن هوای گرم باعث میشه بعضی از آدم ها حالشون بد بشه و مغزشون دچار فعل و انفعالات غریبه عجیبی بشه ! وقتی که هوا گرم میشه استخر رو آب میکنم و هر روز شنا میکنیم . خواهرم هم که چند وقته زده به سرش که برنزه بشه و میگه الان مُده و دیگه شده قوز بالا قوز ! هفته ای نیست که بیاد و یک یا دو بار سر و کله کلانتری و 110 دم خونه ما پیدا نشه ! حالا خیال میکنین که من یه گانگستر خطرناکم و پلیس هر هفته میاد دم خونه م برای اینکه منو چک کنه و یا جلبم کنه ؟ زهی خیال باطل ... من به جرم آزاد بودن در خونه خودم تبدیل شدم به یک تبهکار :
تابستونها وقتی میریم شنا کنیم , تبدیل میشیم به هنرپیشه های فیلم های سکسی . یک عده آدم بیکار و هوسباز و چشم چرون و عقده ای دست به چیز میرن پشت پنجره ها و مشغول رصد کردن و دید زدن ما میشن و همین دید زدن های مخفیانه که احتمالن با اعمال فجیعی مثل خود ارضایی یا جلق زدن همراهه و یا رگ غیرت خانم ها رو شدیدن تحریک میکنه , باعث دعواهای خانوادگی شدیدی بین اهالی اون خونه با هم میشه و چون شعور و فرهنگ جنسی هنوز در خانواده های ایرانی وجود خارجی نداره و هنوز خیلی از ایرانیها حقوق شخصی و فردی رو نمیشناسن , دیواری کوتاه تر از ما پیدا نمیشه و تمام تقصیرها سر ما خراب میشه و متهم به این میشیم که چرا توی منزل خودمون لخت میشیم و شنا میکنیم ؟؟؟؟؟ بعد هم برای خالی نبودن عریضه و شستن گناهشون زنگ میزنن کلانتری یا پلیس 110 و از ما شکایت میکنن که چرا توی خونه خودمون لخت شدیم و داریم شنا میکنیم و بیان و ما رو از این کار باز بدارن !!!!!

ظهر با مرتیکه داشتم توی استخر شنا میکردم و بهش شنا کردن یاد میدادم . کمربند شنا براش خریدم از این بادی ها و دور کمرش میبندم تا روی آب بمونه و بعد بهش شنا کردن یاد میدم . تازه تازه فسقلی یاد گرفته خودشو روی آب نگه داره و بدون کمربند هم نمیره زیر آب و یه دست و پایی میزنه و کلی هم ذوق مرگ میشه ! نیم ساعت بعد خواهرم هم اومد و طبق معمول حوله ش رو روی صندلیش پهن کرد و دراز کشید و مشغول مالیدن روغن به تنش شد و بعد هم عینک آفتابیش رو زد و رینگ پستون هاش رو هم انداخت بیرون و خوابید تا برنزه بشه ! کمی بعد آرتین اومد و گفت :
- پلیس اومده دم در . حتمن باز از شماها شکایت کردن همسایه ها !
رفت دم در ببینه چی شده ! چند دقیقه بعد هم دیدیم سر و کله 3 تا پلیس پیدا شد ! فوری حوله م رو پرت کردم برای خواهرم تا خودشو بپوشونه و منتظر شدیم تا بیان . یکیشون که معلوم بود رئیسشونه و پیراهن سبز مغز پسته ای با کلاه پلیسی لبه تیز داشت و دو تای دیگه هم لباس سربازی داشتن . نزدیک ما که رسیدن یه جوری ایستادن که مثلن ما رو نبینن و شروع کردن صحبت کردن که :
- خواهرا ! گویا یکی از همسایه ها شکایت کردن که شما با وضع نامناسبی شنا میکنید !
ببخشیدا , آدم با مانتو روسری و شلوار شنا میکنه ؟؟؟؟
- نه ! ولی ظاهر شما اصلن برازنده کشور اسلامی ما نیست !
شما قانونی نشونم بدین که توی خونه خودم نتونم شنا کنم اونوقت منم دیگه شنا نمیکنم !
- آخر خواهر ما چه گناهی کردیم که مرتب از شما شکایت میکنن ؟
گناه شما اینه که بجای اینکه برین توی جامعه نظم و امنیت ایجاد کنین وقتتون رو برای موضوعات احمقانه دارین تلف میکنین ! من یه سوال دارم ازتون ! ببینم به نظر شما این جرم نیست که کسی داخل منزل کسی رو دید بزنه ؟ در واقع این من باید شاکی باشم که چرا منزل منو نگاه میکنن ! اگه ناراحتن و دیدن شنا کردن 2 تا زن توی خونه خودشون براشون خیلی دردناکه , میتونن نگاه نکنن ! اینکه اونها نمیتونن جلوی چشمهاشون رو بگیرن و دائم توی منزل منو نگاه میکنن , گناهش پای منه ؟؟؟؟

پلیسه کمی فکر کرد و بعد هم عذر خواهی کرد و کلاهشو سرش گذاشت و رفتن . به محض اینکه رفتن منم از آب بیرون اومدم و کنار خواهرم دراز کشیدم تا یه حال حسابی به این همسایه های فضول داده باشم ! فکر کنم این دفعه اگه به کلانتری یا پلیس زنگ بزنن , پلیس ها فحش خوار مادر رو بهشون میکشن ... والا ! چقدر این مردم پر رو شدن که میان خونه آدمو نگاه میکنن و بعد اعتراض میکنن که چرا توی خونه ت لختی ! آدم اینها رو بره به کی بگه ؟؟؟؟؟؟



........................................................................................

Tuesday, June 27, 2006

تربیت بچه آدمیزاد :

اصولن بچه ها یا خرچه ها (!) جانوران باحالی هستن . نوزاد یا بچه هر جانوری از کره خر گرفته تا توله سگ و توله آخوند و نوزاد انسان و ... , همشون ناز هستن و زیبا مخصوصن توله آخوند ها که حرف ندارن و اینو برادران قزوینی خوب میدونن ! همه آدمها بچه ها رو دوست دارن . خواه بچه های انسان باشه یا بچه های جانوران . حتا بچه های موجودات وحشتناکی مثل عقرب و مار و سوسک هم چندان چندش آور نیستن که بالغ این حیوونها چندش آور و ترسناک هستن ! اما یک مساله مهم بین بچه آدمیزاد با بچه حیوانات وجود داره که کمتر روش بحث شده و اونهم مساله تربیته !!!!
دقت کردین که بچه تمام حیوانات چقدر پرورش و بزرگ کردنشون آسونه ؟ چقدر راحت والدینشون اونها رو بزرگ میکنن و پرورش میدن و بعد هم رهاشون میکنن ؟ درسته مشکلاتی هم هست اما نهایت سختی ای که والدین حیوانات میکشن اینه که در درجه اول بچه ها رو سیر کنن . اونها رو در محیط امنی مراقبت کنن . شکار کردن و پیدا کردن غذا رو بهشون یاد بدن . وقتی هم که تونستن رو پای خودشون بایستن , رهاشون کنن تا برن و زندگی جدیدی رو شروع کنن ! حالا واویلا از بچه آدمیزاد :

آقا این آدمیزاد همه چیزش فاجعه ست بچه ش هم سوپر فاجعه ! یک نوزاد انسان وقتی که به دنیا میاد جزو ضعیف ترین و مونگول ترین و بی دست و پا ترین نوزادان جهان شناخته میشه ! یعنی در بین تمام جانوران نوزاد انسان ضعیف ترین و آسیب پذیرترینه ! پدر و مادر دهنشون سرویس میشه تا این نوزاد زبون نفهم خنگ , غذا خوردن و ریدن و راه رفتن و حرف زدن یاد بگیره و تازه به اونجا که میرسه پدر و مادر نصف عمرشون کم شده و جونشون به لبشون رسیده مخصوصن مادر بدبخت که باید ونگ این جانور رو صبح تا نصف شب تحمل کنه و دم به ساعت کونشو بشوره و تمیزش کنه و لای پر قو بپیچه ش و مراقبش باشه و هر ونگی که میزنه مثل اجل بالا سرش ظاهر بشه تا بفهمه دردش چیه و پدر بدبخت هم صبح تا شب باید جون بکنه تا خرج ریدمون و غذاهایی که باید توی شکم کارد خورده این جانور ریخته بشه رو تامین کنه ! الان هر بسته پوشک بچه 20 تایی ناقابل 4000 تومنه ! یعنی به عبارتی هر ریدن یا شاش کردن بچه 200 تومن آب میخوره !!!!!! این عدد رو در 3 تا 5 سالگی ضرب کنین تا مختون بگوزه , باقی پیشکش ! حالا همین جا رو داشته باشین :
این حیوانات نهایت کاری که میکنن اینه که یه سوسکی , گوشتی , شکاری کوفتی و زهر ماری گیر میارن و میدن به بچه هاشون و خندقشون هم که پر شد , صداشون میخوابه و تموم ! نه مریضی آنچنانی دارن نه نق زدن دارن نه چیز خاصی ! اینو با بچه آدمیزاد مقایسه کنین تا بفهمین آدم چه جانور فجیعیه ! حتا آدمیزاد هم میتونه نوزادان حیوانات دیگه رو بزرگ کنه ولی هیچ جانوری نمیتونه نوزاد انسان رو بزرگ کنه و مال بد همیشه بیخ ریش صاحبشه !!!!

حالا از اینها که بگذریم میرسیم به مساله تربیت و پرورش بچه انسان ! بچه حیوانات تنها کاری که باید انجام بده اینه که از خودش دفاع کنه و شکمشو سیر کنه و جفت پیدا کنه و بچه بزاد ! اما بچه آدمیزاد صبح تا شب باید بهش گفت اینکارو بکن , اینکارو نکن ! این جیزه ! اون اخه ! به این دست نزن ! به اون انگولک نکن ! صد تا هم فحش پدر سگ و ننه سگ و خاک تو سر و تخم جن و تخم سگ و ... هم باید بارش کنی تا زبون بفهمه و گاهی هم کوفتمان لازم میشه ! تازه بعد از همه این مصیبت ها میرسه به 6 سالگی و باید بره مدرسه ! واویلا ! بدبختی تازه اینجاست که یه بلای دیگه هم سر ننه بابا میاد ! حالا باید مراقب دوستان بچه باشن و از یک طرف هم مراقب درس و مشق بچه و از طرفی هم نیازهای روحی و تغذیه ای و درسی و اجتماعی و آینده و ... !
حالا همه اینها یک طرف بچسب به بلوغ بچه ! یا الله !!!! پس رباشه باید بدیش دست باباهه تا بهش به یه زبونی حالی کنه که از این به بعد وقتی که دختر یا زنی رو میبینی ممکنه یه فعل و انفعالاتی درت بوجود بیاد و یه جاهاییت سیخ بشه و یه جاهاییت تف کنه و شبی نصف شبی , یه بلاهایی سر شلوارت بیاد و ... ! دختر باشه باید تو مخش فرو کنی که این خونی که ازت میاد و این دردی که میکشی و این دل درد و حال تهوع و عصبی بودنت مال اینه که داری میشی معجزه خلقت یعنی زن و از اون جنس بد ترکیب و یوغور و زشت و بی مصرف عقل در کمر یعنی مرد , جدا میشی ! حالا این مصیبت ها یکطرف از این به بعد باید مراقبت رو کرد 6 برابر ! پسرت دست به چیز نشه و پشت کمد و توی پستو و گوشه و کنار , به امر مستحب استمناء یا جلق زدن نپردازه ! دخترت دچار حشر و نشر و عشق و عاشقی نشه و ترتیبش رو بدن و با شکم بر آمده بیاد ور دلت و ... ! تازه 12 سال که اینطوری گذشت و دیپلم گرفت و تموم شد میرسه تازه به دانشگاه ! احمدی نژاد بیار باقالی بار کن !!!!!
4 سال تا 6 سال هم درس این جانور طول میکشه تا علامه دهر بیاد بیرون و برای خودش مثلن آدم بشه ! حالا این تازه اول بدبختیه !!!! گیریم تا اینجا این جانور دست از پا زیاد خطا نکرده و سر به راه بوده ارواح عمه ش . تازه باید بره کار کنه یا جفت انتخاب کنه و کور و کچل بسازه ! همین مساله جفت یابی بچه آدمیزاد پدر آدمو در میاره . دختر باشه , مکافات داری . پسر باشه فلاکت داری ! و تازه این در بهترین حالتشه و یهو میبینی که این بچه آدمیزاد 30 تا 35 سال ور دلت نشسته و هنوز که هنوزه آدم نشده و نه یه کار درست و حسابی داره و نه زنی یا شوهری گیرش اومده و آس و پاس توی مملکت امام زمان زیر سایه خدا و رهبر داره میچره و عمرشو حروم اسلام میکنه !!!!
حالا شانس هم داشت و کار گیرش اومد و ازدواج هم کرد , فردا تا تقی به توقی میخوره , دخترت سرت خراب میشه با دو تا چمدون و میگه قهر کردم و طلاق میخوام ! پسرت باشه میاد و میگه میخوام زنمو طلاق بدم و ایرادهای بنی اسرائیلی میگیره و این بدبختی های آدمیزاد تمومی نداره !
..
..
حالا با همه اینها فهمیدین چرا بچه آدمیزاد اینقدر فجیعه ؟؟؟؟؟ بابا آدم یه ماهی رو که میگیره , 3 ماه بعد براش 6 من بچه ماهی میرینه و 4 ماه بعد هم کلی ماهی بالغ داره . ولی یه هوس زیر شکم کردن و یک هوس بچه دار شدن , چنان بلایی سر آدم میاره که باور کنین در طول زمانی که بچه داره بزرگ میشه آدم شونصد بار کفاره پس میده و آرزوی مرگ میکنه !!!!!! حالا به نظر شما انسان بهتره یا حیوان ؟؟؟ البته ازدواج نکردن !!!!!!!! به نظر من ازدواج نکردن و تابع عشق آزاد بودن از همه اینها بهتره ! بابا گذشت اون زمان که ننه بابا بزرگ های ما یه خروار بچه میریدن مبادا نسلشون منقرض بشه و اجاقشون کور بمونه ! الان اونقدر آدمیزاد روی کره زمین هست که اگه شما بچه دار نشین , کلی ثواب کردین و هفشده میلیارد آدم روی زمین کلی دعا به جونتون میکنن . بعد هم آخه با این شرایط کی مغز خر خورده که بچه دار بشه ؟ قبول دارین ؟ ما آدم های نسل جدید نه صبر و تحمل ننه بابا هامون رو داریم و نه حال و خوصله خودمونو ! چه برسه به بچه داری و این دیوونه بازیها ! تازه الان خیر سرمون حامله هم که میشیم چیکار میکنیم ؟ بچه رو شوت میکنیم مهد کودک یا خونه ننه مون و میریم سر کار و شب میاییم دنیالش و شام رو هم پیش ننه مون میخوریم و میریم خونه و کپه مرگمونو میذاریم ! 20 سال بعد هم بچه بزرگ میشه و ازدواج میکنه و ما اصلن نفهمیدیم چی زاییدیم و چی بزرگ کردیم و چیکار کردیم ... پس چه کرمیه ؟ والا ... میخوام با این همه دردسر سر به تن هیچ بچه ای نباشه ! به مرگ همین رهبر حروم زاده قسم که اگه میدونستم بچه داشتن اینه , جفت پاهامو قلم میکردم که برم یه بچه بگیرم !!!! هر چند بشنو و باور نکن ... به هر حال احساس مادرانه تو ذات هر زنی هست ولی اگه مرد هستین برین یه زن عقیم بگیرین و خوش باشین ... از حمله فوایدش هم صرفه جویی در مصرف قرص های ضد حاملگی و نخریدن کاندوم و آمپول سقط و این مصیبت هاست !!!!!! دیگه خود دانید ...



........................................................................................

Monday, June 26, 2006

اسرار پشت پرده حضور ایران در جام جهانی :

با اینکه از فوتبال نفرت دارم , با اینکه میخوام سر به تن تک تک اعضای تیم ملی نباشه , اما به علت اتفاقاتی که در پشت پرده جام جهانی رخ داده و طبق نعمول یک سرش به حکومت ملایان ربط داره و سر دیگه اون به سیاست های کثیف این رژیم , پس باید افشاگری کرد و این اتفاقات رو بگوش همه رسوند تا بیخود تقصیرها رو گردن اعضای تیم ملی و بازیکنانش نیاندازن و اونها رو مقصرین محض شکست مسخره ایران ندونن . خیلی از شما با حقایق پشت پرده آشنایی دارین ولی شاید خیلی ها هم ندونن واقعن چرا تیم ملی ایران با این همه هیاهو به سادگی در تمام مسابقات باخت و چه اتفاقاتی بر سر تماشاگران ایرانی حاضر در آلمان و حتا مشتاقان ایرانی اومد و چرا خیلی از اعضای تیم ملی بدون برگشت به ایران مستقیمن به سمت کشورهایی رفتن که از قبل در اونجا زندگی میکردن و باقی قضایا ...

- اولین و اصلی ترین موضوعی که در این رابطه وجود داره مساله تهیه بلیط مسابقات بود برای ایرانیان . تمام بلیط های سهمیه تماشاگران ایرانی تحویل سفارت خانه های ایران در کشورهای مختلف و فدراسیون فوتبال ایران شده بود . اما اینکه این بلیط ها از کجا سر در آوردن , واقعن مایه خجالت و آبرو ریزی برای حکومتیه که حتا فوتبال رو هم سیاسی کرده !!!!
چند روز مونده به مسابقات , خیلی از ایرانیان به هر دری زدن تا بلیط تهیه کنن ولی بلیطی موجود نبود و جالب این بود که حتا در بازار سیاه هم بلیط برای بازیهای ایران نبود ! این بخت برگشته ها حاضر بودن حتا تا 2 – 3 برابر قیمت واقعی بلیط رو هم پرداخت کنن تا بتونن به تماشای مسابقه ایران برن و تیم ملی رو تشویق کنن ولی دریغ ... حتا چند تا از تورهای مسافرتی که برای جام جهانی کلی هزینه کرده بودن برای آگهی و جذب مشتری , وقتی که همه مراجعه کننده ها جمع شدن و اونها هم مدارک رو تحویل گرفتن و نوبت این شد که برن از فدراسیون فوتبال بلیط ها رو تحویل بگیرن , با در بسته و تموم شدن بلیط ها مواجه شدن !!!!
اما از همه اینها تاسف آور تر این خبر بود که اعلام شد سفارت خانه های ایران بیش از نیمی از سهمیه بلیط های بازی ایران و مکزیک رو در اقدامی نمادین (!) به مکزیکی ها فروخته !!!!! برای همین هم بود که وقتی بازی ایران و مکزیک شروع شد , استادیوم در تسخیر تماشاگران مکزیکی بود که همگی در کنار هم و منسجم نشسته بودن و یکپارچه تیم شون رو تشویق میکردن و ایرانیان جدا از هم و بصورت پراکنده و در دسته های بسیار کوچک , در اقلیت بودن !!!!!
سهمیه ای که فیفا به ایران داده بود برای بردن تماشاچی به آلمان توسط همین دولت مهرورز و اعضای فدراسیون فوتبال , به چند برابر قیمت عرضه شد و همین شد که خیلی از ایرانیان از رفتن به آلمان منصرف شدن ! کاملن منطقیه که کسی حاضر نمیشه 4 تا 5 میلیون تومن پول بابت 3 تا مسابقه پرداخت کنه در صورتیکه نرخ واقعی و اصلی 2و نیم میلیون تومان بوده !!!!! اینها زیر سر کیه ؟
طبق آمار غیر دقیق وزارت امور خارجه , بیش از 150 هزار ایرانی در آلمان زندگی میکنن که مطمئن باشین خیلی بیشتره ! آیا این افراد دوست نداشتن به تماشای بازی ایران برن ؟ چطور کره ای ها و مکزیکی ها و خیلی از طرفداران تیم های دیگه در زمان مسابقات کشورشون استادیوم رو به لرزه در آوردن و یکپارچه با رنگ پرچم کشورشون آراسته ش کردن ولی در بازیهای ایران ما حتا از طریق تلویزیون ها هم نتونستیم حضور تماشاگران ایرانی رو ببینیم و احساس کنیم ؟؟؟ آیا این نهایت تحقیر دولتی بر علیه مردم خودش نیست ؟

حالا با چنین تماشاگران و چنین حامیانی انتظار داشتین اعضای تیم ملی چه شاهکاری بکنن ؟؟؟

- نکته بعدی در مورد سوء استفاده های آنچنانی فدراسیون فوتبال ایران از ایرانیان حاضر در آلمان بود که به نهایت حقارت آمیز و رذیلانه بود و خبرش در تمام نشریات پخش شده و آبروی حکومت ایران رو برده . جریان از این قرار بود که قبل از مسابقات در ایران تعداد خیلی زیادی پرچم ایران و اتیکت ها و سر بند ها و آرم و پیراهن های تیم ملی و ... رو فدراسیون با پولی که از دولت دریافت کرد , تهیه کرد و همه اینها رو با خودش به آلمان برد تا بین تماشاچیان ایرانی بصورت مجانی پخش کنه . اما درست در روز مسابقات , تمام اینها رو خود فدراسیون به قیمت های بالا به ایرانیانی که میخواستن وارد استادیوم بشن فروخت !!!!! در صورتیکه قرار بود تمام این آرم ها و پرچم ها بصورت مجانی در اختیار تماشاچیان ایرانی قرار بگیره ! آیا این نهایت پستی نیست ؟؟؟؟ نهایت دریوزگی ؟ اسمشو چی میشه گذاشت ؟

- نکته بعدی وارد کردن مشتی دلال پول پرست به تیم ملیه و جای تعجب داره که چرا این افرد با این سوابق وارد تیم ملی شدن ؟ یکی از اونهایی که شدیدن مورد اتهام قرار داره آغای دادکان هست ! گفته میشه تمام اعضای فامیل و خانواده و دوستان این آقا به بهانه فعالیت های ورزشی برای فدراسیون , به خارج از کشور سفر کردن به قصد تفریح و تفرج !!!!!!!
یکی دیگه از کسانیکه متهم تمام فلاکت تیم ملی ایران بوده و هست , برانکو ایوانویچ سر مربی سابق تیم ملی ایرانه که بارها و بارها خیلی ها اعلام کردن و گفتن این آدم نه صلاحیت مربی گری داره و نه از سابقه خوبی برخورداره و یک مربی دست چندم بیش نیست !!! حتا خیلی از فوتبالیست های ما بارها و بارها گفتن که برانکو یک دلاله نه یک مربی و همه این حرفها رو به حساب بد خواه بودنشون گذاشتن ! جریان اومدن مربیان کروات به ایران با پول فدراسیون ! مدرک جعلی مربیگری خود برانکو ! داستان تساوی 2 – 2 ایران و کرواسی . داستان تعویض زندی در مسابقه با پرتغال و ... همه و همه اتهاماتی هستن که به برانکو نسبت داده میشه !
انتخاب کمپ فردریش هافن از طرف برانکو یکی از جنجال برانگیزترین موضوعات بوده ! جالب تر اینه که تیم ایران تنها کشوری بود که محل کمپ خودش رو قبل از جام جهانی و ورود به آلمان انتخاب کرد اونهم در محلی که درست 400 کیلومتر با استادیوم و محل تمرینات تیم ملی فاصله داشت و حتا برای بازی با تیم پرتغال بیش از 600 کیلومتر مسافت رو تیم ایران طی کرد ! بعدها گندش در اومد که شهردار این شهر پول زیادی به برانکو پرداخت کرده بود برای اینکه این شهر رو که یک شهر دور افتاده ست برای محل کمپ انتخاب کنه تا درآمد و اعتباری برای اون شهر به ارمغان بیاره !

- نکته بعدی اینه که تیم ملی ایران بابت برنده شدن در مسابقات فینال و رسیدن به جام جهانی از فیفا مبلغ 4 میلیارد و سیصد میلیون تومان پاداش دریافت کرد ! اسپانسرهای داخلی و خارجی تیم هم حدود 7 میلیارد تومان به تیم ملی پرداخت کردن ! جناب شهردار تهران هم از عوارض و پول زوری که از مردم تهران و نه از شرکت ها و سازمانهای دولتی دریافت میکنه , به تیم ملی کمک کرد تا جناب دادکان این تیم رو برای جام جهانی آماده کنه و با آبرو ببره به آلمان ! اما همون مساله سر بندها و پرچم ایران خودش مشتی بود نمونه خروار که نشون بده این پولها چطور به حق جن و بسم الله غیب شدن و در کجا خرج شدن و هنوز کسی نمیدونه .. ؟؟؟

- نکته بعدی بازیهای تدارکاتی تیم ملی بود که افتضاحی بود در نوع خودش ! ایران تنها کشوری بود که در کل دو بازی نصف و نیمه با تیم کرواسی و بوستی انجام داد و وارد جام جهانی شد ! یعنی کل تمرینات تیم ملی ما همین بود نه بیشتر !! آیا از تیمی که هیچ تمرینی نداشته و اعضای تیم با هم مچ نشدن انتظار بهترین بازی رو دارین ؟ آیا با چنین تیمی انتظار داشتین که ایران در جام جهانی برنده هم بشه ؟؟؟؟؟ و یا استفاده از بازیکنان نور چشمی و محروم شدن و معرفی نشدن بسیاری از بازیکنان لایق . استفاده از مهره های سوخته و پیر پاتال هایی مثل علی دایی در ترکیب تیم هم خودش یکی از حاشیه ساز ترین موضوعات بوده !

حالا که تیم ایران کارش تموم شده و باخته و اعضای اون به ایران برگشتن , اون روی سکه هم مشخص میشه :
- علی دایی با همسرشون تشریف میبرن آمریکا و پشت سر این اقدام شبانه تمام شیشه های فروشگاههای زنجیره ای لوازم ورزشی جناب علی دایی خرد میشه !!!!
- برانکو ایوانویچ از همون آلمان یکسره به همراه خانواده شون تشریف میبرن به کشورشون با چمدانهایی پر از پول مفت این ملت !
- اعضای اصلی تیم ملی ایران و لژیونرهای مهمش همگی به کشورهایی میرن که قبلن حضور داشتن و حتا وارد ایران هم نمیشن ! جالبتر اینکه فریدون زندی هم از برگشت به ایران منصرف شده و تصمیم داره در همون آلمان بمونه .

و در آخر بعنوان جالبترین نکته مسابقات جام جهانی در رابطه با ایران , مساله پرچم ایران بود که جنجال بزرگی رو در این مسابقات برپا کرد و موجب درگیری هایی هم شد . طبق معمول خیلی از ایرانیان پرچم مستهجن و ننگین جمهوری اسلامی رو که با علامت مسخره الله که خمینی در سال 1358 این آرم زشت و بدترکیب رو برای پرچم ایران اتنتخاب کرد , بجای آرم مقدس و اصیل شیر و خورشید و کلمات الله اکبر عربی ای که دور پرچم ایران رو به گند کشیده , خیلی ها پرچم شیر و خورشید رو بدست گرفته بودن و از خرید (!) پرچم های ایران با آرم جمهوری اسلامی خودداری کردن و اون عده هم که این پرچمها رو خریدن , اونو دور خودشون بستن یا دور باسن و ... که همین باعث جنجالی بین بعضی تماشاگران خودی داخلی (!) با تماشاگران اصیل ایرانی شده بود که چرا آرم الله رو فلان خانم در کونشون بستن !!!!!!؟

خلاصه اینم از جریان فوتبال ما . شکست ننگین تیم ملی رو به همگی تبریک میگم و باز هم تاکید میکنم : تا زمانیکه دین اسلام از این کشور پاک و محو نشه , تا زمانیکه این رژیم روی کار باشه , شما رنگ هیچ موفقیت و افتخاری رو دیگه هرگز در جهان بنام ایران نخواهید دید و هر روز بیشتر از روز قبل شاهد زوال ایران و ایرانیان خواهید بود . تمام این خفت ها و ظلم ها امیدوارم بالاخره روزی کاسه صبر مردم رو لبریز کنه و به خروش در بیان وگرنه بجز همت خود مردم انتظار هیچ معجزه ای رو نداشته باشین !

تکبیر.



........................................................................................

Sunday, June 25, 2006

از هر دری سخنی :

شب یکشنبه ست و اجنه هم از هفت دولت آزادن . به کوری چشم رهبر , به گشادی کون احمدی نژاد و به امید انقراض اسلام و آخوندیسم , میخوام بترکونم و کلی بهتون حال بدم . این شما و اینهم وقایع این هفته که گذشت :

- آقا این ابطحی ها یکی دو تا که نیستن و یه ایل هستن . هر کدوم هم به قوه الهی دستی توی اینترنت دارن و به نوعی انگولکی به اینترنت میکنن . به جان رهبر چلاقمون قسم که آخوند اینترنت باز هم تو این آخر زمان نوبره ... ! حالا کم بود جن و پری , یکی هم از دیوار پرید : برای این هفته هم پسر جناب ابطحی رو بهتون معرفی میکنم که جون عمه ش سعی داره بین مذهب و مدرنیزم و آزادی بیان یک پیوند ژنتیکی برقرار کنه ! اینم وبلاگ یکی از پسرهای جناب ابطحی . بخونین و مستفیض بشین : http://aliabtahi.blogfa.com البته اگه دلتون خواست فحش و ... اینا .. هم حلاله ها !!!

- آقا جان ما گفتیم تابستونه و بگیرین آب درمانی کنین و از عوارض خوبش کیفور بشین ! نگفتیم که سیل درمانی کنین ! یه آدم باحالی ایمیل زده و نوشته که من امروز 3 لیتر آب خوردم و کارم کشید به بیمارستان و قبر بابات , قبر ننه ت ! بگو پدر سگ !!!! من گفتم بری 3 لیتر آب ببندی به خیکت ؟ خوبه صد دفعه هم نوشتم یک و نیم لیتر نه بیشتر !!!! به هر حال خدایش بیامرزد .

- اینهم عکس هایی بی نظیر از جام جهانی مرتبط با ایران :

http://galeri.milliyet.com.tr/2006/6/12Super_taraftarlar/42.jpg
http://www.gilehmard.com/archives/36.jpg
http://i5.tinypic.com/1424the.jpg
http://www.tinypic.ir/viewer.php?id=2350DSCN1220.JPG
http://www.jordanclub.de/gallery/005_nachtflug/IMG_0107_resize.JPG

- بریم سراغ معرفی چند تا برنامه کامپیوتری که از نون شب هم براتون لازم تره ! آقا این روزها بازار هک کردن و ویروس و اسپای و این مزخرفات خیلی داغه و برای اینکه از این بلایا در امان بمونین خوبه یکسری برنامه های قوی روی کامپیوتر نصب داشته باشین تا اگه کسی خارشکش گرفت یا وارد جایی شدین که یهو دودمانتون مورد عنایت قرار گرفت , فایلهاتون نپره و دچار یاس فلسفی نشین ! یکی از برنامه های جالب و بسیار قدرتمند در مقابل اسپای ها برنامه Spy Sweeper هست که میتونه کامپیوتر شما رو از شر هر چی اسپای هست پاک کنه و از ورودشون به کامپیوتر جلوگیری کنه ! برنامه بعدی هم برنامه Zone alarm Pro هست که یکی از بهترین فایروال ها در نوع خودشه . ما برنامه هایی داریم مثل نورتون اینترنت فایروال یا مک آفی فایروال و این مزخرفات که کارشون بجز گرفتن حافظه و کند کردن کامپیوتر هیچی نیست و ایراد های بی اسرائیلی هم میگیرن . ولی این برنامه با حجم خیلی کم و اشغال حافظه به مقدار کم , میتونه با قدرت تمام پورت های کامیپوتر شما رو مدیریت کنه ! این برنامه رو میتونین از اینجا دریافت کنین :
http://download.zonelabs.com/bin/free/1025_update/zapSetup_65_722_000_en.exe

- اگه اعصابتون خراب و خط خطی شده , اگه حس میکنین نیاز به راز و نیاز و مناجات کردن دارین , سری به این سایت بزنین و هر چی فحش خوار مادر بلدین نثار صاحبش بکنین . باور نمیکنین اگه بگم این عمل چقدر ثواب داره !!!!
http://seyyedanjavi.persianblog.com

- بریم سراغ معرفی یکی از بازیهای کامپیوتری مخصوص بچه ها ! بازی World Of Warcraft یکی از جذاب ترین و بهترین بازیها در سبک استراتژی هست که فقط میشه اونو روی اینترنت بازی کرد . نیاز به یک ارتباط ADSL دارین و بس . در این بازی شما با 4 نژاد روبرو هستین که انسانها یکی از اونها هستن . باید منطقه ای رو به تصرف خودتون در بیارین و اقدام به ساخت ساختمون ها و سرباز و قلعه و ... بکنین و بعد با دشمنان بجنگین و یا از خودتون دفاع کنین و کلن بازی بسیار زیباییه . بهتره این بازی رو در سطح Nightmare بازی کنین تا لذت بازی 2 چندان بشه .
بازی بعدی هم که برای بچه های 5 تا 10 سال مناسبه , بازی Prey به سبک اکشن اول شخص هست و خشونت از سر تا پاش فواران میکنه . در این بازی یا باید بکشین یا کشته بشین و راه دیگه ای ندارین ! گرافیک بازی در سطح خیلی بالا و زیباست و در این بازی برای اولین بار از باورهای سرخپوستی و دنیای پس از مرگ استفاده شده . به این معنی که شما در این بازی زمانیکه میمیرین روحتون تبدیل میشه یا در جسم یک موجود دیگه ای حلول میکنه و بازی رو در اون جسم ادامه میدین و از این نظر در نوع خودش بینظیره و مرگ رو به مسخره میگیره !

- فحش خوار مادر که بلدین ؟ پس همه رو حواله نویسنده این سایت کنین که یکی از استشهادیون تیر و از اون تروریست های اسلامی مآب هست : http://www.masihm.com جالبه که وزارت اطلاعات یا کشور این تروریست های وطنی رو کاری ندارن و حتا فیلترشون هم نمیکنن !!!!! دست ها توی یک کاسه باشه میشه همین دیگه !!

- باورتون میشه که احمدی نژاد قبل از انتخابات ریاست جمهوری جراحی پلاستیک و زیبایی کرده بود ؟ اگه باور ندارین این تصویر رو ببینین :
http://i4.tinypic.com/10iazgj.jp

- اما فیلم های جالب برای دوستداران فیلم ! فیلم Scary Movie 4 رو اگه ندیدین از دست ندین که با دیدن این فیلم تا ساعتها میخندین و کلی شاش به روح آغا امام زمان میکنید . طبق روال , قسمت هایی از فیلم های مطرح روز جهان در این فیلم به طنز در آورده شده و اونها رو مسخره کرده و به نظر من بین تمام قسمت هایی که تا بحال ساخته شده این قسمتش از همه جذاب تر و خنده دار تره و من 2 دفعه تا حالا دیدمش :) .
فیلم بعدی فیلم The Dreamers هست . این فیلم بالای 18 ساله و از اول تا آخرش فقط آدم و حوا بازی توش میبینین ! با اینکه قدیمیه اما موضوعش بسیار جالبه و نگاهش زیباست . داستان در مورد رابطه جنسی دو خواهر و برادر دوقولو با هم هست و نفی تعصب و غیرت و به مسخره گرفتنش به نوعی متفاوت ! باید فیلم رو ببینید و توصیف کردنش فایده نداره .
اگه به سری فیلم های آمریکن پای علاقه دارین , فیلم Road Trip رو از دست ندین . این فیلم هم به سبک کمدی و با شرکت بعضی از بازیگران معروف سری فیلم های آمریکن پای ساخته شده و شما رو روی صندلی میخکوب و از خنده روده بر میکنه .
برای همجنسگرایان محترم هم یک فیلم معرفی کنم :) . فیلم زیبای GIA با بازی آنجلینا جولی رو از دست ندین . درسته کمی قدیمیه اما موضوعش هرگز کهنه نمیشه !!!!!

- اونهایی که در آمریکا زندگی میکنن و تصمیم به خرید لپ تاپ دارن از این سایت دیدن کنن که لپ تاپهای خوبی رو ارائه کرده و حراج هم شده .
http://www.dell.com/content/products/features.aspx/inspn_1300?c=us&cs=04&l=en&s=bsd

- یک ترفند Over Clock برای CPU های رده بالای امروزی بدون آسیب رسوندن به سخت افزار که فکر کنم براتون خیلی جالب باشه :
اول وارد منوي Start بشین و در داخل Run کلمه Regedit رو وارد کنید و اینتر بزنید . از منوی باز شده مسیر زیر رو باز کنید : HKEY_LOCAL_MACHINE\SYSTEM\CurrentControlSet\Control\Session Manager\Memory Managementدر سمت راست به دنبال كليدي با نام SecondLevelDataCache بگردين و روی اون 2 بار کلیک کنید تا یک پنجره کوچک باز بشه . مقدار Value در اینجا صفر هست . یعنی ویندوز خنگ طبق معمول از قابلیت های حافظه سی پی یو بطور کامل استفاده نمیکنه ! پس از سمت راست منو , روی گرینه Decimal کلیک کنید و بسته به مقدار حافظه L2 Cache سی پی یو مقدار اون رو وارد کنید . بیشتر CPU های امروزی 512 کیلوبایت به بالا حافظه دارن . برای بدست آوردن مقدار دقیق , میتونید برچسب اطلاعات جعبه CPU یا روی خود CPU رو بخونید . بعد از وارد کردن مقدار صحیح 512 یا 1000 یا 2000 , پنجره رو ببندین و کامپیوتر رو Restart کنین و از سرعت بالای فرامین کامپیوتر در باز کردن برنامه ها و بعضی عملیات اجرایی لذت ببرین .

- علاقه مندان به ورزشهای رزمی میتونن از این سایت استثنایی دیدن کنن . این سایت جالب به معرفی ورزش رزمی ای میپردازه که اعضای اون به نینجا معروف هستن و جالبه که در ایران هم فعالیت دارن . به نظرم سایت خیلی جالبیه در نوع خودش و نشون میده که نینجاها تنها توی فیلم ها حضور ندارن و مربوط به دنیای تخیل نیستن . حتمن ازش دیدن کنین :
http://www.ninja-rasht.blogfa.com

- این وبلاگ نیاز به تعریف نداره . فقط خودتون باز کنین و با دیدن عکس ها و متن های مرتبط از خنده روده بر بشین . با دیدن این سایت شما میفهمین که :
اجداد حسین درخشان و مهشید و خورشید خانم و رهبر و احمدی نژاد و ... از چه نژادی بودن !!!!
http://nanapublic.blogspot.com

- این عکس ها هم مخصوص اهالی قزوین و حومه ست !
http://i2.tinypic.com/vhs2hi.jpg و این
http://web.farsichat.com/picture_gallery/albums/userpics/10001/www_farsichat_com_normal_mahale%20bardasht%2C%20qazvin.jpg

- این سایت هم مخصوص برادران و خواهران مسلمونه و میتونن با دیدن این سایت کمی شعور و انسانیتشون رو بالا ببرن . زنده باد یهود و داوود , پاینده باد صهیونیسم ضد عرب و مسلمان ! جاوید باد شارون و حزب لیکود !!!!!
http://www.yahood.net

- چند سالی میشه که پرورش قارچ در ایران عمومی شده . ولی قارچ های سمی دیگه نوبرن :
http://www.asemuni.com/photo/Sandogh-Sadaghat.jpg

- جوک های جدید این هفته :

* یه خبرنگار خارجی میاد تهران میره مسجد میبینه همه صف ایستادن واسه غذا ، میگه مگه اینجا نماز نمیخونن ؟ میگن نماز میخوای برو دانشگاه تهران ، میگه پس دانشجوها کجان ؟ میگن اگه منظورت روشنفکرا و دانشمنداس برو زندان اوین, میگه مگه دزدا رو نمیبرن زندان ؟ میگن زکی ، پس مملکت رو کی اداره کنه ؟

* به بچه آخونده ميگن : بابات چيكاره است ؟ ميگه : كمربند مشكي قرآن داره !!

* به بسيجه مي گن دو خط موازي رو تعريف کن ! ميگه دو خط موازي دو تا خطن که هيچ وقت به هم نمي رسن مگر به دستور مقام معظم رهبري " عنتری " !

* به قزوينيه مي گن شيرين ترين خاطره زندگيت چيه ؟ ميگه يه عروسي رفتيم مردا و پسرها قاطي بودند !!!

* ترکه چند سال درس وکالت میخونه تا وکیل میشه. یه پرونده میذارن جلوش میگن حکم کن ! میگه گیشنیز !!

* شهرداری قزوین و حومه : شهروندان گرامی به میمنت دستیابی به فناوری هسته ای سجده شكر بجا آورید !!

* بسیجیه کیف سامسونت میخره رمزشو یاز هرا میذاره !!

* ترکه میره داروخونه میگه یزید میخوام . میگن یزید چیه ؟ میگه همونی که جلوی آبو میگیره !!

* قاضی به شاهد که یه ترکه بوده میگه برید تو جایگاه شهود و کتاب مقدس رو دستتون بگیرید و قسم بخورید که راست میگین . ترکه میره و کتاب رو میگیره دستش و میگه : این تو کون آدم دروغ گو !!!!

* قزوینیه میمیره روحش حلول میکنه به سمت سوراخ لایه اوزون !!

در آخر هم خواهش میکنم سری به سایت استاد اسلام شناسمون , سید حسن گیله مرد بزنید و با آداب ناب اسلامی آشنا بشین . خدایتان بیامرزد ...
http://www.gilehmard.com



........................................................................................

Saturday, June 24, 2006

آب درمانی :

این جریانی رو که مینویسم به مرگ رهبر روی دیگران اجرا نکنین چون هر کسی ظرفیتی داره و آب درمانی هم با اینکه یک روش درمانی بسیار موثر و علمی و ثابت شده ست , ولی اگه به روش علمی و تایید شده اجرا نشه نه تنها موثر نیست بلکه خطرناک هم هست و حتا باعث مرگ و صدمات جبران ناپذیر میشه !!!! رو همین حساب هم فکر نکنین که آبه و به خیال اینکه آب میخورین , بگیرین آب ببندین به شکمتون , از این کارها نکنین . حالا جریان زیر رو بخونین تا یه توضیحی هم در مورد آب درمانی براتون بنویسم تا بدونین چقدر آب درمانی میتونه در سلامتی و مخصوصن زیبایی و سرزندگی شما موثر باشه :

جمعه ها معمولن خواهرم به خودشون استراحت میدن و بعد از یک هفته پیوند زدن کروموزوم های خر و آخوند به همدیگه , سعی میکنن این روز رو استراحت مطلق داشته باشن . از آفتاب گرفتن و شنا کردن و ماسک گذاشتن گرفته تاشرکت در کارهای خیریه (!) و بشر دوستانه !!!!!!
دیشب تا ساعت 4 صبح پای کامپیوتر نشسته بودم و داشتم یه مقاله می نوشتم برای یکی از رادیو های اینترنتی و دیگه آخرای مطلب بود که حس میکردم دقیقه به دقیقه اجدادم دارن جلوی چشمم ظاهر میشن , هی لق میزدم و کم مونده بود با مغز برم توی شیشه مانیتور و خلاصه آخر از رو رفتم و کامپیوتر رو خاموش کردم و رفتم خوابیدم ! صبح هم به همین دلیل دیر بیدار شدم . وقتی رفتم پایین دیدم خواهرم بالا سر آرتین ایستاده و 4 تا بطری آب معدنی کنارش گذاشته و هی داره لیوان لیوان اینها رو پر میکنه و میده بهش ! اون بدبخت هم به زور و با حالت فجیعی قلپ قلپ هی آب میخوره و هی التماس میکنه که دیگه جا ندارم و دارم میمیرم ...
- شما دو تا باز دارین چیکار میکنین ؟
آخ شیوا دستم به دامنت منو نجات بده از دست خواهرت ....
- تو باز این بدبختو تنها گیر آوردی داری چه بلایی سرش میاری ؟
+ شیوا ! تو کارای تحقیقاتی و بشر دوستانه من دخالت نکن !
- خاک تو سر خودت و کارهای بشر دوستانه ت , میزنی بچه مردمو آخر ناقص میکنی من باید جوابشو بدم ! حالا این بطری ها جریانش چیه ؟ باز چی به مغزت الهام شده ؟
+ داریم آب درمانی میکنیم !!!!
شیوا دروغ میگه ! این فکر کرده شکم من جالیزه و بهش آب بسته ! بیا منو نجات بده !
- تو یکی حرف نزن که مثل خیک شدی ! صد دفعه بهت گفتم رژیم بگیر گوش ندادی حالا حقت همینه که آب درمانی کنی ! هیوا هر کاری دلت خواست باهاش بکن !!!!!!

بعد هم راهمو کشیدم و اومدم بیرون و اون دو تا خل و چل رو گذاشتم به حال خودشون . راستش مدتی بود آرتین شکم در آورده بود و چاق شده بود و منم که از آدم های چاق نفرت دارم , هر چی تهدیدش میکردم و خط و نشون میکشیدم که غذا کم بخور و تو خونه هم جلوش 2 قاشق برنج و یه تکه نون خشک میذاشتم تا چیزی نخوره , اما وقتی سر کار بود و دستم بهش نمیرسید حسابی از خودش پذیرایی میکرد و کم مونده بود بشه مثل بشکه ! با خودم گفتم کمی زیر دست خواهرم بمونه ادب میشه و دیگه تا مدتها لب به غذا نمیزنه ! رفتم توی گلخونه و مشغول آب دادن به گلها شدم . کمی بعد صدای جیغ و هوار خواهرم رفت آسمون و بدو بدو اومدم بیرون و رفتم ببینم چی شده ! وارد آشپزخونه که شدم دیدم آرتین پخش زمین شده و خواهرم هم نشسته رو شکمش و داره هی تند تند بهش تنفس مصنوعی میده و تا منو دید گفت بدو زنگ بزن اورژانس انگار مرد !
- پدر سگ آخر کار خودتو کردی زدی کشتیش ؟
نترس بابا مردها هفت تا جون دارن ! غش کرده !
- حالا شماره اورژانس چنده ؟
نمیدونم !!!!! ولش کن بیا آبهایی که خورده رو بیرون بیاریم شاید زنده شد !!!!
از یه طرف ترسیده بودم و از یه طرف هم خنده م گرفته بود ! خواهرم هی رو سینه ش فشار میآورد و آرتین هم با هر فشار هی آب بالا میآورد و منم غش غش میخندیدم ! خلاصه برعکسش کردیم و اینقدر فشارش دادیم تا همه آبها رو بالا آورد و نفسش باز شد و چشمهاشو باز کرد !!!!! بیچاره کبود شده بود و کم مونده بود بمیره !!!!!! هر کاری کردیم نتونست از جاش بلند بشه و آخر دو تایی دستهاشو گرفتیم و کشون کشون بردیمش بیرون و روی کاناپه خوابوندیمش تا کمی حالش جا بیاد ! یکساعت بعد که تونست سر پا بشه و راه بیافته , موقع راه رفتن از توی شکمش صدای موج دریا می اومد انگار که دریا توفانی شده باشه هی صدای شلپ شلپ میداد ! ناهار که نخورد و بهش که گفتیم بیا یه چیزی بخور فرار کرد ! هر 5 دقیقه هم میرفت توالت زیارت آغا امام زمان و آخر مجبور شد متحصن بشه توی مستراح . شام هم لب نزد و خلاصه تا این لحظه نزدیک به 27 ساعته که هیچی نخورده و فقط راه میره و غر میزنه و شاش میکنه !!!!!!
بعدن که نشستیم حساب کردیم دیدم این بدبخت نزدیک 3 لیتر آب خورده بود و تازه خواهرم 4 تا بطری یک و نیم لیتری گذاشته بود که بهش آب بده و اگه اونها رو خورده بود احتمالن همون صبح با پست عزرائیل پرس به لقا الله پرتاب شده بود !!!!!!
..
..
اولین کسی که آب درمانی رو به دنیا معرفی کرد باتمانقلیچ بود . پزشکی که در زندان اولین زندانی بود و آب درمانی رو بر روی زندانیان و همبندان خودش که دچار کمبود شدید دارو و پزشک بودن به اجرا در آورد و نتایج معجزه آمیزش رو وقتی که از زندان آزاد شد در کتابی به نگارش در آورد و به جهانیان معرفی کرد . آب بعنوان یکی از عناصری که بیشتر وزن بدن رو تشکیل میده , نقش بسیار حیاتی ای در سلامتی انسان بازی میکنه و کمبود آب در بدن باعث مشکلات عجیب و غریبی میشه که خیلی ها اونها رو به بیماری ربط میدن و به دنبال درمان دارویی میرن در صورتیکه اگه روی آب درمانی بیشتر کار بشه و عمومی تر بشه , نیاز به دارو و درمانهای گران قیمت رو به صفر میرسونه و از طرفی هم بسیار کم خرجه ! زیشه خیلی از دردها و ناراحتی ها و خستگی و کسالت و ... بعلت کمبود آب در بدن هست . مخصوصن ما ایرانیها که عادت به آب خوردن نداریم و فقط زرت و زرت چایی میخوریم و فکر میکنیم آب بدن رو تامین میکنیم . در صورتیکه هر انسان بالغ در طول روز نیاز به حداقل 8 لیوان آب داره و بطور نرمال باید 10 تا 14 لیوان در طول 24 ساعت آب بنوشه . ولی کدوم یک از ما اینقدر آب میخوریم ؟ حتا پدر بزرگها و مادر بزرگ های ما در طول روز حتا 2 لیوان هم آب نمیخورن . خیلی ها حتا قرص و داروشون رو هم قورت میدن بدون آب . خب بدن چقدر میتونه تحمل کنه ؟ غلظت خون بالا میره . اسید اوریک در عضلات غوغا میکنه و پوست جمع میشه و پلاسیده و مفاصل خشک میشن و ادرار در کلیه ها و مثانه رسوب میکنه و کم کم ایجاد سنگ میکنه و یبوست ایجاد میشه و شکم کار نمیکنه و دمای بدن بالا میره و مواد زائد بدن دفع نمیشن و سلامت بدن به خطر می افته و موقع دفع هم با فشار زیاد بواسیر ایجاد میشه و بسیاری از بیماریها رو باعث میشه همین فقط آب نخوردن .
از آب به روشهای مختلفی در درمان استفاده میشه مثل شنا کردن در آب که بعنوان یکی از بهترین روشها برای درمان بعضی بیماریها کاربرد داره و یا هومیوپاتی که طرفداران خودش رو داره و آب درمانی به شیوه نوین هم که در حال گسترشه ! همه افراد میتونن آب درمانی رو انجام بدن و محدودیت سنی مثل سالمندی و یا بیماریهای قلبی و عروقی و بیماریهای جهاز هاضمه در اون مانع ایجاد نمیکنه . آب درمانی فواید بسیار زیادی داره مثل :
- شستن و دفع کلیه سموم بدن .
- کمک به طراوت بخشیدن به پوست و شاداب نگه داشتن پوست و جلوگیری از چین و چروک زود رس پوست !
- رفع تدریجی چاقی و ایجاد سیری کاذب .
- رفع خستگی مفرط و خستگی کاذب .
- رفع ناراحتی های جهاز هاضمه مخصوصن خونریزی های معده و روده .
- رفع بیماری یبوست و بواسیر های موضعی .
- بر طرف کردن عصبانیت و ایجاد نشاط روحی .
- بر طرف کردن دردهای مفاصل در بیمارانی که دچار آرتریت و آرتروز و فیبرومیالژی در مراحل ابتدایی هستن و نه پیشرفته !
- از بین بردن اثر ترش کردگی و ترشح بیش از اندازه اسید معده .
- شفاف کردن و زیباتر کردن پوست مخصوصن ناحیه صورت و از بین بردن چروک های ریز و سطحی صورت .
- از بین بردن فشار خون و اوره خون و مواد زاید محلول در خود .
- شستن و تمیز کردن کلیه ها و مثانه و مجاری ادراری و کمک به افرادی که دارای کلیه های سنگ ساز هستن .
- رقیق کردن خون و راحت تر جریان پیدا کردن خود در عروق و جلوگیری از غلظت خون .

و بسیاری فواید دیگه که همگی ازش با خبر هستین . اما خود آب درمانی با اینکه روشی بسیار ساده به نظر میرسه , نیاز به روش های علمی داره و اینطور نیست که روزی چند لیوان آب بخورین اونهم هر زمان که دلتون خواست و هر نوع آبی که گیرتون اومد ! آب انواع مختلفی داره و دمای مختلف و باید در آب درمانی به این موارد توجه کرد ! ابی که برای آب درمانی استفاده میشه باید آبی سبک و با دمای هم اندازه دمای اتاق یا ولرم باشه . یعنی نه خیلی گرم و نه خیلی سرد . آب سرد نه تنها به بدن آسیب میرسونه , که باعث ایجاد شوک و دل درد و نفخ هم میشه و بجای اینکه مفید باشه , ضرر میرسونه . آب های معدنی هم به علت داشتن املاح اصلن برای آب درمانی مناسب نیستن چون باعث ایجاد رسوب در کلیه ها میشه .
آب درمانی هم مثل دارو خوردن تابع شرایط و زمانهای خاصیه . موقعی که آب درمانی میکنید از خوردن و نوشیدن خوراکی ها و نوشیدنی های دیگه باید تا یکساعت قبل و بعدش , پرهیز کنید . در اینجا چند روش ساده آب درمانی رو براتون مینویسم که هر کسی میتونه ازش استفاده کنه :
یکی از روتین ترین روش ها اینه که یکساعت قبل از هر وعده غذایی باید 2 لیوان آب بنوشید و تا موقع خوردن غذا چیزی نخورین . بعد از خوردن غذا هم تا یکساعت بعدش هیچی نباید بخورین و بعد از یکساعت دوباره 2 لیوان آب . و هر 2 ساعت هم 2 لیوان آب . این برای اونهایی هست که از ناراحتی های معده رنج میبرن یا معده شون ترش میکنه . حتا کسانیکه زخم معده هم دارن میتونن با این روش دردشون رو تسکین بدن .
اما اونهایی که دچار فشار خون و اسید ارویک و دردهای مفاصل هستن و دوست دارن چین و چروک پوستشون هم بر طرف بشه , می تونن به این روش عمل کنن که بسیار موثره :
- صبح وقتی از خواب بیدار شدید قبل از اینکه مسواک بزنین یا هر کاری بکنین یک و نیم لیتر آب رو توی 5 دقیقه بخورید . آب باید ولرم یا هم دما با اتاق باشه . از خوردن آب یخچال یا آب یخ به شدت پرهیز کنین . بعد از خوردن آب تا 40 دقیقه هیچی نباید بخورید . بعد از اون میتونید صبحانه یا هر چیزی که دوست دارین بخورین . این عمل باعث میشه که تمام سموم بدن شما شسته میشه و از طریق ادرار خارج . معده شسته میشه و بدن آبی رو که در طول شب از طریق رطوبت تنفس یا عرق کردن و تخلیه اون در مثانه از دست داده جبران کنه , باعث بکار افتادن و تشدید حرکات دودی روده ها میشه و یبوست رو رفع میکنه و از طرفی پوست رو فوق العاده شفاف میکنه و چین و چروک هاش رو بر طرف ! البته منظور از چروک , گسل نیست !!!! اونهایی که پوستشون چین و چروک عمیق داره فکر نکنن به شکمشون آب ببندن پوستشون میشه ابریشم !!!! بلکه چین و چروک های ریزی که روی گونه ها و پیشونی و گاه زیر چشم دیده میشه رو کاملن بر طرف میکنه و پوستتون شفافیت خاصی پیدا میکنه . دلیل اینکه بعضی ها صورتشون پژمرده ست و آدم حس میکنه پوستش جمع شده و طراوت نداره بیشتر به دلیل کم آبی بدنشونه . با خوردن آب اثراتش رو میتونید ببینید . یکی دیگه از نکات مهم در زیبایی صورت هم خواب شبانه ست که باعث میشه آب جمع شده در پوست به سمت صورت حرکت کنه . هر چقدر میزان خواب کمتر باشه , آسیب به پوست بیشتره . به همین دلیل هم هست که اونهایی که بیش از حد هم میخوابن همیشه صورتشون مثل سگ بولداگ پف کرده ست ! چون آب زیادی زیر پوستشون جمع میشه !
اما کسانی که مفاصل دردناکی دارن و عضلات و مفاصل بدنشون خشکه , این روش رو باید در روز 3 بار انجام بدن ! اینکارو بکنین تا اثرات معجزه آسای اونو ببینین . نکته مهمی هم که باید در نظر بگیرین اینه که خوردن آبجو یا آب میوه و چای و مشروبات الکلی و قهوه و ... هیچ کدوم کار آب رو نمیکنن و هرگز فکر نکنین که چون شما نوشیدنی های دیگه رو زیاد میخورین پس نیاز ندارین در روز 8 لیوان آب بنوشید ! اونها بجای خود و آب بجای خود . این اشتباه فجیعیه که خیلی از ما میکنیم و فکر میکنیم اگه در روز 10 لیوان چایی میخوریم پس آب نباید دیگه بخوریم !!!! نقش آب در درمان افسردگی و همینطور بر طرف کردن عصبانیت هم ثابت شده . زمانیکه به شدت عصبانی و خشمگین میشید قبل از هر عکس العمل و حرفی فوری برید و 2 لیوان اب خنک بنوشید . 80% از عصبانیت شما فروکش میکنه و بدنتون آروم میگیره و قلب آهسته تر میزنه و رنگ صورت به حالت عادی بر میگرده و باعث کاهش عصبانیت یا استرس میشه .
افرادی هم که در مناطقی هستن که آب دارای املاح هست و کیفیت خوبی نداره میتونن با جوشوندن آب , فلزات آب رو خنثا کنن و اونو سبک کنن . آب چاه یا آب شهرهایی مثل اصفهان و قم و ... دارای ترکیبات گچی و آهکی هستن . با جوشوندن میشه اونها رو سبک کرد . میشه با ریختن آب جوشیده در بطری و اضافه کردن چند قطره آب لیموی تازه " 5 قطره برای هر لیتر " و گذاشتن بطری توی یخچال برای خنک شدن , آبی با کیفیت عالی بدست آورد .
کلن نقش آب هم بصورت مصرف داخلی و هم مصرف خارجی بسیار مفیده پس تا میتونید آب بنوشید ...



........................................................................................

Friday, June 23, 2006

دزدی :

دزدی کردن در مملکت اسلامی شغل بسیار شریفیه و یک شغل پیغمبریه . مخصوصن که این دزدی کردن از دولت اسلامی هم صورت بگیره . از امام کاذب نقل شده که بر هر مسلمانی واجب شرعیه که تا میتونه از حکومت اسلامی بچاپه و این اجر و ثوابی عظیم داره . چون در حکومت اسلامی یا حکومت دزدان و جانیان شرعی که بنام خدا و پیغمبر توی روز روشن مردم رو غارت و سر کیسه میکنن , دیگه دزدی کردن اتومبیل و لاستیک ماشین و ضبط ماشین و فرش و اثاث خونه و کیف قاپی و موبایل دزدی و موتور دزدی و ... آفتابه دزدی به حساب میاد . اینها کجا و سرقت های میلیاردی آغایان کجا که روزانه میلیارد میلیارد ثروت این مردم و مملکت رو تبدیل به احسن میکنن به نفع خودشون ؟
بجز اینها با اینکه دزدی کردن یکی از نشانه های عدالت اجتماعی و برابری طبقاتی در اجتماع هست , اما نشون دهنده ضریب هوشی بالای افراد جامعه هم هست که برای بدست آوردن روزی و حق پایمال شده شون از شگردهایی خاصی استفاده میکنن که به مجموع این شگردها گفته میشه سرقت !!!!! اصولن در جامعه عدل علی و دولت مهر ورزان و مملکت بی صاحب امام زمان نامرئی که ثروت کشور در دست عده خاصی جای گرفته و اون عده بصورت شرعی , یعنی قانونی , که جزئی از قانون اسلام هم به حساب میاد , اقدام به پر کردن جیب هاشون میکنن و باقی مردم رو زیر پا له میکنن و اونوقت از طاغوت و دولت شاهنشاهی ایراد میگرفتن (!) , باید هم کسانی بپا خیزن که در این جامعه بی کار و تورم زده و زیر خط فقر برای زنده موندن و سیر کردن شکمشون دست به تلاش و کوشش (!) بزنن .
از قدیم هم گفتن که شکم گرسنه دین و ایمان و ناموس و آخوند و امام زمان و رهبر و عره اوره و شمسی کوره و آبرو و ... سرش نمیشه ! در نتیجه وقتی که مسئولین کشوری شاه دزد باشن و شتر دزد باشن , ملت اون کشور هم میشن آفتابه دزد و تخم مرغ دزد ! به هر حال در هر جامعه ای سلسله مراتبی وجود داره . رهبر انقلاب که با ماتحت گشاد در نوک قله رفیع اسلام نشسته , رئیس دزدهاست . احمدی نژاد که یک پله پایین تر از اون نشسته , معاون دزدهاست و همینطوری بگیر برو تا آخر ... !
یک زمان بود که دزدها کلی جون میکندن و از دیوار مردم بالا میرفتن تا چیزی بدست بیارن و سر آخر هم به کاهدون میزدن یا گیر می افتادن ! اما حالا دزدی ها هم منحصر به فرد شده ! هر چند هنوز در کشور ما دزدی های مدرن مثل سرقت های اینترنتی چندان مرسوم نیست و سارقان ما بعلت سواد بالاشون (!) هنوز رو به سرقت های مدرن و سیستماتیک اینترنتی و هوشمند نیاوردن , اما در همین حد کلاسیک ش هم گاه کارهایی میکنن که تا ساعت ها آدم رو به حیرت وا میداره و به قول معروف خر رو با بارش میدزدن ! به همین دلیل هم باید خیلی مراقب باشین چون دزدی از منازل و شرکتها و بانکها و .. , به دزدی در خیابان ها و اتومبیل ها و بیخ گوشتون کشیده شده :

یکی از جالبترین دزدیهایی که حتا ماموران اداره آگاهی رو هم تا مدتها انگشت به کون باقی گذاشته بود و نقل محافل پلیسی کشور بود , جریان سرقت اتومبیلی به همراه سرنشینش بود با شگردی که فکر میکنم در دنیا بینظیر بود . جریان از این قرار بود که :

زن و مردی توی ماشین نشسته بودن . ماشین کنار خیابون پارک شده بود و به خاطر گرم بودن هوا شیشه ها رو پایین کشیده بودن و خب اینهم طبیعی بود . راننده مرد بود و همسرشون هم کنارشون نشسته بودن . در همین موقع آقایی موقر و با شخصیت خیلی شیک میاد به سمت پنجره خانم و سرشو میکنه تو و لپ خانم رو میبوسه ! طبیعتن این عمل فجیع رگ غیرت آقا رو به جوش میاره و فوری درو باز میکنه تا بیاد ترتیب طرف رو بده . همزمان هم آقای دزد از سمت مخالف شوهر زن میچرخه دور ماشین و به سمت در راننده میره و خیلی شیک سوار میشه و درو قفل میکنه و ماشین رو روشن میکنه و با خانم راه میافته و میره !!!!!! به همین سادگی .... البته که خانم هم بیکار نمیشینه و چنان بلایی سر آغای دزد میاره که 2 تا کوچه بالاتر دزده خودشو از ماشین پرت میکنه پایین و ... !
این شگرد فقط به عقل جن میتونست برسه و البته در مملکت امام زمان که اسلام تابناک میدرخشه , امری طبیعیه ..

بریم سر مورد بعدی ! ساعت 12 ظهر یکی از روزهای بهاری , مادرها و پدرهای زیادی دم در دبیرستان دخترونه ای منتظر تعطیل شدن بچه هاشون هستن . مینی بوس ها هم ایستادن تا بچه های سرویسی رو ببرن برسونن منزلشون . یکی از مینی بوس ها امروز نیومده و بجای اون یک مینی بوس غریبه اومده . زنگ دبیرستان میخوره و بچه ها میان بیرون و آغای راننده هم میایسته و بچه هایی که مربوط به مینی بوس غیب شده هستن رو راهنمایی میکنه و میگه بجای راننده قبلی اومده ! تا اینجا همه چیز طبیعیه . بچه ها سوار میشن و راننده راه می افته . کمی جلوتر , جعبه ای خرما رو به بچه ها میده که بعنوان خیرات مادرش و فاتحه خوندن بخورن . بچه ها هم یکی یک دونه خرما بر میدارن تا روح ننه راننده شاد بشه . اما خوردن خرماها همان و وقتی که بیدار میشن سر از یک فاحشه خونه در شهر اراک در آوردن همان ...
جناب راننده 17 تا دختر دبیرستانی رو با خرماهای آغشته به داروی خواب آور به شهر اراک برده و به یکی از فاحشه خونه ها فروخته ... توی روز روشن و جلوی چشم این همه آدم !!!!!

بانک زدن در ایران چندان مرسوم نیست ! دلیلش رو نمیدونم ولی دزدان ایرانی سعی میکنن کمتر با دستگاه های دولتی درگیر بشن . اما اونهایی هم که سراغ بانک زدن میرن دل و جرات عجیبی دارن چون در ایران هیچ چیزی روی برنامه پیش نمیره و نمیشه طبق فیلم های پلیسی خارجی که دزدی از بانک با دقت و زمان بندی های آرتیستی پیش میره , انجام بشه ! پس سارقان بانک در ایران از عامل خنگی ماموران امنتیتی و ضعف تجهیزات امنیتی و عامل غافلگیری استفاده میکنن . چند وقت پیش در یکی از شعبه های بانک صادرات نزدیک ظهر چند نفر سارق مسلح وارد بانکی میشن و در کمتر از 10 دقیقه مبلغ 40 میلیون تومان پول نقد رو میدزدن و هنوز که هنوزه این دزدها پیدا نشدن !!! در این سرقت حتا یک مامور پلیس هم حضور نداشته در بانک و نه دوربینی بوده تا از سارقان فیلم بگیره و نه زنگ خطری و حتا یک قطره خون هم از دماغ کسی ریخته نمیشه ! دزدها هم فقط 2 نفر بودن نه بیشتر !

اما موردی که برای خودم اتفاق افتاده و هر وقت یادم میافته اینقدر حرص میخورم که فشار خونم میشه 1000 :
چند وقت پیش سوار تاکسی شدم . راننده یه جوون خیلی شیک و پیک با ظاهری مثبت و خیلی اطو کشیده بود . ریز نقش و خیلی هم مظلوم . یعنی فکر میکردی تازه از سینه مادرش گرفتنش و دهنش هنوز بوی شیر میده . من بودم و 2 تا خانم دیگه و کلن 3 نفر بودیم . وقتی به مقصد رسیدیم و هر کدوم کرایه هامونو دادیم , پسرک نزدیک یک مشت اسکناس 200 تومنی و 100 تومنی نشونمون داد و با یه حالتی که دل آدم براش کباب میشد , گفت که اگه هزار تومنی دارین بدین و من جاش بهتون پول خرد میدم . هر 3 ما هم کیفهامونو باز کردیم و من 10 تا هزاری بهش دادم و اون یکی خانمه 12 هزار تومن و اون دختره هم 8 هزار تومن بهش دادیم . پسره پول ها رو گرفت و یهو گاز داد و با آخرین سرعت رفت !!!!!! باور کنین ما هر 3 خشک شدیم و تا چند ثانیه هیچی نمیتونستیم بگیم تا آخر یکی از اون خانمها شروع کرد داد زدن که دزد ... ولی کدوم دزد ؟ دود شده بود و رفته بود هوا !
توی روز روشن این آقا 30 هزار تومن کاسبی کرد بجز اینکه کرایه های ما رو هم گرفت !!! هنوزم یادم می افته فشارم بالا میره !
..
..
اینها رو نگفتم تا بگم جامعه چقدر نا امنه , که هر کسی بهتر از من میدونه چقدر جامعه کثیف و خطرناکی داریم که زن و مرد در برابرش یکسان آسیب پذیرن , بلکه اینها رو گفتم که بگم ریشه این همه شک و بی اعتمادی که در بین مردم بوجود اومده در چیه ! اینقدر دزدی و کلاشی و شگردهای بدست آوردن پول زیاد شده که اگر روزی واقعن کسی نیازمند کمک باشه , هیچکس بهش کمک نمیکنه ! وقتی که داری راه میری و میان جلوت رو میگیرن و میگن 500 تومن بده و کیفمو گم کردم و چند روز بعد دوباره همون فرد رو در حالی میبینی که هنوز کیفش رو پیدا نکرده (!) اگه کسی واقعن بهت رو بندازه و واقعن پولهاشو گم کرده باشه , گوز هم کف دستش نمیذاری چون یکبار سرت کلاه رفته و مار گزیده شدی !!!!!! الان اگه میلیاردها هزار تومنی داشته باشم و راننده ای بهم بگه خانم بده بهت پول خرد بدم , اول اینکه میگم نمیدم , خر بشم و قبول کنم هم اول میگم پول خردها رو بده تا من بهت هزاری بدم ! الان اگه توی خیابون راه برم و کسی بهم خرما یا حلوا یا نوشیدنی خیراتی یا به هر مناسبت دیگه ای تعارف کنه , لب نمیزنم و بدون محل گذاشتن راهمو میکشم و میرم و تو دلم میگم گور پدر و جد و آباد سقط شده پوفیوزت ! بعضی وقتها شده که از عقب به ماشینم کوبیدن و من فقط روی این حساب که این ممکنه یک تصادف ساختگی باشه تا ماشینمو بدزدن و بلایی سرم بیارن حتا پیاده نشدم و راهمو کشیدم و رفتم ! بارها شده زنی یا مردی که نیاز داشته ازم موبایل خواسته و من با اینکه داشتم و حتا توی دستم دیده دارم صحبت میکنم , بهش ندادم . رو چه اطمینانی ؟ که طرف بگیره و فلنگ رو ببنده ؟ در روز خیلی پیش میاد زنها و پیرزنها و پیرمردهای زیادی رو میبینم منتظر ماشین هستن ولی دریغ از سوار کردنشون ! نه از جونم سیر شدم نه از مالم خسته ! چقدر از همین آغایون و خانمهای محترمه به همین شیوه ماشین ها رو دزدیدن یا راننده ها رو بردن و سر به نیست کردن ؟ اگه ببینم کسی توی خیابون افتاده و داره جون میده حتا نگاهش هم نمیکنم مبادا خونش بیافته گردنم یا اینکه متهم بشم به دزدی و آدم کشی ! چقدر کسانی بودن که رفتن به این آدمها کمک کردن و بعد یهو طرف زنده شده و داد و بیداد که این میخواسته پولمو بدزده و منو زده و ... ! حالا بیا ثابت کن تو فقط اومدی کمکش کنی . اگه میخواهید در جنگلی مثل ایران زندگی کنین باید دور احساسات بشر دوستانه تون یک خطر قرمز بکشید و کاملن بی احساس و سنگ باشین !
تلخه اما حقیقت داره ...



........................................................................................

Thursday, June 22, 2006

آشنایی با زبان انگلیسی , مبارزه جهانی با رژیم آخوندی :

دنیای امروز معروف شده به عصر انفجار اطلاعات . کسی در این دنیا برنده ست که بتونه سریعتر و بهتر و با کیفیت تر به اطلاعات دست پیدا کنه . اما همین بدست آوردن اطلاعات هم امروزه چندان دیگه ساده نیست . یک زمان بود که تمام اطلاعات آدم ها رو مکتب خونه ها و ملاباجی ها و ملاها به بچه ها تنقیه میکردن با زور چوب فلک و ترکه خیس و بعد هم پدر و مادر بعنوان عقل کل مربی فرزندان بودن ! بعدها شد مدرسه و دانشگاه و ... ! نهایت دانش هر کسی تا چند سال پیش همین دانشگاه بود و بعد از اون سعی میکرد فقط به یک شغلی مشغول بشه و تامین معاش کنه ! اما امروزه روند دنیا طوری شده که ز گهواره تا گور باید دانش بیاموزی !!!!!! یکی از اصلی ترین ابزاری هم که برای کسب علم مورد نیاز پیر و جوون و بچه و زن و مرد قرار گرفته دونستن زبان انگلیسیه که از نون شب هم برای هر کسی واجب تره . تصور کنین شما رو رها کنن توی کتابخونه سن پترزبورگ و بگن تمام اطلاعات کم نظیر این کتابخونه در اختیار شما ! ولی وقتی که شما زبان روسی یا زبانهای دیگه رو بلند نباشین , این مجموعه عظیم به چه درد شما میخوره ؟ درست مشابه این اتفاق بین انسانها و دنیای اینترنت پیش اومده و هر کسی که بیشتر به زبان انگلیسی تسلط داشته باشه , موفق تره در کسب اطلاعات از اینترنت !!!! یکی از مهمترین دلایلی که پدران و مادران ما کمتر با این پدیده ارتباط برقرار میکنن اینه که زبان نمیدونن یا زبان انگلیسی اونها بسیار ضعیفه ! بیشتر اونها حتا از خوندن یک نامه به فینگلیسی عاجز هستن چه برسه به خوندن یا نوشتن انگلیسی !!!!! زبان فارسی متاسفانه با وجود ارزشمند بودن و شیرین بودنش , یکی از عقب مونده ترین زبانهاست و تعداد لغت های اون بسیار کمه و نمیتونه جوابگوی نیازهای امروز باشه . اما زبان انگلیسی هر ساله چند هزار واژه جدید وارد خودش میکنه و از طرفی یک زبان بین اللمللی هم هست و از قطب شما تا قطب جنوب و از شرق تا غرب همه از این زبون سر در میارن . پس دونستن زبان انگلیسی یکی از مهمترین نیازهای جامعه امروز ماست !

- نکته بعدی در دونستن زبان انگلیسی و نقش بسیار مهمش در مبارزه با رژیم ایرانه :
زبان انگلیسی بعنوان زبانی بین المللی میتونه صدای ما رو به تمام دنیا برسونه ! باور کنین اگر ما نصف این تعداد وبلاگ فارسی که الان داریم, وبلاگ انگلیسی داشتیم , چنان آبرویی از رژیم ایران میرفت و صدامون در تمام کره زمین میپیچید که فکرش رو هم نمیتونستین بکنین ! از طرفی همین جهل و بیسوادی بیشتر مردم ما و ندونستن زبان انگلیسی شده به نفع رژیم ! دقت کنید وقتی که سایت های خارجی رو میخوان فیلتر کنن , می رن و بخش فارسی اون سایتها رو فیلتر میکنن ! سایت BBC که فیلتر شده بود چند وقت پیش ؛ فقط قسمت فارسی اونو فیلتر کرده بودن و قست انگلیسی اون فیلتر نشده بود ! این یعنی رژیم هم میدونه کاربران اینترنت در ایران همگی از ضعف زبان انگلیسی رنج میبرن !!! پس اگر میخواهید مبارزات شما جنبه بین المللی پیدا کنه و همه از شما حمایت کنن در سطح جهان , سعی کنید در کنار وبلاگ فارسی خودتون یک وبلاگ انگلیسی هم ایجاد کنید !

یکی از نمونه های بارز و کابردی زیان انگلیسی اینه که چند وقت پیش یک وبلاگ نویس عراقی که دختر کم سن و سالی هم بود به آمریکا دعوت شد به این علت که به زبان انگلیسی از مسائل روزمره عراق مینوشت ! نه تسلط چندانی داشت به فن نوشتن و نه سابقه طولانی ای در وبلاگ نویسی داشت ! فقط و فقط به این دلیل که به زبان بین المللی مینوشت و همه میتونستن بفهمن چی در عراق میگذره , مشهور شد !!!!!! وگرنه ما سالهای سال هم بشینیم و به زبان فارسی مطالب داغ و اتشین ضد رژیم بنویسم , هیچ فایده ای نداره چون کسی ازش سر در نمیاره ! ولی 4 تا کلمه به انگلیسی بنویسم و به دنیا نشون بدیم ظلمی رو که در ایران وجود داره و کارهایی رو که این حروم زاده های قابلمه به سر با ما میکنن , صدامون کم کم به گوش همشون میرسه . کم کم دنیا میفهمه مردم ایران مهم تر از مساله هسته ای هستن ! وجهه ایرانیان در دنیا زیبا میشه و اون وجهه کثیفی که رژیم آخوندی از ایرانیان بعنوان انسانهایی بی فرهنگ و تروریست 27 ساله ساختن , از بین میره . از طرفی به علت جهل و بیسوادی عمال رژیم , میشه از زبان انگلیسی بهره برداری مثبت به نفع اهداف خودمون بکنیم . چون اونها کسانی رو در امر فیترینگ روی کار آوردن که طبق معمول از آغا زاده ها و فک و فامیل بیسوادشون و مشتی مزدور و وطن فروش و لات و جاهل هستن و هیچ تخصصی ندارن و میشه به همین سادگی اونها رو غافلگیر کرد :
..
..
صبح پدرم زنگ زده بود و میگفت برم باهاش تمرین انگلیسی کنم و چیزهایی که از یادش رفته رو بهش دوباره بگم . کلی ذوق کرده بودم و وقتی علتش رو پرسیدم بهم گفت که از اینترنت هیچی سر در نمیاره و فقط کارش شده ایمیل چک کردن و حتا نمیتونه نامه های فینگیلیش رو بخونه و اگه کسی براش فارسی ننویسه , عاجزه از خوندن . دلش میخواد توی اینترنت بگرده و ببینه چه خبره ! این یعنی کار فرهنگی !!!!!! این یعنی نتیجه دادن مبارزه در اینترنت که یه پیرمرد غود و مغرور که بدتر از قاطر لجبازه رو مجبور کرده به آموختن !!!!!
سعی کنید بچه هاتونو از سن 5 سالگی و قبل از دبستان بذارین کلاس زبان ! شمایی که خارج از کشور هستین , فکر نکنین فرزندتون اگه انگلیسی یاد بگیره و فارسی رو خوب حرف نزنه , ایرانی بودنش به فاک میره !!!! فارسی زبان مادری و ملی ایرانیانه و جای خود , اما آیا زبان فارسی برای کسی که در غرب متولد شده و زندگی میکنه ارزش داره و آیا کسی در دنیا براش تره هم خرد میکنه ؟ بذارین بچه هاتون در حد فقط صحبت کردن و ارتباط با شما و فامیل زبان فارسی رو بلد باشن . به فکر آینده شون باشین که فردا میتونن با دونستن زبان همه جای دنیا برن و به هر اطلاعاتی دست پیدا کنن ! زبان فارسی در این دوره زمونه فقط فحش خوار – مادر و کلمات مستهجن شده و بس ! پس چه بهتر که فرزندتون به این زبان صحبت کنه اما نتونه این زبان رو بخونه !!!!!
بابا دیگه بالاتر از این نیست که الان هر کی میخواد بره خارج از کشور درس بخونه باید اول از همه زبان انگلیسی بلد باشه و اونقدری که زبان مهمه , مدرک تحصیلی ش ارزش نداره ! شما زبان بلد باشین 70% راه رو طی کردین برای رفتن از این خراب شده !!!!! هر کشوری بهتون با کله ویزا میده . ولی وقتی مثل گاو علیه سلام برین اونجا هم خودتون عقب می افتین هم نمیتونین کار کنین هم کلی هزینه رو دست اون دولت میذارین و خانواده خودتون تا زبان یاد بگیرین ! خوشبختانه الان در ایران مراکز آموزش زبان خیلی پیشرفته هستن و در عرض 3 تا 4 ماه شما میتونین در حد رفع نیاز قشنگ انگلیسی صحبت کنین و بیشتر صحبت ها رو متوجه بشین و یکساله در حد متوسط زبان انگلیسی رو یاد بگیرین . با روزی یک ساعت شرکت در کلاسهای زبان آینده تون رو بسازین ! پس غافل نشین که اگه یه زمان هم خواستین از این خراب شده فرار کنین اقلن با دست پر برین و بهانه دست سفارت خونه ها ندین ... اگه هم مبارزین و میخواهین مبارزه کنین پس سعی کنین به این زبان هم مسلط باشین که امروزه زبان انگلیسی روی بورسه !!!! به امید نابودی اسلام و مسلمین .

تکبیر.



........................................................................................

Wednesday, June 21, 2006

مردان لطیف و زنان خشن :

صدای نا خوشی از ایران به گوش میرسه . پایان سلطه مردان در ایران . البته باید بگم از این پیشآمد متاسفم ! با اینکه زن هستم و خیلی خودمو از یک مرد برتر میدونم و چشم دیدن مردها رو هم ندارم , اما باید بگم ضعف مردان و خودباختگی مردان و تغییر ذات مردانه , دودش در درجه اول به چشم ما زنها میره و بعد اجتماع !!! حقیقت اینه که مردان در ایران دارن رو به لطیف شدن گام بر میدارن . به سمت اوا شدن و بر عکس زنان دارن به سمت قدرت پیش میرن و این تغییرات جنسیتی میتونه یک زنگ خطر باشه برای ما ! شاید برای اونهایی که تابع تفکر احمقانه فمینیسم باشن این یک خبر خوش باشه , اما حقیقت تلخی در پس این نکته نهفته و اونهم اینه که مردان به شدت آسیب پذیر میشن و شدن :

- از ابتدای تاریخ بشریت , تعداد مردان از تعداد زنان کمتر بوده . این به دلیل جنگها و نقش محوری داشتن مردان بود که باعث آسیب پذیر تر شدنشون میشد .
- نوزادان پسر بسیار آسیب پذیرتر از نوزادان دختر هستن . با اینکه تصور میشه که مردان موجوداتی قوی هستن , اما تعداد مرگ و میر نوزادان پسر در مقایسه با دختر 2 به 6 هست !
- پسرها دیرتر از دخترها بالغ میشن و زودتر هم از بالغ شدن خارج میشن . در صورتیکه دختران در 9 سالگی بالغ میشن و این سیکل گاه تا 17 سالگی هم ادامه پیدا میکنه .
- مرگ و میر مردان 2 برابر زنان هست . برای نمونه سکته های قلبی و مغزی در مردان بیشتر از زنان هست .
- از نظر ژنتیکی غلبه کروموزوم های X بر Y دو به یک هست . یعنی یک X از زن و یک X یا Y از مرد !!!
- اصطحکاک مردان در رابطه با زندگی بسیار بالاتر از زنان هست . برای نمونه مشاغل سخت و توان فرسا موجوب فرسودگی بیشتر اونها نسبت به زنان میشه !

با توجه به مسائل بالا متوجه میشین که مردها با خطر انقراض در صده های آینده مواجه هستن . مگر اینکه در روش زندگی تغییری ایجاد بشه . در هر جنگی این مردان هستن که پیش قدم هستن و زنان در پشت جبهه فعالیت میکنن . در دوران کودکی آسیب پذیری پسران بیشتر از دختران هست با اینکه خیلی ها فکر میکنن دخترها بخاطر ظرافت جسمی ضعیف تر هستن , اما پسرها بعلت شلوغ تر بودن و ضعف قوای ایمنی در کودکی بسیار آسیب پذیر هستن . مردها به نسبت زنها بسیار شکننده تر و بی اراده تر هستن در مورد موارد احساسی و بسیار زود شکسته میشن و پیر میشن . در رابطه با مشاغل هم بار اصلی زندگی بر دوش مردانه و مسئولیت زندگی بر عهده مرد . از این نظر مردان فشار بیشتری رو تحمل میکنن تا زنان . مشاغلی هم که مردان به عهده دارن بعلت توان بالای جسمیشون , به اونها آسیب بیشتری میزنه . مشاغل سنگین و طاقت فرسا و کثیف و دارای ریسک خطر عواملی هستن که مردها رو بیشتر مورد تهدید قرار میدن تا زنان . همون بیرون از منزل بودن مردان باعث پر خطری اونها میشه تا زنان که در محیط امن خانه به کار اشتغال دارن !
" البته تمام این موارد در مورد جامعه نیمه سنتی ایران مصداق داره نه جامعه غربی که زن و مرد پا به پای هم کار میکنن . در ایران این رویه تازه چند ساله ایجاد شده و هنوز عمومی نشده و نسبت زنان خانه دار به زنان کارمند هنوز بسیار بالاتره "

اما نکته دردناکی که در این میون وجود داره اینه که مردان و زنان دارن نقششون رو با هم عوض میکنن . یعنی مردان دارن ناز و ملوس میشن و زنان خشک و خشن ! این زنگ خطریه که به صدا در اومده و اگر جلوش گرفته نشه جامعه ایران با فاحعه روبرو میشه . در کل زن همیشه باید زن باشه و مرد هم مرد ! زن باید ناز داشته باشه و ملیح باشه و ملوس و جذاب و مرد باید غرور داشته باشه و محکم و قوی باشه . زنان باید صفات زنانگی داشته باشن و مردان هم صفات مردانه . این نمیشه که مردها موشون رو بلند کنن و رفتارهاشون اوا خواهرانه بشه و مو رنگ کنن و آرایش کنن و خودشونو لاغر کنن و با عشوه قدم بردارن و حرف زدنشون ملیح بشه و با ناز و کرشمه ! و بر عکس زنان قوی و محکم و خشن و بی احساس ! این نظم آفرینش و خلقت رو به هم میریزه و بسیار خطرناکه ! امروزه مردان زیادی هستن که دوست دارن زن بشن و زنان زیادی هستن که دوست دارن مرد بودن و میشدن !
تمام این تفکرات معکوس از اونجا ناشی شده که فرهنگ مردسالاری افراطی در ایران بوجود اومده و باعث شده که حتا مردان هم نسبت به ظلم و جنایتی که در حق زنان انجام میشه به زانو در بیان و سعی در دلجویی از اونها بکنن با رفتاری زنانه و زنان به دلیل محرومیت ها و خرد شدن غرور و شخصیتشون , سعی کردن خود ساخته و قوی بشن و احساساتشون رو فراموش کنن و از بین ببرن و این شده که نقش های جنسیتی در جامعه به هم ریخته ! بقای هر جامعه ای مدیون آیندگان و جوانانش هست و متاسفانه میبینیم که جوانان ایرانی دارن به این شکل گرایش های منفی پیدا میکنن .
- زنان از قدیم رقاص بودن و به زیبایی میرقصیدن , صدای نرم و ملیحی داشتن آرامش رو به مردان هدیه میدادن و اوج زیبایی خلقت بودن و گیسوان بلند داشتن و عطر تنشون مردان رو مست میکرد و آغوش گرم و لطیفشون پناهگاه مردان بود و مردان رو از دنیای خشن روزمرگی جدا میکرد و بهشون آسایش و آرامش میداد و آغوش مادر رو براشون تداعی میکرد .
- مردان با قدرت و قوی , تکیه گاه زنان و محکم . با غیرت و خواهنده بودن با غرور و رفتار سنگین و متینشون زنان رو جلب میکردن .

هر دوی این عرضه و تقاضا مجموعه ای رو تشکیل میداد که عشق نامیده میشد ! چیزی که امروز به عشق های پوشالی بدل شده ! پسره به همه چی شبیهه بجز پسر و فقط کم مونده آلتش رو هم ببره و کاملن زن بشه ! موهای تنشون رو میزنن و خودشونو لاغر میکنن و عطر زنونه میزنن و ابرو بر میدارن و گوشواره میاندازن و لاک میزنن و رژ میمالن و موهاشونو بلند میکنن و رنگ میکنن و ...
زنها هم موهاشونو پسرونه کوتاه میکنن و از لوازم آرایش دوری میکنن و شلوار میپوشن و رنگهای سنگین و تیره رو میپسندن و در رفتارشون نرمش و ناز و انعطاف وجود نداره و مثل مردها حرف میزنن . سیگار میکشن و مشروبات سنگین میخورن و کارهای مردونه انجام میدن .

به همین دلیل هم هست که امروزه ازدواجها افت کرده و طلاق آمار وحشتناکی داره ! عدم تناسب زنان و مردان . شاید در نگاه اول بودن با یک پسر که مثل زنها رفتار میکنه و نرمش داره جذاب باشه اما در زندگی واقعی زناشویی یک همچین مردی بدرد لای در توالت میخوره ! چون مسئولیت پذیر نیست و باعث مسخره شدن زن میشه و وظایف زناشویی رو نمیتونه انجام بده ... ! نمیدونم این اوضاع تا کی میخواد طول بکشه ؟ حکومت مرد سالار مردان زن ذلیل ایجاد میکنه . هر زمان روی عقیده ای بیش از حد تاکید بشه , اون عقیده خود بخود از بین میره و محو میشه . چطور که اسلام در حال انقراضه و گندشو پیروانش در آوردن و حالا هم مسائل جنسیتی ...



........................................................................................

Tuesday, June 20, 2006

طب الاسلام , توسل به آیات , رهگشای مشکلات :

حل تمام مشکلات شما با توسل به بزرگترین معجزات عالم !!!!

چند روز پیش که طبق معمول روی حجر مستراح نشسته بودم و داشتم یکی از مجلات زرد رو میخوندم و التماس به جون رهبر میکردم که زودتر از معقد مبارکه م ظهور کنه , به یه آگهی جالب برخورد کردم که نوشته هاش خیلی جالب بود و بد ندیدم برای شما هم بنویسمش باشد مستفیض بشین و شما هم خیری ببرین از این کتاب ! در تبلیغ این کتاب نوشته بود :

" گرفتارید ؟ آیا از مشکلات مادی و معنوی زندگی خود رنج میبرید ؟ دچار بحران های روحی و فکری و عاطفی هستید ؟ در زندگی زناشویی خود به بن بست رسیده اید ؟ آن چه را که میخواهید به دست نمی آورید ؟
اگر میخواهید :
* قفل بسته زندگی تان را باز کنید .
* زندگی زناشویی خودتان را نجات دهید .
* به قلب کسی راه پیدا کنید .
* دوست داشتنی و جذاب باشید .
* به آرامشی دلپذیر در زندگی تان دست یابید .
* به ثروت و فراوانی برسید .
* فرزندانی سالم و عاقبت بخیر داشته باشید .
* قدرت حافظه خود را چندین برابر کنید .
* در هنگام دو دلی بهترین تصمیم را بگیرید .
* از بیماری های بدون درمان رهایی پیدا کنید .
* از بیماریهای روحی و روانی نجات پیدا کنید .
* بر اضطراب و افسردگی غلبه کنید .
* از طریق یک سوره قرآن پیامبر را در خواب ببینید .
* با هشت فرمان خدا برای موفقیت آشنا شوید .
* به کسب و کار مغازه خود رونق بخشید .
* به خوبی سخنرانی کنید .
* آنچه را گم کرده اید بیابید .

با توسل به کتاب معجزه آیات همین امشب توسل کنید و نتیجه آنرا ببینید .

چگونه این کتاب استثنایی را دریافت کنید ؟
کافی است با تلفن ..... تماس گرفته و مبلغ 4000 تومان بعلاوه هزینه پیک را پرداخت نمایید .
شهرستانی ها هم مبلغ 4500 تومان بعلاوه هزینه پست سفارشی به آدرس .... ارسال کنند .

من فقط میخوام بگم که اگه همه مشکلاتی که در این کتاب عنوان شده با دعا و شعر و ور و ورد و جادو حل میشد , چرا علم روانشناسی و مشاوره و روانکاوی و روان درمانی و پزشکی و اقتصاد و مدیریت و فن بیان و روان شناسی کودک و ... اختراع شد ؟ چرا اساتید برجسته ای در این رشته ها سر بر آوردن ؟ چرا در دانشگاهها این رشته ها تدریش میشه ؟
اگه هر کسی کمی عقل و شعور داشته باشه , فقط به اندازه یک نخود و نه بیشتر , متوجه میشه که اون حروم زاده کلاشی که این خزعبلات رو سر هم کرده قصدش فقط کلاهبرداری بوده . احتمالن هم از تیر و طایفه آخوند جماعت پدر سوخته بوده !
نکته بعد اینکه من 9 بعلاوه 12 سال درس خودم و کونمو جر دادم تا یه چیزی یاد بگیرم و بعد هم کلی پدرم در اومد یه مطب گرفتم و هر روز بین 5 تا 7 ساعت گاهی هم 9 ساعت دهنمونو جر میدم و قالی خرسکش میکنم و برای مراجعه کننده هام روضه میخونم و بهشون میگم چیکار کنن و چیکار نکنن , تازه حال و روزشون اینه و همشون از دم حل و چلن , وای به اینکه برن دست به دامن جن و پری و پیغمبر و امام بشن !!!!!
باور کنین اگه من بشینم یکساعت برای خانمی حرف بزنم و در آخر 60 هزار تومن حق مشاوره هم ازش بگیرم و بهش بگم که چیکار بکن و چیکار نکن تا مشکلت حل بشه و کلی راه علمی و شناخته شده و تایید شده علمی رو در اختیارش بذارم , عمل نمیکنه و تازه موقع پول دادن هم کونش اندازه النگو گشاد میشه !!!!! ولی اگه یه عره اوره و شمسی کوره ای بیاد و بهش بگه که خانم برو پیش فلان فالگیر یا رمال ، با مغز شیرجه میزنه و میره اونجا و همه این حرفها رو به پشم مبارکه ش هم حساب نمیکنه ! یا اینکه یکی بهش بگه که یه پارچه گرد و سفید ببُر و بذار وسط اتاق و شب ساعت 12 بشین روش و تا ساعت 4 صبح 20 هزار دفعه بگو " یا نور " , تا مشکلت حل بشه , مطمئن باشین این کارو میکنه !!!!! یعنی میخوام بهتون بگم که مردم ما کلن خرن ! البته نه اینکه همشون خر باشن ولی بیشترشون مغز خر خوردن و تقصیر هم ندارن . 1400 سال وقتی بهشون اراجیف مذهبی تنقیه بشه , حال و روزشون میشه این ! به عبارت درست تر خوبه این مطالب رو اینطور تفسیر کنیم که :

* قفل بسته زندگی تان را باز کنید ! با هوا کردن لنگ هاتون و دست به سینه ایستادن جلوی آغاتون قفل دل هر مردی باز میشه ! بر منکرش لعنت الله .
* زندگی زناشویی خودتان را نجات دهید ! با کور و کچل پس انداختن یا به پای شوهر افتادن و تو کونش رفتن تبدیل به ناجی شوید !
* به قلب کسی راه پیدا کنید ! یه اره برقی بگیرین و سینه طرف رو بشکافین تا خیلی سریع به قلبش راه پیدا کنین !
* دوست داشتنی و جذاب باشید ! با سر کردن چادر و مقنعه و روبنده و دستکش و جوراب و شلوار و ... و صد البته همه هم سیاه رنگ ! مشکی رنگ عشقه !!
* به آرامشی دلپذیر در زندگی تان دست یابید ! وقتی زبونتون بسته باشه و لال مونی بگیرین و هیچ حقی برای خودتون تو زندگی مشترک قائل نشین , زندگی بسیار شیرین میشود !!!!!!
* به ثروت و فراوانی برسید ! با دزدی و کلاه برداری شرعی . با مال مردم خوری و قسم بستن به ناف ائمه و چپوندن اجناس بنجل به مردم بدبخت ...
* فرزندانی سالم و عاقبت بخیر داشته باشید ! من بچه آخوند 15 سال دارم ...
* قدرت حافظه خود را چندین برابر کنید ! با حفظ و تنقیه قرآن به خودتون برای راه یابی بدون کنکور به دانشگاه و خر رفتن و قاطر بیرون اومدن !
* از بیماری های لاعلاج رهایی پیدا کنید ! با روشن کردن مشعل در سقا خونه و بستن توپ پارچه دور درخت و ریختن پول های بی زبون توی زری خانم های امام زاده ها و پر کردن شکم خندق آخوندهای جاکش !
* بر اضطراب و افسردگی غلبه کنید ! با فرمت شدن روح و روان خودتون و شستشوی مغزی به سرعت افسردگی شما درمان میشه !
* از طریق یک سوره قرآن پیامبر را در خواب ببینید ! احتمالن احمدی نژاد هم این کتاب رو خونده که تصور نماینده امام زمان بودن برش مستولی شده !
* با هشت فرمان خدا بری موفقیت آشنا شوید ! قبلن ده فرمان رو شنیده بودیم , هشت فرمان از خشتک کی اومد ؟
* به کسب و کار مغازه خود رونق بخشید ! اصولن دزدی شرعی رونق زیادی به کسب و کار میبخشه !
* به خوبی سخنرانی کنید ! با حفظ کلمات قلمبه سلمبه و نامانوس عربی و گره زده اونها به زبان اصیل پارسی , مثل آخوندها خوب ک ... شعر بگویید !
* آنچه را گم کرده اید بیابید ! با گفتن شصتاد بسم الله و دور کردن اجنه جماعت مادر مرده , گم کرده ها رو پیدا کنید !
..
..
آقا ایرانیها مردمی هستن که از آب کره میگیرن ! چند وقت پیش بود که جناب کوروش یغمایی دامن اضافه تو , سلطان راک ایران هوار میزد و میگفت که : نمیدونم کدوم آدم بی وجدانی گرفته یه آلبوم داده بیرون و صدای منو به شکلی ناشیانه تقلید کرده و گفته که من آلبوم دادم بیرون و کلی هم فروش کرده !!!! حالا هم که این کتاب مسخره که بیشتر به جوک و چی چی شعر (!) شبیهه تا کتاب دعا شده منبع در آمد یه حروم زاده دیگه . این نشون میده که ایرانی جماعت به هر کاری دست میزنن تا پول در بیارن . ولی محض رضای رهبر مادر به خطا این کارها رو نکنین . زشته ! قباحت داره . درسته الان دوره آخر زمونه و مملکت صاحاب نداره و احمدی نژاد صاحبشو نمیشناسه , ولی اینطور هم نیست که از هر راهی اقدام به پول در آوردن بکنین . از فروش فیلم های عروسی مردم به آغا پسرهای دست به چیز گرفته تا فروش کتابها و خزعبلاتی این چنینی برای ریدن به دین و مذهبی که همینطوری خودش ترکمون سر خود هست و لازم نیست شما هم بیشتر همش بزنین !!!!

تکبیر.



........................................................................................

Monday, June 19, 2006

فرهنگ آخوندیسم :

معمولن ما ایرانی ها در فرهنگمون این جا افتاده که هر شغلی یک فرهنگ خاصی رو داره و می طلبه . مثلن دکترها رو آدم های کلاس بالایی میدونیم . معلم ها و دبیر ها رو آدم های بافرهنگی میدونیم . قصاب ها رو آدم های جاهل مسلک و لاتی میدونیم . مکانیک ها رو آدم های بد دهنی میدونیم . راننده کامیون ها رو آدم های بچه بازی میدونیم و به همین ترتیب بگیر برو تا آخر ! اما در طول این همه سال کمتر کسی نشسته در مورد فرهنگ لُپنیسم آخوندها یا معجزات خداوند در روی زمین , صحبت کنه . البته تعبیر بد نشه منظور از چنین معجزه ای طبعن ریدن خدا بوده ! همون طور که میگن خدایا چه آفریدی ؟ ررررررریدی !!!!!! چیزی که حالا یا بخاطر تقدس بخشیدن افراطی و احمقانه به روحانیت کذایی سعی شده اصلن در باره ش صحبت نشه و یا بخاطر مصالح اسلام و به خطر نیافتادنش , مردم فریب خورده و ساده لوح ایران هم سعی کردن افشا گری در این زمینه نداشته باشن . افراد فرزانه ای هم که در طول تاریخ ننگین هجوم اسلام بر ایران زمین سعی بر افشاگری کردن , به شدت سرکوب و مهجور شدن . بعنوان یک نمونه کوچک ایرج میرزا سطان شعر و ادب پارسی و بنیان گذار مبارزه فرهنگی با آخوندیسم بود و چنان بلایی سر این جانوران قابلمه به سر آورد و نفرتی در دلشون کاشت که سال گذشته به فرمان یکی از همین آیت الله ها منزل تاریخی ایرج میرزا رو با خاک یکسان کردن !!!!!!!
از حق مطلب دور نشیم . میخوام اینبار به مساله ای اشاره کنم که در موردش صحبت نشده و اونهم فرهنگ شخصیتی و گفتاری آخوندهاست . بر خلاف تصور شما که فکر میکنین آخوند جماعت انسانهای شریف و پرهیزکار و با فرهنگی هستن , میخوام بگم در کمال تاسف و خوشبختانه , آخوندها جزو طبقه ای قرار میگیرن که بسیار بد دهن و کژ خیال و سیاه فکر و متعصب کور و لمپن و لات و چاله میدونی هستن و عاشق تلفذ و بکار بردن کلمات زیر شکمی . به معنای واقعی کلمه ارتجاع سیاه زاییده تفکر آخوندهاست که حتا اقدار رضا شاه کبیر هم نتونست اونها رو برای مدت طولانی از صحنه جامعه ایران دور نگه داره :

- دقت کردین وقتی با آخوندی صحبت میکنین در مورد مسائل دینی , وقتی که صحبت های شما از نظر طرف کفر آمیز باشه " یعنی نتونه شما رو توجیه و قانع کنه و جواب منطقی نداشته باشه " یهو سر فحش های رکیک رو میکشه به سر تا پای خودتون و دودمان و نیاکان تون و به صد فرقه متهمتون میکنه ؟
- دقت کردین وقتی آخوندی توی مجلسی میشینه و کمی مجلس حالت شوخی داره , چطور به مسائل زیر شکمی میپردازه و براش زن و مرد و بچه و ... فرق نمیکنه ؟ مخصوصن چقدر از بدن زنها مایه میذاره و داستان های هیجان انگیزی از معاشرت مردان با زنان تعریف میکنه ؟ در صورتیکه همه ملاها دائم در ناقص بودن عقل زن فتوا صادر میکنن ولی میبینیم چقدر ذلیل زنها هستن !

میدونیم دین اسلام دینی خرافی و بر پایه توهمات و پارانوئید پیروانش ایجاد شده . این دین هیچ مدرک و سند و منابع منطقی و عقلانی و علمی قابل قبولی برای اثبات گفته های خودش نداره و پیروانش رو فقط مثل گاو علیه سلام به تبعیت و پیروی کور کورانه از مطالبی که گفته شده و نوشته شده و نقل میشه , فرا میخونه . احادیثی که سر سلسله اونها کسی نیست جز امام کاذب که ژول ورن عرب ها بوده ! جلل الخالق ... از نظر دین اسلام و اولیای این دین شیطانی , نفس مسلمانی یعنی اطاعت محض و بی چون و چرا از دستورات دین و به همین دلیل هم هست که در درجه اول به فرد مسلمان تکلیف میشه یک مرجع تقلید برای خودش انتخاب کنه ! یعنی کسی که ازش مثل بُز اخفش تقلید کنه و گوسفند وار هر چی میگه بگه چشم !!!!!
نکته خیلی اساسی هم همینجاست که چرا اسلام دینی عقب مونده ست و پیروانش جزو مفلوک ترین و پست ترین انسانهای روی زمین هستن ؟ چرا اسلام دینی ضد انسانیه و پیروانش جنایتکار هستن ؟ چرا اسلام در طول تاریخ 1400 ساله ش دچار اینهمه تحریفات عجیب و غریب شده که کون خر رو به دم خروس پیوند میزنه ؟ چرا اسلام باعث و بانی جنایتهای فجیعی شده که در این نیم قرن اخیر داره اتفاق می افته و روی خیلی از جنایتکاران تاریخ مثل برادر هیتلر ( ره ) رو سفید کرده !

پریشب داشتم با برادر ابطحی در مورد امام تایمری یا شخصیت نامرئی اسلام صحبت میکردم . به من میگفت این امام وجود داره ! وقتی ازش میخواستم دلیل بیاره برام , میگفت برو کتاب بخون . اینهمه دلیل و نشونه !!!! " حالا خوبه قبلش حدود 35 جلد کتاب در همین مورد خونده بودم " . گفتم خوندم و همه اونها همین حرف تو رو به شکل دیگه ای تکرار مکررات کردن و هی حواله دادن به فلان کتاب و مرجع ! اگه دلیلی داری که منو قانع کنی بگو وگرنه من این مساله تو سرم فرو نمیره . به محض گفتن این حرف , چند تا فحش آبدار حواله ما شد !!!!!!!
این حرفها از یکی از نشانه های خدا گفته میشه ! روحانی جماعت ! حجت الاسلام ! آیت الله ! ثقة الاسلام ! وای به دینی که اولیای دینی و مروجینش این لات های چاله میدونی باشن که بجای آوردن برهان و دلیل و بر طرف کردن منطقی و عقلانی پیروانی کسانی که دچار شبهه هستن , به فحش و ناسزاهای رکیک اقدام میکنن ! اون شب این نکته برام مثل روز روشن شد که تمام مسائل دین اسلام زاییده خرافات و جهل و باور عده ای انسان دیوانه ست که سعی کردن در طول این 1400 سال تمام تلقینات و باورها و تصورات خودشون رو ذره ذره وارد دین کنن و برعکس سایر ادیان دیگه که دولت ها و حکومت ها و تا قسمتی هم مردم در تحریفشون نقش داشتن , دین اسلام متاسفانه توسط خود گردانندگان و اولیای امور دینی مورد تحریف قرار گرفته ! چطور که فقط در همون مساله حجاب در بیش از 400 مقاله و مرجع مختلف میخونیم که حجاب برای زن واجب نیست و فقط زنان کنیز باید محجبه باشن تا از زنان و دختران عادی شناخته بشن و حتا هنوز هم خیلی از روحانیون بر آزادی حجاب تاکید دارن , ولی ما در ایران در تمام منابع میخونیم که حجاب اجباریه و فقط گردی صورت و کف پا و کف دست باید پوشیده نباشه ! هر چند اینهم بهمون افتخار داده شده وگرنه مثل جاهای دیگه روبنده هم رو شاخش بود !
ما در افسانه آفرینش انسان داستان خیالی آدم و حوا رو میخونیم و از همه جالبتر مساله معراج محمد هست که از همه مضحک تره . طبق این داستان که روی هر چی خالی بندیه سفید کرده , گفته میشه محمد به هفت آسمان صعود میکنه و در اونجا بهشتی میبینه که خانه ها با سقف هایی از مروارید درست شدن و دیوار خانه ها از طلای ناب و جویهای روان مملو از شیر و عسل و شربت های گوارا و ... هر زمان هر کسی هر چیزی اراده کنه در دستش قرار میگیره و ...
همین داستان احمقانه که تمام اولیای دین اسلام بهش اعقتاد فجیعی دارن به این شکل زیر سوال میره که :
دین اسلام به بقای روح اعتقاد داره ! میگه روح بعدی الهی از جسم انسانه که بعد از مرگ از بدن جدا شده و به دنیای برزخ میره ! روح نیازی به هیچ چیز مادی نداره چون ماهیت زمینی نداره بنابراین نیاز به غذا و خواب و خوراک و هیچ چیزی نداره !!!!!!! و زمانیکه از جسم جدا میشه هرگز به جسم باز نمیگرده چون اگر بازگرده باید روخانی ها مساله تناسخ رو باور کنن در صورتیکه ملاها یکی از مخالفان سر سخت مساله تناسخ هستن چون میترسن پته دروغ هاشون روی آب بریزه و کسی براشون تره هم خرد نکنه یا به عبارتی به پشمشون هم حسابشون نکنن !
دقیقن پشت سر همین اعتقاد , اسلام میاد و این اراجیف و مستدلات رو میسازه و میگه زندگی در جهان آخرت یک زندگی مادی هست !

اینهمه تناقض برای چی ؟؟؟؟؟ در صورتیکه تمام ادیان اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارن , ولی هیچ کدوم ادعا نمیکنن که زندگی پس از مرگ بصورت یک زندگی مادی باشه ! وقتی اهمیت این نکته رو در اسلام متوجه میشیم که میفهمیم این توهمات ابزاری برای ریا کاری مشتی مردم فقیر و بدبخت و جاهل و بیسواد و شدیدن طمع کار بوده و هست برای اعتقاد و رو آوردن به دینی که هیچ اساس منطقی ای درش وجود نداره . در واقع ابزاری برای فریب اسانهاست . در این دنیا هر چه مال داری و هر چیزی داری باید در طبق اخلاص بذاری و دو دستی تقدیم اسلام ناب آخوندی بکنی که چی ؟ که مشتی آخوند شکم گنده مفت خور با پولهای تو عشق کنن و به ریشت بخندن تا اون دنیا به خیال خودت حور و پری بدن زیر بغلت و یه ویلای دو نبش با جکوزی و سونا به نامت سند بخوره !!!!! زهی خیال باطل ! آیا مسخره تر از این وجود نداره که در این دنیا از معاشقه و آمیزش با زنان غیر یا مردان نا محرم منع میشی ولی در بهشت تمام اینها برات حلال میشه ؟؟؟؟؟؟ احقانه تر از اینهم وجود داره ؟؟؟؟؟ همین مسلمونها وقتی که به اسرائیل توهین میکنن , در واقع دارن سرزمین مقدس رو به چالش میکشن . بیت المقدس . آیا این درسته ؟ بماند که در مورد همین امام زمان هم چه اراجیفی ساخته شده ! یکی اونو از چاه جمکران بیرون میکشه ! یکی خودشو نماینده اون میدونه ! یکی براش اتوبان درست میکنه و به نوعی هر کسی دلشو به یه پدیده ای (!) در دین اسلام خوش میکنه برای خالی نبودن عریضه ! از همین رو اسلام دین تناقض هاست . دینی که از طرفی آگاهی میده و از اونطرف چیزهایی که گفته رو نفی میکنه ! میگه انسان فانی نیست و روح بقا داره , از اونطرف میاد و مرده پرستی میکنه ! این خیلیه که از یه آخوند بپرسی مدرک در مورد اثبات امام تایمری بده , بگه برو کتاب بخون و منو سنه نه ! به روباه میگن شاهدت کیه میگه دمم !!!!!

" و در پایان این نکته رو باید بگم که چرا در این چند دهه اخیر اسلام اینقدر به خطر افتاده ؟ تنها یک دلیل و اونهم بالا رفتن شعور مردم و آگاهی مردم و عدم پاسخگویی مناسب و منطقی و عقلانی اولیای امور دینی به شبهات مردم بود . دنیای امروز دنیای تفکر و استدلاله و حرف زور درش خریدار نداره . اگه میگی پیعمبر بوده , باید دلیل بیاری نه داستان ! اگه میگی کسی رو باید سنگ سار کنن باید دلیل انسانی داشته باشی نه با جبر و زور . نتیجه جبر و زور میشه شرک و کفر و لا مذهبی و ریده شدن به سر تا پای اسلام , خدا , پیغمبر , امامان و آخوندها ... وسلام "
باشد مایه عبرت آخوندها
..
..
گل سر سبد این مطلب گفتگوی من و ابطحی در مورد امام زمان . قضاوت با شما ...

- ميشه ترتيب روحانیت رو بهم بگي ؟
به دشمن چيزي نبايد گفت .
- دشمن تویی !
چه بدردت میخوره ؟
- دوست دارم بدونم !
بعدش ؟
- هیچی ! کنجکاوی ...
دیگه دوست ندارم با تو حرف بزنم . تو به امام زمان توحین (!) کردی !
- توهین , نه توحین ! چرا ؟ چون گفتم بهش اعتقاد ندارم ؟
حالا بگو قلط (!) کردم تا ببخشم !
- بمیرم هم نمیگم .
پس برو !
- انسان حرمتش والا تر از هر چیزیه و هرگز در برابر انسان سر تعظیم فرو نمیارم . نه در برابر مرده هایی مثل پیغمبر و امام نه در برابر جانوری مثل تو !
اگه انسان کسی رو دوست داره نباید بهش توحین (!) کرد .
- صد دفعه گفتم بازم میگم . اگه تونستی بهم ثابت کنی امام زمانت وجود داره ایمان میارم ولی خرافات رو باور نمیکنم .
برو مطالعه کن .
- چی رو ؟ کتابهایی که امثال تو نوشتین ؟ چیز جدید تر بهم بگو . همه رو خوندم و قانع نشدم .
پس زر نزن !
- بی ادب لات .
ههههههههههه میترسی قانع بشی .
- من از هیچی به اندازه شما آخوندا نمیترسم . ابلیس مجسم .
هههههه تازه مثل تو شدم .
- من فرشته م . اوج زیبایی و شگفتی خلقت در وجود منه یعنی زن !!!
آره جون تو .
- جون خودت .
تو لجنی !
- تازه شدم مثل تو . خودتو گول نزن . به خودت نگاه کن . به انسانیت نه به خیالات . سیر و سلوک واقعی که میخونی یعنی این . پرداختن به خود نه به توهمات .
خیلی احمقی .
- خود تو چی هستی ؟ حیف انسان که بهت بگم . کانون عقده . بیسواد . کهنه پرت . مرتجع . مقلد !
تو دو روز دنیا را به آخرت فروختی . من به بهشت میرم و تو جهنم .
- مطمئن باش اگه بهشت و جهنمی باشه من به بهشت میرم چون تو به ذات الهی یعنی انسان و علی الحق توهین میکنی و اونو هیچ میدونی . انسان یعنی بخشی از بُعد الهی و تو هنوز بعد از اینهمه مدت و درس خوندن اینو نفهمیدی . مردم رو گمراه میکنین و در جهل نگه میدارین . فقط انتظار تقلید کورکورانه دارین . منابعتون همگی بدون ریشه و سند نوشته شده و خرافاته . همه نسل به نسل بدون تغییر نوشته میشن .
از حسودی است .
- چه چیزی دارین که حسودی کنم ؟ جنایتهای شرعی تون ؟ جهلتون ؟ فقه و شریعت ننگینتون که ضد انسانیه ؟ یا اسلامی که امروز به لجن کشیده شده و باعثش شماها بودین ؟
مرگ بر اسرائیل نجس !
- آها ربط گور بود به شقیقه ؟
کسافت (!) انگل اجتماع ...
- آره بهترین واژه بود برای تفسیر خودت ...



........................................................................................

Sunday, June 18, 2006

فوتبال و عمله جات :

از اون آدمهام که اصلن تو باغ نیستم . البته تو باغ مسائل احمقانه ای مثل فوتبال که زمین و زمان خودشو براش جر میدن ولی من عین خیالم نیست ! امروز ما رو یکساعت زودتر تعطیل کردن بخاطر مسابقه فوتبال . همه از خدا خواسته 4 نعل دویدن به سمت خونه هاشون . چه اونهایی که عشق فوتبال بودن چه اونهایی که مثل من از فوتبال بدشون می اومد . به هر حال یکساعت کمتر کار کنی تو مملکت اسلامی و امام زمان و بعد حقوق مفت بگیری از دولت , خیلی با ارزشه و کلی ثواب داره . سلانه سلانه کارهامو کردم و آماده شدم و راه افتادم به سمت خونه ! هیچکس تو اداره نبود و همه رفته بودم . نگهبانها و سربازها هم چپیده بودن تو دفتر انجمن اسلامی و داشتن فوتبال تماشا میکردن . حتا خبری هم از حاج آغا حراستی , سگ نگهبان هم نبود ! کارتمو کشیدم و اومدم برم بیرون که دیدم در بسته ست ! هر چی زور زدم دیدم نخیر ! در باز بشو نیست و قفله . رفتم دفتر انجمن اسلامی و در زدم ! کسی باز نکرد . یعنی اصلن با اون صدای بلند تلویزیون و عربده هاشون , صدای در زدن من محو میشد !!!!!
با مشت کوبیدم بازم فایده نداشت ! با نوک کفشم چند ضربه زدم و بازم انگار نه انگار آخر درو باز کردم و رفتم تو !!!! باز شدن در همان و برقرار شدن سکوت محض همان !
- ببخشید اگه میشه درو باز کنین من برم بیرون !!!!!
نگهبان در اومد که : شما نرفتین ؟ فکر کردم همه رفتن و درو قفل کردم . حالا بفرمایین فوتبال تماشا کنین !
یه جوری میگفت که انگار شدیدن مزاحم شدم و آخر به زور از جاش بلند شد و بدو بدو رفت درو باز کرد و منو خیلی محترمانه از اداره پرت کرد بیرون و حتا جواب خداحافظی م رو هم نداد و درو شصت قفله کرد و بدو بدو رفت بالا !!!!!

رفتم اونطرف خیابون تاکسی بگیرم برم خونه ! خیابونی که هر روز مثل اتوبان بود و ویژ ویژ ماشین رد میشد و موقع رفتن به اونطرف خیابون باید اشهدت رو میخوندی و کلی آکروبات بازی در میاوردی و قیافه مادر مرده ها رو میگرفتی تا یه راننده ای دلش به حالت بسوزه و کمی سرعتشو کم کنه تا تو بتونی رد بشی , امروز یه دونه ماشین هم رد نمیشد ! خیلی راحت رفتم اونطرف خیابون و کلی هم کیف کردم . اما یهو با فهمیدن حقیقتی فجیع , لبخند از لبم محو شد ! تا فوتبال تموم نمیشد ماشین گیرم نمی اومد !!!!!!!!!
پیاده راه افتادم به سمت میدون ... تا شاید یه ماشین گذری منو سوار کنه ! حالا میفهمیدم چرا همه عجله داشتن که زودتر برن خونه و فکر اینجاش رو کرده بودن که اگه مسابقه فوتبال شروع بشه حتا وسط خیابون هم لخت مادر زادت کنن و بهت تجاوز کنن , کسی نیست که به دادت برسه و بقول معروف سگ هم صاحبش رو نمیشناسه ! نیم ساعتی راه رفتم تا آخر یه پیرمرد زهوار در رفته مافنگی برام بوق زد و سوار شدم و در بست منو برد تا خونه .
سر کوچه پیاده شدم و 3 تا خمینی ناقابل هم بهش دادم و رفت . کوچه رو چند روزیه کندن و دارن لوله های گاز رو عوض میکنن . مملکت باحالی داریم دوزاری ها همه از دم کجه و کاری که باید روزی که لوله کشی گاز کردن انجام بدن , 20 – 30 سال بعد یادشون افتاده . از بین سنگرها و خاکریزها (!) و تپه ماهور هایی که عمله های محترم کنده بودن و کوچه رو تبدیل به خط مقدم جبهه کرده بودن با زحمت رد شدم و چند بار هم پام پیچ خورد و کم مونده بود پاشنه کفشم بشکنه تا آخر به سلامت رسیدم دم در خونه . جالب بود که کارگرها هم نبودن ولی همه لوازمشون ولو بود . تراکتورها وسط کوچه رها شده بود و کلمن آب و لوله و ... همه نشون میداد که یه اتفاقی افتاده و انگار که طاعون اومده و همه فرار کردن !!!! مثل این فیلمهای علمی تخیلی resident evil یا war of the world شده بود که یه اتفاقی می افته و همه شهر فرار میکنن !
درو باز کردم و یهو چشمم افتاد به 40 - 50 تا بیل و کلنگ که به دیوار تکیه داده بودن ! تعجب کردم که اینا اینجا چیکار میکنه ؟ با عجله راه افتادم به سمت خونه تا ببینم چه خبر شده ؟!؟ عجیب بود ! فیدل و احمدی نژاد " سگهام " هم پیداشون نبود . همیشه تا درو باز میکردم بدو بدو می اومدن پیشم و از سر و کولم بالا میرفتن ولی امروز پیداشون نبود . کمی بعد نزدیکی ها خونه صدای مستهجن فوتبال به گوشم خورد و عربده هایی با لهجه های عجیب و غریبی که نه به فارسی شباهت داشت نه به زبون آدمیزاد ! یکی شیهه میکشید ! یکی کِل میزد یکی قور قور میکرد و یکی سوت بلبلی میزد یکی دست میزد یکی صلوات میفرستاد و خلاصه وضعی بود و آدم خیال میکرد رفته باغ وحش ! به ساختمون که رسیدیم خشکم زد !!!!!!
یه جمعیت 30 – 40 نفری عمله و بنا نشسته بودن جلوی ساختمون روی زمین و تلویزیون رو هم گذاشته بودن جلوشون مثل سینما و آرتین هم نشسته بود جلوی جلو روی صندلی و همه داشتن فوتبال تماشا میکردن ! چنان خون به مغزم هجوم آورد که یهو جیغ کشیدم :
- اینجا چه خبره ؟؟؟؟؟؟؟
آرتین مثل موشک از رو صندلی پرید و پشت سرش هم جمعیت عمله ها یهو سیخ شدن و شروع کردن یا الله گفتن و سلام کردن و سرشونو انداختن پایین ... ! چنان این منظره خنده دار بود که عصبانیتم محو شد و زدم زیر خنده ! آرتین اومد جلو و گفت :
- تو رو خدا قاطی نکنی ها . دیدم این بیچاره ها دارن کار میکنن گفتم یه کار بشر دوستانه بکنم و اینا رو بیارم یه فوتبال ببینن و چایی ای چیزی بدم بهشون ثواب داشت !
پدر سگ ! تلویزیون پلاسمای منو از رو دیوار کندی آوردی گذاشتی اینجا ثواب کنی ؟ خب میرفتی اون تلویزیون کوچیکه رو از بالا میاوردی !!!!!
- آخه این همه آدم با یه تلویزیون 28 اینج که کور میشن !!!!!
من تو رو آخر یه روز تاکسیدرمیت میکنم و از بالای شومینه آویزونت میکنم ! خیلی خب حالا بشین بازی تو ببین ولی امروز یادت باشه . گذر پوست به دباغ خونه هم میرسه !!!!
- فدات بشم عزیزم . چشم از خجالتت در میام ... همه نشستن و دوباره مشغول دیدن فوتبال شدن !

رفتم تو و لباسهامو عوض کردم و یه آبجو خنک خوردم و کمی حالم که جا اومد و رفتم سراغ مرتیکه . رفته بود پیش خواهرم و داشت با موش های سفید آزمایشگاهی ش بازی میکرد و خواهرم هم طبق معمول داشت اسپرم خر رو به اسپرم آخوند پیوند میزد تا دایناسور بسازه !!!! رفتم بیرون و شروع کردم شمردن عمله ها تا براشون چایی درست کنم . 37 نفر بودن . هر کاری میکردم هم نمیشد برای این گله عمله چایی درست کنم و یه هفشده تایی قوری میخواست . حتا توی کتری هم میخواستم چایی درست کنم کم می اومد . کمی فکر کردم و رفتم یه قابلمه بزرگ رو آب کردم و گذاشتم روی گاز . وقتی جوش اومد 10 قاشق غذا خوری توش چایی ریختم و در قابلمه رو گذاشتم تا دم بکشه ! بعد هم با ملاقه شروع کردم چایی ریختن و بردن براشون ! فکر کنم باید این کارم رو توی کتاب رکورد های گینس به ثبت برسونم که توی قابلمه چایی دم کردم !!!!!! از حق نگذریم خیلی خوب هم شده بود و خوش رنگ و معطر !! البته بماند که لیوان هم کم آوردم و توی لیوان های شربت خوری و آب خوری و کریستال های نازنینم بهشون چایی دادم و حسابی از خجالت ترکها در اومدم " چایی ترکی " .

خلاصه اینم از امروز ما . باختن تیم ایران رو هم به همگی تبریک میگم ! نوش جونتون :) . آی دلم خنک شد که حد نداره :)))



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001