فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Sunday, April 13, 2003
بچه ننه :

سلام صبح بخیر .
- سلام عزیزم . صورتتو شستی ؟ مسواک زدی ؟
بله ! همه این کارها رو کردم .
- آفرین .. حالا بیا بریم رو ایوان تا صبحانه بخوریم باهات ....
میل ندارم ... مگه زوره ؟
- حرف نباشه ! چه معنی داره بچه صبحانه نخورده بره بیرون ؟
مامان جان ! من که بچه نیستم 28 سالمه !
- صد سالت هم باشه باز هم بچه ای از نظر من و خوب و بدت رو نمیدونی حالا هم بشین و به خودت و من استرس نده و صبحانت رو بخور !
خودم میخوام برای خودم صبحانه آماده کنم ! خسته شدم از حاضر آماده خوردن !
- حرفای فک و فامیل بابات رو تحویل من نده ! از کی تا حالا شدی برای من خودمختار ؟ دیشب باز دوستای اینترنتیت شستشوی مغزیت دادن ؟
مامان بس کن ! خسته شدم از این حرفا ! من دوست دارم خودم برای خودم قهوه بریزم , نون تست کنم و ... بخورم ! مگه من چلاقم که دیگران باید کارهای منو انجام بدن ؟
- خوبه خوبه ! نمیخواد ادای عمله جماعت رو برای من در بیاری ! صبحانه ات رو بخور کلی کار داری امروز ....
من اینا رو دوست ندارم ! نمیخورم !
- بیجا میکنی تو هنوز نمی فهمی چی برات خوبه چی بده !
بابا آخه مگه من اسیر شمام یا فکر کردین منم مثل گربه هاتونم ؟ حتما نوع غذای منم شما باید تعیین کنین ؟ تو همه کارم که دخالت میکنین غذا هم همینطور ؟ دوست ندارم صبح نون تست بخورم ! دوست ندارم تخم مرغ عسلی بخورم حالم به هم میخوره از تخم مرغ ! دوست ندارم آب گرپ فروت بخورم میخوام یه روز هم شده نون بربری بخورم ! میخوام پنیر تبریزه به قول شما میکروب دار بخورم به جای این پنیرهای بی نمک و بدون طعم ! میخوام چایی بخورم بجای قهوه و آب میوه و .. مگه زوره ؟
- تو این خونه صاحب اختیار منم و من تعیین میکنم چیکار کنی تا وقتی هم ازدواج نکردی و از این خونه نرفتی اختیارت با منه ! همه زمین و زمان حسرت زندگی تو رو دارن ! خواهرات رو نگاه کن و از اونا یاد بگیر ! تا کی می خواهی ادای گداها مردم عادی رو در بیاری ؟ کمی هم به مقام و پیشینه خانوادگیت اهمیت قائل شو ! زود باش بخور و برو دوش بگیر حاضر شو بیا کتابخونه که باهات کار دارم !

نیم ساعت بعد :
- بابات دیشب از بانکوک زنگ زده گفته باید بری بانک ارزی پیش آقای .... و حواله دلارها رو چنج کنی و با یک نگهبان ببری بانک مرکزی و بریزی به حساب کارخونه ! دیر نکنی صدای کارگرها در میاد باید تا قبل از ظهر تموم شده باشه ! ماشین خودت رو نبر چون باید بری کارخونه و ماشین منو بردار مطمئن تره ... اینم سوئیچش ! این هم کارت طرح طرافیک یادت باشه بچسبونی به شیشه ماشین آرتیست بازی هم در نمیاری !
حالا بلند شو بیا ببینم ...
چشم !!!!!!!!!! تموم شد ؟؟؟؟
- خانم گل ... خانم گل ....
بله خانم ؟ بفرمایین ؟
- برای تو راهش غذا آماده کردی ؟
بله خانم الان میارم .
- صبر کن منم بیام باهات یه وقت چیزی رو فراموش نکرده باشی ! بذار ببینم ... دو تا ساندویچ - موز - پرتقال - سیب - خیار - فلاکس چای ... هوم .... دو تا بطری آب معدنی هم بذار براش ! عزیزم وسط راه هیچی نمیخوری آلودس مریض میشی ! هر چی لازم بوده این تو برات گذاشتیم . در ضمن موقع برگشتن برو دنبال خواهرت از دانشگاه برش دار ببر خونه خالت , ماشینش تعمیرگاهه ! قبلش بهش زنگ بزن قرار بگذار !
مامان من هزارتا کار دارم ! دنبال اونم برم ؟ بگو با تاکسی بره !
- یعنی چی با تاکسی بره ؟ دخترمو بسپارم دست لات و لوط ها که چی ؟ تو خرس گنده خجالت نمیکشی ؟ مثلا دختر بزرگ کردم ! یالاه راه بیافت دیر شد ...
دم در گاراژ :
- درست رانندگی میکنی ! ادای پسرها رو در نمیاری ! با پسرها کورس نمیگذاری ! تو شهر بیشتر از 60 تا نمیری ! توی جاده هم بیشتر از 100 تا نمیرونی ! کمربند ایمنی تو میبندی ! درو از تو قفل میکنی ! هیچ کسی رو سر راه سوار نمیکنی باز حس حقوق بشرت گل نکنه و کار دست خودت بدی ! موبایلتو روشن میگذاری هر یکساعت هم به من زنگ میزنی تا خیالم راحت بشه ! رسیدی به بانک با آقای .. میری بانک مرکزی! خواهرت فراموش نشه .....
تموم شد ؟ دیوونم کردین ! اصلا خودتون برین !
- من کلاس رقص دارم دختر ! بعد هم با خالت میریم سونا ! برو زود باش دیر شد !
15 دقیقه بعد :
الو .... سلام علی !
- سلام و مرگ ! کله صبح منو بیدار کردی که چی ؟ باز پریود شدی ؟ داری میزایی؟ با دوست پسرت دعوات شده ....
اه ! یک دقیقه زر نزن بذار حرفمو بزنم ! اولا که ساعت 9 صبحه ! بعدم گفتم بهت بگم میام دنبالت با هم بریم بگردیم !
- حوصله توی بچه ننه رو ندارم ! خوابم میگیره با تو میرم بیرون !
تو بیا خودت برون !
- از مامان جونت اجازه گرفتی ؟
نه ! نگفتم ! تو هم به خاله هیچی نگیها ! ده دقیقه دیگه بیا در پشتی باغ اونجا منتظرتم !
- هنوزم بچه ننه ای !
سلام .... چه عجب ! نیم ساعته اینجام !
- کوفت ! سوئیچو بده به من !
علی تو رو خدا یواش بری ها !
- بده من بابا ! تو کمربندتو ببند یوقت نمیری .... حالا کجا باید بریم ؟
وزرا !
ساعت 13:00 :
علی وایسا کنار جاده غذا بخوریم ! گشنمه !
- میخوای علف بخوری؟ اینجا که رستوران نیست ! صبر کن میبرمت یه جای توپ صفا کنی !
نه ! مامان غذا گذاشته برام !
- اه اه اه ! باز شروع شد ! بچه ننه ! با من که هستی باید مشتی باشی و تو خاک و خل غلط بزنی ! از این سوسول بازی ها در بیایی همین جا پیاده میشم میرم صاف خونه !
آخه مریض میشم ....
- بمیر !
ساعت 14:00 رستوران بین راهی :
- اینم یه رستوران لوکس صحرایی و با صفا ! بشین رو تخت و کیف کن
نمیشه تو ماشین بخوریم ؟
- بیا پایین ببنینم ! ننر !
اه من رو این تخت ها نمیشینم ! کثیفه !
- بجون شیوا اگه یه بار دیگه نق بزنی میذارم میرم !! گفتم بشین ! .... این چطور نشستنه ؟ کفشاتو در بیار و مثل آدم لم بده ! .... آها حالا خوب شد ! داداش 6 سیخ کباب بیار با یه قلیون و یه قوری چایی دبش و دوغ و تشکیلات !!!!
اینا دیگه چیه ؟ اییییی ...
- به این میگن کباب کوبیده ! با نون و ریحون میخوری ! از گوشت خر هم درست شده ! اینم دوغه ! همون که مامان جونت میره تو بطری میخره و توش قرص تصفیه آب میندازه تا میکرب نداشته باشه ! اینم قلیونه ! عشقه من ! اینم که میبینی چایی هست و با پهن درست شده نه از اون چایی های دارجلینک و تویینینگ مامان جونت که انگار داری عطر و ادکلن دم کرده میخوری !
میگم اینجا دستشویی نیست ؟
- شاش داری؟
نه ! چیزه .... یعنی میخوام دستامو بشورم !
- اگرم باشه حق نداری باید همین طوری مشتی بخوری ! یالا بزن تو رگ ....
بله ؟؟؟
- کوفت کن ! ........ رینگگگ ....
علی تو رو خدا صدات در نیاد مامانه !
- خاک بر سرت !
الو .... بفرمایین ؟
- دختر معلوم هست کجایی ؟ کارا تموم شد ؟ به خواهرت زنگ زدی ؟
من ؟ ..... من هیچی دارم بر میگردم خونه ! آها .... ولی کار دارم باید برم جایی خودتون بگین شهرزاد بره من نمیرسم بهش ! بگین فرامرز بره دنبالش !
- باز چشم بابات رو دور دیدی ؟ فرامرز راننده باباته ! چه ربطی داره به خواهرت ؟
مامان جان گفتم که نمیتونم ! کاری ندارین ؟
- لجباز !! مواظب خودت باش ! زود بیا خونه .
- تو آدم نمیشی نه ؟ چرا میترسی از مادرت ؟ حرفتو بزن ! چرا نگفتی با منی ؟
میشناسیش که ! اگه میگفتم با توام میرفتم خونه باید دو ساعت نصیحت گوش میدادم .
- خوب حالا نظرت راجع به این کثافتا چیه ؟
خیلی خوشمزه بود تا حالا بهم اینطوری مزه نداد بود .
- پس قلیونو بگیر دو تا پک بزن که ببینی چطوره ؟
نه ! من از دود خوشم نمیاد !
واسه من فیلم بازی نکن ! دیگه من که میدونم میری ته باغ خونتون سیگار چس دود میکنی ! بگیر ببینم !
.......
اینم یک زندگی از نوعی دیگه که خیلی ها حسرت چنین زندگی ای رو دارند ! اما چند درصد شما میتونه این زندگی رو تحمل کنه ؟ فقط چند ساعت ؟ یکروز ؟ یکهفته ؟ یک ماه ؟ یک سال ؟ بعدش چی ؟ طغیان ؟ داد و فریاد ؟ یا فریادی بی صدا ؟ نه ! زیر پا گذاشتن تمام اصولی که باهاشون دست به گریبان هستی ! ..... فقط انقلاب و پشت پا زدن به همه این امکانات مسخره و رها شدن از زندان طلایی و تکیه زدن به قدرت های نهفته درون خود .....

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001