● راز علاقه به موجودات ماده :
راستی شده به این فکر کنین , علت اینکه همیشه موجودات ماده و خصوصا زنها و دخترها دوست داشتنی و تو دل برو تا این موجودات زمخت و پخمه و نخراشیده " مردها " چیه ؟ شاید خیلی از شما فکر میکنین که عوامل ظاهری مثل دماغ عمل کرده ؟ موهای بلند ؟ هیکل تراشیده ؟ ظاهر سکسی؟ لطافت تن ؟ جذابیت چهره ؟ اشوه و غمزه و کرشمه و فیگورهای ظریف و هوس انگیز و .... در این امر دخیل هستند ؟! باید عرض کنم که نخیر ! این خبرها هم نیست ! گرچه ظاهر مهمه اما قضیه از جای دیگه آب می خوره علتش مربوط به بالا خونه اونهاست , تنها چیزی که تو کاسه سر مردها وجود نداره یعنی عقل و شعور ! البته باز هم نه همه مردها ! الان مثال عرض می کنم :
من تو خونمون 10 تا قمری دارم که کلی منو دوست دارن و هر روز ساعت 8 صبح باید به اینا سهمیه غذاشون رو بدم ! اگه دیر بشه یا خواب بمونم اینقدر سر و صدا میکنن تا منو از خواب بپرونن و بهشون دونه بدم و بعد برن سراغ کار و زندگیشون ! خلاصه که هر زمان من مشغول دونه دادن به اینهام از سر و کول من بالا میرن اما کافیه بابا بیاد کنارم ! انگار که ابلیس رو دیده باشن مثل فشنگ فرار میکنن ! من نمیدونم چه حکمتیه یا این مردها چه بلایی سر این بیچاره ها آوردن که سایه اونها رو هم میبینن غیب میشن! حالا جای بامزه اینه که بحث عادت هم نیست چون خواهرم هم که میاد کنارم فرار نمیکنن با اینکه از پرنده ها متنفره و همیشه از نظرش پرنده ها مساوی هستند با مرغ بریان !
و یا ...
همه شما گربه دیدین تو خیابون ؟ همین موجودات بدبخت رو که توی خیابونها پلاسن رو در نظر بگیرین . تا حالا صد بار شده من به چشم دیدم گربه ای که کنار خیابون بوده و زنی یا دختری از کنارش رد شده گربه ککش هم نگزیده و از جاش تکون نخورده تازه یک میو ملیح هم تحویل خانم داده و دمش رو گرفته هوا که آره ... یه حالی به ما بده و غذایی و نوازشی و چیزی.... ! اما وای به وقتی که یه پسر یا مردی بخواد از کنار یک گربه رد بشه ! اصلا گربه بهش اجازه نمیده حتی نزدیکش هم بشه و از همون دور گوله می کنه و فلنگ رو می بنده ! حالا بیاییم فکر کنیم که گربه پخمه بود و اجازه داد یه پسر بیاد کنارش ! آقا همون اول که صد تا صدای ناهنجار و نکره از دهنش در میاره و پیشته و چخه و پخ و پوف و داد و هوار و از این چیزها و بعد اگه ببینه گربه تکون نمی خوره دست به دامن سنگ و آجر و کلوخ می شه و گربه تبدیل می شه به سیبل تیراندازی ! این حالا جای خوبشه ! بعضی ها هستن که تا نزدیکه گربه میرن اما واکنشی نشون نمی دن اما تا می رسن کنارش یهو می پرن و دم گربه رو می گیرن یا جفت پا می پرن رو دم گربه و خلاصه هزار جور بلا سر این بدبختها میارن ! اینم خوبه حالا بعضی ها هستن تا گربه ای رو وسط خیابون می بینن فرمون رو می گیرن روش و پدال گاز رو تا ته فشار میدن و تا زیرش نکنن ول کن معامله نیستن ! یا این بچه جوادا ! تفنگ بادی که می خرن اولین تست تیراندازی اونها هم کون گربه هاست ! این ضرب المثل که میگه یک قرونی رو تو کون گربه میزنه از همین جا باب شده !
اما چرا مثال حیوانات رو زدم ؟ طبق نظریات متعدد علمی میگه حیوانات دارای احساساتی به مراتب قوی تر از انسانها هستند و قبل از حادثه از خطر با خبر میشن مثل زلزله و .... و مسلما عقلشون اونقدر میرسه که می فهمن این آدمیزادهای نرینه چقدر خطرناک هستند که اینطوری فرار میکنن !
اما جدا از شوخی آخه آدم به چی این مردها دلش خوش باشه ؟ مثلا به پشم و پیلی تنشون ؟ به زور بازوشون ؟ به خالی بندیهای شاخدار و تابلوشون ؟ به خیانتهاشون ؟ به مخ زنی های ناشیانه شون ؟ به حماقتهاشون ؟ یا به آناتومی قناص و بی قواره و به هیکل زمخت و قُرشون؟ اما برعکس مردها , هر چیز زیبا و لطیفی که در تمام داستانها و اسطوره ها و فرهنگها و تمدن هاست به زنان تشبیه شده ! دلیل دیگه ای بر دوست داشتنی بودن زنها !
خلاصه به این دلایل و هزار و یک دلیل دیگه می شه به این نتیجه رسید که فرق بین یک موجود ماده با یک موجود نر در چیه ؟ عقل و شعور !
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نوشته شده در ساعت 2:12 AM توسط No One
راستی شده به این فکر کنین , علت اینکه همیشه موجودات ماده و خصوصا زنها و دخترها دوست داشتنی و تو دل برو تا این موجودات زمخت و پخمه و نخراشیده " مردها " چیه ؟ شاید خیلی از شما فکر میکنین که عوامل ظاهری مثل دماغ عمل کرده ؟ موهای بلند ؟ هیکل تراشیده ؟ ظاهر سکسی؟ لطافت تن ؟ جذابیت چهره ؟ اشوه و غمزه و کرشمه و فیگورهای ظریف و هوس انگیز و .... در این امر دخیل هستند ؟! باید عرض کنم که نخیر ! این خبرها هم نیست ! گرچه ظاهر مهمه اما قضیه از جای دیگه آب می خوره علتش مربوط به بالا خونه اونهاست , تنها چیزی که تو کاسه سر مردها وجود نداره یعنی عقل و شعور ! البته باز هم نه همه مردها ! الان مثال عرض می کنم :
من تو خونمون 10 تا قمری دارم که کلی منو دوست دارن و هر روز ساعت 8 صبح باید به اینا سهمیه غذاشون رو بدم ! اگه دیر بشه یا خواب بمونم اینقدر سر و صدا میکنن تا منو از خواب بپرونن و بهشون دونه بدم و بعد برن سراغ کار و زندگیشون ! خلاصه که هر زمان من مشغول دونه دادن به اینهام از سر و کول من بالا میرن اما کافیه بابا بیاد کنارم ! انگار که ابلیس رو دیده باشن مثل فشنگ فرار میکنن ! من نمیدونم چه حکمتیه یا این مردها چه بلایی سر این بیچاره ها آوردن که سایه اونها رو هم میبینن غیب میشن! حالا جای بامزه اینه که بحث عادت هم نیست چون خواهرم هم که میاد کنارم فرار نمیکنن با اینکه از پرنده ها متنفره و همیشه از نظرش پرنده ها مساوی هستند با مرغ بریان !
و یا ...
همه شما گربه دیدین تو خیابون ؟ همین موجودات بدبخت رو که توی خیابونها پلاسن رو در نظر بگیرین . تا حالا صد بار شده من به چشم دیدم گربه ای که کنار خیابون بوده و زنی یا دختری از کنارش رد شده گربه ککش هم نگزیده و از جاش تکون نخورده تازه یک میو ملیح هم تحویل خانم داده و دمش رو گرفته هوا که آره ... یه حالی به ما بده و غذایی و نوازشی و چیزی.... ! اما وای به وقتی که یه پسر یا مردی بخواد از کنار یک گربه رد بشه ! اصلا گربه بهش اجازه نمیده حتی نزدیکش هم بشه و از همون دور گوله می کنه و فلنگ رو می بنده ! حالا بیاییم فکر کنیم که گربه پخمه بود و اجازه داد یه پسر بیاد کنارش ! آقا همون اول که صد تا صدای ناهنجار و نکره از دهنش در میاره و پیشته و چخه و پخ و پوف و داد و هوار و از این چیزها و بعد اگه ببینه گربه تکون نمی خوره دست به دامن سنگ و آجر و کلوخ می شه و گربه تبدیل می شه به سیبل تیراندازی ! این حالا جای خوبشه ! بعضی ها هستن که تا نزدیکه گربه میرن اما واکنشی نشون نمی دن اما تا می رسن کنارش یهو می پرن و دم گربه رو می گیرن یا جفت پا می پرن رو دم گربه و خلاصه هزار جور بلا سر این بدبختها میارن ! اینم خوبه حالا بعضی ها هستن تا گربه ای رو وسط خیابون می بینن فرمون رو می گیرن روش و پدال گاز رو تا ته فشار میدن و تا زیرش نکنن ول کن معامله نیستن ! یا این بچه جوادا ! تفنگ بادی که می خرن اولین تست تیراندازی اونها هم کون گربه هاست ! این ضرب المثل که میگه یک قرونی رو تو کون گربه میزنه از همین جا باب شده !
اما چرا مثال حیوانات رو زدم ؟ طبق نظریات متعدد علمی میگه حیوانات دارای احساساتی به مراتب قوی تر از انسانها هستند و قبل از حادثه از خطر با خبر میشن مثل زلزله و .... و مسلما عقلشون اونقدر میرسه که می فهمن این آدمیزادهای نرینه چقدر خطرناک هستند که اینطوری فرار میکنن !
اما جدا از شوخی آخه آدم به چی این مردها دلش خوش باشه ؟ مثلا به پشم و پیلی تنشون ؟ به زور بازوشون ؟ به خالی بندیهای شاخدار و تابلوشون ؟ به خیانتهاشون ؟ به مخ زنی های ناشیانه شون ؟ به حماقتهاشون ؟ یا به آناتومی قناص و بی قواره و به هیکل زمخت و قُرشون؟ اما برعکس مردها , هر چیز زیبا و لطیفی که در تمام داستانها و اسطوره ها و فرهنگها و تمدن هاست به زنان تشبیه شده ! دلیل دیگه ای بر دوست داشتنی بودن زنها !
خلاصه به این دلایل و هزار و یک دلیل دیگه می شه به این نتیجه رسید که فرق بین یک موجود ماده با یک موجود نر در چیه ؟ عقل و شعور !
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نوشته شده در ساعت 2:12 AM توسط No One
........................................................................................
سایت ها
My Community
سايت هاي خبري
دوستان
Design By Shiva © 2001