فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Tuesday, February 04, 2003
حکایت دندان عقل و بی عقلی :

" آقا من نمی دونم این دکترها چرا بعضی هاشون اینقدر هیز و بی حیا تشریف دارن ؟ با اینکه 7 سال تمام انواع جنازه ها و آلات و ادوات زن و مردها رو دیدن و لمس کردن و آش و لاش کردن و دوختن و پاره کردن و .... بازم تا چشمشون به یه خانم می افته عنان از کف می دن و ..... مخصوصا این دکترهای زنان که آخرشن . من نمی دونم اینا که صبح تا غروب با ناموس و فلان زن و دختر مردم سر و کار دارن و نصف شب هم با مال خانمشون , باز دیگه چه مرگشونه ؟ سیر مونی ندارن ؟ انگار میمیرن معمولی معاینت کنن و ختما باید لخت و عورت کنن تا بتونن تشخیص بدن !!!
خدا نکنه سرما بخوری بری دکتر ... حالا دکتر می خواد فقط صدای قلبت رو بشنوه باید استریپ تیز کامل کنی تا آقا بتونن معاینه کنن ! انگار همین جوری نمی شه !! حالا تو سرما خوردی اما از فرق سر تا نوک انگشت پاتو باید معاینه کنه !
اقا یه دکتر فسیل هست نزدیک خونم که تخصص اون فقط در مورد سرما خوردگیه و اگه برای موارد دیگه بهش مراجعه بشه مستقیم آدم رو راهی پزشکی قانونی می کنه ! خلاصه ما هر بار می ریم پیش این آقا برای بیماری های معمولی حالا یا فشار خونی یا مشورت در مورد مصرف دارو و یا نوشتن داروهای آرام بخش و اعصاب و ممنوعه که بدون نسخه نمی دن , این آقا هم از فرصت استفاده می کنه و یه چک آپ کامل منو می کنه ! حالا هی قسم خدا و پیغمبر رو بخور که بابا به خدا به پیر به پیغمبر من مریض نیستم .... مگه حالیش می شه ؟ شوته به تمام معنیه ! خلاصه سر تا پای ما رو معاینه می کنه و کلی فیض می بره و بعد تازه نسخه می پیچه ! همیشه شنیده بودیم آدم هایی که چیزی رو کمبود دارن عقده ای می شن اما انگار این پزشکان محترم از دیدن زیادی شرطی شدن و ترک عادت براشون موجب مرضه ....

یا مثلا کافیه بری دندان پزشکی !!!! این دکتره می خواد دندونت رو چک آپ کنه و یا حتی جرم گیری چنان دست می اندازه دور گردنت و می افته رو سر و کول و سینت که انگار فکر کرده تو معشوقش هستی و ...
حرف دندان پزشکی شد یاد یک خاطره افتادم خیلی جالب . من برخلاف تصور شماها آدم سگ جونی هستم و مثل گربه هفت تا جون دارم و برخلاف همجنس های تیتش مامانی و ناز نازی خودم نه تنها ننر و لوس و شاسکول نیستم که به قول پدر بزرگم خیلی هم وحشی و خشن هم هستم . خلاصه که من از سن 18 سالگی این دندون های عقلم مثل سایر اعضای دیگه بدنم شروع کرد به شکوفه زدن و خلاصه ما تا سن 25 سالگی هی نشستیم به انتظار تا اینها در بیان از تو لثه اما خبری نبود !! هر بار هم که به مصیبت پریود روحی و جسمی مبتلا می شدم فکم قفل می شد و حتی نمی تونستم حرف بزنم و تا یک هفته باید آب زیپو می خوردم ! خلاصه این درد کشیدنهای ادواری باعث شد ترس رو کنار گذاشتم و رفتم دندان پزشکی برای معالجه !!
این هم مثل ماجرای واکسن زدنم می مونه و من شدیدا می ترسم از دندون سازی !! دکتر معاینه کرد و عکس نوشت برام و گفت برو عکس بگیر . منم همون موقع سوار ماشین شدم و زود رفتم میرداماد و عکس ها رو انداختم و 20 هزار تومن هم پیاده شدم و برگشتم . دکتر عکس ها رو دید و گفت هر 4 تادندون عقلت نهفته هستن و باید بکشیشون !! تا اینو گفت رخت عزا پوشیدم و رفتم تو ماتم ... خلاصه به ناچار وقت گرفتم و قرار شد هفته آینده برم برای کشیدن اولین دندون عقلم !!
جلسه اول رفتم و دکتر 2 تا آمپول زد تو فک بالام و بعد یک گاز انبر آورد و بعد از چند بار تکون دادن دندونم رو گذاشت کف دستم !!! تو حلقم رو هم پر از گاز کرد و گفت Getlost !!!! جلسه بعدی که 2 هفته بعد بود رفتم و اون یکی رو هم از فک بالا کشیدم و وقت گذاشت برای 2 هفته بعد برای دندونهای فک پایین ! آقا چنان بلایی سر ما اومد سر کشیدن این دندونها که تا عمر دارم فراموش نمی کنم !!!!

جریان از این قراره که اونروز دلم گواهی بدی رو می داد و حدس می زدم یک اتفاقی می افته ! ساعت 3 بعد از ظهر بود که وارد مطب شدم و خوابیدم رو تخت ! روسریم رو در آوردم و دهنمو اندازه غار باز کردم و دکتر طبق معمول 2 تا آمپول زد !! 10 دقیقه بعد با دم و دستگاه سلاخیش اومد سراغم و تا اشاره کرد به دندونم جیغم رفت هوا و دستشو چنان گازی گرفتم که جای دندونام رو دستش حک شد !!! البته ناخداگاه بود !! یک ساعت دستشو می مالید و بروی خودش هم نمیاورد ... این بار دوباره آمپول برداشت و چند جای دیگه فک منو بیحس کرد و باز هم چند دقیقه بعد اومد سراغم و این بار با تیغ جراحی لثم رو برش داد تا برسه به دندون ! خب این درد نداشت ! اما تا گاز انبرشو انداخت دوباره جیغم رفت هوا !!!! خلاصه کنم که اون روز تا ساعت 5 بعد از ظهر 6 تا آمپول زد تو فکم و آخرم دندونم بیحس نشد که نشد !!!! از همونی که می ترسیدم سرم اومد و گفت دیگه از این بیشتر بزنم خطرناکه !! من نمی دونم چرا شما بیحس نمی شین علم پزشکی عاجزه از این مساله یا شاید من اطلاع ندارم و خلاصه لثه منو بخیه زد و پانسمان کرد و گفت بفرمایید .... چنان حالم گرفته بود که حد نداشت و اشکم در اومده بود ! اونقدر آمپول زده بود که پلکها و موهام هم بیحس بود و اصلا روسری رو حس نمی کردم و چشم هام هم مثل معتاد ها شده بود و پلک هام افتاده ! رسیدم خونه هم غش کردم از استرس و زیادی دارو و خلاصه که 2 ماهی گذشت و این بار رفتم سراغ یک جراح فک معروف ! اسمش هم بود دکتر حیدر و نابغه تو کار خودش !! خواستین از 118 بپرسین .
خلاصه این دکتر حیدر رو که من دیدم کم مونده بود سکته کنم ! من خودم قدم 185 سانته اما این هیولا 2 متر به بالا فکر کنم قد داشت و در برابر من غول محسوب می شد !! بدتر از اون که آقا تیپ اسپرت زده بود و پیرهن آستین کوتاه رنک ارتشی و دمپایی های ابری بنفش و شلوار زیتونی !!! داخل مطبش هم که عین پزشکی قانونی بود ! تصور کنین بک اتاق خیلی بزرگ وسطش صندلی دندانپزشکی بود و بالاش هم چراغهای اتاق عمل و سمت راست اتاق هم یک سینک دو قلوی ظرفشویی بود ! همین ! چنان ترسیده بودم که حد نداشت ! دو تا منشی ایکبیری هم داست که انگار شاگرداش بودن و اومده بودن کار آموزی و زل زده بودن به من مثل ندید بدیدها !! خلاصه سابقه درخشانم رو گفتم و گفتم فک پایین من بی حس نمی شه و گفت نترس جانم من بیحسش می کنم ! آقا رفت یک آمپول آورد با سوزنی به بلندی 2 تا انگشت اشاره و به منشی هاش گفت دهنشو محکم نگه دارین و یک دوایی هم آورد و گفت نگران نباش هیچی نیست و بعد هم گفت دهنتو باز کن ! دهن باز کردن همان و فرو کردن سیخ تا ته تو فک من همان !!!! یهو حس کردم برق منو گرفت و دیگه هیچی نفهمیدم ... بعد بیدار شدم و گفت تموم شد ! گفتم کشیدین ؟ گفت هنوز نه تازه عصب فکتو بیحس کردم ! خلاصه من که دیدم اینطوریه گفتم می شه هر دو تا دندونمو با هم بکشین ؟
اینو که گفتم یهو حالت صورتش یه جوری شد و رنگش پرید و گفت مطمئنی ؟ گفتم خوب آره آخه دیگه نمی تونم دفعه دیگه بیام هر چی می خواد بشه بشه دیگه طاقت ندارم !!!! گفت پس دهنتو باز کن و دوباره اون نیزه رو فرو کرد تو حلقم و دوباره یک شوک بهم وارد اومد و ... خلاصه بعد از 10 دقیقه سر یک دقیقه دندون هامو گذاشت کف دستم و گفت خوش اومدی !!!! بقدری راحت کشید که مونده بودم ! دندون هامم ازش گرفتم یادگاری . اما این آقای متخصص 50 هزار تومن از من برای هر دندون پول گرفتن !!!! بیخود نیست که می گن هر ارزونی بی علت نیست ! حاضر بودم 100 هزار تومن بدم اما مثل اون بار اون همه زجر نکشم . خلاصه تمام حلق منو پر از گاز کرد و گفت تا یکساعت دهنتو باز نمی کنی ! و بعد هم منو انداخت بیرون ! حالا اومدم بیرون و تازه یادم افتاده که نمی تونم حرف بزنم !!!! حالا ایستادم کنار خیابون و مدام هم ماشینه که کنارم ترمز می کنه و فکر می کنن می خوام اتو بزنم و منم هی حرص می خورم و تو دلم فحششون می دم تا اینکه دیدم یه تاکسی ایستاد . آقا یکساعت با زبون اشاره و اور و ادا حالیش کردم که دندون کشیدم . بعد از کیفم کاغذ خودکار در آوردم و شروع کردم نوشتن ! تازه آقا دوزاریش افتاد و سوار شدم و بعد هم آدرس رو نوشتم و دادم بهش.
بیچاره خیلی آدم خوبی بود دید نمی تونم حرف بزنم خودش پیشنهاد داد که داروهام رو بگیره و برام خرید و رسوندم خونه . منم 5000 تومن بهش دادم و کلی تشکر بصورت نامه نگاری و یه بوسه دستی هم براش فرستادم و ...

حالا اومدم خونه دارم خفه می شم از این وضع که یه مشت پنبه و گاز تو دهنمه و حالت تهوع بهم دست داده و توی دهنم پر از طعم خونه ! خلاصه گفتم جهنم و گازها رو در آوردم و آب نمک درست کردم و یکم قرقره کردم و بعد هم به جای یکی , سه تا قرص مفنامیک اسید خوردم به خیال اینکه کار از محکم کاری عیب نمی کنه ! بعد از یکساعت دلم ضعف رفت و رفتم سر یخچال .... دیدم هیچی ندارم فقط یکم پلو خورش از دیشب مونده و منم در کمال پررویی شروع کردم به خوردن و چون فکم بیحس بود تا جا داشتم خوردم و دیکه نمی دونم چقدر هم خون خوردم اما حسابی سیر شدم و بعد هم رفتم افتادم رو تخت و تا صبح یه سره خوابیدم !

خلاصه اینکه می بینین من عقل تو سرم نییست علتش اینه که 4 تا دندون عقلم رو کشیدم .

اینم دندونهام که متاسفانه یکیشون رو گم کردم حالا نگین من بلا نسبت گاو و گراز تشریف دارم بخدا اندازه دندون عقل همین قدره !!!



~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~




........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001