فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Friday, November 29, 2002
وای به روزی که آدم با کسی آشنا می شه که برخلاف اون چیزی که فکر میکرده از آب در میاد ! به اصطلاح می گن تو زرد در اومده !!! مثلا بیایین تصور کنین که دختر و پسری با هم ازدواج کردن و همون روز اول آقا می ره و یک پیژامای راه راه و گل و گشاد پاش می کنه و گشاد گشاد هم راه می ره و ولنگ و باز هم می شینه انگار که رفته آنتالیا و چشم های خانم هست که دونه دونه می افته از کاسه بیرون که: واویلا این چه جوادی بود و من خبر نداشتم ....
آخه هر آدمی در عمق ضمیر راحت طلب خودش یک رگ جوادی داره و این رگ وقتی بروز می کنه که آدم احساس آرامش و امنیت می کنه و هر چی برف و یخ داشته رو آب کرده . آقا هم که با خانم من بمیرم تو بمیریشون تموم شده تازه تازه گند قضایا در میاد .. مثلا آقا عشق می کنه که وقتی داره تلویزیون تماشا می کنه انگشت به دماق باشه و مرتب عملیات اکتشاف و گردش و نرمش و پرش رو انجام بده و خانم هم مدام حرص و جوش می خوره و یا در موقع خوردن چلو کباب با دوغ چون روی آقا باز شده مدام آروغ های تهوع آور و پوپولیستی می زنه و خانم هم چون هنوز حرارتش نخوابیده فقط تو دلش چند فحش آبدار نثار آقا می کنه و بی خیال می شه ! اما کار به اینجاها ختم نمی شه !
چون اون زمان که با هم آشنا شدن و عاشق و معشوق همدیگه , اصلا براشون فرق نمی کرد که اسم آقا جواد باشه و اسم خانم سکینه و اقدس و زینب و کلثوم و ..... اما وقتی که آبها از آسیاب افتادن تازه اونجاست که خانم جلوی فامیل و دوستان دوران مجردیش عارش میاد که شوهر خودشونو با اسم جواد صدا بزنه و یا همینطور آقا در بین دوستان غربزده و باکلاسش , بیکلاسی می دونه این رو که بگه اقدس خانم تشریف نمیارین و .....
باز هم کار به اینجاها ختم نمی شه !
باز هم دو طرف بر طبق اصول HOT بودن فراموش کردن که قبل از ازدواج هر کدوم چه تیپ جوادی داشته و تازه بعد از ازدواج هست که اینها تو ذوق می خوره و باعث بی کلاس شدن می شه ! مثلا آقا رو در نظر بگیرین که بعد از ازدواج به همراه همسر گرامیشون می خوان برن مهمونی :
آقا بدنش بوی تند عرق و سیگار میده که به بوی قرمه سبزی مونده شباهت داره !! و روی همون هم اسپری ساویز می زنه و خلاصه میاد چشمش رو درست کنه می زنه کورش می کنه ! بعد از اون هم آقا تیپپ بکش خوشگلم کن می زنه و به اصطلاح تیریپ جوادی .... شلوار گل و گشاد می پوشه که بالاهاش مثل جیب آخوند ها گشاده و دم پاش تنگه ! کمر بند سفید ورنی و باریک میبنده که سگکش مشکی باشه و توی پل های شلوار لق میزنه !! روی اون هم یک بلوز یقه اسکی قرمز گوجه ای می پوشه و روش هم یک کت سبز یشمی و بعد هم میره جلوی آینه و موهاش رو کرنلی رو به بالا میزنه و ریش های ستاریش رو شونه میکنه و به خودش آدکلن ساویز هم میزنه و بعد هم کفش های پاشنه دارش رو می پوشه و پشتش رو هم می خوابونه . تسبیج بدست باتفاق خانم راه میافتن بسمت مهمانی ....
حالا برعکسش هم می تونه اتفاق بیفته !! مثلا خانم تیریپ جوادی بزنه !! بدنش بوی پیازداغ و زردچوبه و عرق می ده و با همون بدن معطر و اسانس دار به زیر بغل هاش مام بهامین میزنه ..جوراب نازک مشکی پا می کنه با کفش های سفید ورنی که نوک و پاشنه هاش مشکی باشه و دور تا دورش سفید و یا کلا طلایی پا می کنه ! شلوار مخمل کبریتی خردلی یا سبز می پوشه و کرست مشکی می بنده و روش هم یک بلوز نازک سقید آستین کوتاه که سینه هاش وق بزنه تو چشم و بعد هم یک روسری گل منگلی قرمز و سبز و سرمه ای و کرم سرش میکنه و بعد هم چون حالا هوا سرد شده یک ژاکت کرم قهوه ای می پوشه و بعد هم مانتوی مشکی و بعد هم چادر نقش دار مشکی و خیلی هم بخواد خودش رو بکشه به صورتش هم کرم پودر ساویز که مثل روغن نباتی می ماسه و داد می زنه که صورت بتونه کاری شده می زنه که با شوهرش شعار همیشه تمیز همیشه ساویز رو بخونن و ست کنن ! بعد هم راه بیفتن برن مهمونی !!
وای به حال یکی از طرفین که ضد همدیگه باشن !!!!! مثلا تصور کنین اون آقا جواده با همسر های کلاسش داره می ره مهمونی !! اون تیپ آقاس و حالا تیپ خانم :
خانم اول می ره دوش بگیره !! موهاش رو از پشت می بنده و به صورتش رو ماسک می گذاره بعد میره توی وان رو پر از آب می کنه و بعد هم یک شیشه شامپو بدن ایو سن لورن توی وان خالی می کنه و آروم با دست خوب آب رو به هم می زنه تا کف کنه و بعد هم با ناز و کرشمه می ره توی وان و دراز می کشه تا عطر مایع به خورد بدنش بره ... بعد از یکساعت بلند می شه و به بدنش shower jel می ماله و بدنش رو آب می کشه و میاد بیرون لباس پوشیدن !! شورت و کرست خانم اتو شده و هم رنک و ست هستن ! یک دامن کوتاه یا تنگ با جوراب شلواری می پوشه و یا بخواد ملاحظه جواد جان و اعتقاداتش رو بکنه شلوار کرپ مشکی یا کرم می پوشه و روش هم یک بلوز یقه اسکی نازک سفید و بعد هم یک پلیور یقه هفت مرینوس . انگشتهاش رو هم لاک می زنه متناسب با رنگ لباسش و ماتیکی هم همرنگ لاک ناخن هاش و بعد هم لنز طوسی رنگی می گذاره و بعد هم مانتو و روسری یا شال می اندازه و راه می افتن !!!
حالا بیاییم تصور کنیم که اون خانم جواده یک شوهر با کلاس داره !!
آقا هم اول اصلاح می کنه بعد می ره حمام و حسابی خودش رو می سابه و برق می اندازه !! بعد میاد بیرون و لباسهاش رو می پوشه و کت شلوار سرمه ای با پیرهن آبی کم رنگ و کراوات و گیره کراوات طلایی و پوشت و کمر بند چرمی ایتالیایی با سگک طلایی سنگ یاقوت و ساعت رولکس بند چرمی با پوست کروکودیل و بعد هم میاد جلوی آینه و 6 ساعت موهاش رو سشوار می کشه و بهد هم به صورتش افتر شیو ژیلت می زنه و با ادکلن Boss یا Kenz دوش می گیره و به همراه خانم میان بیرون به سمت مقصد !

وای به روزی که اینها ضد و نقیض باشند !! مثلا خانم با کلاس باشه و جلوی دوستان دوران مجردیش مدام عرق می ریزه و سرخ و سفید میشه و حالا شوهرش که این اولین بار بوده که در جمع از ما بهتران حاضر شده و کلی ذوق زده هست حسابی جو می گیرش و شروع می کنه از خاطراتت دوران جوادیش و مچل کردن مردم و خلاف کاری و شاهکارهاش و به قول خودش شیرین کاری هاش تعریف کردن و سر و کله حضار رو پر از شاخ می کنه . و بعد هم نتیجه این مهمانی مشخصه و اون هم اینه که همون شب خانم به حالت قهر می رن خونه پاپا و مامی جونشون ....

اما وقتی زن جواد باشه یکمی فرق داره ! توی این مهمونی می شه وصله ناجور ! چو تمام خانم ها با لباسهای چاک دار و ماکسی و کوتاه و بدن نما و نازک و کلا بی حجاب و بد حجاب حاضر شدن و این خانم عفت خودش رو و اسلام رو در خطر می بینه و با چادر و روبنده نشسته در مجلس و یک کلمه هم حرف نمی زنه مبادا ایمانش به باد بره ! به جای چای در این مجالس شامپاین سرو می شه و یا در قسمت بار هر کسی می تونه بره هر نوشیدنی می خواد بریزه یا به بار ترنر بگه براش تهیه کنه ولی این خانم که در عمرش فقط آب و چای خورده و مشروب زندگیش دلستر یا ماء الشعیر اسلامی بوده فکر می کنه نشسته در وسط صحنه فیلم شب نشینی در جهنم و رُل یک زن فاحشه رو بهش دادن تا بازی کنه و مدام ذکر می گه و صلوات می فرسته و شیطان رو لعنت می کنه ...... آقا هی بهش سقلمه میاد که این لعنتی رو از سرت در بیار و اون هم محل نمی گذاره و چُسی .....به محض تمام شدن مهمانی و بازگشت به خونه خانم چنان گریه ای سر می ده که انگار رهبر انقلاب فوت کرده و جوون مرگ شده !!!! و بعد هم اتمام حجت که من دیگه با تو جایی نمی رم !!!

حالا نوعی دیگر :
خانم با کلاسه می ره به مهمونی شوهر جوادش و دوستان !!! همون اول بسمه الاه صدای عربده و خنده و فحش های رکیک و دست انداختن مردها به آلات شریفه به عنوان خوش آمد گویی و شوخی بلند می شه و بعد هم می رن تو ! زنها همه چادری هستن و یا چادر به کمر مدل قمر خانم و روسری به سر و دور خودشون هم هر کدوم چند تا بچه دارند و مدام هم یک کلاغ چهل کلاغ می کنن . بعد از شام هم که مثلا رقص شروع می شه و زنها کِل می زنن و مردها هم دستمال بدست و رقصان با زدن ضرب به شکم و سینی و قابلمه و یک ارکستر سنفونی کامل رو ایجاد می کنن که یکی با دهنش مزقون می زنه و یکی شیپور و یکی از پایین ترمپت و ... خلاصه همه در حال این کارها هستن و خانم با کلاسه هم فقط هاج و واج این جماعت جاهل رو نگاه می کنه ! آخر شب هم که بساط منقل و وافور الم می شه و بعد هم دوباره رقص و آواز ...

اما آقا باکلاسه وقتی می ره خونه فک و فامیل جواد زنش !!! همه روی زمین 4 زانو نشستن و زنها یک طرف و مردها یک طرف . زنها همه از دم مثل کلاغ سیاه پوش و با چادر هستند و مردها همه با ریش و پشم و تسبیح بدست و مدام هم از آخوند و ملا و خدا و پیغمبر حرف می زنن و نهج البلاغه باز کردن یا تفال به حافظ می زنن . نگاه کردن به قسمت زنها حکم سنگسار رو داره و باید کفاره پس داد و کلا کفره و اصولا به همسر هم نباید نگاه کرد فقط در صورت نیاز باید با چشمان رو به پایین خانم رو صدا کرد یا بچه ای چیزی رو به عنوان قاصد فرستاد ....

این جفنگیات رو برای این نوشم که بگم وقتی دو نفر با هم دوست می شن و بعد هم عاشق همدیگه و ازدواج می کنن , علاوه بر تفاهم خودشون باید به مساله فرهنگی و طبقاتی و خانواده خود با همسرشون هم توجه کنند چون هیچ کس نمی تونه از خانوادش ببره و همین عامل می شه در آینده یک چالش بزرگ در زندگی ! اصولا نمی شه ذات و عادات و خلق و خوی انسانها رو تغییر داد و همین عوامل کوچک بعدها می شه آفت زندگی که هیچ جور نمی شه با اونها کنار اومد ...
اولش همه میان و می گن :
تا تویی تنها بهانه , واسه زنده بودنم
من به غیر از خوبی تو , مگه حرفی می زنم
عشقت به من داد , عمره دوباره
معجزه با تو , فرقی نداره
تو خالق من بعد از خدایی , در خلوت من تنها صدایی
به عشق تو زنده بودم منو کشتی , دوباره زنده کردی
دوست داشتم دوسم داشتی منو کشتی , دوباره زنده کردی

- ولی در آخر مهمانی میان و این شعر رو می خونن :

رفته بود هر چی که داشتیم , دیگه از خاطر من
کهنه شد اسم قشنگت میون دفتره من
من فراموش کرده بودم همه روزای خوبو
آتش این عشق کهنه دیگه خاکستری بود
اومدی وقتی تو سینه نفس آخرین بود ...

پس همونطور که از قدیم گفتن :

کبوتر با کبوتر , باز با باز , کند هم جنس با جفت خود پرواز ... عاقلانه ازدواج کنیم و عاشقانه زندگی ...

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001