فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Monday, August 17, 2009
فیزوتراپی :

ایرانی ها از قدیم توی همه علوم سر آمد بودن و به نظر من ریشه همه علوم از ایران به کشورهای دیگه رفته از جمله همین فیزیوتراپی . دلاک های قدیم در حمام های عمومی فیزوتراپ های قدری بودن و چنان دست و پای آدم رو گره میزدن که همه درد و مرض هایی که با اعمال نرمشی علمی امروزی یعنی فیزیوتراپی بر طرف میشه رو حل میکردن و سلامتی رو به شخص بر میگردوندن . البته که اگه شما بلد نباشین و بخواهین تقلید کنین از کار این دلاک ها , نتیجه چیزی جز قطع نخاع یا مودن دست و پای طرف روی دستتون نیست :

یکسالی میشد این آرتین مشنگ الله کمر و کتفش درد میکرد و نمیتونست وزنه سنگین بلند کنه . هر چی میگفتم بیا ببرمت دکتر , میگفت خوبم چیزیم نیست ! حال از ترسش بود ! ولی میدیدم وقتی میخواد چیزی رو برداره صورتش جمع میشه و کلی به خودش فشار میاره از درد . دو روز پیش وقتی آقا داشت خریدهای میوه رو میاورد از پشت ماشین تو یهو کمرش گرفت و خشک شد . چند دقیقه بعد هم صدای عربده ش رفت آسمون که منو صدا میکرد . رفتم دیدم آقا افتاده کف پارکینگ و میوه ها ریختن رو زمین و شکل سوسک بایگون خورده شده و لنگاش سیخ شده رو به هوا !
- پدر سگ این چه وضعیه ؟ باز داری منو سر کار میذاری ؟
شیوا کمرم .. نمیتونم تکون بخورم !
- الان میرم دسته هونگ رو میارم درستت میکنم !
شوخی نکن شیوا .. این دفعه جدی دارم حرف میزنم !
- راست میگی ؟
به جون آقام قسم ....
خواهرمو صدا زدم تا دو تایی این تنه لش رو ببریم تو ولی مگه زورمون رسید ؟ آخر مثل کیسه آشغال کشون کشون بردیمش تو و اینقدر هم جیغ و داد کرد و کولی بازی در آورد که مخم سوت کشید ! بعد که رو تخت خوابوندیمش گفت : زنگ بزن خونمون به مامانم بگو خلج دلاک رو بفرسته اینجا !
- خلج دلاک دیگه چه جونوریه ؟
دلاک محلمون بود هر کی یه جاش میگرفت میرفت پیشش درستش میکرد !
- پدر سگ جای این شعر و ورا بیا ببرمت دکتر .
+ شیوا ؟ من یه راه خوب سراغ دارم !
- جدی ؟ چی هست ؟
+ بیا بخوابونیمش کف زمین بعد بریم روی تخت جفت پا بپریم رو کمرش !
- تو باز حرف زدی ؟ نمیخوام فلج بشه تا آخر عمر وبال گردنم بشه که ... فرانکشتین !!!! تو اینقدر این مغزتو به کار ننداز ...
شیوااااا ؟؟؟؟؟؟ زنگ بزن دارم میمیرم !
- بمیری تو که فقط مایه دردسری ....
گوشی رو برداشتم و زنگ زدم به مادر پتی یاره آقا . طبق معمول چند تایی متلک بارم کرد و منم 4 تا کلفت تو جوابش دادم و بعد که حسابی از خجالت هم در اومدیم , رفتیم سر اصل مطلب و جریان رو بهش گفتم و شروع کرد وای خاک به سرم , بچه م از دستم رفت و ... بعد که آروم شد گفت الان آجانس (!) میگیرم میفرستمش بیاد !!!!!
حالا من فکر میکردم این جانوری که قراره بیاد چیزی شبیه این دکتر چمنی ها و شکسته بندهای قدیمی هست و یه پیرمرد زپرتی لق لقو باید باشه و میاد بادکش میکنه و میره . چشمتون روز بد نبینه ! یکساعت بعد که این موجود فجیع اومد , پیشاپیش دلم برای آرتین کباب شده بود . موجودی بود با قد بالای دو متر و عضلات کت و پهن و چیزی شبیه به هرکول ! یعنی میتونست آرتین رو مثل خیار تو مشتش بگیره و بچلونه . اومد بالا سرش و کمی بالا و پایینش کرد و بعد گفت : آبجی حموم رو راه بنداز تا بیام !
- ببخشید حموم آماده ست چیشو آماده کنم ؟
آب گرم کنو روشن کن آب گرم بشه !
- ما شوفاژ داریم . نیاز نداریم آبو گرم کنیم همیشه گرمه !
پس 2 تا حوله بذار کف حموم خودم درستش میکنم !!!!!
حوله ها رو پهن کردم کف حموم و رفتم پایین . چند دقیقه بعد صدای عربده های آرتین به گوش میرسید . چنان هم دلخراش بود که انگار داشتن تخماشو آروم آروم میکشیدن یا میچلوندن ! یه 10 دقیقه ای که گذشت دیگه طاقت نیاوردم و رفتم بالا ببینم داره چه بلایی سر آرتین میاره و نگیره ناقصش کنه ؟!؟ چشمتون روز بد نبینه به محض اینکه در حموم رو باز کردم دیدم یارو نشسته دو زانو کف حموم و آرتین رو مثل بچه بغل کرده و یه دستش رو انداخته دور گردنش و یه دستش رو هم زیر شکمش و بعد زانوشو میذاره وسط کمر آرتین و فشار میده و گردنشو میکشه بالا و باور کنین این مهره های کمرش از بالای لگن خاصره تا گردنش مثل کلیدهای پیانو تق تق تق تق صدا میدادن و میشکستن و آرتین عربده ای میکشید که موهای آدم وز میکرد ! بعد نوبت گره زدن دستهاش رسید و چنان پیچ و تابی میداد به دستهاش و تق تق میشکستشون که گفتم الان دستش از کتف کنده میشه ! از انگشتهای دستش و مچ و ساعد بگیر تا کتف و بازو ... خلاصه یک بلاهایی سرش آورد که من حالم بد شد و کم مونده بود غش کنم ! نیم ساعت بعد آقا غوله منو صدا زد و رفتم بالا لش آرتین رو تحویل گرفتم و 20 تومن هم به آقا دادیم و رفت . گفت تا عصر از زیر لحاف درش نیار و بذار خوب دم بکشه (!) ....
عصر بود که آرتین اومد پایین و مثل موجی ها شده بود و همه مفاصل بدنش لق میزد . ولی با این همه حالش خوب بود و دیگه درد نداشت . البته این ظاهر قضیه بود . نصف شب خواب بودم از صدای آه و ناله های آقا بیدار شدم و دیدم مثل گرگ داره زوزه میکشه . میگم چی شده ؟ میگه نمیتونم تکون بخورم بریم بیمارستان همه تنم درد میکنه ! دمپاییمو برداشتم و محکم کوبیدم تو سرش و بعد هم لباس پوشیدم و آقا رو کشون کشون بردم سوار ماشین کردم و رفتیم بیمارستان .
تو اورژانس وقتی جریان رو به دکتر گفتیم , گفت شانس آوردین نخاعش قطع نشده و این چه درمانیه ؟ بعد هم 4 تا آمپول کورتن نوشت و رفتم از داروخونه بیمارستان خریدم و خیلی شیک 2 تا شو زد توی وسط کتف آقا و دو تاشم کنار کمرش و گفت باید برین فیزیوتراپی . فرداش رفتیم فیزوتراپی , دکتر یه معاینه کرد و بعد به آرتین گفت بیا کنار دیوا وایسا و بعد گفت دستتو میذاری روی دیوار و با انگشتهات آروم آروم میری بالا و میای پایین . نیم ساعت ! بعد هم گذاشت رفت .. حالا هی آرتین میگه : این دکتره خره حالیش نیست آخه این چه کاریه ؟ میگم دکتره از تو و اون دلاک احمق بیشتر شعور داره یالا انجام بده ! خلاصه شروع کرد هی با انگشتهاش بالا پایین رفتن . هنوز ده دقیقه نشده بود که گفت شیوا درد دستم خوب شد !!!!!
- دیدی حالا ؟ بجای اون آرتیست بازی ها و شکسته بند بازی ها باید از اول می اومدیم دکتر !
خلاصه که آقا با همون جلسه اول خوب خوب شد و دکتر گفت هر وقت دستت درد گرفت همین کارو میکنی و تموم ! یکسری نرمش ملایم هم برای کمرش داد و همین !
..
..
کلن ما ایرانی ها همگی دکتریم . اول خودمون تجویز میکنیم بعد که طرف رو زدیم ناقص کردیم و مریض تر کردیم و نزدیکتر به مرگ , تازه میفرستیمش دکتر . که خیلی از مواقع دیگه دیر شده . یادمه 15 سال قبل مادر یکی از دوستهام سرطان رحم گرفته بود و تازه اولش بود و با یه جراحی ساده میتونست کاملن درمان بشه , خانم بجای رفتن دکتر گفت : میرم سوریه نذر میکنم و شفا میگیرم . رفت و برگشت و چند وقت بعد هم به لقا الله پرتاب شد .. سرما خوردگی هم همینطوره . وقتی سرما میخوریم , خودمون دکتری میکنیم در صورتیکه یه سرما خوردگی ساده میتونه باعث صد جور بیماری خطرناک بشه ! امیدوارم یک روز این عادت های خرافی و اشتباه از فرهنگ ما به کل حذف بشه ...



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001