فرياد بي صدا |
Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18 |
Wednesday, July 01, 2009
● جنبش ادامه دار الله و اکبر :
با اینکه انتخابات یا بهتر بگم انتصابات از سوی شورای نگه بان (!) تائید شد و اونهایی که رای داده بودن با دو تا شست باد کرده روبرو شدن و ادب شدن که توبه گرگ مرگ هست و بس , ولی این تراژدی الله و اکبر مردم هنوز ادامه داره و دیگه کم کم داره میره رو اعصاب . شب ساعت 10 که میشه و همه جا ساکت و داری کتاب میخونی , یهو عربده مردم میره آسمون تا نیم ساعت یک بند عربده میکشن . جالب اینه که دو شیفت کار میکنن . یک سری 15 دقیقه عربده میشکن و بعد ساکت میشه و 15 دقیقه بعدی صداهای جدیدی میشنوی و اون 5 دقیقه آخر که میشه شیف اولی ها هم میان جلو و چنان خر تو خری میشه بیا و ببین ! اولا میخندیدم ولی الان دیگه اعصابم خراب شده و وقتی ساعت 10 میشه گوشی آیپادم رو میکنم تو گوشم و صداش رو تا ته بلند میکنم تا کمتر حرص بخورم . تاسف بار تر اینکه تو خونه ما هم 3 تا جانور هستن که مثل گوسفند دنباله روی مردم هستن . آرتین و خواهرم و رایان .. ولی از همه اینها بدتر اینکه این طالبان های خونه پشتی هم همپای ایرانی ها الله و اکبر میگن و هر شب شاهد شنیدن صداهای جدیدی هستی : نشسته بودم و داشتم کتاب میخوندم و حواسم به ساعت نبود که یهو یکی الله و اکبر گفت و پشت سرش هم به فاصله چند ثانیه بقیه مردم شروع کردن . باور کنین اگه کسی شروع نکنه , مردم صداشون در نمیاد و فقط منتظر پیش مرگ هستن !!!! خلاصه تا صداها بلند شد این سه تا نخاله هم پریدن رفتن تو حیاط تا الله و اکبر بگن . داشتم آیپادم رو آماده میکردم بچپونم تو گوشم که یهو صدای الله و اکبر خیلی غلیظی با لهجه عربی به گوشم خورد . جل اللخالق که این مدلیش رو دیگه نشنیده بودیم و نداشتیم تو این محل !!!! کنجکاو شدم و رفتم بیرون و دیدم صدا از سمت خونه زهرا خانم اینا میاد و نگاه کردم دیدم جفتشون اومدن رو بالکن و شوهرش با لهجه غلیظ و از ته حلقش میگه الله و اکبر و اون زن پتی یاره ش هم پشت سرش با اون صدای ریز جیغ جیغوش . داد کشیدم سرشون که : - ای زهر مار .. کم بود جن و پری دو تا هم از دیوار پرید . خدا جفتتونو خفه کنه . شما دو تا مزدور مگه طرفدار اون هپلی نژاد بیشرف نبودین ؟ چی شده حالا الله و اکبر میگین ؟ سلام علیکم خواهر .. بنده مجبور بودم به آقای دکتر احمدی نژاد رای بدهم .. اما ته قلبم ایشان نبود . - آره دیگه پول حروم خوردن و تو دستکاه بودن این چیزا رو هم داره دیگه . حالا تو هیچی , اون زن دگوریت چی ؟ اوا شیوا خانم ؟ خب هر چی آقامون رای بدن ما هم باید بدیم دیگه .. - به درک .. یه بار دیگه صدای شما دو تا رو بشنوم منفجرتون میکنم ! حالا که همه چی تموم شده شما دو تا کله پوک یادتون افتاده الله و اکبر بگین ؟ بعد هم راهمو کشیدم و برگشتم سمت خونه . داشتم میرفتم تو که صدای طالبان ها به گوشم رسید که با لهجه وحشتناک هزاره ای داشتن الله و اکبر میگفتن . گفتم یه حالی هم برم به این ها بدم وگرنه تا صبح خوابم نمیبره . رفتم سراغ آرتین که داشت الله و اکبر میگفت و دمپاییم رو در آوردم محکم کوبیدم در کونش و گفتم : اون نردبون رو بردار بذار دم دیوار ببینم بجای این عربده کشی ها ! - چرا میزنی ؟ خب مثل آدمیزاد بگو .. تو مگه زبون آدمیزاد هم سرت میشه ؟ زود باش تا نرفتن .. - باز تو گیر دادی به این افغانی های مادر مرده ؟ بازم دمپایی میخوای ؟ خلاصه نردبون رو گذاشت پای دیوار و رفتم شلنگ آب رو برداشتم و رفتم بالا و آب رو باز کردم روشون و حسابی خیسشون کردم و بعد داد کشیدم سرشون : - ای زهر مار , ای مرگ , ای کوفت , حناق بگیرین , بواسیرتون اندازه آجر بشه بمیرین به حق شصت تن . شما موجودات چشم کون مرغی دیگه چه مرگتونه الله و اکبر میگین ؟؟؟؟؟ یه بار دیگه صدای شماها رو بشنونم آتیشتون میزنم . فهمیدین ؟ حالا برین تو ببینم ! طبق معمول مثل احمق ها زل زده بودن بهم و جیکشون در نمی اومد , دوباره آب رو که گرفتن روشون مثل موشک پریدن و رفتن تو .. داشتم از نردبون می اومدم پایین که خواهرم گفت : داری آب بازی میکنی ؟ شلنگ رو از همون بالا گرفتم رو سرش و گفتم : آره تو هم بیا بازی و .... اون بدو و جیغ بکش و من دنبال اون ... خلاصه که چنان دق و دلیمو سر همه این اراذل و اوباش روان پریش خالی کردم که الان به یک ارامش اُخروی رسیدم و کلی اعصابم آرومه . من نمیدونم این کارا یعنی چی ؟ اعتراض دارین برین تخمای احمدی نژاد رو ریس بکشین , دیگه با اعصاب مردم چیکار دارین شب به شب هی الله و اکبر .. ای مرگ , تو روحتون ... نوشته شده در ساعت 12:03 AM توسط No One
........................................................................................
|
سایت ها My Community سايت هاي خبري
دوستان Design By Shiva © 2001 |