فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Wednesday, May 27, 2009
کولر !

هوا گرم یا سرد که میشه ما همیشه مکافات داریم ! من از گرما نفرت دارم و عاشق سرما هستم و آرتین عاشق گرماست و از سرما بدش میاد . فرقی هم نمیکنه زمستون یا تابستون . زمستون ها که همیشه دعوا داریم سر باز بودن پنجره اتاق خواب و تابستون ها هم سر باز موندن کولر . برای همین بعضی موقع های سال تختمون رو از هم جدا میکنیم یا یکیمون میره تو یه اتاق دیگه ! مثلن وقتی زمستون هوا خیلی سرد بشه , یا دشک برقی زیر آرتین میذارم که بقول خودش منجمد نشه و یا اینکه میفرستمش تو یه اتاق دیگه تا حسابی دم بکشه !!!! تابستون هم باشه به محض گرم شدن هوا , سر اینکه کولر رو راه بندازیم دعوا داریم و بعدش هم همیشه موقع خواب بگو مگو . رفتم یه کولر گازی خریدم و دادم زدن درست بالای سر تختمون و نمیدونین شب این خنکی میده و آدم روحش چنان خنک میشه که حد نداره ! آرتین هم که تا صبح یا عطسه میکنه یا میلرزه و کلاه بافتنی میذاره سرش و جوراب پشمی پاش میکنه و زیر لاحاف میره !
البته تقصیر هم نداره . شما هر وقت دیدین شوهرتون دچار ناهنجاری های فجیعی هست اصلن به خودتون زحمت ندین که این ناهنجاری ها رو از روش های پیچیده کشف رمز یا زهرا کنین ! کافیه کمی تحقیق روی خانواده ش بکنین تا گوشی دستتون بیاد ! اینا هم خانوادگی عادت عجیبی دارن و اونم اینه که ده ساعت زیر آفتاب هم بذاریشون یه قطره عرق نمیکنن . تابستون ها هم که میشه اگه مهمون بیاد کولری , پنکه ای روشن میکنن اگه خیلی عزت و احترام بذارن وگرنه از این بادبزن حصیری ها میدن دستت تا خودتو باد بزنی ! ظهر ها هم که میخوان بخوابن , میرن زیر لاحاف پشمی با کولر خاموش و لاحاف رو هم روی سرشون میکشن و فقط دیدن این موجودات روان پریش کافیه تا از درون جوش بیاری و بخار از گوشهات بزنه بیرون !!!!!! و آرتین هم مشخصه به کی رفته ...
مادر منم وقتی برف می اومد با آستین کوتاه میرفت تو باغ قدم میزد و پدرم بهش میگفت اسکیمو ! مادرش یعنی مادر بزرگ منم همینطور بود و خانوادگی ما شدیم سرما دوست !

پریشب رو تخت دراز کشیده بودم و یه شمد نازک روم بود و پنجره اتاق خواب هم باز . ولی انگار از زمین و آسمون گرما می اومد . دیوارها هم انگار گرما پس میدادن و فقط شرشر عرق میریختم . آرتین هم کونشو به من کرده بود و روش به دیوار بود و داشت مثل تراکتور خرخر میکرد ! پتو رو زدم کنار ولی فایده نداشت . لباس خوابم رو هم در آوردم و مثل پریای داریوش لخت و عور شدم , ولی بازم بی فایده بود . بلند شدم رفتم دوش آب سرد گرفتم . کمی بهتر شدم ولی بازم وقتی برگشتم تو اتاق حس کردم خیلی گرمه ! تو دلم فقط آرتین رو فحش میدادم و نفرین میکردم . 3 روز بود هی بهش میگفتم برو کولرها رو راه بندازن تا هوا گرم نشده و هی امروز و فردا میکرد تا اینکه هوا یهو چنان گرم شده بود که غافلگیرشده بودیم و حالا خودش تخت گرفته بود خوابیده بود و من بدبخت از گرما داشتم بال بال میزدم ! آخر رفتم پایین و 3-4 تا کیسه فریزری رو پر از یخ کردم و اومدم بالا و دورم گذاشتم تا خنک شدم و تونستم بخوابم .
صبح هر کاری کردم بره کولرها رو راه بندازه آقا میگفت مگه نمیبینی کار دارم و باید برم بازار ؟ خودت زنگ بزن این تاسیساتی سر کوچه بیاد درست کنه !
- حرف آخرت همینه دیگه ؟ مرد تو خونه باشه و من غریبه بیارم خونه ؟
شیوا جان من کار دارم . آقام بیرونم میکنه دیر کنم ..
- باشه برو .. فقط یادت باشه !!!!
داشتم زنگ میزدم که یهو آقا برگشت و گفت صبر کن , بذار من زنگ بزنم به داییم که لوله کش هست و اون بیاد درست کنه برامون !
- ببین خراب کاری بکنه من تخماتو ریس میکشم میندازم گردنت ها !
خیالت راحت .. کارش حرف نداره .
زنگ زد به داییش و بعد هم گذاشت رفت . منم منتظر تا آقا تشریف فرما بشن ! یکساعت شد 12 ظهر و داشتم ناهار درست میکردم که زنگ زدن و دایی آرتین بود . درو باز کردم و اومد و بعد از احوال پرسی مشغول کار شد . 4 تا کولر آبی داریم که فقط 2 تاش رو راه میندازیم و باقی مال اتاق های بالا هستن که استفاده نمیشن و 2 تا کولر گازی که یکی برای طبقه پایین هست و توی نشیمن گذاشتیم و یکی هم توی اتاق خواب . شروع کرد کار کردن . از همون اول با تخریب همراه بود . در کولر رو که باز کرد از دستش ول شد و افتاد رو زمین و همه پوشال و خاک هاش پخش شد ! درهای دیگه رو هم آورد پایین و مشغول عوض کردن پوشال ها شد ! پوشال هایی که داشت میذاشت کاملن بزرگ بودن و آخر من صدام در اومد و گفتم : ببخشید این پوشال ها انگار بزرگ هستن ها ..
- یه قیچی بیارین درستشون میکنم !
ببخشید قیچی کنین که همه پوشال ها میریزن توی کولر که !
آخر مجبورش کردم رفت از سر کوچه پوشال اندازه مدل کولر خرید و آورد . خلاصه کنم فقط تا میتونست داشت گند میزد . از آب کردن کولر بدون شستنش گرفته تا موندن انگشتش لای تسمه کولر و کندن شلنگ آب کولر از بیخ و طوری شد که گفتم من وقت دکتر دارم و باقیشو فردا بیایین درست کنین و دست بسرش کردم و انداختمش بیرون و زنگ زدم به تاسیساتی خودمون و اومد و یکساعته همه رو درست کرد و کولر گازی ها رو هم یه سرویس کرد و چک کرد و رفت . عصر آرتین که اومد و پاشو گذاشت تو خونه دادش رفت هوا که چرا خونه اینقدر سرده ؟
- از دایی جونت بپرس ! فکر کنم یه کم زیادی درجه کولرها رو بالا برده !!!!
داری مسخره میکنی ؟
- نه جدی میگم ! تو یکبار دیگه این فک و فامیل مشنگت رو بیاری اینجا من میدونم و تو !
باز شروع کردی ؟ دایی من 20 ساله تو کار لوله کشیه !
- بخوره تو سرش , داییت که هیچ , تمام فک و فامیلت از جمله خودت فقط تخریب چی هستین و بس !
حالا هر چی , این کولرها رو خاموش کن منجمد شدم !
- دست به کولرها بزنی آتیشت میزنم ! تازه دارم خنک میشم ... سردته یا برو لباس بپوش یا برو بالا ..
رفت بالا و چند دقیقه بعد با شال گردن و دستکش و شلوار پشمی اومد پایین ! به روی خودم نیاوردم تا شب موقع خواب . موقع خواب هم صبر کردم خرخر آقا در بیاد و بعد کولر گازی بالای سرمون رو روشن کردم و ده دقیقه نشده آرتین بیدار شد و شروع کرد غرغر کردن . منم خودمو زده بودم به خواب و کنترل کولر رو هم زیر بالشم گذاشته بودم تا پیداش نکنه . یه کم گشت دنبالش و پیداش نکرد و بالش و پتوش رو برداشت و رفت از اتاق بیرون ... به این میگن انتقام یخچالی !!!!



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001