فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Tuesday, July 22, 2008
MRI و برق :

آرتین گور به گور شده یه مدتیه سر گیجه داره و معلوم نیست چه مرگشه ! برای این فحشش میدم که همیشه مریضی هاشو میذاره درست دم مرگ به من میگه و اینقدر پیشرفت کرده که کارش به بیمارستان و تیمارستان و .. میکشه ! تازه گفتنش هم بخوره تو فرق سر احمدی نژاد ! مثلن همین قضیه سر گیجه رو 2 ماه راه میرفت میگفت سرم یه جوریه ! من هی میگفتم چه جوریه ؟ میگفت نمیدونم چه جوریه ! منم فکر میکردم اینکه عقل درست و حسابی نداره و حالا یا سرما خورده یا شاید خواب بد میبینه که میگه سرم یه جوریه و منم به شوخی برگزار میکردم ! یکماه پیش میگفت سرم یه جورایی داره میشه که خودمم نمیدونم ! باز هر چی سوال ازش کردم , مثل آدمیزاد جواب نداد و باز من گذاشتم به حساب خل و چل بودنش تا آخر چند روز پیش رفته بود چند تا از سفال های سقف رو درست کنه که دیدم صدای داد و هوارش میاد و رفتم بیرون دیدم از لبه شیروونی آویزونه و نردبون افتاده زمین و کم مونده پرت بشه پایین و من به آرزوم برسم !! فوری نردبون رو باز کردم و دادم زیر پاش و اومد پایین و تازه به من گفت : شیوا فهمیدم ! سرم چند وقته هی گیج میره ! خدا خفه ش کنه . ما هم یه وقت از دکتر مغز و اعصاب گرفتیم تا این دیوانه رو ببریم ببینیم چه مرگشه ! دکتر هم یه سری معاینه کرد و گفت چیزی نیست ولی برای اطمینان یه ام آر آی از مغزش بگیرین و مطمئن بشیم ! ما هم رفتیم براش وقت گرفتیم و یه داروی تزریقی هم به مبلغ ناقابل 34 هزار تومن خریدیم و رفتیم برای عکسبرداری :

شب ساعت 10 وقت داشت . یه فرم داده بودن بهمون که توش نوشته بود اگه توی بدنتون ترکش و پلاتین و آهن و باطری مصنوعی قلب و ... دارین قبلش اطلاع بدین یا حامله هستین و شیر میدین و .. . خوشبختانه آرتین وجود اینو نداشت که جبهه بره و مطمئن بودم که ترکش نداره ولی از آهن آلات دیگه اطمینان نداشتم که بچه بوده آهن خورده یا چی ؟ عقل درست و حسابی که ندارن اینا خانوادگی ! سوال کردم و گفت نه و شکستگی هم نداشت ! قلبش هم که مثل تراکتور کار میکنه و باطری اینا نداره . زن هم نبود که لوازم آرایش استفاده کنه یا زبونم لال کسی ترتیبشو بده و حامله بشه ! یه کت پیژامه بدون دکمه و زیپ فلزی هم باید میبرد . خلاصه یه 125 هزار تومن دادیم و داروش رو هم گرفتن و گفتن بشینین تا دستگاه آماده بشه و صدا میکنیم . نشستیم و چند دقیقه بعد یه آقایی اومد و بهش گفت بیا لباسهات رو عوض کن و هر چیز فلزی هم داری در بیار بذار همینجا . بهش گفتم چیزی نداری که ؟ گفت نه و رفت تو ! چند دقیقه بعد همون آقاهه با یه کیسه پیداش شد و گفت : این آقا یه چیزیشون میشه ها یه کیسه ازش آهن در آوردیم !!!!!!!!!
نگاه کردم میبینم واویلا ! دربازکن ! جا کلیدی ! سکه ! زنجیر ! دستبند ! ساعت ! موبایل ! کمربند ! حلقه ! چاقوی ارتش سوئیس ! دفترچه آهن ربایی تلفن ! کارت اعتباری و ... خلاصه هر چی بگی تو جیب های این دیوانه بود ...
ساعت نزدیک یازده داشت میشد که مسئولش اومد و با خنده به همکارش گفت : شرط میبندی برق میره ؟ اونم گفت عمرن بره ! اینم میگفت میره ! بلند شدم گفتم : ببخشید مگه برق شما هم میره ؟ پس مریض من چی میشه ؟
- بله خانم ! اگه برق بره باید فردا دوباره تشریف بیارین !!!!
حالا منو میگی , 2 ساعت این ابله رو راضی کرده بودم که نترسی ها , هیچی نیست و اینقدر دلداری بهش داده بودم که زبونم موکت شده بود تا راضیش کردم بیاد و حالا بیچاره میشدم اگه برق میرفت و فردا دوباره می اومدیم ! خلاصه چشمتون روز بد نبینه , این برق رفت و عربده آرتین هم رفت آسمون ! آقا از تاریکی میترسن و توی اون تونل هم گیر افتاده بود و واویلا ! مسئول و دستیارها بدو من دنبال اونا . آقا رو کشیدن بیرون و یک کولی بازی ای در میاورد که نگو . حالا خوشبختانه گفتن که عکسبرداری تموم شد و تا میخواستیم بیاریمش بیرون برق رفت !

خودمونیم مملکت باحالی داریم ! خیلی خوش چس بودیم , میخواستیم جلوی آمریکا و جامعه جهانی هم در بیاییم . 4 تا ورق پاره (!) نوشتن و یه مشت تحریم آبکی صادر کردن , به گوزگوز کردن افتادیم ! وای به اینکه تحریم های بعدی در راه بود و اونها هم مثل عراق عزمشون جدی بود ! ورود هواپیماهای مسافربری جدید به ایران رو پیشاپیش مژده میدم و بسیاری اتفاقات خوشایندی که به احتمال زیاد نمی میریم و در این عمر باقی مونده میبینیم ...



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001