فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Monday, July 07, 2008
این مردهای فضول ( 3 ) :

در اینکه مردها به شدت فضول هستن شکی نیست . مخصوصن در امورات زنانه کنجکاوی فجیعی دارن ! اولین سوالی هم که وقتی باهات پسر خاله میشن ازت میپرسن درباره قضیه ناهنجار پریود هست !!!!! من فکر میکنم مساله پریود یکی از بزرگترین رازهای ناشناخته زندگی مردهاست و با کشف اون به بزرگترین اسرار زندگیشون پی میبرن ! مساله بعد لباسهای زیر زنانه ست که خودش تبدیل شده به یکی از مشکلات بزرگ برای بیشتر زنها و من در عجبم که مردها از جون این لباسها چی میخوان و چرا کشوی مربوط به لباسهای زیر همیشه به هم ریخته ست و هر از گاهی انگار یکی اونو با بیل زیر و رو میکنه و گاهی هم گشاد میشن و انگار کسی که هیکلش 3 برابر توئه تنش کرده !!!!!!!!!! حالا اینها جزئیات خوب قضیه ست , نکته ای که میتونه دل آدم رو خنک کنه اینه که مردها چون ذاتن خنگ هستن , گاهی اوقات بلاهایی سر خودشون میارن با همین فضولی هاشون که آدم میمونه بخنده یا از وسط نصفشون کنه ! اون جریان کرم مو بر رو که براتون نوشته بودم , حالا اینو تحویل بگیرین :

مساله کمبود آهن یکی از روتین های زندگی زنهاست و از هر 100 تا زن 200 تاشون کمبود آهن و کم خونی دارن و این مساله به شدت آزار دهنده ست در زندگی چون همین کمبود آهن مسائل جدی ای رو در زندگی زنان پیش میاره که میتونه در روابط اجتماعی و زناشویی اونها اثر مستقیم و جدی بذاره مثل پرخاشگری , عصبی بودن , بی حال بودن و لخت و سست شدن بدن و ضعف عمومی و ضعف اعصاب و ریزش مو و رنگ پریدگی و زدن پلک و کوفتگی بدن و سر گیجه و خیلی مسائل جدی دیگه ! من بدبخت هم از بچگی همیشه کم خونی داشتم و هنوز هم مزه شربت های آهنی که از بچگی مادرم به زور به خوردم میداد تو دهنم مونده . شربت سفید رنگی که دهنم رو به شدت جمع میکرد و ازش نفرت داشتم .. اییی . چند وقت پیش هم دکتر رفته بودم و از سر گیجه و ضعف شکایت داشتم , برام آزمایش خون نوشت و طبق معمول کم خونی به شکل فجیع . چند واحد زیر حد نرمال هم بودم و نمیدونم چی خونم 8 بود و باید 15 میشد . برام یه قرص نوشت گفت برو زود اینو از داروخونه بخر و 2 ماه دیگه بیا برات یه آزمایش دیگه بنویسم ببینم درست شد یا نه .
خدا خفه کنه این مملکت رو که همه چیزش فقط با پول میگرده اونم با اجناس آمریکایی و تازه چقدر پُر رو هم هستیم که شعار مرگ بر آمریکا هم میدیم ! نمیدونم آمریکا اگه نبود میخواستیم این مواد رو از افغانستان یا عربستان یا بولیوی وارد کنیم ؟ یه قرص بود به اسم Easy IRON . قیمت هم مفت . 25 هزار تومن 90 تا کپسول ! پشتش با یه برچسب فارسی خیلی شیک زده بودم که فقط دلم میخواد خودتون بخونین :
آخرش هم البته نوشته ساخت کشور ایالات متحده آمریکا !!!! خلاصه ما هم شروع کردم روزی یکی از اینها رو خوردن و تاثیرش از همون ساعت های اولیه مشخص شد و چنان احساس شادابی میکردم که نگو .. این آخری ها بعد از بیدار شدن از خواب به محض اینکه از تخت بلند میشدم سرم گیج میرفت و حتا یکی دو بار زمین هم خورده بودم . یا وقتی سرمو پایین میاوردم یا خم میشدم چیزی از زمین بردارم وقتی دوباره سرپا میشدم چشمام سیاهی میرفت و اگه دستمو به چیزی نمیگرفتم میخوردم زمین و دیگه بماند که در طول روز هم چقدر احساس ضعف میکردم و خشتک آرتین رو هم در آورده بودم و همیشه عصبی بودم و موهام هم مشت مشت داشت میریخت ! دکتر هم میگفت گوشت بخور که منم از گوشت نفرت دارم و به زور هفته ای یک وعده غذای گوشتی بخورم و بیشتر ماهی و میگو و مرغ که اونها هم دو وعده در هفته بیشتر نمیشه و باقی سبزیجات و حبوبات ! خلاصه هفته اول که تموم شد حس کردم اصلن یه آدم دیگه ای شدم !!!!!! خالا این قضیه رو نگهدارین تا بریم سر موضوع فضولی :

پریروز از شرکت که برگشتم خونه دیدم آرتین با همیشه فرق داره و چقدر فعال شده ! تمام باغ رو آب داده بود و توی استخر رو از برگ ها تمیز کرده بود و همه جا رو جارو زده بود و سگ ها رو شسته بود و خونه مرتب بود و مرتیکه رو هم برده بود پارک دوچرخه سواری !!!!! تعجب کردم و بیشتر نگران شدم که نکنه زده به سرش و دیوونه شده و بلایی سر بچه نیاره ؟ آخه آرتین و کار کردن ؟؟؟؟ همیشه باید التماسش میکردم یا کلی بهش باج (!) میدادم تا یه کاری بکنه و حتا مرتیکه رو بیرون بردنش از عجایب بود !!! مثل این میموند که بگن احمدی نژاد ریش هاشو 3 تیغه بزنه و حموم کنه و بوی گند نده ! وقتی هم که برگشتن از پارک حال عادی نداشت و مدام اینور اونور میچرخید و بی قرار بود و هی میگفت چیکار داری برات بکنم ؟ تازه آشغال ها رو هم شب برد بیرون !!!! شب هم موقع خوابیدن چنان سان فرانسیسکویی با ما انجام داد که روحمون کم مونده بود از حلقمون در بیاد و ... تازه تا صبح هم خوابش نمیبرد و این یکی دیگه خیلی عجیب بود که آرتین و بی خوابی ؟؟؟؟ صبح دیگه طاقت نیاوردم و خلاصه بازجویی شروع شد و از اون انکار و از من اصرار که زودباش اعتراف کن چیکار کردی که دوپینگ کردی و اینطوری شدی و رسیدیم به این قرص آهن کذایی !!!!! آقا یکی از اینها رو دیروز خورده بود و دوپینگ کرده بود . اینقدر خندیدم که نگو !

حالا قرار شده ببرمش دکتر براش آزمایش بنویسه نکنه اینم کمبود آهن داره که همیشه مثل جنازه جلوی ماهواره ولو هست و دست به سیاه و سفید نمیزنه ! حالا همین آزمایش دادن این جهود خودش مساله ست و نمیدونم باید چطوری وادارش کنم آزمایش خون بده . از آمپول و خون و دندون سازی و این چیزا به حد مرک میترسه و یه بار هم که با زور من برده بودمش دندون سازی آقا غش کرده بود ... جریانش رو شاید نوشتم یه روزی :)



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001