فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Wednesday, April 30, 2008
هالوکاست خانوادگی :

یکی دو سال قبل بود که تب حاملگی بدجوری بین زنهای ایرانی واگیر شده بود و هر کی رو میدیدی شکمش ور اومده بود و قلمبه شده بود ! توی همین وبلاگستان هم کور و کچل بود که پشت سر هم پس انداخته میشد و همین جو مسموم (!) وبلاگستان باعث شد ما هم گول بخوریم و هوس بچه کنیم و یه شب از شبهای پر ستاره خدا , کلنگ بچه رو زدیم تا حامله بشیم ! 2 هفته برای محکم کاری و اینکه مطمئن باشیم که حتمن این بچه ساخته شده , لنگامون هوا بود تا دیگه خودمون که هیچ , بند بند سلولهامون هم به این نتیجه رسید که اگه یه قلو حامله نشیم , 8 قلو رو شاخشه !!!! بعد از اونم تا 2 – 3 ماه هیچ اتفاقی نیافتاد و خبری نبود تا اینکه چشمتون روز بد نبینه ! یه روز صبح وقتی از خواب بیدار شدیم و داشتیم میرفتیم سمت دستشویی , چنان حالت تهوعی بهمون دست داد انگار که اسانس احمدی نژاد رو بو کرده باشی !!!! کار به اینجا هم ختم نشد و تا یک هفته کار ما گلاب تو روی بد خواهانمون بود .
اتفاق فجیع بعدی این بود که یه روز جلوی آینه وقتی داشتم خودمو به عادت همیشه چک میکردم , حس کردم شکمم بزرگ شده و فاجعه اینجا رقم خورد که من یکی ممکن بود با هر چیزی کنار بیام ولی با به هم ریختن هیکلم ... هرگز !!!!!!!!
این شد که حاملگی بد جور خورد تو ذوقم ! البته تقصیر هم نداشتم و مادرم بد ما رو تربیت کرده بود طوریکه از بچگی ما یاد گرفته بودیم همیشه هر چیزی رو ساده و آسون بدست بیاریم و برای بدست آوردن تقریبن هر چیزی توی زندگی , زحمت نکشیم بجز درس خوندن و این شده بود بلای جون ما . منم این مساله ریشه ای سوای اون اتفاقات ناهنجار جسمی , باعث شد که از خیر حاملگی بگذرم و بیخیال بچه بشم !!!
50% به فرزندی قبول کردن مرتیکه هم به خاطر حاضر آماده بودنش بود واینکه هیچ جور نمیتونستم زیر بار بچه داری و شیر دادن و کهنه شستن و درد زایمان و به هم ریختن هیکلم و ... برم !!! خلاصه یه روز در کمال اندوه این وصله ناجور رو از سرمون باز کردیم و دیگه عهد کردیم هرگز از این غلط ها نکینم و حامله نشیم . اما این قول و قرارهای آدمیزاد مگه میشه ابدی باشه ؟ اگه بود که آدم و حوا الان اون بالا بودن و نسل بشر آسمونها رو به گند کشیده بود :
آرتین چند وقتیه هی میره زیر جلدم که من بچه میخوام و از اون اصرار از ما انکار . هر چند خودم هم همچین بدم هم نمیاد ها .. و تازگی ها به بیماری بچه دوستی مبتلا شدم و تو خیابون هر بچه ای میبینم دو ساعت قربون صدقه ش میرم , ولی وقتی به عاقبتش فکر میکنم و اینکه من با مشکلات اخلاقی و رفتاری فجیعی که با خودم دارم , چطوری از پس بچه بر میام ؟ رنگم میپره . اینکه اصلن من تحمل بچه رو دارم یا نه ؟ اینکه آزادیهای شدیدن محدودی که دارم رو با اومدن بچه دوم از دست بدم , اصلن به گروه خون من میخوره ؟ هر چند آزادی که چه عرض کنم . بین زنهای ایرانی شاید من آزادترینشون باشم و بازم احساس خفگی میکنم وای به زنهای دیگه !

حالا این وسط نمیدونم از دهن کی در رفت و خبرش به گوش ننه بابای ما تو اون ور دنیا رسید که : ما تصمیم داریم یه بچه دست و پا کنیم و آقا از همون لحظه این دوتا پاشنه تلفن ما رو کندن و هر روز نوبیتی زنگ میزنن و داد و هوار که :

- مامان : مبادا از این مرتیکه دگوری بچه دار بشی ؟
چرا مامان جان مگه چه عیبی داره ؟
- اینا خل و چلن ! بچه ت ناقص الخلقه در میاد !
آخه کجای این بدبختها ناقصن ؟
- همین که گفتم ! فاطی خانم تو لس آنجلس فالمو گرفته گفته دخترت حامله بشه بچه ش مونگول میشه !!!!!

- بابا : فقط من بشنوم تو از این مردک الدنگ حامله شدی , اول از ارث محرومت میکنم , بعد هم اسمتو از شناسنامه م خط میزنم ! بعد هم دیگه نه من نه تو !
- آخه چرا ؟؟؟؟
چرا نداره ! تو زنی عقلت به این چیزا قد نمیده ! اینا ژنتیکشون معیوبه نسل ما رو خراب و منقرض میکنن ! ما نسلمون 300 ساله پاک و اصیل مونده و خون شاهی تو رگهامون جریان داره مبادا با خون عمله جماعت خرابش کنی ؟!؟
- آخه این چه حرفیه میزنین یعنی چی ژنتیکشون خرابه ؟
یعنی همین که گفتم با منم بحث نکن . بچه بی بچه ! یا طلاق میگیری میایی اینجا خودمون برات یه شوهر آدم حسابی پیدا میکنیم یا تا آخر عمرت بچه بی بچه !

- مادر آرتین : من هم سن تو بودم 9 تا بچه قد و نیم قد داشتم ! به تو هم میگن زن ؟؟؟؟ آبروی هر چی زنه بردی !
بابا اون موقع گذشت . الان میگن 2 تا ! تازه یکی . دو تا هم زیاده ! این همه آدمیزاد رو زمین گرسنه موندن .
- خجالت بکش ! حیا کن ! شرم کن ! زن تا 4 – 5 شکم حامله نشه , جا نمی افته ! سینه هاتو نگاه کن . بیچاره پسرم . چی میکشه از تو ...
بابا مگه خورشته که جا بیافته ! این چه خرافاتیه آخه ؟!؟
- همین که گفتم ! اگه میخوای عروس من باشی باید مثل بقیه عروس ها حداقل 3 تا بچه بیاری . تازه چی ؟ 2 تا پسر یه دختر !

- پدر آرتین : تو چطور دلت میاد منو از دیدن نوه هام محروم کنی ؟؟؟
- پدرجان ! فداتون بشم ! شما که حداقل 60 تا نوه دارین ! این چه حرفیه آخه ؟!؟
نوه از این پسرم میخوام داشته باشم ! گناهه ؟؟؟؟
- گناه نیست ولی ...
ولی و کوفته ! اگه نیست پس بجنبین ! من یه پام لب گوره ! وای به حالتون من بدون دیدن نوه هام بمیرم , هر شب روحم میاد بالا سرتون !
- مگه آخه خمره رنگ رزیه ؟ من آمادگی مادر شدن ندارم !!!!!
نداری پس دست از سر پسرم بردار بذار ما براش زن بگیریم !
- ببخشیدا ! این پسرتون دست از سر من بر نمیداره !! همچین ...

- خواهرم : مبادا حامله بشی ها ! خر نشی یه وقت ؟ دیوانه نشی ؟!؟
چرا ؟ چی شده مگه ؟
- چرا ؟ تازه میگه چرا ؟ اینا ! وضع منو ببین ! به جهان علم خیانت کردم !
چطور ؟ چی شده ؟
- میخواستی چی بشه ؟ این همه تحقیق علمی و مقاله نوشتم , حالا بخاطر این بچه ها نمیتونم برم 4 تا سمینار ! صبح تا شب بشور و بپز !
آها بله . دلم برات میسوزه که پاسوز بچه هات شدی . فقط نمیدونم چرا اونا منو مادرشون میدونن و به تو میگن خاله !!!!!!!!
- گمشو ! اصلن به من چه ؟ برو حامله بشو فردا از حلقت در اومد میفهمی !

- اون یکی خواهرم : شیوا این آرتین از نسل آدم های نئاندرتاله !
باز تو توهم زدی ؟
- اون دفعه که ازش نمون اسپرم گرفتیم یادته ؟ آزمایش کردم , 30 تا کرومزوم کم داشت !
ببین من یه روز میکشمت ها ! اینقدر چرت و پرت نگو !
- از من گفتم . بچه ت شکل دایناسور شد میفهمی !

- زهرا خانم : شیوا خانم , این بچه اینقدر شیرینه که نگو ها . حضرت فاطمه گفتن که بچه نعمته . حضرت علی فرمودن بچه هفتاد تا صواب به زندگی میاره . حضرت محمد گفتن ..
بسه بسه ! دیوانه ! پس تو چرا معطلی ؟ 4 ساله این تحفه رو پس انداختی و جرات نمیکنی یکی دیگه بیاری ؟!؟ واسه من بلدی کرکری بخونی ؟
- آخه آقامون میگن خرجی بالاست فعلن ضرورت نداره .
آقاتون قربون من بره . شما دولتی های پدر سوخته دزد که مال مردمو صبح تا شب بالا میکشین وضعتون اینه , مردم چی بگن ؟ وقتی واسه من نسخه میپیچی اول خودتو درمان کن بعد بیا سراغ من !

- خاله مادرم : من رمل انداختم جواب اومده بچه دار نباید بشی اگه هم شدی باید 5 سال نذر کنی .
آها , صحیح . چرا اونوقت ؟
- شوهرت یه نسل آخوند داشته . بچه ت پسر بشه میشه آخوند .
ببخشید ولی این چه ربطی به حامله شدن و نشدن من داره ؟
- دیگه اصلن به من چه ؟ رای چی با من مشورت میکنی ؟
بابا من کی با شماها مشورت کردم ! خودتون بریدین دوختین . من اصلن روحم خبر نداره کی به شماها این خبرو داده !!!
- دیوار موش داره موشم گوش داره !!!!!

میبینین تو رو خدا ؟ کم بود جن و پری شصت هفتاد تا هم از دیوار پرید جفت پا سرمون ! من چه خاکی سرم بریزم با این خل و دیوونه ها نمیدونم . نمیدونم تازگی ها چرا این هالوکاست اینقدر طرفدار پیدا کرده و زندگی ما شده نژاد پرستانه ؟!؟ ای بر پدر هیتلر لعنت که یه غلطی کرد و افتاد تو جون این یهودی ها و باباشون رو سوزوند که چند دهه بعد یه دیوانه تر از خودش بنام احمدی نژاد هم پیدا بشه و هالوکاست رو انکار کنه و این تخم لق بیافته تو ذهن مردم و حالا عملن توی جامعه ما یه 2 دستگی عمیق ایجاد شده که , اون آدم حسابی های زمان شاه , آدمهای تازه به دوران رسیده الان رو قبول ندارن , این تازه به دوران رسیده های حالا هم قدیمی ها رو . این وسط وضع این مذهبی جماعت مادر مرده از همه بدتره که هر دو دسته مردم چشم دیدن اونها رو ندارن و آخوند میبینن انگار جن دیدن و حاضرن بمیرن ولی با مذهبی جماعت کنار نیان . خدا آخر و عاقبت ما رو بخیر بگذرونه که تو این دوره زمونه فقط همین نفاق و شکاف بین مردم کم بود که اینم بوجود اومد . من نمیدونم 7000 ساله که ایران زمین مکان تاخت و تاز تمام تمدن های روی زمین بوده و نسل ایرانی ها رو اگه نقشه ش رو طراحی کنن , از هر ژن انسانی که بگی توش پیدا میشه از جنگل های آمازون بگیر تا سیاه های آفریقایی و سفید پوست و زرد پوست و مغول و ترک و عرب و ... اونوقت با این همه اختلات خونی , یه بچه دار شدن ما شده خار چشم همه و باعث انقراض نسل ننه بابای ما میشه !!!!!!! صد رحمت به قرون وسطی ...



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001