فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Sunday, January 13, 2008
امان از سرما :

سرمای امسال هم برای خودش حکایت غریبی پیدا کرده . تا حالا توی این سی و چند سال عمرم هرگز این سرما رو تجربه نکرده بودم توی تهران . اینقدر هم این سرما به من ضرر زده که خدا میدونه ! تقریبن تمام گل و گیاه های نازنین من خشک شدن و قبل از اینکه فرصت کنم ببرمشون توی گل خونه , همشون به لقا الله پرتاب شدن ! البته بهتره بگم منجمد شدن . شمعدونی های دور استخر و هر چی گل زنتی داشتم که از در و دیوار و خونه مردم یا کش رفته بودم یا قلمه زده بودم و بیرون بودن همه از دم یخ زدن و خراب شدن و آی عزا دارم الان که نمیدونین !!! چقدر زحمت کشیدم و جون کندم این گلها رو شاخه شاخه چیدم و کاشتم و بزرگ کردم و حالا مثل تفاله چایی شده باشن ... این در صورتیه که سالهاست این شمعدونی ها حتا زمستون ها هم گل میدادن از بس که هوا خوب بود توی تهران و زمستون نداشتیم اصلن .
بجز اون هر چی میوه خریده بودم و طبق عادت گذاشته بودم بیرون , بخاطر خنک بودن و جا نداشتن توی یخچال , همه یخ زده بودن و خراب شده بودن . خب برای کسی که مثلن اردبیل زندگی میکنه میدونه که بیرون خونه هیچی رو نمیتونه بذاره ولی من تمام عمرم این کارو زمستونها میکردم و هرگز این مدلیش رو ندیده بودم !!!!!! یعنی وقتی دمای هوا رو نوشته بود 15 درجه زیر صفر برای من قابل هضم نبود که 15 درجه یعنی چی ؟ یعنی فقط سرد دیگه ! نه بیشتر از اون ... و این شده بود که حالا یک کیلو بادمجون گذاشته بودم و صبح رفتم بر دارم غذا درست کنم میبینم مثل باتوم و چیز حضرت عباس سفت شدن !!!! گفتم شاید بذارم یخش آب بشه درست بشه . یخشون که باز شد همشون شل و گندیده شده بودن ! ریختم دور . پرتقال های نازنینم هم با اینکه سالم بودن ولی وقتی پوست میکندی و میخوردی , تلخ مثل تف احمدی نژاد ( زهر مار قاشیه ) شده بودن .
برف هم از اونور . برف پودری تو تهران ندیده بودیم که دیدیم . یا همون برف خشک ! توی کانادا و سوئد برف خشک میباره ولی تهران همیشه برف آبدار می اومد . بعبارتی هوا اینقدر سرده که برف به این شکل در اومده و یخ زده ست و هر چقدر تو دست میچلونی , به هم نمی چسبه و مثل آرد میمونه !
از اون بدتر اینکه گاز هر از گاهی فشارش کم میشه یا قطع میشه کلن و نتونستم تو این چند روزه یه غذای گرم درست و حسابی درست کنم و مجبورم یا حاضری درست کنم و یا توی ماکرو . باز خداوند ننه مخترع ماکرو فر رو بیامرزه که میشه با کمک اون یه چیزی سرهم کرد . صبح بیدار شدیم میبینم گاز نیست . خلاصه فنجون ها رو پر از شیر کردم گذاشتم تو ماکرو و جوش که اومد قهوه ریختم وگرنه صبح باید آب یخ میخوردیم !!!! برای صبحانه هم مجبور شدم نیمرو توی ماکرو درست کنم تا حدودای ساعت 11 که گاز وصل شد و یه چیزی راه انداختم . خونه هم از اونور یخ شده بود چون شوفاژ خاموش بود .
دیشب نصف شبی از سرما از خواب پریدم و فهمیدم باز گاز قطع شده و شوفاژ خاموشه . آرتین که اینقدر خوابش سنگینه که فکر کنم یخ هم میزد توی خواب , نمیفهمید ! حالا حس هم نداشتم بلند بشم برم لباس گرم بپوشم و زورم می اومد از رختخواب بیام بیرون . گفتم بچسبم به آرتین گرم بشم . چسبیدن همان و آقا بیدار شدنش همان ! حالا روز معمولی با بیل بزنی تو سرش یا یه قابلمه آب جوش بریزی تو حلقش از خواب بیدار نمیشه ولی همین که میچسبی بهش , رادار های سکس یابش فوری بیدارش میکنن ! خیال کرده بود آره و .... هی میگم ولم کن فقط میخوام گرم بشم , تو چرا آخه اینقدر افکارت منحرفه ؟! آخر هم اینقدر کرم ریخت که از دستش در رفتم و رفتم یه ژاکت تنم کردم گرفتم خوابیدم ! بیشعور ! جنبه ندارن که این مردها ! مغزشون یا تو کمرشونه یا لای پاشون ! بعد یهو یاد مرتیکه افتادم و زدم تو سرم که وای بچه قندیل زد !!!! بدو بدو رفتم اتاقش دیدم همچین خودشو جمع کرده از سرما , بغلش کردم آوردم وسط خودمون و یه لاحاف دیگه هم در آوردم انداختم رو خودمون . تازه صبح بلند شدم تمام صورتم یخ زده بود . اونم منی که تو بدنم بخاری روشنه و زمستون ها داد آرتین از دست من در میاد که شوفاژ ها رو برای چی خاموش میکنی !!!
بلند شدن صبح مکافاتی بس عظیم بود مخصوصن جیش کردن ! هر کاری کردم دیدم نمیتونم برم توالت و آرتین رو بلند کردم و گفتم اول تو میری ده دقیقه میشی تا رویی توالت فرنگی گرم بشه بعد من برم , کونم یخ میکنه ! کلی داد و هوار راه انداخته بود که آخه مگه کون من بخاریه !!!! دیگه آخه مردها هم باید به یه دردی بخورن دیگه ... بعد که اومد بیرون حسابی جاش گرم شده بود :)
حالا رفتم تو سایت نو اندیش میبینم نوشته مصرف کنندگان پر مصرف گاز تا 30 برابر جریمه میشن . اول اینکه بگو پدر سگ ! ای تو روح تک تکتون . کدوم گاز ؟ دوم اینکه خوب شد هوا سرد شد تا احمدی نژآد یه سوراخ دعای دیگه هم باز کنه برای غارتگری و دزدیهاش . مرتیکه خیلی کم پول ملت رو هپولی کرده , واسه مردم هم کیسه میدوزه . 38 میلیارد دلار توی این 8 ماهه درآمد خالص نفتی داشتیم , یک قرون به حساب ذخیره ارزی پول نریخته که هیچ , 2 میلیارد دلار هم از توش غیب کرده و حالا میخواد مردم رو هم سرکیسه کنه ...
از اون جالبتر اینکه امروز یکی از دوستام که تو وزارت نفت کار میکنه زنگ زده میگه از صبح گاز نداریم ! واقعن کشوری که وزارت نفتش گازش قطع باشه رو باید فقط شاشید بهش و بس به همچنین به سر رئیس جمهورش !!!!!!

و اما , نوبتی هم باشه بریم سراغ جوک های این زمستونی که خیلی جالبن . مردم ایران کلن خدای جوک هستن و وای به اینکه از کسی بدشون بیاد و متنفر بشن و اونوقت خوار – مادر براش نمیذارن . یکیش هم همین احمدی نژاد که فکر نکنم تا یکی دو قرن آینده خاطره این مادر صلواتی از یادها بره :

- در پي کاهش شديد دما - محمود احمدي نژاد رييس سازمان هواشناسي رابرکنار کرده و غلامحسين الهام را به جاي وي منصوب نمود .

- با توجه به اینکه « انرژی هسته ای حق مسلم ماست ولی فعلا گازمان قطع ‏شده است» و با عنایت به اینکه قرار بود یک سال پس از ریاست جمهوری نفت سر سفره مردم ‏بیاید، اما دو سال پس از آن بنزین از سفره مردم حذف و سه سال بعد یعنی امسال نیز گاز قطع ‏شده است، از کلیه ملت بدون گاز ایران درخواست می شود، برای گرم کردن تنور انتخابات فعلا ‏از هیزم استفاده کنند .

- آن که دايم هوس سوختن ما مي کرد ...کاش بنزين مرا نيز مهيا مي کرد
پمپ بنزين و صف و کارت و من پيت به دست....کاش مي آمد و ازدورتماشا مي کرد

- به دليل بارش برف و مصادف شدن آن با ايام محرم و سپس دهه فجر و در انتها عيد نوروز , مملکت تا ارديبهشت ماه تعطيل است . دفتر ریاست جمهوری !



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001