فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Wednesday, November 14, 2007
این مطلب رو دوست دارم همه مخالفین نظام و تمام وبلاگ نویسان مخالف نظام بخونن و اگه دلشون خواست عبرت بگیرن . یه جور نصیحت سیاسی برای همه اونهایی هست که سرشون بوی قرمه سبزی میده . چه اونهایی که در کار سیاست و مبارزه سیاسی با این رژیم هستن و چه اونهایی که کاره ای نیستن و ادای مبارزان سیاسی رو در میارن و چه کسانیکه هیچکاره هستن و فقط منتظرن تقی به توقی بخوره و با دیگران الکی همراه بشن و از آب گل آلود ماهی بگیرن . با خوندن این مطلب دوست ندارم تصور کنین منم مثل ملاحسین درخشان خائن و وطن فروش شدم و میخوام به تمام ارزشها پشت کنم , که من عددی نیستم و شما هم عددی نیستین و خیلی های دیگه که کله گنده هستن و ادعاشون میشه , هیچ کاره هستن . هدف از نوشتن این اتمام حجت اینه که بی دلیل خودتون رو بخاطر هیچ و پوچ به دردسر نندازین و بدونین اوضاع خیلی خراب تر از اینهاست که خیلی ها تصور میکنن و با هارت و پورت های ما درست بشو نیست و نخواهد شد :

امروز بطور اتفاقی از وبلاگ زیتون به لینک وبلاگی بنام فرشاد امیر ابراهیمی برخوردم و با خوندن چند پست و 2 لینک اون , چنان دچار وحشت شدم که حد نداشت . البته نیمی از این واقعیات رو میدونستم ولی خوندن اعترافات این شخص , شک و تردیدهای منو به یقین بدل کرد . امیدوارم شما هم با خوندن کامل این مطلب و اعترافاتی که این فرد نوشته , پی به اوج فاجعه ببرین و عاقلانه عمل کنین و بقول معروف سری رو که درد نمیکنه رو هرگز دستمال نبندین .

از خیلی وقت پیش , شاید 10 سال قبل همیشه دوست داشتم بدونم توی یک رژیم سیاسی چه اتفاقاتی می افته و کشور رو چطور اداره میکنن در این حد کلان ؟ وقتی خاتمی روی کار اومد , خیلی ها دلشون گرم شد که بالاخره یکی پیدا میشه و ریشه استبداد کبیر در ایران و ولایت مطلقه فقیه رو بر میکنه ! ولی خیلی زود مشخص شد که خاتمی هم با اینکه مرامی انسان دوستانه داشت و هدف خودش و تیمش این بود که به ظاهر به مردم خدمت کنه , متاسفانه چنان در مافیای این نظام گرفتار شدن که نه تنها آلوده به فساد شدن مخصوصن فسادهای مالی و کمتر عقیدتی و شدن جزئی از همون دستهای آلوده , بلکه دستشون طوری بسته شد و گرفتار چنان توطئه هایی شدن که عملن فلج شدن و نتونستن به هیچ کدوم از وعده هاشون عمل کنن و به این دلیل خاتمی بد نام و منفور همه مردم و طرد شد . البته پشت پرده , دست های پنهانی وجود داشت که باعث این شکست ها شدن و در نهایت خاتمی و تیمش رو در 2 سال پایانی ریاست جمهوریش چنان منزوی و سرخورده کردن که نتونست کمر شکسته ش رو راست کنه و در نهایت میدان رو به رقیب سپرد و از گود کناره گرفت . ابدن و هرگز اشتباه نکنین که راه خاتمی و هم کیشانش غلط بوده و یا دنباله روی ولایت فقیه بودن . تصمیمات جدی و مهمی برای رسیدن به یک جامعه مدنی مدرن گرفته شده بود ولی در این نظام افراد و کسانی بودن و هستن که اولن امکاناتی بسیار قوی در اختیار دارن , دومن در قسمت های کلیدی این نظام هستن , و سومن این افراد کاملن مستقل و سرخود از هر قدرتی ختا رهبری عمل میکنن که دلیل اینکه اصلاحات به شکست کشیده شد هم مقصر کسی نبود جر همین افراد آستین سرخود و بعد هم انتخاب افرادی نالایق و فاسد برای مسند امور . دولت خاتمی در بین سایر دولتهای حکومت اسلامی از همه بیشتر به این مملکت خدمت کرد ولی در میانه راه اطرافیانش گرفتار فساد گسترده و خود بزرگ بینی شدن و از طرفی دستهای پنهان هم به این مساله دامن زدن و اونها رو محدود کردن و نتیجه شکست 100% جبهه دوم خرداد شد . تنها چیزی که امروزه از این گروه باقی مونده فقط طرز فکر زیبای اونهاست که از روز اول فقط یک شعار بود نه عملکردشون . البته امروز اگه بخواهیم مردم رو به صحنه بیاریم با توجه به گندکاری های احمدی نژآد , حتا اگر دولت خاتمی نمره صفر هم میگرفت باز هم پیش مردم از دولت احمدی نژآد که نمره زیر صفر گرفته برتر بود ولی پالونه که عوش میشه ... چطور که میبینیم اصلاح طلبان دارن از کاستی های احمدی نژآد برای لاپوشونی کاستی های خودشون بهره برداری میکنن . در واقع خودشون هم هیچ پخی نبودن و فقط چون مقایسه بین بد و بدترین داره صورت میگیره همه بدترین رو میبینن و بده شده تاج سر ... وگرنه هم خاتمی و هم احمدی نژآد همشون از یه قماشن !

حالا بعد از گذشت حدود 3 سال از زمان انتخاب احمدی نژآد , اصلاح طلبان در صدد هستن تا دوباره قدرت رو در دست بگیرن . من سوالم اینه که آیا قدرت گرفتن دوباره اصلاح طلبان باعث تغییراتی در ایران میشه ؟ آیا تغییراتی بنیادین رو شاهد خواهیم بود ؟ هرگز ! خوش باوری و ساده لوحیه اگه فکر کنیم اینبار خاتمی و جبهه اصلاحاتش میتونن معجزه کنن . بقول معروف پالون ها عوض میشن ولی آش همون آش و کاسه همون کاسه ست ! چرای این بر میگرده به اینکه :
مدتی قبل در قسمت نظرخواهی وبلاگ ابطحی یکی از خوانندگان نظری نوشته بود با این مضمون بسیار جالب . ایشون نوشته بودن : من فقط دنبال این میگردم که بدونم پشت سر احمدی نژآد چه قدرتی وجود داره که دست به هر کثافتکاری و گندی میزنه و این همه خرابکاری میکنه ولی حتا رهبری و وزارت اطلاعات و مجلس و سپاه و .. هم قادر نیستن حتا یه تشر بهش بزنن و یا بهش اعتراض کنن ! ابطحی تنها در جوابش این علامت رو گذاشته بود : :( یعنی استیصال ! درماندگی ! غم و هزار و یک معنی دیگه ... جواب ابطحی رو ما همه دیده بودیم و میدونستیم . جوابش همونی بود که باعث شده بود خاتمی زمین گیر بشه ! خاتمی بسیار ضعیف عمل کنه و هیچ اراده ای از خودش نداشته باشه و ضعیف ترین و بزدل ترین و بی کفایت ترین رئیس جمهور حکومت اسلامی باشه . دوران ریاست جمهوری خاتمی با احمدی نژآد رو یک مقایسه کوچک بکنین :
اقتدار و قدرتی که احمدی نژآد داره , سوای خریت و دیوانگیش , خاتمی با همه درایتش نداشت و این جای سواله .
جواب اینجاست . در متنی که فرشاد امیر ابراهیمی نوشته و خوندن اون باعث میشه بند بند وجودتون بلرزه در بیاد : http://farshadebrahimi3.blogspot.com/

وقتی این متن رو خوندم با خودم فکر کردم که : من واقعن چیکاره م ؟ من واقعن کجا ایستادم ؟ یعنی من و یا وبلاگ نویس هایی مثل من , دانشجوهای بدبخت , مردم بیگناه , اقلیت های قومی و مذهبی و مخالفان ریز و درشت دولت , اینها واقعن چیکاره هستن ؟ هیچی ! هیچ کاره . وقتی توی یه کشوری به این روشنی و به این علنی ای چنین اقداماتی سازمان یافته و خودسرانه شکل میگیره و تمام دستگاههای انتظامی و اطلاعاتی و قضایی و کشوری و ... دست به دست هم میدن و با هم تبانی و همکاری میکنن , ما کجای کاریم ؟ وقتی خودی های این رژیم از دست اینها در امان نیستن و به این سادگی اونها رو از جلوی خودشون بر میدارن , من با کی میخوام مبارزه کنم ؟ من توان چی رو دارم ؟ میخوام برم وسط اقیانوس و بگم ای اقیانوس با همه آبهایی که داری در پیش من یک قطره هستی ؟ نه ! این حماقت محضه !

یکی از دوستان پدرم تعریف میکرد زمان انقلاب که مردم ریخته بودن بانک ها رو آتش زده بودن , این هم رفته بود تا از بانکی که وام گرفته بود , سند وامش رو پیدا کنه و آتش بزنه . موقع گشتن چشمش می افته به مردی که اونم داشت دنبال سند ها میگشت و میبینه یه کلن از کمرش آویزونه و مامور ساواکه ! اینو که میبینه از همون راهی که اومده بود بر میگرده و ...

من زندگیمو دوست دارم , خانوادمو دوست دارم , داشته هایی که عمری زحمت کشیدم برای ساختن و بدست آوردنشون , همه رو دوست دارم . نمیخوام همه چی رو خراب کنم یا برای خودم دردسر درست کنم اونم وقتی در ایران هستم . اونم وقتی که جایی هستم که امنیت یعنی هیچ ! از شما هم میخوام به این مساله فکر کنین . من بطور خیلی طبیعی و منطقی میترسم و دوست ندارم بخاطر هیچ و پوچ به دردسر بیافتم یا سرمو به باد بدم . احمدی نژآد و نظام و دولت و رهبر و ... بدن ؟ جنایتکارن ؟ به جهنم ! به من چه ؟ به دیگران چه ؟ زمانی به ما ربط پیدا میکنه که بتونیم اثر گذار باشیم . بتونیم از پسشون بر بیاییم . 80 میلیون ایرانی یکصدا بشن و بریزن بیرون . وقتی هیچ کاری از دست ما بر نمیاد , پس سری رو که درد نمیکنه مریض نیستم دستمال ببندم .
اگه شما فکر میکنین در زمان انقلاب این مردم بودن که خمینی رو آوردن و یا باعث شدن شاه از ایران بره و انقلابیون روی کار بیان , کور خوندین ! مردم این وسط فقط آلت دست بودن . حتا یک درصد هم حرف شما درست باشه و حق رو بدیم به شما که میگین مردم با اتحادشون باعث انقلاب شدن , پس میشه نتیجه گرفت که یک دست صدا نداره و زمانی انقلاب به نتیجه رسید که همه مردم یکصدا با هم متحد شدن و ریختن بیرون .
آیا شما چنین نشونه هایی رو میبینین ؟ زمانیکه حادثه کوی دانشگاه اتفاق می افته , مردم از دانشجویان حمایت میکنن ؟ وقتی معلمان اعتراض میکنن مردم ازشون حمایت میکنن ؟ وقتی زنان رو کتک میزنن , مردم ازشون حمایت میکنن ؟ وقتی دختران رو در خیابان کتک میزنن به جرم حجاب , مردم ازشون حمایت میکنن ؟ نه ! نه ! نه ! پس تا وقتی صداها خاموشه تا وقتی مردم خوابن تا وقتی سکوت مرگ همه جا رو گرفته , اعتراض و مبارزه یعنی خودکشی !!! یعنی حماقت !!! مردم ایران فقط دنبال اسطوره میگردن دوست دارن یک نفر جلو بره و اگه آسیبی بهشون نرسید بعد برن جلو . دوست دارن جلودارشون بمیره و ازش اسطوره بسازن . نگاهی به اسطوره های ایرانی بندازین . هیچ کدوم در موقع زنده بودم ارزش نداشتن و زمانیکه یا بقتل رسیدن یا مردن تازه مردم گرامیشون داشتن و تازه ازشون تقدیر کردن . من نمیخوام اسطوره خریت خودم و خودخواهی مردمی بشم که بدنبال مرگ من و مرده پرستی هستن ! حرف امروز منو بخاطر بسپارین : زمانیکه خامنه ای یا احمدی نژآد رو داشتن اعدام میکردن , مردم ایران برای اونها اشک میریزن و عزاداری میکنن ... همونطور که مردم عراق هم برای صدام اشک ریختن ...
آیا ارزش داره برای چنین مردمی هزینه کرد ؟ هرگز ! من در خوشبینانه ترین کار خیلی هنر کنم , بار و بندیلمو میبندم و از این خراب شده میرم و زندگیمو ادامه میدم . همونطور که خیلی ها اینکارو کردن و رفتن خارج از مرزهای ایران و فریاد لنگش کن سر دادن ! 28 ساله اقلیت مردم ساده اندیش و هالوی ایران رو میفرستن جلوی گلوله و تو دهن گرگ های رژیم و به خیال خودشون دارن مبارزه میکنن . عرضه دارین بیایین ایران و مبارزه کنین . منم بلدم برم آمریکا و توی فلان شبکه ژست بگیرم و حرف های گنده گنده بزنم ! راست میگی بیا ایران .. درد یکی دو تا نیست ...

من مطمئنم و حاضرم جونمو روش بذارم و با اطمینان تمام بگم که دور بعد 99% اصلاح طلبان روی کار میان ولی عملکردی انجام نمیدن و اوضاع نه تنها همین باقی میمونه بلکه بدتر از قبل هم میشه ! فقط چی ؟ یکی وجهه ای کریه و نفرت انگیز داره مثل احمدی نژآد و یکی وجهه ای روحانی و شسته رفته مثل خاتمی ! مگه تمام محدودیت ها و فیلترها و قتل ها و بگیر و ببند ها در دوران همین خاتمی اتفاق نیافتاد ؟ مگه دو تا آزادی نداد و ده تا آزادی رو گرفت ؟ یکی میگه بفرما یکی میگه بتمرگ ! یکی با تبر سرتو میبره یکی با پنبه ! اما اصل یکیه ! ریشه یکیه . خاتمی جرات نداره خلاف اصول نظام رفتار کنه . چون میکشنش . خیلی راحت از سر راه برش میدارن . خیلی راحت حذفش میکنن . نه تنها خاتمی که حتا رهبر رو هم اگه مغایر اصول رفتار کنه حذفش میکنن . اینها فقط مترسک هستن . رهبر نماده . قدرت نداره . خاتمی نماده , قدرت نداره ! قدرت رو زیرمجموعه های عریض و طویل دارن . ریز مجموعه های سازمان یافته و مخوفی که وجود دارن و هر مخالفی رو حذف میکنن . پس چرا من که نه سر پیازم نه ته پیاز و نه کاری از دستم بر میاد و قدرتی ندارم , بخوام کاری کنم که منو هم حذف کنن یا برام دردسر ایجاد کنن ؟ بخشی جالب از متن فرشاد ابراهیمی رو براتون مینوسیم تا به عمق فاجعه بیشتر پی ببرین :
- واعظ‌ سابق‌ انصار حزب‌الله‌ خيال‌ خوش‌ عبدالله‌ نوري‌ را كه‌ باور داشت‌ «كاري‌ ازآنان‌ ساخته‌ نيست‌»، پس‌ زده‌ و افزوده‌ بود: «اين‌ جمعيت‌ كه‌ من‌ حرفش‌ را مي‌زنم‌ 50 هزار يهودي‌ نيستند، 200 هزار منافق‌ نيستند،پست‌ كليدي‌ دارند از بيت رهبري گرفته تا سپاه و اطلاعات در دست‌ اينهاست‌ ... اينها در ماديات‌ فرو نرفته‌اند معمولاً زندگي‌ فقيرانه‌اي‌ دارند. تي‌.ان‌. تي‌ و نارنجك‌ و سلاح‌ هم‌ به‌ اندازه‌ كافي‌ دارند ...

بله حقیقت همینه . وقتی احمدی نژآد اعلام میکنه در دانشگاه کلمبیا امام زمان با من بود , مزخرف نمیگه ! از خشتک پدرش هم در نمیاره . این آدم به این مساله باور قلبی داره . حتا اگه بدونه مادرش رو سر ببره , امام زمان ظهور میکنه این کار رو میکنه ! اینها چنین آدمهایی هستن . ایدئولوژی خشک مذهبی که طالبان پیش اونها لنگ می اندازه . همین آقای امیر فرشاد ابراهیمی که چنین اعترافاتی رو نوشته رو در نظر بگیرین . حروم زاده تر و بیشرف تر از این آدم پیدا میکنین ؟ این آدم حالا افتخار ایرانیان مبارزه . چرا ؟ چون شده مخالف رژیم . چرا مخالف اینها شده ؟ چون اگه فرار نمیکرد , سرشو به باد میداد و میکشتنش . وگرنه اگه خیلی از اتفاقات رخ نمیداد و اشتباهاتی رو مرتکب نمیشد , شاید این آدم امروز جای احمدی نژآد نشسته بود و حتا بدتر از اونم بود !!!!!!
بله ! در این نظام از این آدمها بسیار داریم . تک و توک هستن کسانیکه فاسد هستن و در مادیات و خیلی چیزهای دیگه غرق شدن و دست دارن . ولی زیر دستان اینها آدمهای ارزشی هستن . ذوب شده در ولایت هستن . به اینها بگو بمیر برای رهبرت , میمیرن . بگو تمام خانواده ت رو فدای رهبری کن , میکنن ! بگو بپر روی مین , میپرن ! بگو برو 10 تا دختر و پسر بیگناه رو بکش یا به خودت بمب وصل کن و 100 نفر رو بترکون , میکنن . مگه نکردن ؟ کی بود , 10 سال قبل پیرمردی بسیجی پسرش که به دختری در مسجد تجاوز کرده بود خودش پاهای پسرش رو به دو تا وانت میبنده جلوی تمام مردم و پسره رو از وسط 2 نصف میکنه و سرشو میبره !! اینا این آدمهان و اینها رو دارن .
پس وقتی حقیقت به این آشکاری روشنه , چه جای مبارزه ؟ چه جای دردسر ؟ وقتی احمدی نژآد هر غلطی دلش میخواد میکنه و هر چی میخواد میگه , یعنی چی ؟ یعنی اونقدر پشتش گرمه که میدونه کسی جلودارش نیست . حتا رهبر ازش حساب میبره و دائم تاییدش میکنه . رفسنجانی رو با اون قدرت و مافیای عظیمش خونه نشین کرده , تو دانشگاه کلمبیا گه بالا میاره , میاد ایران ازش تقدیر میکنن و این قضیه رو یک مساله ملی به شمار میارن . جلوی اینها میخواهین بایستین ؟ مگه مغز خر خورده باشین !!!!
من یکی که نیستم . حالا بگین ترسو , بزدل یا هر چی ! اگه فکر میکنین با این بچه بازیها مثل وبلاگ نوشتن و فحش دادن به اینها و مثلن افشاگری ها میشه اینها رو از بین برد یا خاری به اینها فرو کرد , کور خوندین ! سابقه تک تک وبلاگ نویس ها و افراد سیاسی رو دارن . کافیه دستور برسه که فلانی باید حذف بشه یا اینکه دستگیر بشه , در کمتر از یکساعت طرف توی اوین نشسته و داره آش و لاش میشه ! تمام اینترنت ایران تحت کنترله و ریز تمام فعالیتهای کاربران رو دارن . کافیه یکی از شماها مشکلی بخواهین برای نظام ایجاد کنین . چنان بلایی سرتون میارن و جایی میبرنتون که عرب نی میاندازه . دانشجوها رو ببینین . شکنجشون کردن تجاوز بهشون کردن مدت ها زندانیشون کردن پدرشون رو در آوردن تازه در صورتی بود که این بدبخت ها واقعن بیگناه بودن . اینها فقط دنبال 4 تا مورد میگشتن که دیگران رو بترسونن و تهدید کنن و قرعه به نام این بدبخت ها افتاد . میبینن حتا شاهرودی , رئیس کل قوه قضاییه کشور نمیتونه از پس اینها بر بیاد . نمیتونه هیچ کدوم از این احکام رو لغو کنه ! بالاتر از این ؟ میفهمین این معنیش یعنی چی ؟ یعنی شما بعنوان یک انسان در این نظام دارای نه تنها هیچ ارزشی نیستین که حتا هیج حق و حقوقی هم ندارین و مرگتون یا بود و نبودتون کوچکترین مساله ای بوجود نمیاره .
چند هزار آدم رو کشتن و کسی نه محاکمه شد نه هیچی ! گنجی رو ببینین . این همه مدت خودشو جر داد , آخر هم گذاشت و رفت و الان کیف دنیا رو میکنه . فقط سوال کنین یه زندانی سیاسی خیلی مهم مثل گنجی با اینهمه اطلاعات محرمانه که چند ماه از خروجش از زندان نمیگذره چطور اجازه خروج پیدا میکنه و چطور با اون ریش و پشم و اون زن چادری نکبت و اعتقادات ... میره ناف آمریکا و اعضای VOA و سلطنت طلب ها براش سینه میزنن ؟
سیاست کثافته ! دلم نمیخواد زندگیمو سر هیچ و پوچ سیاست نابود کنم . اگه یه مبارز واقعی بودم یا یه مخالف واقعی که ایدئولوژی یا مرام و مسلکی داشت و عضو گروه یا فرقه ای بود و ازشون حمایت میکرد , درست ! ولی وقتی به هیچ گروه و دسته و عقیده ای تعلق ندارم و جزو هیچ گروهکی نیستم , چرا بخاطر مشتی حیوان بی ارزش و مردمی که اینقدر بدبختن که شاهکار کنن بقاشون رو تامین کنن , زندگیم رو تباه کنم ؟ چرا کاری کنم که مجبور بشم وطنم رو روزی مثل حسین درخشان بفروشم ؟ 180 درجه تغییر موضع بدم ؟ حسین درخشان رو چرا دستگیر میکنن و یکساعت بعد آزاد میشه و از فردای اون روز میشه موافق دولت اسلامی ؟ یهو کار دانشگاهش در انگستان درست میشه و میره دانشگاه ! با کدوم پول ؟ کسی که دو زار پول نداشت و به فلاکت افتاده بود و شب برای خواب به دوستانش التماس میکرد بهش جا بدن و آویزون این و اون میشد و با اون وضع سر من خراب شد . حالا هزینه 20 هزار پوندی دانشگاه و هزینه 9 هزار پوندی پانسیون رو از کجاش آورده ؟ حسین درخشان تازه کی بود ؟ یه گاو به تمام معنا ! یه آدم نفهم و بیشعور که نه سر پیاز بود نه ته پیاز . فقط به این دلیل که ما وبلاگ نویسها معروفش کردیم و اسمش صدا کرد و بعد شروع کرد گنده گوزی کردن , مشهور شد و چون آدمهای مشهور برای نظام خطرناک هستن و ممکنه حرکتی رو رهبری کنن , گرفتنش و ازش سوء استفاده شد ! این اتفاق برای همه میتونه بیافته . پس من نمیخوام شروع کننده ش باشم ! گو اینکه به گفته خیلی ها مطالب من اونقدر مزخرف هستن که ارزشی نداره برای کسی که بخواد اصلن کاری بکنه , با اینهمه میخوام شب سرمو راحت بذارم و کپه مرگمو بذارم . دوست ندارم هر زنگی که میخوره فکر کنم اومدن دنبالم دستگیرم کنن . دوست ندارم تو خیابون هر مردی که دنبالم می افته و با ماشین تعقیبم میکنه , فکر کنم اطلاعاتیه و ...
حقیقت فقط یک چیزه و اونم اینه که : شاه رو خودشون آوردن , خودشون برداشتن , خمینی رو خودشون آوردن , خودشون بهش بال و پر دادن , خودشون کشتن . طالبان رو خودشون طالبان کردن و خودشون برش داشتن . صدام رو خودشون آوردن خودشون بردن , اینها رو هم هر کی آورده , تاریخ مصرفشون که تموم بشه برشون میداره و چنان هم بر میداره که خودشون نفهمن .

نتیجه گیری اخلاقی اینکه :
خر ما از کُرگی دم نداشت , اخته هم بود , هیچی هم نداشت ... تو مملکتی که برای حجاب بازداشت میشی و میکشنت و بعد میگن خودکشی کردی , تو مملکتی که بخاطر یک بطر آبجو زندان و شلاق و جریمه داری بخاطر ماهواره دادگاهی میشی . بخاطر صوفی بودن خونه خرابت میکنن بخاطر مذهبت طرد و شکنجه و تبعید میشی بخاطر جمع آوری امضا 2 سال حبس و 10 ضربه شلاق به پات مینویسن و ... وای به اینکه به جرم نوشتن علیه نظام و به خطر انداختن امنیت نظام که مثل اتیکت به همه مخالفان میچسبونن , بگیرنت . زنده بیرون اومدنت با خداست ... زمین و زمان رو فحش بدی , احمدی نژآد هست و تا روزی که بخوان باقی میمونه و هر کی آوردش , بخواد برش میداره . همونطور که بهش اجازه میدن توی دانشگاه کلمبیا هر زرت و پرتی بگه ولی اجازه نمیدن 2 نفر مخالف رژیم بیان و با حرفهاشون بکوبن تو دهن احمدی نژآد , به موقعش همچین جل و پلاسش رو جمع میکنن که خودش نفهمه ! فقط این وسط مردم همیشه قربانی هستن . مردم همیشه صدمه میبینن . اونها نه . در نهایت برای کسی که از قدرت به ذلت میافته , مرگ یک موهبته ! یک نعمته ! چون این آدمها وقتی قدرت رو ازشون بگیری انگار جونشون رو ازشون گرفتی . نکشینشون هم خودشون دق میکنن و میمیرن ! شاه سرطان داشت اما جونش رو تهدید نمیکرد . زمانیکه از ایران رفت دق کرد و مرد ! پس من سعی میکنم حداقل کمتر صدمه ببینم . شما هم اگه عاقل باشین از همین رویه پیروی میکنین مگه اینکه یا تنتون بخاره و یا خارج از کشور باشین یا خانواده ای در ایران نداشته باشین ...
وسلام .



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001