● چشم انداز آینده ایران :
آقا اوضاع خیلی افتضاحه . خرابم نه , وحشتناکه ! دارم کم کم بار و بندیلم رو میبندم تا برای همیشه برم از ایران . اونم از جایی که اینقدر دوستش دارم ولی چاره ای بجز اینم هست ؟ حتا نفس کشیدن هم توی وطن سخت شده . همه جا رو گرد نکبت گرفته . هر روز که میگذره بجای اینکه اوضاع بهتر بشه , بدتر میشه و گریزی هم نیست ! من که وضعم اینه وای به حال مردم عادی و پایین ترها !
صبح ها که بیدار میشم , بعد از ریختن یه فنجون قهوه یا چای داغ , میشینم پای کامپیوتر و اولین کارم خوندن اخبار جدیده تا ببینم آِا اوضاع درست شده ؟ ولی دریغ از اینکه خبری امیدوار کننده پیدا کنم . یا خبر مرگ و میر میشنوم یا خبر بد شدن اوضاع اقتصادی یا خبر جنگ یا خبر تورم یا جرم و جنایت و هزار و یک کثافت دیگه که همه ش از گور یا احمدی نژاد و دار دسته دزد و پاچه گیرش بلند میشه !
شبج جنگ بالای سرمون پرسه میزنه , تحریم اقتصادی روز به روز زمان اجراش نزدیکتر میشه و ما هنوز خم اندر خم یک کوچه هستیم ! وزیر عوض میکنن ! نماینده عوض میشه ! مشتی اراجیف و دروغ به مردم تحویل میدن و مردم ما رو بگو ... مظلومانه و گاه در کمال حماقت و در سکوت مطلق تمام اینها رو می پذیرن و دم نمیزنن . برای من یک نکته خیلی عجیبه و جای سوال . اونم اینکه همه مردم بطور عام اعتقاد دارن احمدی نژاد و کل کادر نظام دروغ میگن و به ضرر مردم و کشور دارن کار میکنن و هر آن کشور رو فاجعه ای عظیم تهدید میکنه و با اینهمه مردم اصلن عین خیالشون نیست ... چرا ؟ نمیدونم ..
آرتین صبح ها میره دکه مجله فروشی سر خیابون و یه خروار روزنامه میخره و میاره و شروع میکنه هی خوندن و هی آه کشیدن که اوضاع خیلی خرابه و مثل گوسفند نُچ نُچ کردن و اعصاب منو بیشتر خرد میکنه ! بهش میگم نخون ... میگه چیکار کنم ؟ کار که ندارم و بیکار شدم . روزنامه هم میخونم سرم گرم بشه , بدتر وحشت برم میداره !
هر روز یک قدم داریم به فاجعه نزدیک تر میشیم , اوضاع بین المللی کم بود , جنگ داخلی بین سران رژیم هم شروع شده و به وخیم تر شدن اوضاع کمک کرده . اینو بر میدارن اونو میذارن , فلان حرف رو میزنن , یکساعت نشده اون یکی تکذیب میکنه و خر در چمنی شده دیدنی !
واقعن به کجا داریم میریم رو نمیدونم ولی همینقدر میدونم که ماهها و روزهای پایانی عمر رژیم شاه هم شباهت عجیبی به این دوران داشت البته با یک تفاوت و اونهم اینکه نه دنیا بر ضد ما بود نه مردم در فقر بودن و نه مسئولین کشور صد حزبی و جناحی .
توی این شرایط من یک سوال برام پیش اومده و اونهم اینه که کسانیکه میتونن این کشور رو نجات بدن , چرا دارن دست دست میکنن و چه سیاستی در پشت پرده هست ؟ به این دلیل که فردا هر اتفاقی بیافته , تک تک کسانیکه روی کار بودن سرنوشتی پیدا میکنن که موسیلینی و صدام در برابرشون شرافتمندانه مردن !!!!! همین احمدی نژآد رو در نظر بگیرین که چند میلیون آدم تشنه به خونش هستن . رئیس مجلس . سران نیرون انتظامی . وزرا . نمایندگان مجلس . حتا روحانیون و دیگران ... اینها واقعن از عاقبتی که انتظارشون رو میکشه وحشت ندارن ؟ نمیدونن هر اتفاقی در این کشور رخ بده , سر تک تکشون خیلی خوش شانس باشن بالای داره ؟؟ من اگه رهبر ایران بودم , اگه کاره ای توی این کشور بودم , اولین چیزی که منو وادار میکرد اوضاع رو درست کنم حفظ بقای خانواده و جون خودم بود , مردم حالا پیشکش !!!! درک این موضوع کار سختی نیست ... سخت نیست این افراد بفهمن که مردم 28 ساله تشنه به خونشون هستن و فقط کافیه یک فرصت بدست بیارن تا کاری کنن که آدمخورها با قربانیهاشون نکردن .
چرای اون بر میگرده به اینکه تنها زمانی این اتفاق می افته که تحریم ها به اوج برسه , فقر عمومی بشه , سختگیریها و فشارها به اوج برسه و جنگ هم شروع بشه ! در این موقع دیگه برای هیچکس هیچی مهم نیست . مرد یک خانواده و سرپرست یک خانواده , وقتی شرایط رو اینطور ببینه , میگه شده بمیرم , اقلن 4 تا آخوند رو میزنم میکشم چون اقلن اینطوری در پیش خانواده خودم شرمگین نیستم . اینطوری اقلن با عزت و شرف مردم !!!!
همین بی تفاوتی و همین سکوت مردم خیلی ترسناکه ! شما وقتی با کسی دعوا میکنین , طرف مقابل اگه متقابلن به شما پاسخ بده , در نهایت تکلیفتون مشخصه . تو 2 تا جیغ میزنی و اونم 2 تا جیغ سرت میکشه ! در نهایت هم یک جا تموم میشه . ولی وقتی با کسی دعوا میکنی که فقط تو داد میزنی و اون سکوت میکنه , ته دلت وحشت داری که عکس العملش چی میتونه باشه ؟ آیا بجای داد آ آجر بر میداره میکوبه تو مغزم ؟ چاقو رو تا دسته تو شکمم فرو میکنه ؟ سرمو میبره ؟ خفه م میکنه ؟ و این همون هشداریه که مسئولین رو باید بهوش کنه که این سکوت دائمی نیست و مثل یک انرژی ساکن میمونه . هر چقدر بیشتر انباشته بشه و آزاد نشه , همون قدر قوی تر میشه و زمانیکه این انرژی آزاد بشه , بنیان کن میشه و هیچی جلودارش نیست !!!!!!
چطور که نمونه های عینی اون رو هم میبینین . مردم تا چند سال قبل حتا جرات نداشتن به مسئولین فحش بدن ! میترسیدن و اگر هم میدادن توی دلشون یا زمزمه بود . الان فحش که میدن در ملا عام و با فریاد , هیچی , اعتصاب میکنن , تظاهرات میکنن , خرابکاری میکنن , بمبگذاری میکنن , ترور میکنن و تازه این در صورتیه که کنترل بسیار شدید امنیتی در کشور برقراره . هر روز هم که میگذره این فشارها و واکنش ها دارن بیشتر میشن . تا دیروز دانشجوها رو میگرفتن و باقی سکوت میکردن ولی امروز دانشجوها رو میگیرن و بجای اینکه سکوت برقرار بشه , موج تظاهرات دانشجویی براه می افته !
مسئولین انگار فراموش کردن که شاهنشاه آریامهر هم اون زمان وقتی دستش به خون مردم آلوده شد و فرمان کشتار مردم رو صادر کرد , بجای اینکه از شدت مخالفت ها کاسته بشه , بر تعدادشون افزوده شد . در روزهای آخر عمر رژیم شاهنشاهی , بیش از نیمی از کسانیکه بر ضد شاه شعار میدادن و تظاهرات میکردن , اصلن هدفشون انقلاب و اسلام و ... نبود بلکه فقط به حمایت از مردم بر ضد عمل ننگین شاه که همون قتل و عام مردم عادی بود برخواسته بودن و این براشون سنگین بود که چرا شاه هموطنانشون رو به قتل میرسونه برای فقط یک خواسته ساده یعنی آزادی بیان و آزادی سیاسی و فضای باز در کشور ؟ و کار بجایی رسید که حتا وقتی شاه تصمیم به کنارگیری هم گرفت مردم قبول نکردن !!!!!!
این همون زنگ خطریه که امروز به صدا در اومد و خامنه ای و دیگران هم مثل شاه گوششون کر شده ! زمانی که شاه فهمید که دیگه دیر شده بود و از دست هیچکس کاری بر نمی اومد . درست مثل حالا که هر چی زمان میگذره , لودر احمدی نژآد و دار و دسته ش همه چیز رو دارن ویران میکنن و زمانیکه کار بیخ پیدا کنه و مردم یکصدا متحد بشن , نه سپاه پاسداران با ترورها و قتل و عام هاش میتونه از کیان انقلاب دفاع کنه نه وزارت اطلاعات با پوشش اطلاعاتی عظیمش و نه هیچ قدرتی !
فراموش نکنیم در زمان شاه , ساواک اون زمان کم از وزارت اطلاعات امروز نداشت با توجه به جمعیت بسیار کم ایران . ارتش و گارد کم قدرتی نداشتن ولی در نهایت نه تنها ساواک منحل شد و سرانش رو دستگیر و زندانی کردن , بلکه ارتش هم در نهایت در مردم ادغام شد !!!!!!
پاسدارها همه وطن فروش و خائن به ملت نیستن . اطلاعاتی ها همه از اون قماش نیستن . 5% اونها خودفروخته هستن و باقی از خود این ملتن . احساس دارن درک دارن شعور دارن منطق دارن . هیچکس حاضر نیست منافعش رو بخاطر ایدئولوژی های کثیف دیگران که در نهایت محکوم به فناست به خطر بندازه . ارتش و گارد شاهنشاهی هم این مساله رو درک کردن که همگی به مردم پیوستن . در همین رابطه نامه تاج زاده رو میخوندم در سایت پیک نت که به نظرم بسیار جالب اومد و ازتون میخوام اونو بخونین . نویسنده این مقاله رو خطاب به تمام مسئولین ارشد ایران نوشته و هشداری تاریخی داده که اگه از همین حالا بهش گوش داده نشه , فردا دیره و اولین کسی هم که صدمه میبینه خود مسئولین هستن . مردم درسته خیلی چیزها رو از دست میدن ولی میتونن با کمک هم جبران کنن ولی اون چیزی که مسئولین از دست میدن , هرگز جبران نمیشه چون فقط مرگ در انتظارشونه !!!!!! لینکش در اینحاست :
http://news.hasanagha.org/show_news.php?id=2&news_id=9607&row=2
تنها چشم اندازی که در پیش روی آینده قرار داره چند احتماله :
- اصلاح طلبان در مجلس پیروز بشن و به سرعت و با قدرت دار و دسته احمدی نژآد رو قلع و قمح کنن .
- رهبر به علت حمایت های علنی و دخالت بیجای خودش در روی کار آوردن احمدی نژآد , با یک چالش حیثتی روبرو شده و ناچاره از احمدی نژآد دفاع کنه و این دفاع به قیمت گزافی داره براش تموم میشه !
- آوردن احمدی نژاد یک استراتژی بلند مدت بوده برای اینکه ریشه های پوسیده نظام رو تقویت کنن . قرار دادن بدترین در مقابل بد . که زمانیکه اصلاح طلبان دوباره روی کار اومدن , مردم قدر اونها رو با جون و دل بدونن و این خطرناک هم میتونه باشه اگر که اونها هم خودفروخته باشن .
- تحریم ها تشدید میشن و اینبار بسیار شدیدتر طوریکه مردم به خروش در میان و نظام مجبور به اقدامات اساسی میشه . احتمال این مورد بسیار زیاده چون تمام کشورها از موفقیت آمیز بودن 100% دور سوم تحریم ها سخن میگن و همگی جنگ رو نفی کردن !
- دول بزرگ تا زمان انتخابات مجلس ایران و چند ماه بعد از اون صبر میکنن و بعد از این مدت اگر دستاورد و تغییری در سیاست های ایران دیده نشد , جنگی همه جانبه علیه ایران آغاز میشه !
و نهایت ماجرا ؟
این رژیم نمیتونه باقی بمونه چون پل های پشت سرش رو خیلی وقته خراب کرده . یا باید گروهی میانه رو روی کار بیاره و کم کم قدرت رو به مردم تفویض کنه و در مردم ادغام بشه و یا کنار بره . راه حل اول بسیار خوبه چون مردم متحمل فلاکت و مرگ و میر نمیشن و کشور در امان میمونه . راه حل دوم فاجعه ست و هم مردم و هم کشور آسیب میبینن . آغاز جنگ یعنی مرگ . یعنی تجزیه ایران و درگیری های قومی و جنگ تمام عیار داخلی , شدیدتر از عراق و احتمالن محو کشور ایران از نقشه جهان ...
آینده همه چیز رو روشن خواهد کرد ...
نوشته شده در ساعت 2:59 AM توسط No One
آقا اوضاع خیلی افتضاحه . خرابم نه , وحشتناکه ! دارم کم کم بار و بندیلم رو میبندم تا برای همیشه برم از ایران . اونم از جایی که اینقدر دوستش دارم ولی چاره ای بجز اینم هست ؟ حتا نفس کشیدن هم توی وطن سخت شده . همه جا رو گرد نکبت گرفته . هر روز که میگذره بجای اینکه اوضاع بهتر بشه , بدتر میشه و گریزی هم نیست ! من که وضعم اینه وای به حال مردم عادی و پایین ترها !
صبح ها که بیدار میشم , بعد از ریختن یه فنجون قهوه یا چای داغ , میشینم پای کامپیوتر و اولین کارم خوندن اخبار جدیده تا ببینم آِا اوضاع درست شده ؟ ولی دریغ از اینکه خبری امیدوار کننده پیدا کنم . یا خبر مرگ و میر میشنوم یا خبر بد شدن اوضاع اقتصادی یا خبر جنگ یا خبر تورم یا جرم و جنایت و هزار و یک کثافت دیگه که همه ش از گور یا احمدی نژاد و دار دسته دزد و پاچه گیرش بلند میشه !
شبج جنگ بالای سرمون پرسه میزنه , تحریم اقتصادی روز به روز زمان اجراش نزدیکتر میشه و ما هنوز خم اندر خم یک کوچه هستیم ! وزیر عوض میکنن ! نماینده عوض میشه ! مشتی اراجیف و دروغ به مردم تحویل میدن و مردم ما رو بگو ... مظلومانه و گاه در کمال حماقت و در سکوت مطلق تمام اینها رو می پذیرن و دم نمیزنن . برای من یک نکته خیلی عجیبه و جای سوال . اونم اینکه همه مردم بطور عام اعتقاد دارن احمدی نژاد و کل کادر نظام دروغ میگن و به ضرر مردم و کشور دارن کار میکنن و هر آن کشور رو فاجعه ای عظیم تهدید میکنه و با اینهمه مردم اصلن عین خیالشون نیست ... چرا ؟ نمیدونم ..
آرتین صبح ها میره دکه مجله فروشی سر خیابون و یه خروار روزنامه میخره و میاره و شروع میکنه هی خوندن و هی آه کشیدن که اوضاع خیلی خرابه و مثل گوسفند نُچ نُچ کردن و اعصاب منو بیشتر خرد میکنه ! بهش میگم نخون ... میگه چیکار کنم ؟ کار که ندارم و بیکار شدم . روزنامه هم میخونم سرم گرم بشه , بدتر وحشت برم میداره !
هر روز یک قدم داریم به فاجعه نزدیک تر میشیم , اوضاع بین المللی کم بود , جنگ داخلی بین سران رژیم هم شروع شده و به وخیم تر شدن اوضاع کمک کرده . اینو بر میدارن اونو میذارن , فلان حرف رو میزنن , یکساعت نشده اون یکی تکذیب میکنه و خر در چمنی شده دیدنی !
واقعن به کجا داریم میریم رو نمیدونم ولی همینقدر میدونم که ماهها و روزهای پایانی عمر رژیم شاه هم شباهت عجیبی به این دوران داشت البته با یک تفاوت و اونهم اینکه نه دنیا بر ضد ما بود نه مردم در فقر بودن و نه مسئولین کشور صد حزبی و جناحی .
توی این شرایط من یک سوال برام پیش اومده و اونهم اینه که کسانیکه میتونن این کشور رو نجات بدن , چرا دارن دست دست میکنن و چه سیاستی در پشت پرده هست ؟ به این دلیل که فردا هر اتفاقی بیافته , تک تک کسانیکه روی کار بودن سرنوشتی پیدا میکنن که موسیلینی و صدام در برابرشون شرافتمندانه مردن !!!!! همین احمدی نژآد رو در نظر بگیرین که چند میلیون آدم تشنه به خونش هستن . رئیس مجلس . سران نیرون انتظامی . وزرا . نمایندگان مجلس . حتا روحانیون و دیگران ... اینها واقعن از عاقبتی که انتظارشون رو میکشه وحشت ندارن ؟ نمیدونن هر اتفاقی در این کشور رخ بده , سر تک تکشون خیلی خوش شانس باشن بالای داره ؟؟ من اگه رهبر ایران بودم , اگه کاره ای توی این کشور بودم , اولین چیزی که منو وادار میکرد اوضاع رو درست کنم حفظ بقای خانواده و جون خودم بود , مردم حالا پیشکش !!!! درک این موضوع کار سختی نیست ... سخت نیست این افراد بفهمن که مردم 28 ساله تشنه به خونشون هستن و فقط کافیه یک فرصت بدست بیارن تا کاری کنن که آدمخورها با قربانیهاشون نکردن .
چرای اون بر میگرده به اینکه تنها زمانی این اتفاق می افته که تحریم ها به اوج برسه , فقر عمومی بشه , سختگیریها و فشارها به اوج برسه و جنگ هم شروع بشه ! در این موقع دیگه برای هیچکس هیچی مهم نیست . مرد یک خانواده و سرپرست یک خانواده , وقتی شرایط رو اینطور ببینه , میگه شده بمیرم , اقلن 4 تا آخوند رو میزنم میکشم چون اقلن اینطوری در پیش خانواده خودم شرمگین نیستم . اینطوری اقلن با عزت و شرف مردم !!!!
همین بی تفاوتی و همین سکوت مردم خیلی ترسناکه ! شما وقتی با کسی دعوا میکنین , طرف مقابل اگه متقابلن به شما پاسخ بده , در نهایت تکلیفتون مشخصه . تو 2 تا جیغ میزنی و اونم 2 تا جیغ سرت میکشه ! در نهایت هم یک جا تموم میشه . ولی وقتی با کسی دعوا میکنی که فقط تو داد میزنی و اون سکوت میکنه , ته دلت وحشت داری که عکس العملش چی میتونه باشه ؟ آیا بجای داد آ آجر بر میداره میکوبه تو مغزم ؟ چاقو رو تا دسته تو شکمم فرو میکنه ؟ سرمو میبره ؟ خفه م میکنه ؟ و این همون هشداریه که مسئولین رو باید بهوش کنه که این سکوت دائمی نیست و مثل یک انرژی ساکن میمونه . هر چقدر بیشتر انباشته بشه و آزاد نشه , همون قدر قوی تر میشه و زمانیکه این انرژی آزاد بشه , بنیان کن میشه و هیچی جلودارش نیست !!!!!!
چطور که نمونه های عینی اون رو هم میبینین . مردم تا چند سال قبل حتا جرات نداشتن به مسئولین فحش بدن ! میترسیدن و اگر هم میدادن توی دلشون یا زمزمه بود . الان فحش که میدن در ملا عام و با فریاد , هیچی , اعتصاب میکنن , تظاهرات میکنن , خرابکاری میکنن , بمبگذاری میکنن , ترور میکنن و تازه این در صورتیه که کنترل بسیار شدید امنیتی در کشور برقراره . هر روز هم که میگذره این فشارها و واکنش ها دارن بیشتر میشن . تا دیروز دانشجوها رو میگرفتن و باقی سکوت میکردن ولی امروز دانشجوها رو میگیرن و بجای اینکه سکوت برقرار بشه , موج تظاهرات دانشجویی براه می افته !
مسئولین انگار فراموش کردن که شاهنشاه آریامهر هم اون زمان وقتی دستش به خون مردم آلوده شد و فرمان کشتار مردم رو صادر کرد , بجای اینکه از شدت مخالفت ها کاسته بشه , بر تعدادشون افزوده شد . در روزهای آخر عمر رژیم شاهنشاهی , بیش از نیمی از کسانیکه بر ضد شاه شعار میدادن و تظاهرات میکردن , اصلن هدفشون انقلاب و اسلام و ... نبود بلکه فقط به حمایت از مردم بر ضد عمل ننگین شاه که همون قتل و عام مردم عادی بود برخواسته بودن و این براشون سنگین بود که چرا شاه هموطنانشون رو به قتل میرسونه برای فقط یک خواسته ساده یعنی آزادی بیان و آزادی سیاسی و فضای باز در کشور ؟ و کار بجایی رسید که حتا وقتی شاه تصمیم به کنارگیری هم گرفت مردم قبول نکردن !!!!!!
این همون زنگ خطریه که امروز به صدا در اومد و خامنه ای و دیگران هم مثل شاه گوششون کر شده ! زمانی که شاه فهمید که دیگه دیر شده بود و از دست هیچکس کاری بر نمی اومد . درست مثل حالا که هر چی زمان میگذره , لودر احمدی نژآد و دار و دسته ش همه چیز رو دارن ویران میکنن و زمانیکه کار بیخ پیدا کنه و مردم یکصدا متحد بشن , نه سپاه پاسداران با ترورها و قتل و عام هاش میتونه از کیان انقلاب دفاع کنه نه وزارت اطلاعات با پوشش اطلاعاتی عظیمش و نه هیچ قدرتی !
فراموش نکنیم در زمان شاه , ساواک اون زمان کم از وزارت اطلاعات امروز نداشت با توجه به جمعیت بسیار کم ایران . ارتش و گارد کم قدرتی نداشتن ولی در نهایت نه تنها ساواک منحل شد و سرانش رو دستگیر و زندانی کردن , بلکه ارتش هم در نهایت در مردم ادغام شد !!!!!!
پاسدارها همه وطن فروش و خائن به ملت نیستن . اطلاعاتی ها همه از اون قماش نیستن . 5% اونها خودفروخته هستن و باقی از خود این ملتن . احساس دارن درک دارن شعور دارن منطق دارن . هیچکس حاضر نیست منافعش رو بخاطر ایدئولوژی های کثیف دیگران که در نهایت محکوم به فناست به خطر بندازه . ارتش و گارد شاهنشاهی هم این مساله رو درک کردن که همگی به مردم پیوستن . در همین رابطه نامه تاج زاده رو میخوندم در سایت پیک نت که به نظرم بسیار جالب اومد و ازتون میخوام اونو بخونین . نویسنده این مقاله رو خطاب به تمام مسئولین ارشد ایران نوشته و هشداری تاریخی داده که اگه از همین حالا بهش گوش داده نشه , فردا دیره و اولین کسی هم که صدمه میبینه خود مسئولین هستن . مردم درسته خیلی چیزها رو از دست میدن ولی میتونن با کمک هم جبران کنن ولی اون چیزی که مسئولین از دست میدن , هرگز جبران نمیشه چون فقط مرگ در انتظارشونه !!!!!! لینکش در اینحاست :
http://news.hasanagha.org/show_news.php?id=2&news_id=9607&row=2
تنها چشم اندازی که در پیش روی آینده قرار داره چند احتماله :
- اصلاح طلبان در مجلس پیروز بشن و به سرعت و با قدرت دار و دسته احمدی نژآد رو قلع و قمح کنن .
- رهبر به علت حمایت های علنی و دخالت بیجای خودش در روی کار آوردن احمدی نژآد , با یک چالش حیثتی روبرو شده و ناچاره از احمدی نژآد دفاع کنه و این دفاع به قیمت گزافی داره براش تموم میشه !
- آوردن احمدی نژاد یک استراتژی بلند مدت بوده برای اینکه ریشه های پوسیده نظام رو تقویت کنن . قرار دادن بدترین در مقابل بد . که زمانیکه اصلاح طلبان دوباره روی کار اومدن , مردم قدر اونها رو با جون و دل بدونن و این خطرناک هم میتونه باشه اگر که اونها هم خودفروخته باشن .
- تحریم ها تشدید میشن و اینبار بسیار شدیدتر طوریکه مردم به خروش در میان و نظام مجبور به اقدامات اساسی میشه . احتمال این مورد بسیار زیاده چون تمام کشورها از موفقیت آمیز بودن 100% دور سوم تحریم ها سخن میگن و همگی جنگ رو نفی کردن !
- دول بزرگ تا زمان انتخابات مجلس ایران و چند ماه بعد از اون صبر میکنن و بعد از این مدت اگر دستاورد و تغییری در سیاست های ایران دیده نشد , جنگی همه جانبه علیه ایران آغاز میشه !
و نهایت ماجرا ؟
این رژیم نمیتونه باقی بمونه چون پل های پشت سرش رو خیلی وقته خراب کرده . یا باید گروهی میانه رو روی کار بیاره و کم کم قدرت رو به مردم تفویض کنه و در مردم ادغام بشه و یا کنار بره . راه حل اول بسیار خوبه چون مردم متحمل فلاکت و مرگ و میر نمیشن و کشور در امان میمونه . راه حل دوم فاجعه ست و هم مردم و هم کشور آسیب میبینن . آغاز جنگ یعنی مرگ . یعنی تجزیه ایران و درگیری های قومی و جنگ تمام عیار داخلی , شدیدتر از عراق و احتمالن محو کشور ایران از نقشه جهان ...
آینده همه چیز رو روشن خواهد کرد ...
نوشته شده در ساعت 2:59 AM توسط No One
........................................................................................
سایت ها
My Community
سايت هاي خبري
دوستان
Design By Shiva © 2001