فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Tuesday, October 09, 2007
تشرف زورکی به بهشت در رمضان :

چند وقتی بود این آیفون تصویری مانیتورش ایراد پیدا کرده و هی امروز فردا میکردم تا تعمیرکار بیارم درستش کنه . البته بدبخت مقصر هم نبود . از بس قیافه کریه و نفرت انگیز زهرا خانم و شوهر حزب الهیش رو نشون داده بود که مانتیورش نابود شده بود و جرقه میزد و برفکی نشون میداد و رنگهاش قاطی شده بود و آدمها رو شکل احمدی نژاد " جن بوداده " نشون میداد !
امروز که بیکار بودم زنگ زدم بیان اینو درست کنن . یکساعت بعد زنگ زدن و جناب تعمیرکار تشریف آوردن . بعد از کمی ور رفتن , گفت سیم کشی خرابه و یه جا اتصالی داره و باید عوض بشه ! حالا مگه سیم کشی کردنش به همین سادگی بود ؟ از دم در خروجی تا خود ساختمون نزدیک 400 – 500 متر فاصله بود و اینهمه سیم رو باید در میاورد و دوباره میکشید و من بدبخت رو ورشکست میکرد !!!!
هر چی گفتم حالا بیشتر دقت کن و شاید ایراد از سیم نباشه و خود دستگاه خراب شده باشه , گفت نه و همینه که هست و بمیری هم سیمکشی خراب شده ! ما هم گردنمون از مو باریکتر . قبول کردم و رفت و نیم ساعت بعد با یه خرورا سیم و 2 نفر شاگرد اومد و مشغول شدن .
یکساعت طول کشید تا سیم ها رو کشیدن بیرون و بعد هم شروع کردن سیم ها رو تکه تکه با یه چیزی که بهش فنر میگفتن از داخل دیوارها رد کردن و کشیدن تا دم در . کار خیلی کند پیش میرفت و منم خسته شده بودم از بس بالا سر اینا بودم . یکیشون حالش انگار خوب نبود و آخر به زبون اومد و گفت : سرم از صبح درد میکنه . گفتم چرا ؟ سرما خوردین ؟ گفت نه روزه م !
تو دلم گفتم حقته ! بمیر ! آدمی که روزه میگیره رو باید خوابوند وسط خیابون و از روش تانک رد کرد تا آدم بشه !!!! از ظهر گذشته بود و هنوز نصف مسیر هم تموم نشده بود و از گشنگی داشتم میمردم . اینا هم روزه بودن و عین خیالشون نبود . آخر رفتم توی خونه تا برای خودم یه چیزی درست کنم و بخورم و برگردم بالا سرشون .
" این کارگرها رو وقتی ول کنی به امان خودشون , چنان از زیر کار در میرن و تف مالی میکنن بیا و ببین . باید همیشه عنصر چماق (!) بالای سرشون باشه تا مثل انسان کار کنن و بدون اون اموراتشون نمیگذره و جنبه ندارن "
دیدم نمیشه تنهاشون گذاشت و یه ساندویچ برای خودم درست کردم و اومدم بالای سرشون ایستادم و مشغول خوردن شدم . کمی که گذشت یکیشون برگشت گفت : شرمنده خواهر . ماه رمضونه .
- آره میدونم . آخراش هم هستیم .
منظورم اینه که ما روزه هستیم .
- خب خوبه . مثل مسلمونها شما هم روزه گرفتین .
خواهرم منظورم اینه که ما روزه هستیم ها !!!!!
- دو زاریم افتاد چی میگه و گفتم : خب منظور ؟ یعنی میگی چون تو روزه ای من از گرسنگی بمیرم ؟
نه خواهر جسارته ! گفتم اگه میشه جلوی ما نخورین ...
- اتفاقن از خداتونم باشه جلوی شما میخورم تا دهنتون آب بیافته .
چرا ؟؟؟
- چرا نداره . برای اینکه درجه ایمانتون رو اندازه بگیرین و شیطون وسوسه تون نکنه !!!!
هر 3 تا یه نگاه به هم انداختن و با نگاه حرف منو تایید کردن و مشغول کار شدن ! منم بعد از تموم شدن ساندویچم رفتم و یه کاسه بزرگ خربزه آوردن و مشغول خوردن شدم و خلاصه تا عصر که اینا کار میکردن هر چی دستم اومد خوردم . کیک ! قهوه ! بلال ! ذرت بوداده ! لبو و .... شده بود سینما و اینا کار میکردن و منم فیلم تماشا میکردم و میخوردم !!
عصر که شد هر 3 تا به مرگ افتاده بودن اینقدر که بذاق ترشح کرده بودن معده شون سوراخ شده بود ! دلم براشون سوخت و زنگ زدم به چلوکبابی محلمون و سفارش 3 تا ظرف آش رشته دادم . کمی بعد آش رشته ها رو آوردن و افطار که شد صداشون کردم برای افطاری . کلی کیف کردن . خلاصه تا 8 شب کار سیم کشی تموم شد و درستش کردن و رفتن .
..
..
حالا این منو یاد این مسلمونهای حروم زاده و مسئولین ایران می اندازه . قدیم ها یادتون باشه تمام یکماه ماه رمضون حتا بعد از افطار هم رستورانها تعطیل بودن . بعد از اومدن خاتمی گفتن بعد از افطار مغازه ها رو باز کنین و بفروشین . البته الان اینقدر این ماه عزیزه که همه مردم تو خیابون در حال خوردن هستن و کسی به کسی کاری نداره و درستش هم همینه . اصلن اصطلاحی به اسم روزه خوری یعنی چی ؟ و از خشتک کدوم آخوند حروم زاده ای بیرون اومده من نمیدونم ! اگه اسلام دین حق و انسانیت و آزادگیه , پس این چه آزادگی ای هست که کسی حق نداره وقتی گرسنه شده غذا بخوره و چقدر هم احمقانه ! همه جا رو تعطیل میکنن تا زورکی مردم رو وادار به روزه گرفتن بکنن . خودمونیم تا حالا به قوانینمون نگاه کردین و روش فکر کردین ؟ چقدر قانون داریم که بی دلیل وضع شدن ؟ تکلیف بیماران چی شده ؟ تکلیف آدمهایی که دوست ندارن یا اعتقاد ندارن ؟ همه باید از گرسنگی بمیرن ؟ راستی مگه چند درصد مردم روزه میگیرن ؟ در بهترین حالت 5% ! باقی پشم آقا ؟ و از همه مهمتر ! اینا چه مسلمونهای بدبخت و ضعیف النفسی هستن که با دیدن خوردن کسی , افسار پاره میکنن و ممکنه برن چیزی بخورن ؟ اینم شده تشرف زورکی به بهشت ؟ بابا ما نخواهیم بهشت بریم کی رو باید ببینیم ؟ بهشت رو دو دستی میدیم به همین حروم زاده های مسلمون که برن توش لواط و فاحشه بازی کنن و این دنیا هم مال ما کافرا و جهنم هم سرای ما . معامله از این بهتر ؟ اصلن چرا یه قانون نذاریم که مثل فروش زمینهای کره ماه به مردم , زمینهای بهشت رو هم به فروش برسونیم ؟ من آقا همین جا اعلام میکنم که ویلای دو نبش با جکوزی و سونا که تو بهشت دارم رو حراج میکنم و میفروشم . هر کی خریداره بیاد . دو تا حوری و 2 تا قلمان هم روش میدم بهتون بعنوان اشانتیون !! دیگه چی میخوایین ؟



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001