فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Tuesday, August 28, 2007
آقا اصلن پشیمون شدم یهو از ادامه داستان :) . هم اینکه از اینجا به بعد خیلی خصوصی میشه و هم اینکه یکی نظر داده بود که : نزدیکان و خانواده ت هم این جفنگیات رو میخونن و اگه یه وقت بخونن چی میشه ؟!؟ همچین بد هم نمیگفت . در واقع اینجا سری ترین قسمت زندگی منه که فکر نمیکنم تا این لحظه کسی از خانواده من اونو خونده باشه . بجز اینکه اتفاقی 2 – 3 نفرشون خوندن و چون سر در نیاوردن ولش کردن . زندگی همه ما چند بُعد داره ! اما آدم های کمی هستن که میتونن همه ابعاد و تمایلات زندگیشون رو بطور آشکار نشون بدن و اینجا هم محلی برای تخیله اون بعد از خصوصیات آدمهایی مثل منه که نمیتونن در عالم واقع بطور تمام و کمال خودشون باشن و کمی تا قسمتی با دیگران رو در بایستی دارن و نمیتونن خشتک طرف رو در بیارن یا رُک تو روی طرف اعلام انزجار و انتقاد کنن ! البته حس میکنم از وقتی اینجا رو دارم , بعنوان یک دفتر خاطرات مزخرف و دنیای دیوانگی های خودم , سلامت روانی زندگی حقیقیم خیلی بهتر شده و اون فشارهای سخت زندگی که آدم مجبوره تو دلش تلنبار و دفنشون کنه و نمیتونه بیرون بریزه , ایجا ریخته میشه و درون آدم رو سبک میکنه . سنگ صبور آدم برای دل خودش . بر خلاف خیلی از وبلاگ نویس ها من اصلن دنبال مشتری و یا نظر دیگران نیستم چون حس میکنم و در واقع هدفم از اول این بود که اینحا یک مشتری داشته باشه و اونم خودم باشم . اتفاقی دوستانی پیدا کردم و اوایل سعی کردم روابط نزدیکی باهاشون برقرار کنم ولی دیدم فایده نداره و دو وجهی نمیشه رابطه انسانی برقرار کرد و بیخیال شدم . دوستان حال حاضر هم دوری و دوستی بوده که باعث دوام شده و بیشتر از سلام و علیک و چند تا فحش نخودی , نیست . حالا اینکه اینجا عمومی شد و پخش شد و شدیم خار چشم بعضی ها و دودمان اسلام رو دود دادیم و .. . ما نه اهل سیاستیم نه هیچ فرقه و مسلکی . یه روز میبینیم احمدی نژاد مادر ملت رو مورد عنایت قرار میده و خون و رگ ملی ما هم میگیره و ما هم مادرش رو چوب حراج میزنیم . وگرنه بهتر از هر کسی شما میدونین که این دولت چقدر به نفع امثال من کار کرده . این دولت بمب اتم هم بترکونه یا ایران با خاک یکسان هم بشه منافع ما آسیب جات نمیبینه که تازه برای ما بهتر هم میشه ! آما ولی چونکه زیرا , حساب حساب , کاکا برادر ! اینو گفتم که یعنی پشت پرده هیچ منافعی دنبال نمیشه و بیخود ما رو به گروه و فرقه و مسلک و مرامی نچسبونین که ما رو با هی جن و انسی کاری نیست و نبوده و هر چی بوده محض دلتنگی از روزگار و فلاکت مردم و دوست داشتن ایران و شوخی و شیطنت و سفسطه بوده و بس . نه مذهبی هستیم نه نه بی دین مطلق . باقیش هم دیگه بقول معروف منو سنه نه ؟!؟ ما مینویسم و هر کی عشقش میکشه میخونه و نخواد نمیخونه و حال کرد 4 تا فحش میده و ما هم تو دلمون 8 تا میدیم به خوار - مادرش :) . بعد هم برای من سفرهایی جذابیت داره که گروهی برم و توش اتفاقات باحال بیافته یا اینکه خیلی اذیت بشم و ماجرا دار بشه ! وگرنه آدم در طول سال میتونه 100 بار مسافرت تنهایی بره و کارش رو انجام بده و برگرده و حس و حالی هم بهش دست نده . اونهایی که میگن چرا سفرنامه مینویسی , دلیلش اینه و بخش بعدیش آگاهی دادن . دو سال قبل در همین تاریخ اواسط مرداد ماه هم اگه به آرشیو مراجعه کنین دوباره یه سفرنامه دوبی نوشته بودم که اگه اونو بخونین , مخصوصن اونهایی که تا حالا به دوبی سفر نکردن , سفر به دوبی برای شما خاطره انگیز میشه چون وجب به وجب دیدنی ها و مناطق گردشگری دوبی و فروشگاهها و خیلی چیزهای دیگه اونجا رو ذکر کردم و اتفاقن خیلی ها هم ازش استقبال کردن . حالا بین این دو سال من 2 تا پاسپورت تموم کردم ولی هیچ کدوم اونها خاطره یا جذابیت یا آزاری برای من نداشته که بخوام بنویسیم . یا حتا سفرهای دیگه . در واقع این وبلاگ با یک تیر 2 نشون میزنه . یکی آگاهی دادنه یکی هم سبک کردن دل من . همه از شکم ننه شون فیلسوف و عالم به دنیا نمیان . یکی از خصوصیات ما ایرانی ها انتشار مجانی اطلاعاته که فکر میکنم در بین تمام مردم جهان بی نظیر باشه . شما هیچ ملیتی رو پیدا نمیکنین که به سادگی و به رایگان به شما هر چیزی که بلد باشن رو بگن . امتحان کنین در خارج از ایران و چیزی از کسی بپرسین تا به شما ثابت بشه . ولی اینجا کافیه تو یاهو از کسی یه سوال بپرسین . طرف بلد هم نباشه آی دی دوستش رو میده تا مشکلت حل بشه ! اونجا هر کسی فقط تخصصی که داره رو بلده و بیشتر هم نمیگه و اطلاعات بیشتر لازم داشتن , مایه ش پوله !!!
خلاصه اینکه کلی مزخرف گفتم تا بگم دنباله ماجرا رو شاید نوشتم شاید هم نه . ولی این کامنت , منو کمی مردد کرد چون فاش شدن این خراب شده همان و نیم سوز داغ تو ماتحت ما فرو شدن از جانب شخصیت های حقیقی , همان :

دنیای هنرمندان و مخصوصن هنرپیشه ها دنیای جالبیه , زندگی خصوصی اونها از همه جالبتر . گاهی کثافت از سر و کولشون بالا میره و گاهی نجابت و انسانیت . بعضی به معنای واقعی انسان هستن و بعضی حیوونی بیش نیستن . در ایران نمونه های این هنرمندان رو دیدیم . اونهایی که از موقعیت و شهرتشون در این سالها سوء استفاده کردن و اونهایی که با شهرتشون در کارهای انسان دوستانه پیشقدم بودن . اتفاقن وقتی فیلمی از این افراد نگاه میکنیم اغلب تصوری غلط برای ما پیش میاد . مثلن اونی که آدم ناتویی باشه و نقش مثبت بازی کنه , همه میگن چه آدم خوبیه و اونی که آدم خوبی باشه و نقش منفی بازی کنه همه میگن عجب پدر سوخته ست ! و حتا به شکلی دیگه ! یکی رو میبینی در نقش یه آدم مذهبی بازی میکنه و همه میگن عجب آدم مومنیه و نگو طرف آخر لامذهبه و بر عکس ! دنیای خصوصی هنرمندان به همین دلیل جذابیت داره که آدمها رو به اشتباه می اندازه و این به نظرم خیلی بامزه ست !

تو پارتی ای که دوبی داده بودم چند تا از هنرمندای ایرانی یا در واقع بازیگران سینما و تئاتر و تلویزیون معروف هم حضور داشتن و البته من دعوت نکرده بودم . مثلن شریک عموم دعوت بود و یهو میدیدی خاله همسرش شده بود همسر یکی از بازیگرای معروف ایران و خانم هم برداشته بود اینا رو آورده بود سرخود و به همین شکل چند نفر دیگه هم اومده بودن ! آخه ما باید همیشه ثابت کنیم ایرانی هستیم و وقتی به تعداد مهمون دعوت میکنیم میبینی 4 برابر تعدادی که برنامه ریزی کردی سرت خراب میشن !!!!!
البته هیچ کدوم اونقدر معروف و سوپر استار نبودن ولی چهره تابلو و بسیار شناخته شده ای و صد البته موجهی (!) در پیش مردم داشتن !! نکته جالب این بود که این آقایون و خانمها در فیلمها و سریالهایی بازی میکردن و یا بازی کرده بودن که آدم با دیدن اونها پشت سرشون جا نماز می انداخت و نماز میخوند و میگفت : عجب آدمهای مومن و خداشناسی هستن ! ولی وقتی بطور رو در رو و اونهم در محیطی خارج از ایران اونها رو میدیدی , مو به تنت سیخ میشد و میگفتی شما هم بعله ؟؟؟ مثلن یکی از این خانمها رو من همیشه در سریالها با چادر دیده بودم و حالا با چنان ریختی اومده بود که من یکی خجالت میکشیدم اینطوری لباس بپوشم و چنان رقصی میکرد که من انگشت به دهن مونده بودم که این همون هنرپیشه ست ؟؟؟؟؟؟
یا یکی از همین آقایون به همراه همسر و دخترشون که اتفاقن هم خودشون و هم دخترشون جزو بازیگران معروف ایران هستن و در سریال های خیلی معروفی هم بازی کردن , به مهمونی اومده بودن . آقا وقتی دو گیلاس ویسکی رفت بالا , چنان کیفور شد که شروع کرد در فشانی کردن و آبروی نیمی از جامعه هنرمندان ایرانی رو برد و چیزهایی تعریف کرد که موهام وز کرد !!!!!!
هر چی کارگردان و هنرپیشه قبل و بعد از انقلاب بود یه مورد منکراتی بست به نافش . حتا اسم 3 تا هنرپیشه مرد و 6 تا زن رو برد که این خانم ها و آقایون بطور عادی هم ریش انبوهی دارن و چادر از سرشون نمی افته و بعد فهمیدیم اینا وضعشون اونقدر خرابه که ... از خانم بازی و خیانت و تجاوز و سرقت بگیر تا مواد و مشروب و قمار و کلاهبرداری و ... در سابقه اینها وجود داشت ! این قضیه اونقدر جالب بود که نیم ساعتی از وقتم رو به صحبت هاش اختصاص داده بودم چون از قدیم هم گفتن مستی و راستی ! مثلن تعریف میکرد :
- مثلن یکی از کارگردانان خیلی معروف ایران که هم در ایران و هم در دنیا معروفه , دو ماه قبل وضع مالیش بخاطر ساخت یکی از فیلمهاش خراب میشه . هر جا میره کسی بهش پول نمیده و اونم خیلی شیک یه آگهی میده تو روزنامه و اعلام پذیرش بازیگر میده برای فیلم جدیدش برای دو سال آینده . یکسری چرت و پرت هم میده تایپ میکنن بعنوان فرم و از روش چند صد تا کپی میگیره و میذاره کنار خودش . از فردا جلوی دفترش صف میکشن و جوونها میریزن برای تست بازیگری . یکی از شروط این بوده که هر متقاضی مبلغ 6000 تومن پرداخت کنه و فرم رو هم پر کنه و بره و باهاش تماس میگیرن . به همین ترتیب 4 – 5 هزار نفر رو پذیرش میکنه و ضرب در 6000 تومن ببینین چه پولی در آورد . بعد هم رفت ادامه فیلمش رو ساخت و تمام . استدلالش هم این بود که کسی برای 6000 تومن مراجعه نمیکنه و یا شکایت و بکنه هم میگیم 4 نفر رو برداشتیم و تموم .
- یا میگفت وزارت اطلاعات بهتر از هر کسی همه هنرمندا رو میشناسه و بخضی داره مخصوص هنرمندان و هنرپیشه ها که با وزارت ارشاد همکاری میکنه . حتا میدونن هر کدوم چه عادتی دارن و به چی وابسته هستن و خصوصیات اخلاقیشون چیه . مثلن من یه فیلم بازی کردم تو نقش معتاد و همه میگفتن تو عملی هستی و مردم هم از اون به بعد به من میگفتن عملی شدی ؟ یه بار منو ارشاد خواست و گفت ما میدونیم شما معتاد نیستین ولی ازتون خواهش میکنیم پشت صحنه از مشروبات الکلی استفاده نکنین . یعنی اونا هم میدونستن من عرق خورم و معتاد نیستم .

آقا این میگفت و من مرده بودم از خنده . یا مهمون ها هی باهاش عکس میگرفتن و اونم تو مستی اینطوری میکرد به تک تکشون : تو رفتی ایران یه سر برو دفتر داماد من و کاریت نباشه . بگو من تو دوبی فلانی رو دیدم و باقیش حله !!!!! بعضی ها ذوق مرگ میشدن و بعضی میگفتن مگه من میخوام بازیگر بشم ؟ میگفت تو بیا بابا جان کاریت نباشه ... آره قربونش !!!
دخترش هم که تو تهران کلاس رقص داره هم اومد وسط و یه هنرنمایی ای کرد که همه انگشت به دهن مونده بودن . حالا خانم هر چی فیلم بازی کرده یا چادری بوده یا مومن و محجبه تیر !!!!

خلاصه چشممون به جمال هنرمندای گل و بلبل ایران هم باز شد . حالا جالب اینه که تا دیروز همه سرمایه دارها و تاجرها می اومدن دوبی و حالا این آقا با چند نفر دیگه اومدن دوبی و میخوان کلاس تئاتر و آموزش بازیگری راه بندازن . خداوند آخر و عاقبت ما ایرانی ها رو با چاشنی عربی به خیر بگذرونه !!!!



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001