فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Sunday, July 01, 2007
خوب شد مهستی مُرد تا ...

در حيرتم از مرام اين مردم پستاين طايفه ي زنده كش مرده پرستتا هست به ذلت بكشندش به جفاتا مرد به عزت ببرندش سر دست
صبح جمعه طبق معمول باز توی بهشت بودم . نمیدونم چه حکایتی شده که جمعه ها همیشه میرم بهشت و با حور و پری ها و با غلمان ها آدم و حوا بازی میکنیم . البته فکر کنم دلیلش این باشه که همیشه برای غافل گیری ارواح , وسط هفته ها یاد درگذشتگانم می افتم و نتیجه میشه همین !!!!! خلاصه طبق معمول همیشه لخت و عور مثل پریای داریوش تو بغل یکی از حوری ها بودم که زنگ تلفن مثل پتک تو مغزم فرود اومد واز خواب بیدارم کرد . تازگی ها دیگه به آرتین کاری ندارم . دیوار رو دیدی ؟ وقت تلف کردنه بیدار کردنش !!! گوشی رو برداشتم و با خشونت الو گفتم ! صدای بابام خواب رو از سرم پروند و سیخ نشستم !!!!
" معمولن هر وقت بمب اتم منفجر میکنن یا 11 سپتامبری اتفاق می افته یا دنیا به هم میریزه , بابا این موقع صبح بهم تلفن میکنه "
معلوم بود اتفاق خیلی مهمی رخ داده !!! آب دهنمو قورت دادم و با ترس گفتم :
- سلام ؟ چیزی شده ؟ کسی مرده ؟ آمریکا به ایران حمله کرده ؟
باز چرت و پرت گفتنت شروع شد ؟ زودباش بجای این حرفها سی دی مهستی رو برام بیار !!!
- مهستی ؟؟؟؟ تا دیروز که میگفتین مهستی تو آفتابه و لب حوض و جوب میخونه حالا چی شد عزیز شد ؟
مگه خبر نداری ؟ مرُد !!!!
- چرا خبر دارم ولی چرا حالا این وقت صبح یاد مهستی افتادین ؟؟؟؟
خواننده مردمی بوده ! مگه ندیدی مراسم خاکسپاریشو ؟
- نه ندیدم . منو باش فکر کردم چی شده ... حالا بعدن براتون میارم . الان خوابم میاد ...
تا یکساعت دیگه سی دی رو آوردی که هیچی , وگرنه از ارث محرومت میکنم !!!!!!
تق ! گوشی رو گذاشت و من بدبخت خواب و تمام لذت بازی با حوری های بهشتی تو تنم ماسید !!!! نگاهم به آرتین افتاد که مثل خرس خوابیده بود و خرناسه میکشید . از حرص دمپاییمو از کنار تخت برداشتم و چنان کوبیدم تو ملاجش که دمپاییم از وسط ترک خورد ولی این بیدار نشد ! بلند شدم رفتم سراغ سی دی ها و بعد از کلی گشتن یکی از آلبوم های مهستی رو پیدا کردم و حاضر شدم رفتم پیش بابا . کوچه سوت و کور بود انگار که طاعون اومده باشه . ساعت 7 صبح آخه کدوم آدم عاقلی هوس مهستی میکنه ؟ اومدم چند تا نفرین نثارش کنم که منصرف شدم ... 5 دقیقه بعد دم خونه بابا بودم در حالیکه از خواب داشتم میمردم و گیج میزدم ! زنگ زدم و یه ده دقیقه ای طول کشید تا گل آقا , نوکر خانه زاد بابا که این روزها به روغن سوزی افتاده , رسید دم در و درو باز کرد !!!! تازگی ها با تفنگ و بقول خودش تپانچه میاد دم در و درو با آیفون هم باز نمیکنه مبادا " آقا " رو ترور کنن !!!!! به احتمال زیاد جفتشون تا یکی دو سال دیگه مهمون تیمارستان میشن و خلاص ... بابا که داره مقدمات ظهور شاهنشاه آریامهر رو فراهم میکنه مثل احمدی نژاد که میخواد امام تایمری رو از چاه مستراح مسجد جلقکران بکشه بالا , نوکرش هم که نقش بادیگارد آقاشو به عهده داره . حالا یه باد بیاد جفتشون افقی شدن ..
چند ثانیه ای بر اندازم کرد تا منو شناخت . سیستم مغزش هم ماسیده !!! رفتیم داخل . وسط باغ خانم گل پرید بیرون و فرمان ایست داد !! کم بود جن و پری یکی هم از دیوار پرید !!!!!!! 2 دقیقه ای هم طول کشید این فاطی پارتیزان ما رو شناسایی کنه و رفتیم . بابا داشت اون طرف ساختمون کنار زمین تنیس ورزش صبحگاهی میکرد و شلنگ تخته می انداخت و بقول خودش فلبشو جوون میکرد . منو که دید بدو بدو اومد طرفم و سی دی رو گرفت و رفتیم داخل تا بذاره تو ضبط !
دل هوسای تازه تازه داره
نم نم بارون شده تا بباره
باز داره دل این دل خسته از تو
یه عشق تازه واسه من میاره ...
این هی میخوند و بابا هم هی بشکن میزد و بقول معروف حال میکرد !!!!! آهنگ اول که تموم شد سی دی رو در آورد و داد دستم و گفت . خدا بیامرزش ! خب حالا اگه میخوای برو خونه .
فقط میخواستم زمین و زمانو آتیش بزنم !!!!!!!!!!
..
..
فکر نکنین تنها بابای خل و چل من یا افرادی مثل اون هستن که تا کسی به لقا الله پرتاب میشه یهو براشون عزیز میشه و تازه یادشون می افته فلان کس وجود داره . بهتره بگم همه ما ایرانی ها اینطوری هستیم . قسمت احمقانه ش اینه که تا وقتی کسی زنده ست آدم حسابش نمیکنیم اما همین که مرد تا سالها براش عزا داری میکنیم و سر قبرش میریم و کاسه چه کنم دست میگیریم و هی پشت سرش خوبی میگیم در صورتیکه وقتی زنده بود , اگه دستمون میرسید به چهار قسمت مساوی تقسیمش میکردیم . فرقمون با غربی ها در واقع همینه که اونا از اولش هم کسی رو زیاد تحویل نمیگیرن و وقتی هم که طرف میمیره هم میگن : مرد که مرد ! همه میمیرن !!!!! حالا اینها یک طرف این کانال های ماهواره ای هم از اونطرف ! دیگه ورد زبونشون و برنامه هاشون شده مهستی و هر کانالی رو میگیری مهستی داره . خوب شد این مهستی مادر مرده مرد که اینها یه سوژه ای غیر تکراری پیدا کردن تا برای مدتی کوتاه هم که شده مردم رو سر کار بذارن . یه کانال رو میگیری میبینی یکی میگه نباید برای مهستی مراسم فلان و فلان گرفت . اون یکی رو میگیری میبینی چی میگه و خلاصه خر در چمنیه که بیا و ببین !!! نکنین این کارها رو ! برای زنده و مرده هر کسی یک اندازه ارزش قائل بشین . حتمن طرف باید افقی و میت بشه تا بفهمین وجود داره و انسانه ؟ حتمن باید جای خالیش رو حس کنین تا معنای انسان دوستی رو درک کنین ؟ بیشتر روی صحبتم با آغایونه که در مورد همسران و مادرانشون چنین احساسی رو دارن . بیشتر شما مرد هستین و پسر ! رفتارتون با مادراتون چطوریه ؟ از در نیومده عربده میکشین که گرسنه هستین ! ای تبر بخوره تو شکمتون و گیوتین از وسط نصفتون کنه ! غذاتون یک ثانیه دیر بشه زمین و زمان رو به هم میدوزین ! زبونتون 6 متر هم برای مادرتون درازه . یه کار که میگه براش انجام بدین , بواسیر و باد فتق و صد تا درد و مرض دیگه میگیرین و به اصطلاح می پیچونینش ! وقتی احساس تنهایی میکنه و میاد کنارتون تا باهاتون کمی درد و دل کنه و باهاش احساس همدردی کنین , دکش میکنین و میگین حوصله ش رو ندارین و هزار بامبول دیگه ! ولی وای به وقتی که همین مادر مزاحم و بلای جون شما یک روز نباشه , کونتونم نمیتونین بشورین ! غذا خبری نیست . خونه میشه طویله ! لباسهای نشسته و قیافه شما مثل نمکی نون خشکی ها میشه ! ظرفهای کثیف ! گند از سر تا پای خودتون و خونه بالا میره . یهو تازه دوزاری کجه تون می افته که ای بابا ! یه موجودی فلک زده ای هم حضور داشت ها !!!! یا خدا نکنه مادرتون بمیره ! قسم میخورین که تا دم مرگ هر هفته برین سر قبرش و بهش سر بزنین ! خاک بر سرتون ! بجای این مرده پرستی ها و حماقت ها تا وقتی زنده ست قدرش رو بدونین و حداقل آدم حسابش کنین و وقتی هم مرد با عزت دفنش کنین و سر قبرش خوشحال باشین که تا وقتی زنده بود هر کاری که تونستین در حقش کردین و حق فرزندی رو براش ادا کردین تا دیگه اون وجدان جر واجرتون اینجا درد نگیره و نگین آخ اگه این کارو میکردم ! ای کاش اینکارو نمیکردم ! وای هوار که چقدر دیر فهمیدم ! وا مصیبتا همین دیروز بودا و .... همینه ! نتیجه مرده پرستی ایرانی جماعت به این دلیله که همشون برای زنده هاشون ارزش قائل نیستن و زمان مرگ دوزاریشون میافته چی رو از دست دادن . اون کسانیکه مرده پرستی نمیکنن , کسانی هستن که به زنده نزدیکانشون ارزش قائل شدن . مردک الدنگ زنش رو مثل کلفت بی جیره و مواجب به خدمت گرفته , وقتی میبینه زنه مریض میشه و داره میمیره , یهو محبتش قلمبه میشه ! تازه اونم از ترس اینکه فردا کسی نیست باهاش حال کنه و غذاش براه نیست و ... ! فقط انسان باشین ! مرگ بیخ گوش تک تک شماهاست و برای همسایه ها نیست . هر لحظه انتظارش رو داشته باشین و سعی کنین در حال زندگی کنین . نگین امروز رو بیخیال و فردا تلافی و جبران میکنم ! فردا ممکنه تکرار نشه !!!
بپرسیم حال هم تا زنده هستیم
ز خودخواهی و غفلت ما بس توانا هستیم
به ناگه بانگ آید رفت فلانی ... ای وای...
کنیم شیون و زاری , چو ما مرده پرستیم
بگیرید دست هم در این آشفته بازار
ای شما که یار کسان بی کسانید
محبت رفته و الفت گریزان است
در این کهنه سرا کو غمستانی ؟



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001