فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Friday, June 15, 2007
قاچاق ویاگرا (+ 18 سال ) :

در هر خانواده ای همیشه چند نفر نخاله وجود داره و اینطور نیست که فلان خانواده یک دست مثبت و پاستوریزه باشن , که اگه اینطور باشه آدم دچار یاس فلسفی میشه و زندگی فامیلی هیجانش رو از دست میده !!! طبق همین قائده در خانواده ما هم همه تیپ آدمی پیدا میشه ! از مثبت و مومن بگیر تا شرور و ضد خدا و ... که جزو این دسته آخری یکیش هم خودم هستم !!!! فکر میکنم تا حالا چندین مطلب درباره پسرخاله هام نوشتم و اینبار هم یکی از بهترین هاشون رو میخوام بنویسم که خیلی هم دوستش دارم و خاطراتی رو از دوران کودکی با هم داشتیم که فراموش نشدنیه و کارهایی کردیم که استخون های شمر و یزید توی قبر به رعشه در میاد و اسلام رو به ویبره می اندازه ! این پسر خاله م کلن خیلی باحاله . میبینی یهو یکسال ، دو سال خبری ازش نیست و یهو مثل جن ظاهر میشه و قربون صدقه و ... نگو التماس دعا داره ! چند وقت پیش بود که ساعت 3 نیمه شب تلفن زنگ زد . با کلی فحش و نفرین گوشی رو برداشتم . خودش بود . چند تا عربده و فحش و کلمات مودبانه نثارم کرد و بعد گفت :
- تو رو جون دخترخاله یه کاری برام بکن که خیلی گیرم !
من بدبخت هم که کف دست بو نکرده بودم و از بچگی عاشقش بودم , بدون فکر کردن گفتم باشه و هر کاری داری بگو انجام میدم ! اونم گفت که مادر یکی از دوستانش داره میره سوئد و اگه میتونی برو داروخونه و 4 هزار تا قرص Sildenafil برای من بخر و بده مادر دوستم بیاره برام ! وقتی پرسیدم این چه قرصیه ؟ گفت هیچی ! یک نوع ویتامین و تقویت کننده ست !!! فقط یه کاری کن . وقتی که خریدی , اینها رو تک تک از زر ورق درش بیار و همه رو بریز توی یه قوطی پلاستیکی و سرشو چسب بزن و مهر و موم کن حسابی و بده بیاره !!!!
ما هم از همه جا بی خبر فرداش رفتیم داروخونه و به صاحب داروخونه گفتیم 4000 تا از این قرص بده ! طرف برق از سرش پرید و موهاش وز کرد و گفت : برای شوهرتون میخوایین ؟؟؟؟ فکر کردم لابد ویتامین مردونه باشه و گفتم : آره !!! یه نگاه عجیبی بهم انداخت و گفت : پس خیلی بیمارن شوهرتون ... و رفت یه کارتن قرص آورد گذاشت جلوم ! دیدم این همه رو که نمیشه بسته بندی کرد و گفتم پس 2 هزار تا بدین ! خلاصه نزدیک 200 هزار تومن پولشو دادم و قرصها رو گرفتم و اومدم خونه و همونطوری که گفته بود درستشون کردم و بردم دادم به آدرسی که گفته بود و اومدم .
حالا نگو تو فرودگاه پلیس به این قرصها مشکوک میشه و چمدون زن بیچاره رو باز میکنن و میگردن و قرصها رو در میارن و اونم میگه ما من نیست و مال کسی هست و آدرس منم نداشت و دستش به جایی بند نمیشه و کلی دردسر میکشه تا آخر ولش میکنن . بعدن معلوم شد روزنامه ها نوشته بودن زنی به جرم قاچاق ویاگرا دستگیر شد ... یکسال سر این قضیه با پسرخاله م قهر بودم تا ....

پریشب خاله م زنگ زد با خوشحالی و گفت : پسرم داره میاد و شوهرم نیست و تو ماشین بیار بریم دنبالش ! اومدم بگم نه و باهاش قهرم , که دیدم نمیشه و فامیله و فردا واسه آدم میرن دی وی دی میذارن ! گفتم باشه میام ! خلاصه ساعت 8 شب بلند شدیم رفتیم مهرآباد استقبال شازده !!!!! هواپیما تاخیر داشت . ساعت 11 شب بود که بالاخره اومد بیرون ! به ما که رسید شروع کرد ماچ و بوسه و احوال پرسی و .. که یهو چند تا دختر که تو هواپیماش بودن و داشتن با خانواده هاشون ماچ و بوسه میکردن , پسر خاله م رو نشون دادن و گفتن : این پسره فساد اخلاقی داره و تو سوئد معروف شده و مرتب باهاش مصاحبه میکنن !!!!!
خاله م که نفهمیده بود اونها چی گفتن از دور خندید و تشکری کرد و گفت : اااااوف ! فدای پسرم بشم که معروف شده تو سوئد !!! قربونش برم !!!!!!! غش کردم از خنده ! راه افتادیم به سمت در خروجی فرودگاه . توی مسیر تمام مسافرهای هواپیماش , هی اینو نشون میدادن و پچ پچ میکردن پسر خاله م هم هی سرخ و سفید میشد و خاله هم ذوق مرگ ...

وقتی رسیدیم خونشون خاله م رفت قهوه درست کنه و منم رو کردم به پسر خاله م و گفتم :
- ببینم باز چه دست گلی به آب دادی که اینقدر مشهور شدی ؟
هیس !!!! صداشو در نیار .. اوضاع بیریخته !!!!!
- اگه نگی داد میزنم به مامانت میگم :)
باشه باشه میگم ! پلیس سوئد دنبالمه و تحت تعقیبم !!!!!
- هاهاها راست میگی ؟ پس چرا تو فرودگاه نگرفتنت ؟
پیچوندمشون ! بعد هم اینا آدم نیستن . 2 – 3 تا دوست دختر داشتم و اینا هم چشم ندارن ببینن خارجی ها با دختراشون دوست میشن !!!!!!
" حالا بعدن فهمیدیم که 459 تا زن و دختر رو اغفال کرده و باهاشون رفته سانفرانسیسکو "
- آها چه جالب ! ولی عمرن اگه من باور کنم ! خب چه خبر اونجا ؟
جات خالی ! به اندازه تک تک سلولای بدنم سکس داشتم اونجا !!! الان شدم بچه معروف GBG !!!!
- یعنی چی بچه معروف ؟
یعنی چیزه دیگه ... شدم بُکن اونجا !!!!!!!
- خاک تو سرت !!!!! مامانت بفهمه سکته میکنه !!!!!! باز گند زدی ؟
هیس بابا ! تو دهن لقی نکنی نمیفهمه !
- خب حالا اینا هیچی ! یه سوال ! تو اونهمه ویاگرا رو میخواستی چیکار ؟ میخواستی با فیل یا دایناسور سکس داشته باشی ؟؟؟؟
نه بابا ! اونجا ویاگرا با نسخه دکتر میدن و نمیدونی قاچاقش چقدر گرونه ! هر قرصش رو میتونستم 50 کرون بفروشم !
- خدا خفه ت کنه ! آبروی منو بردی ! من این دفعه برای تو اگه کاری کردم هر چی میگی بگو !!!!!

سر و کله خاله م که پیدا شد سکوت کردیم و بحث رو عوض . اصلن عوض نشده بود ! همچنان فاکر من باقی مونده بود ! تعریف میکرد که از هر ملیتی رو باهاشون رفته سانفرانسیسکو و کلی معروف شده اونجا ! عکس هایی که آورده بود رو وقتی بهم نشون میداد از وحشت موهام سیخ شده بود !!!! وقتی میگم مردها ژنتیکشون مشکل داره بیخود نیست ! تا توی قبر هم اون زهرماریشون از تحرک و آب پاشی نمی ایسته !!!!



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001