فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Wednesday, May 18, 2005
گواهینامه رانندگی :

مرسی از وجیهه خانم برای این سوژه ای که بهم دادن . آقا یکی از رویاهای هر جوونی اینه که وقتی به سن قانونی رسید بره و گواهینامه رانندگیش رو بگیره و از فرداش هم بشینه پشت رل و دِ بگاز و ویراژ و دستی کشیدن و جنون سرعت و … صد البته خانم بازی !!!!!! زمان ما مثل حالا نبود که بری آموزشگاه و 100 هزار تومن پول بی زبون رو بدی و بعد هم کلی برات تمرین اجباری بذارن و در آخر هم گواهینامه ت رو راحت بدن دستت بدون رد شدن !!!! اون موقع از هفت صبح باید میرفتی شهرک آزمایش توی یه صف صد کیلومتری می ایستادی و قدم به قدم مراحلش رو طی میکردی و پول واریز میکردی و معاینه چشم میشدی و امتحان آیین نامه میدادی و در آخر هم امتحان شهر بعد از شصتاد بار رد شدن و چند روز بعد هم گواهینامه رو میدادن بهت و میشدی یک راننده ارواح عمه ت :

رانندگی رو از سن 9 سالگی یادگرفتم . البته بچه که بودم مادرم جاهای خلوت منو میشوند روی پاش و فرمون رو میداد دستم تا کمی برونم و همینطوری شد که کم کم سر شوق اومدم و یاد گرفتم . وقتی هم که 18 سالم شد بدون آموزشگاه رفتن یه ضرب رفتم امتحان دادم و با دو بار رد شدن قبول شدم ! اما رانندگی با ماشین حکایت ها داشته برام ! یکسالی طول کشید تا کم کم عقل به سرم اومد و البته بعد از اینکه 2 بار ماشین چپ کردم و 500 هزار تومن جریمه شدم و یه شصتاد بار هم تصادف کردم , و یکبار هم ماشین رو خوابوندن و یکبار سرم شکست و یکی از دنده هام هم مو برداشت , طبیعی بود که هر الاغی عاقل میشد , چه برسه به من !!!!
اما همه چیز درست شد جز یه عادت و اونم تند رفتن من بود و سر همین موضوع تا حالا 2 بار گواهینامه م سوراخ شده . محاله برم شمال و زیر 8 دفعه تو جاده جریمه نشم . دفعه آخر که جریمه شدم پلیس راه تو اتوبان کرج برام 40 هزار تومن نوشت و کلی التماس کردم که تخفیف بده و گفت همین که گواهینامتو 3 سوراخه نمیکنم و نسخشو نمیپیچم تخفیفشه !!!!!! حالا دلیلش هم این بود که داشتم میرفتم عموی گدام رو از فرودگاه جدیده (!) " آقا منو حلق آویز هم بکنن نمیگم فرودگاه خمینی " بیارم تا آقا هشت هزار تومن پول تاکسی ندن و فقط کمی تند رفتم ! خاک تو سرش ! 220 تا سرعت انگار چیزی بود !!!!



اما ماشین منو ارضا نمیکرد و خیلی دوست داشتم میتونستم کامیون برونم یا بقول پدرم تانک میروندی و میشدی اقدس فهمیده خواهر حسین فهمیده !!!! این بی ناموسی ها اونم تو مملکت اسلامی ؟؟؟؟ از روندن کامیون منصرف شدم و چسبیدم به موتور سواری . پسر خاله م اون موقع یه موتور باحال داشت و تابستونها با دوستاش میرفت ولگردی ! منم عاشق موتور این شده بودم و هر چند وقت یکبار هم با کلی رشوه دادن های بی ناموسی مثل ماچ و بوسه و اینا … منو ترک موتورش سوار میکرد و میگردوند یا خیلی که لطف میکرد میذاشت سوار موتورش بشم و همینطوری بود که زیر دستش روندن موتور رو هم یاد گرفتم ولی آرزوی محال بود موتور سواری اونم تو ایران !!!!!! وقتی دوچرخه نمیتونی سوار بشی موتور سواری کنی ؟
ولی مگه این آرزوهای من دست از سرم بر میداشت ؟ یه اخلاقی که دارم اینه که باید به هر چی که تو زندگیم میخوام برسم حالا به هر قیمتی ! این شد که وقتی دیدم نمیتونم به هیچ کدوم از آرزوهام برسم تصمیم گرفتم برم دوچرخه بخرم . خرید دوچرخه هم حکایتی داشت . فروشنده فکر کرده بود دوچرخه رو برای بچه م میخوام و وقتی خودم سوارش شدم و کمی توی مغازه گشت زدم و در آخر گفتم اینو میخوام و زینشو اندازه خودم بالا بیار و تنظیم کن , چشمهاش گرد شده بود !!!!! بعد هم که فرداش تصمیم گرفتم با دوچرخه برم شیر و روزنامه و مجله و نون بخرم و بجای پیاده روی هم دوچرخه سواری کنم , دیگه شده بود نور علی نور !!!!!!
باور کنین اگه من خر میخریدم و با خر میرفتم خرید میکردم , اینقدر بهم متلک نمی انداختن و مسخره م نمیکردن که با دوچرخه میرفتم بیرون ! این بود که آخر نتونستم در دهن مردم رو ببندم و از خیر دوچرخه سواری هم گذشتم و یکهفته بعد زیر قیمت بردم دوباره به فروشنده پس دادم !!!!!

بعد تصمیم گرفتم خلبان بشم ! اما این یکی دیگه محال بود ! شاید مهمان دار میتونستم بشم اما خلبان .... عمرن ! بعد یکی بهم پیشنهاد داد برو کلاس های پاراگلایدر اسم بنویس و به هر حال میپری دیگه ! چشمتون روز بد نبینه , منم که سرم درد میکن برای هیجان و تو زندگیم از هیچی نمیترسم الا سوسک و عنکبوت و عقرب , تصمیم گرفتم برم این یکی رو هم امتحان کنم . خلاصه رفتیم یکی از این کلاس های کذایی اسم نوشتیم و چند جلسه ای آموزشی بود و توجیه شدیم حسابی و بعد نوبت قسمت عملیش رسید . 4 جلسه ای پریدم هوا و کلی ذوق مرگ شده بودم اما جلسه پنجم بود که یکی از خانم ها از همون بالا ول میشه پایین و ... پخش زمین میشه و فقط دیدن خون های اون صحنه از دور کافی بود که تا آخر عمر ذوق هوانوردی منو کور کنه !!!!!!

بعد از مدتی حساب کردم که وقتی یه خونه 5000 متری داری که دست کمی از پیست موتور سواری نداره و بیرون هم که نمیتونی نه موتور برونی نه دوچرخه سوار بشی , خب موتور بگیر تو خونه سوارش شو !!!! آقا فرداش رفتم موتور خریدم ! فروشنده وقتی دوباره چشمش به من افتاد رنگش پرید و لابد خیال کرده بود ایندفعه ازش زیر دریایی یا فضاپیما یا تانک میخوام بخرم !!!! وقتی گفتم موتور میخوام داشت شاخ در میآورد و کلی دلیل آورد تا منو منصرف کنه و از کول آخوند پیاده م کنه اما رهبر فقط یه دست داشت ! آخر هم ازم مقداری بیعانه گرفت تا برام یه موتور قرمز پرشی بیاره . فرداش رفتم و دیدم یه موتور قرمز آورده . داشتم بال در میآوردم . همون روز مجبورش کردم بذارش پشت وانت و با استتار کامل دور از چشم همسایه های فضول بیارش خونه . بعد هم کلی در مورد مشخصات فنی و کارش و روندنش ازش اطلاعات گرفتن و رفت …
آقا از فرداش کار من شده بود صبح به صبح که بیدار میشدم سوار این موتور کذایی میشدم و ویژژژژژ ویژژژژژژ گاز میدادم توی محوطه و کیف میکردم ! البته بماند که چند بار هم رفتم تو درخت ها و مغزم تکون خورد و دست و پام چقدر زخم شد . کیف بیشترش این بود که نه روسری نه شلوار نه متلک مردم ندید بدید هیچ کدوم آزارم نمیداد . اما دو روز که گذشت کم کم سر و کله همسایه ها پشت پنجره هاشون پیدا شد . لابد صدای موتور کشونده بودشون ببینن چه خبره که هر روز 2 ساعت صدای موتور از خونه من میاد و پیست موتور سواری باز شده ؟!؟ خلاصه ما شدیم برای اینها سوژه و اینها هم مجانی می اومدن و فیلم کمدی نگاه میکردن !
اما نتیجه گیری غیر اخلاقی :
درسته که مملکت اسلامی و ترکومنه اما آدم وقتی بخواد کاری رو بکنه , میکنه و شررررررر میشاشه به قوانین . این موتور کذایی هنوز هم هست و گاهی که حوصله م سر میره یا هوس هیجان میکنم و آدرنالین خونم پایین میافته سوارش میشم و کلی کیف میکنم و بعد که حسابی خودمو زخم و زیلی کردم دست از سرش بر میدارم . پسر خاله م هم پشت خونه برام چند تا لاستیک و الوار و بشکه نفت گذاشته که مثلا از روشون بپرم و مارپیچ برم و چقدر هم بلدم و هر بار با مغز میرم روی اینها . خلاصه که اولین روزی که جمهوری اسهالی سرنگون بشه من میرم و یه کامیون میخرم برای خودم و ماشین هام رو هم میفروشم و دوچرخه میخرم و همه جا با دوچرخه میرم !!!!!!!!



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001