فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Friday, May 13, 2005
زندگی های قدیمی :

لابد همه شما پای صحبت مادر بزرگ ها و پدر بزرگهای خودتون نشستین که از زمانهای قدیم براتون خاطرات جالبی رو تعریف کردن ؟ اگه سیر شهرنشینی رو در ایران دنبال کرده باشین متوجه میشین که ما هنوز در ابتدای راهیم و خیلی از کسانیکه ادعا میکردن در سال 2000 رستاخیز میشه و دنیا به آخر میرسه و یا کسانیکه فکر میکنن تا چند سال دیگه اثری از انسان باقی نمی مونه و همه ما میمیریم و دنیا به آخر میرسه , باید این ذهنیت رو از سرشون دور کنن چون ما تازه اول راه هستیم !! دقت کردین چقدر زندگی های ما ابتداییه و تازه چند سال بیشتر نیست که تونستیم کمی پیشرفت کنیم ؟ زندگی ها با اینکه به نسبت 50 سال قبل خیلی پیشرفته شده , اما با همه اینها ما هنوز اونقدر عقبیم که هنوز نمیتونیم از خیلی حوادث مثل قهر طبیعت جلوگیری کنیم . با این مقدمه میخوام یک سری تحولاتی رو براتون شرح بدم که شاید براتون خیلی دور باشه اما اگه کمی فکر کنین میبینین که چقدر نزدیک به ماست از نظر زمانی و چقدر ما هنوز در ابتدای کاریم :

لابد همتون میدونید جارو برقی چیه ؟ چه سوال احمقانه ای ! اما همین جارو برقی سیر جالبی داره ! زمان درازی برای قرنها در کشور ما استفاده از جاروی دستی متداول بوده . اما درست 30 سال قبل در فروشگاه فردوسی تهران که بزرگترین و مهم ترین فروشگاه ایران بود , تبلیغ جالبی در جلوی چشم مردم به نمایش در اومد با نام جاروی نپتون ! زنی با کت و دامن روی قالیچه ای ایستاده بود و مقداری خرده کاغذ روی قالیچه میریخت و با نپتون اونها رو جمع میکرد !!!!! سیل زنان مشتاق برای خرید این وسیله به فروشگاه فردوسی سرازیر شد و اولین تحول در جارو کشی زنان ایرانی بوجود اومد . تصور کردین وقتی یه خونه رو بخواهین با جاروی دستی تمیز کنین چه وضع پیش میاد ؟ از بلند شدن خاک بگیر تا کمر درد و آسم و ...

- حالا که یخچالهای ساید بای ساید متداول شده و مثلن اوج تکنولوژی هستن به کامپیوتر و موبایل هم وصل میشن , همه فکر میکنن از خیلی وقت پیش اینها بوده ! در صورتیکه 40 سال پیش مردم تهران از صندوق های چوبی با پوشش ورشو یا حلبی برای نگهداری مواد غذایی استفاده میکردن و بهش یخدون میگفتن . داخلش یخ میذاشتن و مواد غذایی رو کنار یخها میچیدن . بعد از اون تاریخ اولین یخچال های نفتی به بازار اومد که سوختشون بجای برق از نفت تامین میشد . تا قبل از اون زنان بیشتر مواد خوراکی رو یا خشک میکردن و یا فقط تازه تازه درست میکردن و مادر بزرگها یادشونه که روزی 5 زار گوشت میخریدن برای مصرف روزانه .... و حالا ماکروویو و سولاردوم و خیلی چیزها ساخته شده که پخت رو در عرض چند دقیقه میسر میکنه و زنان امروزی باز هم مینالن !!!!

- بریم سر مسائل ناموسی . همین شورت و کرست هایی که ما استفاده میکنیم و خیلی راحت میریم از فروشگاه میخریم و رینگ پستون هامونو باهاش شکیل میکنیم در 30 سال پیش وجود خارجی نداشتن !!!!! یکی از هنرهای زنان ایرانی این بود که برای بچه ها و شوهر و پسرها شورت میدوختن اونهم با دست ! شورت های پارچه ای پاچه دار و مامان دوز ... و حالا میتونید فرق بین شورت های نخی و توری و نایلونی اونورش پیدای رنگارنگ امروزی که کله قند تو دل مردها آب میکنه با شورتهای تیتیش مامانی قدیمی رو بفهمید ! برای اطلاعتون خوبه بدونید زنان ارمنی اولین زنانی بودن که کرست میدوختن در ایران و هنوز هم کرست های ساخت اونها جزو راحت ترین و طبی ترین کرستهاست و فقط کمی بد قواره هستن و بند های کت و پهنی دارن . نمونه اونها هم فروشگاه مادام ایزابلاست با سابقه 40 سال دوخت پستون بند و هنوز مشغول به کار .

- آب اشامیدنی . تا 40 سال پیش در تهران آب لوله کشی وجود نداشت . مثل دهات شب هنگام در جوب های کوچه ها آب جاری میکردن و از این جوبها به داخل منازل راه آبی وجود داشت که مستقیم به آب انبارهای منازل سرازیر میشد . آب انبار اتاقکی بود در قسمت پایین منازل که دورتادورش رو کاشی کاری کرده بودن و ازش بعنوان مخزن آب استفاده میکردن . برای تمیز نگهداشتن و جلوگیری از فسادش هم مقداری زغال رو میشستن و داخل گونی میریختن و داخل آب انبارها میانداختن . این رویه حتا در منازل اعیان هم متداول بود . تازه از سال 1335 بود که لوله کشی تهران رونق گرفت .

- لباسشویی های امروزی که فقط کافیه لباسها رو توش بریزی و پودر بریزی و دکمه ای رو بزنی تا نیم ساعت بعد لباسهای تمیز و خشک شده رو از توش در بیاری , در گذشته لباسها رو توی طشت های مسی بزرگ میریختن و یک سطل آب جوش توی طشت میریختن و تخته ای از جنس درخت عرعر داخل طشت میذاشتن و با صابونهای معروف به مرمری روی لباسها میکشیدن و بعد با دست محکم چنگ میزدن تا لباسها تمیز بشه ! یک مقایسه کنید این وظیفه زنان اون زمان رو که هر کدوم حداقل 5 تا بچه داشتن با زنهای امروزی تا متوجه بشین در چه ناز و نعمتی هستیم .

- یکی از هنرهای زنان ایرانی درست کردن تمام مایحتاج منزل بود مثل رب و ترشی و مربا و خشکبار و آبغوره و آب لیمو و ... ! مثل حالا نبود بری مغازه و یه قوطی رب بخری و یک قاشق هم بزنی به غذات تا مثل خون قرمز بشه به لطف رنگهای مصنوعی . یا مثل آبلیموهای آماده حالا نبود که شش من هم بریزی بار هم ترش نشه غذا و مزه همه چی بده الا لیمو ! در هر فصلی زنان مایحتاج خاصی درست میکردن . تابستونها فصل بدبختی زنها بود . وقتی غوره در میاومد غوره ها رو توی حوض میشستن و توی کیسه های متقال تمیز میریختن و میذاشتن توی طشت های بزرگ و مردها پاهاشونو میشستن و دور پاشون نایلون میبستن و این کیسه ها رو لگد میکردن . گوجه فرنگی های تابستونی که در میاومد زنها با استفاده از آفتاب گرم تابستون رب درست میکردن و همه چیز خوشمزه و طبیعی و عالی بود .

- باورهای مذهبی و خرافی مردم ایران از دیرباز با اونها بود . زنان تهرانی اون زمان از قصابی ها خیلی کم خرید میکردن و اغلب حتا از محله های بالای شهر بلند میشدن میرفتن تا شهر ری یا همون شاه عبدالعظیم و گوشتهای مصرفی روزانه شون رو از قصابیهای اونجا تهیه میکردن و باور داشتن ذبح اونها شرعیه !!!!!! و حالا گوشت خر و الاغ و اسب و شتر رو بجای گوشت گوساله میدن به خورد مردم و صداشونم در نمیاد !

- استفاده از مسواک و مراجعه به دندان پزشکی 20 سالی بیشتر نیست که باب شده در ایران . تا همین 20 – 30 سال قبل مردم با خاکه زغال دندونهاشونو میشستن . خمیردندونها غیر استاندارد بود و مراحل اولیه ش رو طی میکرد . مسواک ها بزرگ بودن و متناسب با دهان افراد ساخته نمیشدن . دندان پزشکان اغلب تجربی بودن و کسانیکه بهشون مراجعه میکردن با پیشنهاد کشیدن مواجه میشدن و پر کردن دندانها هم عاقبتی نداشت براشون چون پر کردن همان و مدتی بعد خراب شدن و کشیدن دندان , همان . اولین موسسه ای که در تهران بصورت علمی شروع به کار ترمیمی برای دندانها کرد دانشگاه علوم پزشکی تهران بود اون هم از سال 59 که با پزشکان مجرب کار خودش رو آغاز کرد .

خلاصه اینها فقط گوشه هایی بود از زندگی های گذشته در ایران و اگه از نظر زمانی بخواهید حساب کنید میبینید حتا به 50 سال هم نمیرسه . حتا منازل تهران هنوز هم بیشترشون از نسل اول هستن یعنی در محلاتی که برای اولین بار خونه سازی شده , همین خونه ها ساخته شدن و بیشتر آپارتمانهایی که میبینید ساخته شده همگی تازه نسل دوم منازلی هستن که در این شهر ساخته میشن . محلاتی مثل امیرآباد و یوسف اباد و ونک و جاده پهلوی و نیاوران و جاهایی از این قبیل اون زمان تمامشون بیابون بود و تپه ماهور . با همه اینها زندگی در اون دوران سخت بود . کسی منکرش نیست . اما اگه زحمتی هم بود , اگه سختی ای بود , اگه مشکلاتی وجود داشت و رفاه و آسایش نبود , اما دلها خوش بود و همه کمک هم بودن و همین بیشترین ارزش رو داشت ... اون روزها هرگز دوباره تکرار نمیشن و آدم گاهی دلش برای گذشته ها تنگ میشه ولی حقیقت اینه که ما هرگز نمی تونیم در اون دوران زندگی کنیم حتا اگر بهشت باشه !!!!!



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001