فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Tuesday, March 18, 2003
حکایت غذای نذری و نفرین امام حسین :

این همه از این حسین مادر مرده فلک زده بد گفتم آخر دیدین چی شد ؟ حقمو گذاشت در کونم و نفرینم کرد ! این امام معروف , بنده رو شامل مرحمت خودشون قرار دادن و بعد از 27 سال اولین غذای نذری در عمرم رو خوردم ! ببخشید کوفت کردم !! چطور ؟ الان میگم :

در همسایگی من زنی زندگی میکنه که به قمر خانم 10 تا سور زده و پوز ده تا شیر علی قصاب رو هم سوبله زده !در واقع باید بگم این خانم خیلی پاستوریزه تشریف دارن و از خصوصیات زیبای اخلاقیشون اینه که تا جای ممکنه سعی وافری دارن تا با جنس مرد از هر نوعش : عمله , جواد , افغانی , رفتگر , لوله کش , سیم کش , آب حوضی , کت شلواری , نظافت چی , کاسه بشقابی , قصاب و بقال و چغال و... دست و پنجه نرم کنه و گلاویز بشه ... مثلا یکبار داشتن خونه بغلی ما رو میساختن و این سر کارگرشون زیادی سر و صدا میکرد و این خانم هم چادرش رو زده بود به کمرش و کفشش رو در آورده بود و زرت و زرت میکوبید تو سر این یارو ! به عبارت صحیح تر ایشون کلانتر محله تشریف دارن و نقش خانم بزرگی رو ایفا میکنن ! راستش حسابش از دستم خارج شده که تو این مدت یکسال چند نفر رو کتک زده ! اما اینو میدونم که همه مردهای ساختمون از دستش یک پرس کتک خوردن از جمله شوهرش که اگه روزی چند بار به امواتش فحش خوار مادر داده نشه و کتک نخوره , روزش شب نمیشه و کتک خورش حسابی ملسه ! طرز لباس پوشیدنش هم که معرکه ست ! این خانم نماز خونه از نوع جانماز آب کش و لباسش همیشه خدا رکابی و مینی هست سینه هاش هلپی افتاده بیرون . روی اون هم چادر سر میکنه به این صورت که چادر فقط نصف سرش رو می پوشونه و کمرش رو . تمام سر و سینه و خلاصه همه جاش معلومه . قابل توجه خانم ها چادری و فاطمه کماندو های گرام ! گذشته از اینها , فحش خوار مادر هم براش نقل و نباته و به جای نفرین های عامیانه و تعریف و تمجید کرور کرور فحشه که نثار زمین و زمان و جاندار و انس و جن و نبات میکنه !
مثلا هر وقت میخواد حال مادرمو بپرسه میگه : ننت چطوره ؟
یا حال بابام رو بپرسه میگه : اون بابای ترک خرت کدوم گوریه ؟
یا حال خواهرم رو بپرسه میگه : خوارت کجاست ؟
یا حال عمه منو بپرسه میگه : اون عمه ج ... هنوز از انگلیس نیومده خیر سرش ؟
یا از من که می خواد تعریف میخواد بکنه میگه : تخم سگ خیلی مُخی ها پف رو سور ....!
جل الخالق !
اما در کنار اینها این زن دارای یک لوطی گری و مرام زیبایی هست که نظیر نداره ! چند ماه پیش بود که من از رو نردبان افتادم زمین و مغزم پخش زمین شد و این خانم تنها کسی بود که منو تک و تنها کول کرد و سوار ماشینش کرد و رسوند بیمارستان ! بجز اینها , این زن سلیته پتی یاره دوست داشتنی هر چند وقت به یک چیزی گیر میده و این بار هم نوبت کامپیوتر یاد گرفتنش بود که از بد روزگار هم صاف اومد مثل بختک رو ملاج من مثل همای لعنت نشست و گیر سه پیچ داد که باید به من کامپیوتر یاد بدی ! حالا چطور ؟ هر شب ساعت 10 میاد سراغم و منو کشون کشون میبره خونش و دفتر دستکش رو باز میکنه و میگه کامپیوتر یادم بده ! خلاصه منم شُرشُر اشک میریزم از هوش سرشاری که داره تا بتونم مثلا موس دست گرفتن یا کار با کیبورد و .... رو یادش بدم . حالا اینا به کنار شوهرشم میاد کنار ما تا اونم یاد بگیره ! بعد هر جا که این خانم نمیفهمن مطلبی رو دمپاییش رو در میاره و شپلق میکوبه تو ملاج کچل شوهرش و میگه : پدر سگ چقدر خنگی ! من تو این لحظات فقط حیرون میمونم که بخندم یا تعجب کنم !
سوای این نبوغی که داره رفتار وحشتناکی هم داره و اونم اینه که مثل دودکش کارخانه آجز پزی سیگار دود میکنه و هنوز قبلی خاموش نشده بعدی رو روشن میکنه ! وقتی که درس تموم میشه و میام پایین مثل ماهی دودی میشم , سیاه و دود گرفته . نمیدونم چی تو این سیگارش میریزه که تا فردا صبح نعشه هستم و گیج میزنم . وقتی هم میخنده من روحم به پرواز در میاد و کُپ میکنم ! تشبیه به جادوگر جدا تعبیر مناسبیه براش ! خلاصه بعد از چندین جلسه کار کردن با این خانم گذرمون افتاد به غیاث آباد " اینترنت " !
انگار از قبل پیش زمینه ای داشته باشه که گفت چطور میشه عکس سکسی نگاه کرد ؟! همین یه کارمون مونده بود و خلاصه از ما انکار از ایشون اصرار و بالاخره تسلیم شدم و رفتم تو یه سایت سکسی درجه یک تا به خانم عکس های بیناموسی نشون بدم . درست همین لحظه شوهرشم تشریف آورد و اونم ذوق مرگ شد و دوتایی نشستن به زیارت کردن و فیض بردن که منم از فرصت بدست اومده استفاده کردم و الفرار .. شکر خدا خونشونم مثل خونه قمر خانم میمونه و 4 فصل سال 4 طاق بازه رو همین حساب رفتن من هم زیاد غریب نبود !!
خلاصه این باعث شد دیگه نرم خونش و دیگه درو بروش باز نکنم . تا اینکه جمعه از ساعت 2 تا 7 شب همینطور زنگ میزد . منم که فکر میکردم میخواد منو ببره بالا بهش درس بدم , درو باز نمیکردم تا اینکه دیگه از رو رفتم و از ترس سوختن زنگ , درو باز کردم . براش جبهه گرفته بودم که عذرشو بخوام که دیدیم 3 تا ظرف یکبار مصرف گذاشت کف دستم و گفت اینم غذای نذری سهم تو .... و رفت ! هیچی رفتم تو درشون رو باز کردم دیدم واویلا ! 3 پرس قیمه پلو ! شام هم نداشتم و گشنم بود و تنبلیم هم می اومد غذا درست کنم و آخر دلمو به دریا زدم و گفتم جهنم بخورم ببینم این همه میگن نذری نذری و غذای آغا و ...یعنی چی ؟ شاید خیری به ما رسید و پولدار شدیم یا عقلمون اومد سر جاش و به راه راست هدایت شدیم ...
خلاصه ریختم غذا رو توی ظرف و گذاشتم تو ماکرو ووک تا گرم بشه ! بعد هم آوردم سر میز و با احتیاط کامل یک قاشق خوردم ....
مزش خوب بود اما کمی طعم دود و هیزم میداد و خیلی هم چرب و چیلی بود ! به هر حال تا تهشو خوردم و یک لیوان هم آب پرتغال روش و یک آروغ از ته دل و ... رفتم سراغ کارام . ساعت حدودای یک نیمه شب بود که دل پیچه گرفتم و خلاصه کنم که با توالت فرنگی قرارداد بستم و تا صبح جامو انداختم توی مستراح و باقی قضایا ... !

ای خدا بگم این امام فلان شده رو چکار نکنه که ما رو به ریق انداخت ! باران لعنت الهی همینطور بر ما باریدن گرفته و نمیدونم چکار کنم از خوشی ! خوشبختانه از این درد عذاب آور رهایی جستم و این شد که پشت دستم رو داغ که نه " تاتو " کردم که دیگه لب به غذای نذری نزنم ! بماند که چقدر فحش و نفرین نثار این امام مثلا مظلوم نما شد ....

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001