فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Thursday, February 20, 2003
مرده پرستی :

ما ایرانی ها مدعی فرهنگ و تمدن عظیمی هستیم که خیلی از ملل دیگه فاقد اون هستند . آداب و سنن خاصی داریم که خیلی از اونها زیبا و دوست داشتنی هستند و خیلی ها هم بسیار احمقانه و بی دلیل زاییده و خلق شدند و تا مرز خرافات هم پیش رفته اند ! یکی از این عادت ها رسم و رسوم مرتبط با فوت بستگان و نزدیکان و آشنایان ماست که رسومی بسیار احمقانه و خرافی هستند که همه باور داریم و اصرار به پذیرش اون از طرف دیگران هم داریم . در واقع بهتره بگم ما مردمی مرده پرست هستیم !! چرا ؟

چون تا زمانی که تمام اطرافیان و نزدیکان و آشنایان و دوستان ما زنده هستند و در کنار ما زندگی می کنند , ما چشم دیدن اونها رو نداریم . مدام پشت سر همه صفحه می گذاریم و ادعامون کون آسمونو سوراخ می کنه ! اما به محض اینکه طرف فوت می کنه دیگه برای ما تبدیل میشه به خدا و اسطوره ! و تا عمر داریم مدام خودمون و زمین و زمان رو ملامت میکنیم که چرا در گذشته چنین و چنان کردیم ؟! ولی مگه با این کارهای احمقانه اون جسد زنده میشه ؟
بارها شده دیدم و شنیدم که کسانی بودند که با پدر و مادر خودشون بد تا کردند و باعث آزار اونها شدند و بعد از مرگ اونها دچار وجدان درد شدند و تمام عمر رو میرن بالای مزار اونها و اشک حسرت میریزند ! خوب چه فایده ؟ اگه به اندازه یک اقیانوس هم اشک ریخته بشه اون جسد جوانه نمیزنه و زنده نمیشه !
ما ایرانیها متاسفانه برخلاف دیگر مردم این کره خاکی مسائلی رو که وافعیت دارند و حقیقت محض هستند رو باور نداریم و نمی خواهیم برای اونها توجیهات علمی یا منطقی بیاریم و باورشون کنیم . مثلا در همین مورد مرگ نزدیکان !!
کافیه شخصی از خانواده فوت کنه و همه غش و ضعف میکنن و خودشونو ملامت میکنن و تقصیرات رو به گردن دیگران میاندازن و خلاصه آشوب و بلوایی به پا میشه دیدنی !! اما در کشورهای دیگه وقتی کسی فوت میکنه همه میپذیرن که دیگه زنده نمیشه ! ناراحت میشن و گریه می کنند اما دیگه مشت مشت خاک روی سرشون نمیریزند و خودشونو به در و دیوار بکوبن و باعث آزار هم خودشون و هم اطرافیانشون بشن ! خیلی باکلاس و مثل ادیزاد میرن بالای سر جنازه و دعایی میخونن و آخرین وداع رو می کند و بعد هم همونطور با نظم برمیگردن و به زندگی ادامه میدن چون : این افراد میدونن و فهمیدن که مرگ حقه ! می دونن کسی که مرد با گریه و زاری زنده نمیشه ! می دونن که زندگی جریان داره و چه اونه زنده باشن چه مرده چه نالان و چه خندان زندگی مسیر طبیعی خودش رو طی میکنه . می دونن که انسان فقط یکبار به دنیا میاد , پس چه بهتر که از ثانیه ثانیه عمر لذت ببرن به جای غمگین کردن خلق خودشون یا نزدیکانشون ...
یک رسم داریم بعنوان خیرات !! میخوام ببینم خیرات کردن چه سودی می تونه داشته باشه ؟ و اینکه آیا این با عقل سلیم جور در میاد که انسانی تمام عمر رو به بدی سپری کرده باشه و بعد از مرگش بازماندگان با دادن خیرات های مفصل و خواندن قرآن و نماز و ... گناههاشو بشورن ؟ یعنی بنظر شما با این اعمال اون فرد رستگار میشه ؟
و یا خیلی جالب تر : فردا سالگرد فوت مادر بزرگ منه ! خیلی امروز خندیم وقتی پدرم گفت داری میایی خونه 2 شیشه گلاب بخر برای فردا که میریم بهشت زهرا با خودمون ببریم و بعد هم تاکید کرد حتما گلاب درجه یک بخر ! تو دلم گفتم آخه مگه میخواهی گلاب رو بدی به خورد مرده ای که حالا خاک شده که باید حتما درجه یک باشه ؟ و یا به خواهرم گفته بود بره شیر میهن 500 تومنی بخره با Miylo و با اونها شیر کاکائو درست کنن و فردا بدن به خورد یک مشت آدم مفت خور و دزد و پدر سوخته که توی بهشت زهرا پلاسن و کارشون فقط اینه که آخر هفته ها برن بهشت زهرا و کمبود ویتامینهاشون رو جبران کنن ! خوب این یعنی چی ؟ 50 بسته شیر میهن خریدن و .... رو نمیشه این پولها و داد به آدمهای زنده و نیازمندی که در جامعه ما پراکنده شدند و تعدادشون بقدری زیاده که قادر به شمارش اونها نیستیم ؟ خرید میوه و دادن اون به افراد اطراف مزار برای خواندن فاتحه ای اجباری و تصنعی چه سودی می تونه داشته باشه در حالیکه میدونیم هستند زنان و مردان و کودکانی نیازمند در همین شهر تهران که محتاج فقط یک وعده غذای روزانه هستند و اونوفت ما برای گرفتن یک فاتحه کذایی از مردم به اونها میوه و شیرینی و حلوا تعارف کنیم ؟ یعنی با این کارها روح متوفا شاد میشه ؟ زهی خیال باطل ....
همه ما غافل از این هستیم که دینی داریم بنام اسلام و اگر این دین رو قبول داریم پس باید به حقانیت روح هم معتقد باشیم و بدونیم روح با جدا شدن از جسم آزاد میشه و کل وجود انسان به روحش بستگی داره نه جسکی فانی ... پس این همه دنگ و فنگ برای یک جسد بی جان چه سودی داره ؟ اگر اسلامی واقعا وجود داشته باشه و طبق دستوراتش که میگه در دنیا نیکی کنید تا رستگار شوید , وقتی کسی بیاد و تمام هرزگی ها و کثافت کاری های عالم رو انجام بده و بعد از مرگش با همون پولهای حرومی که جمع کرده برای آخرتش خیرات کنه آیا این گناهان بخشوده میشن ؟
به عنوان مثال سیتم نذری رو در نظر بگیرین . در ایامی خاص مسلمانها در اعیاد و جشنهای مذهبی شیرینی ها و غذاهای مخصوصی رو خیرات می کنند مثل شعله زرد و حلوا و ... و یا در ماههای محرم غذا خیرات میکنند و دیدم کسانی رو که اعتقاد عجیبی دارند که باید حتما قاشقی از این غذا رو بخورند و این غذا تبرک داره و مال امام حسین هست و شفا دهنده و ..... و عده ای هم هستند آدمهای گشادی که در این روزها غذا درست نمیکنند و منتظرند ببینن کجا نذری میدن و یک دیگ بردارن و برن نذری بگیرن ! دریغ از اینکه ذره ای از این غذا به مستحقش داده بشه !!
اما چه کسانی این خیرات رو میدن ؟ یک مشت کاسب و بازاری دله دزد و پدر سوخته که در طول 12 ماه سال کاری ندارن جر چاپیدن مردم و لخت کردن جیب اونها و کلاه گذاشتن سر مردم و بعد هم در یک روز خاص 3 یا 4 دیگ پلو و خورش بار میگذارند و عده ای آدم سیر مثل خودشون رو غذا میدن و به خیال خودشون گناهان شسته شدند ... و از فردا هم تلافی این خرج و سور و سات رو از دمار مردم در میارن .
مثال کشتن گوسفند تو خانواده احمق خودمو میزنم !!!
مادر بزرگم هر سال که ایران میاد نذر داره گوسفند قربانی کنه ! بعد از کشتن گوسفند به این ترتیب عمل میشه !! جگر و دل و قلوه و راسته اون برداشته میشه برای کباب کردن در همون روز برای مصرف خانواده !! مغز ران و قسمتهای لخم گوسفند بین فامیل درجه یک تقسیم میشه !!
پوست و روده ها و کله گوسفند نسیب سلاخ میشه !! باقی اعضای گوسفند شامل دنبه و پیه و چربی و استخوانهایی که تکه هایی گوشت به اونها باقی مانده نسیب بقال و چقال و نانوا و رفتگر و افغانی های اطراف میشه و این یعنی نذر !!!!
باز هم به همین ترتیب ... وقتی مادر بزدگ پدریم فوت کرد , هزار ایل و طایفه جمع شدند و زدن تو سر هم و اشک ریختن و گریه و زاری !! خوب تا اینجا خوب بود ... اما بعد از اون ... کارت هایی چاپ کردن که به اقوام دور و دوستان و آشنایان فرستاده بشه که در فلان روز در فلان مسجد مراسم ختم هست !! پولی که برای چاپ هر کارت خرج شده حدود 3000 تومن بود و مجموعا ده هزار کارت چاپ شد که بعدا حدود 5000 کارت بلا استفاده ماند ! برای سیر کردن شکم این همه آدم 3 رستوران بزرگ رزرو شد و چقدر میوه و شیرینی و حلوا و گل که خریداری شد بماند ! مکان دفن هم باید توی مقبره خانوادگی بود حتما و باز هم طبق معمول سنگ تمام ! سنگ روی قبر هم از گرانترین سنگ مرمرهای موجود ساخته شد و فرستاده شد به مشهد که استاد کار سنگ تراشی روی اون اشعار جانگداز حک کنه ! استدلال این افراد چی بود ؟ ما آبرو داریم ..... یادمه اون روز وقتی نشسته بودم پای تلویزیون و داشتم اخبار میدیدم , عموم با عصبانیت اومد بالای سرم و داد زد چرا تلویزیون روشن کردی گناه داره از مرده خجالت نمیکشی ؟ انگار که تلویزیون داشت آهنگ و رفص پخش میکرد .... اینها یعنی حمافت محض ! تمام پولهایی که در اولین سال فوت مادر بزرگم خرج شد بالغ بر 9 میلیون تومن میشد که با این پول میشد چه کارها که نکرد ؟ چقدر زندانیان بیگناه محتاج 100 هزار تومن رو میشد به آغوش خانواده باز گردوند ! چقدر پسر و دختر یتیم رو میشد کمک کرد . چقدر دختر و پسر جوون رو میشد به وصال هم رسوند ؟ زنان بیوه ! زنان سرپرست خانواده و دانشجویان محتاج شهریه . کمک به خانه سالمندان و هزاران کار دیگه ! اما این پولها صرف یک جسد شد... در کمال حماقت !!

و یا دعوت از تمام آشنایان و دوستان فامیل برای آمدن به مسجد !! یک رسم احمقانه دیگه ! که چی بشه ؟ مردم رو بزور آبرو , میارن مسجد و از کار و زندگی می اندازن تا مثلا چیکار کنن برای جسدی که روحی در بدن نداره و بنا به اعتقادات مسلمانها روح به نزد پروردگار رفته تا پاسخ گوی اعمال خودش باشه .... گدایی بخشش میکنن ؟ در صورتی که در زمان زنده بودن این آدم هیچ کس اصلا براش تره هم خورد نمیکرد ! نوه ها توهین میکردن . پسرها و دخترها محل سگش نمیگداشتند انگار نه انگار که مادری دارند ... مرگ رو میدیدند اما برای همسایه ! اما بعد که همین فرد منفور ضمن حیات بی جان شد تبدیل شد به مجسمه ونوس و کعبه موعود .....

من آدمی هستم که تو خانواده خودم دارای هزاران دشمن تشنه به خون هستم چون اینطور فکر میکنم ! شاید ادعا کنم که تنها آدمی باشم که مادربزرگم رو بیشتر از هر کسی حتی بچه هاش دوست داشتم دروغ نگفته باشم , اما چون مخالف این کارهای احمقانه بودم کسی چشم دیدن منو نداره و همه منو سنت شکن میدونن !!! من وقتی مردم وصیت میکنم که تا جای ممکنه از اعضای بدنم برای نیازمندها استفاده بشه !! هیچ بنی بشر و حیوان و نباتی بالا سر قبر من نیاد . اگر گل می کارن بالای قبرم باید کاکتوس باشه از نوع مامیلاریا ! سنگ قبرم از سیمان سیاه باشه ! کسی حق گرفتن مراسم سوم و هفتم و چهلم و سالگرد و .. نداره ! هیچ مراسمی در مسجد نباید برگذار بشه ! کسی حق گریه نداره و همه باید بگن و بخندن و جشن بگیرن و برقصن و آهنگهای مورد علاقه منو گوش بدن .. این یک قسمت خدا به دادشون برسه آخه من فقط سبک متال به بالا کار میکنم .. هاهاها ...
خلاصه ختم کلام اینکه :

بپرسیم حال هم تا زنده هستیم
ز خودخواهی و غفلت ما بس توانا هستیم
به ناگه بانگ آید رفت فلانی ... ای وای...
کنیم شیون و زاری , چو ما مرده پرستیم
بگیریم دست هم در این آشفته بازار
ای شما که یار کسان بی کسانید
محبت رفته و الفت گریزان است
در این کهنه سرا کو غمستانی؟

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001