فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Friday, January 24, 2003
یا ایها الناس بشتابید که یک وبلاگ توپ کشفیدم !!!! وبلاگ ویران رو حتما بخونید که حرف نداره و نویسنده اون آخر باحاله و با اینکه تعداد بیننده هاش زیر صفره اما با این حال مطالبش کل آرشیو کذایی سایت من رو قورت می ده ...

با اجازه صاحب این وبلاگ از یکی از مطالبش می خوام استفاده کنم و دردی از هزاران درد جامعه زنان رو بازگو کنم . این دوست عزیز بقول خودشون چُس ناله هایی کرده بودند در بیوفایی زنان و مخصوصا دخترها و بی مهری هاشون و الحق که گل گفتن و منم متقابلن به همراه ایشون تر می زنم به همین مرام و دوستیهای دخترها !! راستش خودم هم دل پری دارم از این نوع دوستی ها و با اینکه خودم در دوستی همیشه از همه امکاناتم مایه می گذارم اما دیگران همیشه از ماتحتشون یا فلان چپ و راست ذکور خانوادشون برام مایه گذاشتن !! این بود که منم شمشیرم رو امشب از رو می بندم و همصدا با این دوست بامزه مطلبی رو عرض می کنم که هم جنبه شوخی با وبلاگها رو داره و هم کمی تا قسمتی هم جدیه , ناراحت می شین ؟ مشکل خودتونه , حرف حق تلخه :

روز اولی که من خلق شدم در دنیای وبلاگستان , روزی 1400 تا بیننده داشتم و 4 برابر همین تعداد هم ای میل برام میومد از همه نوع آدمی . 99% از شما اصلا نمی دونین من چطور خلق شدم و برای همین سر در نمیارین از این آمار عجیب . چیزی که برام ثابت شد در این مدت این بود که وقتی کسی می خواد گل کنه توی جمعی و یا هر محیطی چند عامل رو باید حتما داشته باشه :
یا باید زن باشی . اگه زن هستی باید حتما بی ناموسی بنویسی و یا سر در وبلاگت بزنی فاحشه خونه با مجوز رسمی از وزارت ارشاد .
یا اگه نمی خواد زن باشی باید حتما رکیک بنویسی و بند کنی به سوراخ ها و دست اندازها و پستی بلندی های زنها " جناب هیس" . خلاصه حتما باید مورد منفی داشته باشی تا پذیرفته بشی . مثلا فکر می کنین اگه نوشی در مورد بچه ها نمی نوشت و یا از وضع زندگیش نمی گفت سال تا سال کسی اونطرف ها پیداش می شد ؟ و یا اگه ندا و خورشید ... از احساست و لذتهای دنیای زنها نمی نوشتن کسی اصلا کلاهشم اونور می افتاد می رفت بر داره ؟ این نتیجه گیری این رو می رسونه که ایرانی جماعت در درجه اول با شنیدن و خوندن مطالب سکسی کلی " حال " می کنه و این نشون می ده ایرانی ها خیلی درجه شهوتشون بالاست . و در درجه اول هم می رن سراغ این قضایا بعد سراغ چیزهای دیگه . اما در دنیای حقیقی خودمون و ارتباطات زنانه , دوستی زنها مزخرفترین و بی وجدان ترین نوع دوستی هاست ! اگه دوران کودکی باشه دوستان همدیگه رو می خوان برای عروسک و درس و مشق . اگه تو سنین بلوغ باشه دوستها همدگه رو می خوان برای اینکه تمایل دارند به همجنس . بعد از دوران بلوغ باشه چشم و چال همدیگه رو در میارن چون هر دختری دوست خودش رو به چشم یک رغیب و هووی دوست پسرش می بینه نه یک دوست ! حالا تو قسم و آیه بیار که بابا تو با دوست پسرش چیکار داری , اما مگه حالیش می شه ؟ هر حرکت تو رو به مانند یک زنگ خطر در تصاحب مترسک عشقش می دونه و خدا نکنه که مثلا تو بر و رویی هم داشته باشی دیگه واویلاست !! یک روز مثلا اون پسر یک سوال از تو بپرسه و تو روی خوش بهش نشون بدی و یا اینکه تو اون پسر رو تحویل بگیری و یا سوالی و حرفی بزنی , همون روز تلفن رو بر می داره و همچین می شورت با فحش ها و نسبتهای بیناموسی لایق اجدادش که باید 2 روز تو آفتاب بمونی تا خشک بشی و چروکهات باز بشه . اما همین دوستان رذل و خبیث و احمق وقتی که توی همینن عشق های پوشالی و احمقانه شکست می خورن یا پسره می زنشون زمین و هزار بلا سرشون میاره تو میشی مریم مقدس و صندوقچه اسرار و باید مرکز مشاوره باز کنی و سرویس ویژه و رایگان بدی بهشون ... توی 24 ساعت 48 ساعت رو باهات درد و دل می کنن اونم فقط مزخرف . از پریودشون بگیر تا چکیدن آب از دماغشون ....... همه رو برات تعریف می کنن و نظر می خوان و هزار و یک کوفت دیگه , اما وای به روزی که تو دلت بگیره یا احتیاج به دیدنشون داشته باشی یا بخواهی درد و دل کنی تا سبک بشی !
اصلا نابود می شن . از روی کره خاکی غیب می شن . به معراج می رن . دیگه نمی شناسنت . اینه که می گن دوست رو باید تو سختی ها شناخت همینه . تازه دنیای دخترها کثیف تر از دنیای مردهاست ! چون در دنیای مردونه پسرها با هم بتوافق می رسن در خیلی از جهات در مورد دختر و عشق و ... و نرسن هم می زنن همدیگه رو شل و پل می کنن و بعد هم روبوسی و تمام ! حداقل اهل مرام هستند اما در دنیای زنها مرام و معرفت و دلسوزی در راه عشق وجود نداره و عواملی مثل حسادت و رندی و بی شرفی هم مزید بر علت می شه . مخصوصا حسادت . دوستت می بینه تو از کسی خوشت میاد , اما فقط برای چزوندن تو از اینکه می بینه تو خوشی و نمی تونه تحمل کنه , مخ پسره رو کار می گیره و بعد که قاپ طرف رو دزدید یه اردنگی می زنه بهش و ردش می کنه . نه خود خورم نه کس دهم گنده کنم به سگ دهم , اینه . این مثل اینجا کاربرد داره .

حالا این جریانات در دوران قبل از ازدواجه و وای به روزی که دوستت ازدواج کنه !! کوچکترین حرکتی از جانب تو حکم زنا و فاحشگی رو داره !! اکثرا هم که فکر می کنن شوهر که کردن پنجاه سر و گردن از تو بالاتر هستن و همچین افه میان و خودشون رو می گیرن و طلا و انگشتر و کوفت و زهرمارشون رو به رخت می کشن که انگار با مهاراجه هند ازدواج کردن , حالا نمی دونن طرف مثل نون خشکی هست و قیافش 5 زار نمی ارزه !! دیگه با جوون ها نمی پرن و می رن ور دل پیرزن ها و پیر دخترهای ترشیده و با اونها لاس می زنن و توی دوره های اونها حاضر می شن و برای اینکه نشون بدن متمدن شدن سیگار چس دود کنن و لبی تر کنن .... که چی ؟ دل شوهره رو تصاحب کنن و به اصطلاح خرش کنن . حالا دختره خاک بر سر اصلا چشم نداره مادر شوهرشو ببینه ها اما چنان می ره تو ماتحتش که شوهره فکر می کنه طلای ناب به چنگ آورده و .... بعد که خونه و ماشین پسره رو بنام خودش کرد و خرش از پل گذشت هم شوهره هم ننه اش رو شوت می کنه بیرون و یکه تازی می کنه .
بازم تبصره داره . این رفیق شفیق اگه شوهرش ناتو باشه و خوب ترتیبش رو بده " دقت کنید " درست وقتی که دستش به هیچ جا بند نشد و از دست فک و فامیل و همه کس و ناکسش عاجز شد تازه یاد شما می افته و از شما چی ؟ " انتظار " داره !!! و شروع می کنه به مجیز گویی :

ای ندیم روز و شبم
ای همدم دیرین من
ای نشان عشق و وفا
ای مایه تسکین من
ای ناجی عشق آفرین
تو محرم راز منی
ای آشنا با درد من
تو شعر آواز منی
سوز منی , ساز منی
در حریم اندیشه ام
پروانه خوش بال منی
ای همیشه مقصود من
تو کعبه آمال منی
در ذهن من تنها تویی
بالاتر از پندار من
ای تکیه گاه هستی ام
ای برتر از گفتار من
ای مایه کردار من .........

خاک بر سرش !!!!!! انگار نه انگار تا دیروز راهزن عشقش بودی و حالا اگه کاری نکنین بهش بر می خوره !!!! حالا بخواهی مرام بگذاری باید هر روز کار و زندگیت رو تعطیل کنی و ور دل خانم بشینی و به حرفهای صد من یه غازش گوش بدی و همپاش آبغوره بگیری . اصلا گریه نکنی یعنی همردی نکردی و احساس نداری . بعد که مثلا تونستی آشتی شون بدی دوباره اخ می شی و فراموش ... اینم رسم روزگاره ! دوری و دوستی ....

اما تنها این مسائل بین دوستان نیست , خواهرها هم با هم از این مکافات ها دارند مخصوصا که 4 تا خواهر با هم تو یه خونه باشن می شه خر بیار باقالی بار کن ! کسی خواهر داشته بفهمه من چی می گم ؟ به زور می برت سر قرار که این اسطوره زشتی " دوست پسر " رو ببینی و نظر بدی . بعد کافیه بگی زشت بوده . همون لحظه که برات قیافه می گیره و می ره تو حس بعد شب هم که برمی گردی خونه قشقرقی به پا می کنه بیا و ببین ! اینم یکی دیگه از محاسن ما ایرانی هاست که ظاقت شنیدن حرف رک و صادقانه رو نداریم . من هیچ وقت دروغ نمی تونم بگم و اگر هم بگم گند می زنم بد جور ! سعی هم می کنم تا حد ممکن رک باشم ولی خوب هر کسی از حرفهام خوشش نمیاد !! یه بار خواهرم ما روبرداشت برد سر قرار که نظر بده درباره دوست پسرم . منم از دیدن قیافه پسره استفراغم گرفت و بهش گفتم از تو جوب پیداش کردی ؟ همون شد که تا امروز هم چشم ننداره منو ببینه " 7 سالی می شه " اینه که به آدم هایی که جنبه ندارن نباید حرف راست زد باید می گفتم آلن دلونه تا خانم خوشش میومد .
خلاصه اینکه خاک بر سر همه دوستای اینجوری کنن . که البته دوست نیستن . والا آدم با یه پسر حرف می زنه تا سایز شورت باباش رو هم بهت می ده اما از زبون این خلایق نسوان مگه تو می تونی یک کلمه حرف بیرون بکشی ؟ ... می خواستم یه چیزی بنویسم اما گفتم بی خیال من که خودم رو می شناسم و اونایی که نمی شناسن طبق شعر زیر بدا به حالشون :
آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آنکس که نداند و بداند که نداند
مسکین خرک لنگ به مقصد برساند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابد الدهر بماند

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001