فرياد بي صدا

Disclaimer : In This Site , There Are Some Words That Aren't So Polite & May Not Be Suitable For Children Under +18  

Sunday, January 19, 2003
کم کم دست اندار کاران ایرانی یا در واقع مدیران احمق کشور ما به این فکر افتادن که داره زیر آبشون می خوره اون هم از از نوع خیلی ناجور !!! و احتمالا تا چند سال دیگه اصلا مشاغلی خاص مردان در ایران وجود نخواهد داشت و زنان پا به پای مردان وارد عرصه کار و تلاش خواهند شد . برای مثال مدتی هست که پلیس زن تشکیل شده . مدتی هست که آژانس هایی ایجاد شدند که رانندگان اون زنها هستند . اتوبوس های بین شهری راه افتادن که زنان رانندگی اونها رو به عهده دارند و چندین و چند شغل دیگه که زنها کم کم دارند برتری و لیاقتهای نهفته خودشون رو در اونها نشون میدن و همین ها زنگ خطری رو برای آخوند جماعت داره به صدا در میاره !! البته هستند زنانی از نسل ملا باجی ها که پست هایی رو بدست گرفتن و در زیر مصاحبه ای رو با یکی از همین موجودات احمق می خونید . خانم زهرا رهنورد استاد داشکاه و رئیس دانشگاه الزهرا یا بهتره بگم داشگاه الآخوند مرکز تعلیم آخوندهای مونث !!

این بار برخلاف دفعات گذشته نیازی به تهیه مجوز نداشتم و بعد از رسیدن به ده ونک یکراست سراغ دانشگاه کذایی الزهرا رو گرفتم و پیاده راه افتادم بسمت دانشگاه... وقتی داشتم وارد می شدم خانمی که در قسمت حراست بود از ورودم ممانعت بعمل آورد . وقتی علت رو پرسیدم گفتن که باید حتما چادر داشته باشم !! و خلاصه باز هم متوصل شدم به امداد غیبی " پارتی های گردن کلفت " و بعد از چند تماس و حدود یکساعت منتظر شدن برای سبز شدن علف زیر پاهام از دفتر دانشگاه تلفن کردن و گفتن می تونم وارد بشم ... بهترین عکس العمل نشون دادن یک پوزخند زهر آگین و زبون درازی به دربان زینب کماندو بود که تا ماتحتش رو آتیش زد ...
وارد که شدم تبدیل شده بودم به چهره ای متفاوت و در واقع بهتره بگم یک وصله ناجور در بین خیل عظیمی از دانشجویان دختر که همگی متحد الشکل کلاغ بودند ... نگاه سنگین و چشمهایی که اغلب از اونها نفرت می بارید روی بند بند وجودم سنگینی می کرد انگار وارد سومعه سان تئودور میلان شده بودم که تمام راهبه ها با حسرت و غیض مردم عادی رو برانداز می کنند و یا نفرین . اینجا هم همون حال و هوا بهم دست داده بود ... اما در کمال خونسری راه رو طی می کردم و تو دلم افسوس خوردم به مملکتی که داره با فقر و بی کاری و هزارها مشکل دست و پنجه نرم می کنه و در عوض درآمد عظیمی رو صرف خرید پارچه های چادری می کنه !! حماقت به توان N !!
بعد از ورود به ساختمان اصلی دانشگاه سراغ دفتر ریاست رو گرفتم و به همراه زنی راهنمایی شدم به سمت اتاق . برخلاف انتظارم که زنی عبوس و ایکبیری با ظاهری تهوع آور رو انتظار داشتم ببینم خانمی دیدم با ظاهری سکسی و زیبا .. صورتی گرد و کشیده با لُپ های سرخ و صورتی با پوست سقید و ابروهای قیتونی و مرتب و بینی عمل کرده و لب های شکری و چشمهای مشکی درشت !! افسوس که این ظاهر زیبا رو با چادر به لجن کشیده بود ... نمی دونم این چه حکمتیه که همیشه باید در طول مصاحبه هام چندین شوک به من وارد بشه از دیدن عجایب .. خلاصه بعد از سلام حال و احوال پرسی مدت 2 ساعت رو بهم وقت دادن و بعد از اون چون کلاس داشتند اظهار شرمندگی :

- در دانشگاهها تعداد دانشجویان دختر 70 درصد رو بخود اختصاص داده می تونید علت رو بیان کنید ؟
اینکه زنان توانسته اند در این تعداد وارد داشگاهها شوند در واقع از افتخارات آنهاست و این نشان دهنده این طرز فکر پوسیده ست که می گفت زنان قدرت فکری پایین تر از مردان دارند . و همین خط بطلانی روی این فرضیه ها کشیده . " چه ربطی به سوال من داشت "

- فکر می کنید چرا ورود مردان به دانشگاهها کم شده و با توجه به اینکه در جامعه ایران نان آور خانواده مرد می باشد اگر این روند ادامه پیدا کند چه پی آمد هایی بدنبال خواهد داشت ؟
در نظام اسلامی و نظام سنتی ما نفقه به عهده مرد است " آره جون عمه ات " و این مرد هست که باید با کار و درآمدی که دارد خرج خانواده را بدهد و زنان از نظر شرعی هیچ وظیفه ای بعهده ندارند . و به نظر من اگر در این موارد با آقایان همراهی کنند بزرگواری می کنند " کیه که قدر بدونه ؟ " حتی در مواردی نادر دیده شده مرد بیکار بوده و زن خرجی رو بدوش کشیده " چقدر نادر " بخصوص که در حال حاضر مردان معتاد تعدادشان زیاد شده و زنها بطور تک محوری نان آور شده اند که البته این موضوع فرضی است " اونجای آدم دروغ گو " شما می بینید که اشتغال نیست و چرا نمی گوییم تولید را بالا ببریم ؟ چرا نمی گوییم مشکلات مالی را حل کنیم تا آقایون بتوانند شاغل باشند ؟ چرا پسرها درس نمی خوانند ؟ چرا فساد زیاد است ؟ شما می بینید زیر گذرها رد و بدل کردن مواد مخدر و نظایر آن درصد بسیار ناچیزی توسط خانم ها " چقدر ناچیز " و بیشتر بوسیله آقایان انجام می شود . اگر این معضلات حل شود گرایش آقایان به دانشگاه هم زیاد می شود . " چه دلیل محکمی "

- خانمهایی که دارای مدرک دانشگاهی هستند برای ازدواج مردی رو انتخاب می کنند که از نظر تحصیلات هم سطح و گاه بالاتر از آنها باشد با توجه به این مورد چقدر سیر سعودی پذیرفته شدگان دختر می تواند باعت تاخیر و بالارفتن سن ازدواج شود ؟
مقوله ازدواج یک مقوله پیچیده است که یک پارامتر آن تحصیلات است و باقی , مسکن و شغل و طرز فکر و فرهنگ . با این حال باز هم حرف من همان است که گفتم ! اصلا چرا ما هر جا که به موارد اشتغال و فرهنگ و تحصیل برمی خوریم به سراغ دانشگاه می رویم ؟ یکبار دیگه می گم ما فقط ده و نیم میلیون نفر دانشجو داریم " چیزی که نیست " باقی در جای دیگر هستند و باید مشکل را در جای دیگر حل کرد " چه ربطی داشت ؟ "

- آیا در سالهای اخیر از میزان باز علمی دانشگاهها کاسته نشده ؟
من معتقد نیستم که زنان از مردان باهوشترند چون بار علمی دانشگاه روز بروز بیشتر شده در کلاسهای درس خودم , دختران بالاتر از پسران هستند . این عوامل به سیاست گذاری وزارت علوم به اساتید و بودجه اختصاص داده شده ربط داره " چقدر هم این ها با هم جورند و همه چیز تکمیل شده "

- چه عواملی باعث علاقه مندی خانمها به تحصیل شده ؟
این موضوع پیچیده ای است " نخود سیاه " می توان گفت کلا زنان از مردان سختکوش تر بودند و نظام تبعیض بین زن و مرد فروکش کرده " مشخصه " و همه اینها رو مدیون نظام اسلامی هستیم " تمام خوشبختی ما مرهون این نظام اسلامیه که کشته منو " بارها امام خمینی فرمودند مرد از دامان زن به معراج رفت ! " آخه چه ربطی به سوال من داشت ؟ "

- علت کمرنگ شدن ورود آقایون به دانشگاه رو در چی می بینید ؟
در نظام عرفی ما زنان کمتر از منزل بیرون می روند و این می تواند فرصتی به آنها برای تحصیل بده " خیلی , زنها که اصلا کاری توی منزل انجام نمی دن " و دیگه اینکه مردان فکر نمی کنند که از طریق درس خواندن مشاغل یا درآمد خوبی بدست آورند " چه عجب یک حرف منطقی زد "

- آیا خدمت سربازی می تواند یکی از عوامل موثر باشد ؟
خیر این مساله تازه ای نیست ما در جنگ ایران و عراف هم تنها 32 درصد ورودی زن داشتیم باید دلایل کمرنگ شدن را در مسائل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جستجو کرد .

باقی رو ننوشتم چون بقدری مزخرف و چرت و پرت تحویلم داد که ارزش نوشتن هم حتی نداشت و بیچاره خوانندگانی که این اراجیف رو می خونند . اما طبق معمول یک نتیجه گیری :

اول اینکه فهمیدم اگه همه زنها با دانشگاه رفتن به جایی رسیدن اما همین خانم رهنورد با دکتر شدن اندازه یک الاغ هم سواد نداره و این رو از جوابهای بی ربطش به سوالات من می شه فهمید . اما با این همه بالاخره در جامعه ایران کمکم نقش زنان در جامعه در حال گسترش هست و خیلی از فرهنگهای غلط به لطف این عامل در حال منسوخ شدن . برای نمونه دیگه در ایران اگر زنی به سمت مدیر کلی یا فرماندهی نظامی یک کلانتری برسه مردها براش پاپوش درست نمی کنن و یا سر پیچی از دستوراتش . اگر زنی استاد دانشگاه بشه دیگه پسرها نمی رن تو نخ برآمدی باسن و سینه و ... و به جای گوش دادن به درس اندام خانم رو تو ذهن مجسم کنند و طریقه سکس با اونو . با این وضعی که داره پیش می ره توی ایران مدرک گرایی داره منسوخ می شه و مثل کشورهای غربی که هر ننه قمری دکتره یا مهندس اینجا هم همینطور می شه و اگه روزی دکتری بره میوه فروشی برای خرید میوه , میوه فروش اونو به چشم یک افغانی نگاه می کنه تا اسم مدرکش !! حتما دیدین که توی اروپا طرف دکترا داره اما ظاهرش با آدم معمولی هیچ تفاوتی نداره و فقط قشر بیزنس هست که کمی از نظر کلاس و ظاهر برتری نسبی داره بسته به نوع شغل ! اما واقعا یک نکته بسیار نگران کننده ست و اون هم بحث آقایونی که دانشگاه نرفتند . من هیچ وقت عقیده نداشتم که رفتن به دانشگاه یا داشتن یک قطار مدرک می تونه برای انسان سواد و معلومات و فرهنگ و انسانیت بسازه , چون هستند کسانیکه با داشتن دکترا حتی از یک عمله و بنا و بیسواد هم کمتر می فهمن و فرهنگشون زیر صفر تشریف داره اما با همه اینها رفتن به دانشگاه می تونه چشم و گوش خیلی ها رو باز کنه و نقش کلیدی در برخورد با خیلی مسایل داره اما اصل نیست !! حالا از شما خانم ها می پرسم :

آیا کسی از شما که دارای مدرک لیسانس یا فوق لیسانس یا دکترا هست با پسری که دیپلم داره ازدواج می کنه ؟ آیا نگاه به شخصیت و ظاهر و رفتار و انسانیتش و در واقع باطنش می کنید یا فقط به جیب پُر از پولش و یا نگاه به مدرکش ؟ با این روند نسبت 70 به 30 بین زنها و مردها که داریم مشاهده می کنیم پس تکلیف پسرهای دیپلمه چیه ؟ تا حالا بهش فکر کردین ؟

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~



........................................................................................

© تمام حقوق و مزايای این سایت متعلق به شخص شيوا میباشد

Design By Shiva © 2001