● بازم هوای وبلاگم ابری و طوفانیه ... ارتباط مادر و جنینی دارم باهاش !! من که دلم ابری می شه این وبلاگ بیچاره هم ابری می شه و می باره ... امروز از اون روزهاست که دلم گرفته !! احتیاج به هم صحبت دارم اما هیچ کس نیست , مثل همیشه و ناچار با سایتم باید بنالم مثل مطربی که با نوای سازش می ناله .... نمی دونم اگه این سایت هم نبود چیکار باید می کردم ؟ بیچاره زندانی ها چی می کشن ؟؟
کله صبح یکی از دوستام رو بعد از مدتها دیدم و توی حرفهاش جمله ای رو گفت نمی دونم جالب بود یا تاسف بار اما من متاسف شدم برای طرز فکر بیشتر هم سن های خودم !! داشتیم یکی یکی از دوستان یاد می کردیم که رسیدیم به جایی که گفت : از فلانی خبر داری؟ گفتم نه !! گفت اینقدر خوشگل شده که نگو !!
تو دلم گفتم خوب خوشگل که بود چه فرقی می کرد ؟ و بعد یاد ترکه افتادم !! آخه من تو مغزم یک آدم ترکی جا خوش کرده که گاهی اوقات حرفهای جالبی می زنه !! مثلا امروز هم گفت : من نمی دونم خوشگل چیه زشت چیه کاری به کور و کچل ندارم ! آما از من به شما نصیحت : آدام باید دلش قشنگ باشه نه شکلش !!!
وقتی گل عشق شکفته می شه :
چه فرقی می کنه طرفت قشنگ باشه یا زشت در صورتی که حرفت رو نمی فهمه .. درکت نمی کنه و بدتر از همه اینکه روحیاتت با اون فرق داره و متمایزه یا لااقل اینطور وانمود می کنه که از ما بهترانه . می خواد نشون بده قویه اما ضعیفه حتی از تو هم ضعیفتر ! می خواد نشون بده عاقله اما احمقه , حتی بیشتر از تو ... همیشه می خوای خودت رو گول بزنی که اینطور نیست و هر روز به امید فردایی ... به انتظار می شینی , به انتظار فردایی که هیچ طلوعی نداره ! مثل خواب مرگ می مونه که شب می خوابی و طلوع خورشید رو نمی بینی . شدی یک هنر پیشه و داری نقش اول یک آدم عاشق پیشه الکی خوش رو بازی می کنی و در فکر خودت با یک موجود خیالی عشق بازی می کنی , با رومئو یا ژولیت خیالی با لیلی یا مجنون خیالی . در رویاهات پرسه می زنی و خودت رو ارضاء می کنی با اوهام , در حالیکه در اصل داری با زندگی و آینده ات دست و پنجه نرم میکنی و به همه فرصتهات پشت پا می زنی و با سر می ری تو چاه ! دلت به یک مشت حرف مفت خوشه ! به کلماتی جادویی و فریبنده مثل دوست مثل عشق مثل زندگی مثل آینده طلایی اما کی می دونه معنی اینها چیه در این آشفته بازاری که هر کس به فکر خودشه ! همه دم از عشق می زنن و اون رو برتر از مادیات می دونن اما 4 چنگولی چسبیدن به همون پول و عقاید خودشون رو با رفتارشون زیر سوال می برن و بعد هم ادعاشون گوش فلک رو کر کرده ! دم از دوستی می زنن اما نه اطلاعی از رسم دوستی دارند و نه نی دونن منعنی واژه مقدس دوستی چیه ! دم از عشق و دوست داشتن می زنن اما بویی از اون نبردن و فقط لغتش رو حفظ کردن و طوطی وار تکرار می کنن . دوام همه اینها که در کلام زیبا , ولی در عمل محال هستند به تار مویی بند شده و بهتره بگیم گسسته هستند . فکر می کنم کجاییم ؟ بکجا می خواهیم برسیم ؟ چی می خواهیم از جون خودمون و این دنیا ؟ اما کو جواب ؟ وقتی می رسی به این پوچی و خلاء تف می کنی به هر چی زیبایی و شکل و قیافه ست !! لعنت می فرستی به این مارهای خوش خط و خالی که دور تا دورت رو گرفتن و حق انتخاب رو ازت سلب کردن ! نمی دونم , یعنی یک ظاهر زیبا و دلنشین و رفتار متین که در فکری بیمار گونه جا خوش کرده اینقدر با ارزش هست که آدم وجود و نفس و عقل خودش رو واگذار کنه و بره به دنبال یک سراب بی انتها که نهایتش دلشکستگی و هجرانه ؟ بار هم نمی دونم چرا ما آدم ها اینقدر احمق هستیم . نهایت کار رو می دونیم حتی می تونیم نیستی و فنا رو ببینیم اما باز هم دوست داریم تا رسیدن به نیستی رو تجربه کنیم . اسمش رو عشق می گذاریم در حالیکه نمی دونیم عشق چیه . برای رسیدن به اون خودمون رو به آب و آتیش می زنیم . دلهایی رو می شکونیم و پل هایی رو در پشت سرمون ویران می کنیم تا برسیم بهش و بعد که رسیدیم چه جالب !! تازه می فهمیم که راه و انتخاب از پایه کج بوده و تا ثریا هم کج خواهد رفت .... . اما پشیمونی چه سود ؟ یعنی واقعا ارزش داره برای عشق اینطور زجر کشید ؟ اونهم عشقی خیالی ؟
باز هم چه فرقی می کنه طرفت خوش صحبت باشه و خوش برخورد ! انواع و افسام روشهای عشق بازی رو بدونه و پول از سر و کولش بالا بره ! خانواده داشته باشه در حالیکه کوچکترین درکی از مفهوم خانواده نداره و زندگی رو در تصاحب زیبایی ها و پول و ثروت می دونه ! چقدر شبیه به هم هستند زیبایی و پول ! هر دو رو به زوال هستند و بی هیچ وسیله ای نمی شه جلوی این روند رو گرفت . صدا می کنی دوست اما با همه وجودت نفرت رو تزریف می کنی به روحش و در نهایت هم همون طور که سایه وار وارد شدی بودی مثل یک شبه سرگردان خارج می شی و نتیجه وجود تو در یاد می شه مایه عذاب ...
می شینیم آدمهای معمولی و ساده با قیافه هایی عادی رو مسخره می کنیم بهشون لقبهای جواد و اقدس می دیم و بادی به قب قب خودمون می اندازیم و فکر می کنیم که کسی هستیم برای خودمون اما وقتی می رسیم به زمان عمل می بینیم همه این حرفها پوچ بوده و بی ارزش ! وقتی گذر عمر می تونه زیباترین چهره ها رو زشت ترین کنه پس چه فایده که فقط بدنبال یک چهره بی دوام و زیبا باشیم ! مثل گل سرخ زیبایی که بیش از 2 روز عمر نمیکنه و در پایان عمرش وقتی پلاسیده می شه و خشک با خشونت تمان راهی زباله دان می شه !!
ما انسانها دوستدار زیبایی هستیم . هیچ کدوم ما از زیبایی بدمون نمیاد و منکرش نیستیم اما چقدر از ما هستند که ملاکشون هم دل زیبا باشه هم چهره زیبا و اگر در این بین کسی رو پیدا کردیم که چهره ای نازیبا اما دلی زیبا داشت , باید از اون روی گردون باشیم ؟ چون کلاسمون رو میاره پایین ؟ و .....
حرف برای گفتن زیاده , اما تنها می تون همینقدر خلاصه کنم که زیبایی همیشگی نیست . زیبایی بهایی داره که برای رسیدن به اون و حتی حقظ اون باید پرداخت کرد . در حالیکه زیبایی دل جاودانه . انسانی که زیباست هیچ وقت نمی تونه تضمین کنه که درونش هم زیباست و شاید بد نهاد ترین انسان باشه و یک شیطان مجسم . و همینطور کریه ترین انسان روی زمین شاید زیبا دل ترین انسانها باشه ... کاش تعادل رو حفظ می کردیم و دست از غرور بر می داشتیم و کمی جنبه داشتیم . زیباتر نمی شد ؟
تو نه بارونی نه شن باد
تو نه مرهمی نه فریاد
تو نه خسته ای نه همپا
تو نه از غیری نه از ما
تو نه بیرون نه درونی
تو نه ارزون نه گرونی
تو نه خاکی پوشش گنج
نه یه مهره روی شطرنج
تو فقط هستی که باشی
تو نه مرگی نه تلاشی
نمی تونم نمی تونم تو رو همصدا بدونم
تو یه روز سبزی یه روز زرد
یه روز همدردی یه روز درد
اگه اشتباه می دونم
بگو راست بگو بدونم
تو کدوم رنگی کدوم بو
اگه سکه ای کدوم رو
که نه ظلمت نه فروغی
نه رکودی نه بلوغی ......
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نوشته شده در ساعت 12:40 AM توسط No One
کله صبح یکی از دوستام رو بعد از مدتها دیدم و توی حرفهاش جمله ای رو گفت نمی دونم جالب بود یا تاسف بار اما من متاسف شدم برای طرز فکر بیشتر هم سن های خودم !! داشتیم یکی یکی از دوستان یاد می کردیم که رسیدیم به جایی که گفت : از فلانی خبر داری؟ گفتم نه !! گفت اینقدر خوشگل شده که نگو !!
تو دلم گفتم خوب خوشگل که بود چه فرقی می کرد ؟ و بعد یاد ترکه افتادم !! آخه من تو مغزم یک آدم ترکی جا خوش کرده که گاهی اوقات حرفهای جالبی می زنه !! مثلا امروز هم گفت : من نمی دونم خوشگل چیه زشت چیه کاری به کور و کچل ندارم ! آما از من به شما نصیحت : آدام باید دلش قشنگ باشه نه شکلش !!!
وقتی گل عشق شکفته می شه :
چه فرقی می کنه طرفت قشنگ باشه یا زشت در صورتی که حرفت رو نمی فهمه .. درکت نمی کنه و بدتر از همه اینکه روحیاتت با اون فرق داره و متمایزه یا لااقل اینطور وانمود می کنه که از ما بهترانه . می خواد نشون بده قویه اما ضعیفه حتی از تو هم ضعیفتر ! می خواد نشون بده عاقله اما احمقه , حتی بیشتر از تو ... همیشه می خوای خودت رو گول بزنی که اینطور نیست و هر روز به امید فردایی ... به انتظار می شینی , به انتظار فردایی که هیچ طلوعی نداره ! مثل خواب مرگ می مونه که شب می خوابی و طلوع خورشید رو نمی بینی . شدی یک هنر پیشه و داری نقش اول یک آدم عاشق پیشه الکی خوش رو بازی می کنی و در فکر خودت با یک موجود خیالی عشق بازی می کنی , با رومئو یا ژولیت خیالی با لیلی یا مجنون خیالی . در رویاهات پرسه می زنی و خودت رو ارضاء می کنی با اوهام , در حالیکه در اصل داری با زندگی و آینده ات دست و پنجه نرم میکنی و به همه فرصتهات پشت پا می زنی و با سر می ری تو چاه ! دلت به یک مشت حرف مفت خوشه ! به کلماتی جادویی و فریبنده مثل دوست مثل عشق مثل زندگی مثل آینده طلایی اما کی می دونه معنی اینها چیه در این آشفته بازاری که هر کس به فکر خودشه ! همه دم از عشق می زنن و اون رو برتر از مادیات می دونن اما 4 چنگولی چسبیدن به همون پول و عقاید خودشون رو با رفتارشون زیر سوال می برن و بعد هم ادعاشون گوش فلک رو کر کرده ! دم از دوستی می زنن اما نه اطلاعی از رسم دوستی دارند و نه نی دونن منعنی واژه مقدس دوستی چیه ! دم از عشق و دوست داشتن می زنن اما بویی از اون نبردن و فقط لغتش رو حفظ کردن و طوطی وار تکرار می کنن . دوام همه اینها که در کلام زیبا , ولی در عمل محال هستند به تار مویی بند شده و بهتره بگیم گسسته هستند . فکر می کنم کجاییم ؟ بکجا می خواهیم برسیم ؟ چی می خواهیم از جون خودمون و این دنیا ؟ اما کو جواب ؟ وقتی می رسی به این پوچی و خلاء تف می کنی به هر چی زیبایی و شکل و قیافه ست !! لعنت می فرستی به این مارهای خوش خط و خالی که دور تا دورت رو گرفتن و حق انتخاب رو ازت سلب کردن ! نمی دونم , یعنی یک ظاهر زیبا و دلنشین و رفتار متین که در فکری بیمار گونه جا خوش کرده اینقدر با ارزش هست که آدم وجود و نفس و عقل خودش رو واگذار کنه و بره به دنبال یک سراب بی انتها که نهایتش دلشکستگی و هجرانه ؟ بار هم نمی دونم چرا ما آدم ها اینقدر احمق هستیم . نهایت کار رو می دونیم حتی می تونیم نیستی و فنا رو ببینیم اما باز هم دوست داریم تا رسیدن به نیستی رو تجربه کنیم . اسمش رو عشق می گذاریم در حالیکه نمی دونیم عشق چیه . برای رسیدن به اون خودمون رو به آب و آتیش می زنیم . دلهایی رو می شکونیم و پل هایی رو در پشت سرمون ویران می کنیم تا برسیم بهش و بعد که رسیدیم چه جالب !! تازه می فهمیم که راه و انتخاب از پایه کج بوده و تا ثریا هم کج خواهد رفت .... . اما پشیمونی چه سود ؟ یعنی واقعا ارزش داره برای عشق اینطور زجر کشید ؟ اونهم عشقی خیالی ؟
باز هم چه فرقی می کنه طرفت خوش صحبت باشه و خوش برخورد ! انواع و افسام روشهای عشق بازی رو بدونه و پول از سر و کولش بالا بره ! خانواده داشته باشه در حالیکه کوچکترین درکی از مفهوم خانواده نداره و زندگی رو در تصاحب زیبایی ها و پول و ثروت می دونه ! چقدر شبیه به هم هستند زیبایی و پول ! هر دو رو به زوال هستند و بی هیچ وسیله ای نمی شه جلوی این روند رو گرفت . صدا می کنی دوست اما با همه وجودت نفرت رو تزریف می کنی به روحش و در نهایت هم همون طور که سایه وار وارد شدی بودی مثل یک شبه سرگردان خارج می شی و نتیجه وجود تو در یاد می شه مایه عذاب ...
می شینیم آدمهای معمولی و ساده با قیافه هایی عادی رو مسخره می کنیم بهشون لقبهای جواد و اقدس می دیم و بادی به قب قب خودمون می اندازیم و فکر می کنیم که کسی هستیم برای خودمون اما وقتی می رسیم به زمان عمل می بینیم همه این حرفها پوچ بوده و بی ارزش ! وقتی گذر عمر می تونه زیباترین چهره ها رو زشت ترین کنه پس چه فایده که فقط بدنبال یک چهره بی دوام و زیبا باشیم ! مثل گل سرخ زیبایی که بیش از 2 روز عمر نمیکنه و در پایان عمرش وقتی پلاسیده می شه و خشک با خشونت تمان راهی زباله دان می شه !!
ما انسانها دوستدار زیبایی هستیم . هیچ کدوم ما از زیبایی بدمون نمیاد و منکرش نیستیم اما چقدر از ما هستند که ملاکشون هم دل زیبا باشه هم چهره زیبا و اگر در این بین کسی رو پیدا کردیم که چهره ای نازیبا اما دلی زیبا داشت , باید از اون روی گردون باشیم ؟ چون کلاسمون رو میاره پایین ؟ و .....
حرف برای گفتن زیاده , اما تنها می تون همینقدر خلاصه کنم که زیبایی همیشگی نیست . زیبایی بهایی داره که برای رسیدن به اون و حتی حقظ اون باید پرداخت کرد . در حالیکه زیبایی دل جاودانه . انسانی که زیباست هیچ وقت نمی تونه تضمین کنه که درونش هم زیباست و شاید بد نهاد ترین انسان باشه و یک شیطان مجسم . و همینطور کریه ترین انسان روی زمین شاید زیبا دل ترین انسانها باشه ... کاش تعادل رو حفظ می کردیم و دست از غرور بر می داشتیم و کمی جنبه داشتیم . زیباتر نمی شد ؟
تو نه بارونی نه شن باد
تو نه مرهمی نه فریاد
تو نه خسته ای نه همپا
تو نه از غیری نه از ما
تو نه بیرون نه درونی
تو نه ارزون نه گرونی
تو نه خاکی پوشش گنج
نه یه مهره روی شطرنج
تو فقط هستی که باشی
تو نه مرگی نه تلاشی
نمی تونم نمی تونم تو رو همصدا بدونم
تو یه روز سبزی یه روز زرد
یه روز همدردی یه روز درد
اگه اشتباه می دونم
بگو راست بگو بدونم
تو کدوم رنگی کدوم بو
اگه سکه ای کدوم رو
که نه ظلمت نه فروغی
نه رکودی نه بلوغی ......
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
نوشته شده در ساعت 12:40 AM توسط No One
........................................................................................
سایت ها
My Community
سايت هاي خبري
دوستان
Design By Shiva © 2001